سعید مرتضوی و آیت الله خامنه ای
اکبر گنجی ( روزنامه نگار و پژوهشگر )
خبر کوتاه و ساده بود. سعید مرتضوی از سوی محمود احمدی نژاد به ریاست سازمان تأمین اجتماعی منصوب شد. مرتضوی را همه به خوبی می شناسند. قاضی شعبه ۱۴۱۰ کارکنان دولت و دادستان بعدی تهران که نقش مهمی در سرکوب های دوران ۱۵ ساله داشت.
شکنجه های زندان کهریزک و کشته شدن سه تن از بازداشت شدگان زیر شکنجه ، فضایی آفرید که نگاه داشتن مرتضوی را ناممکن می کرد.
اگر چه سال ها پیش در ماجرای کشته شدن زهرا کاظمی در تیرماه ۱۳۸۲ نیز فضای عمومی طالب چنان کنشی بود، اما این بار با هیچ دوز و کلکی نمی شد جنایت را حادثه قلمداد کرد. مرتضوی ساده ترین راه را برگزید و هرگونه دخالتی در این جنایت را انکار کرد. بالاخره با فشارهای اجتماعی، مصونیت قضایی وی در اول شهریور ۱۳۸۹ لغو شد. همه در انتظار محاکمه ی مرتضوی بودند که با حکم محمود احمدی نژاد در دی ماه ۱۳۸۸ به ریاست ستاد مبارزه با قاچاق کالا و ارز منصوب شد.
شاهکار بعدی احمدی نژاد، انتصاب مرتضوی در اسفند ماه ۹۰ به ریاست سازمان تأمین اجتماعی بود. نمایندگان مجلس که در انتصاب قبلی مخالفتشان نادیده گرفته شده بود، این بار استیضاح وزیر تعاون، کار و امور اجتماعی را مطرح کردند تا بتوانند مرتضوی را برکنار کنند. گفت و گوهای زیادی صورت گرفت و در نهایت اعلام شد که مرتضوی قول شرف داده- فضیلتی که او به کلی فاقد آن بود و هست- که استعفا کرده و کنار برود[۱].
مجلس هم موضوع استیضاح وزیر کار را به این شرط منتفی اعلام نمود[۲]. اما همان روز احمدی نژاد اعلام کرد که دولت هیچ وعده ای در این زمینه به نمایندگان مجلس نداده و مرتضوی همچنان رئیس سازمان تأمین اجتماعی است[۳]. چند روز بعد هم اعلام شد که مرتضوی هرگز به کسی قول شرف نداده که کنار برود و لذا در سر کار خود حاضر خواهد شد.
استیضاح وزیر کار دیگر پیگیری نشد و سکوت نمایندگان مجلس بر ابهام ها افزود. پرسش این بود: آن سخنان آتشین علیه احمدی نژاد، وزیرکار و سعید مرتضوی با چه خاموش کننده ای این چنین به سرعت به زیر خاکستر رفت؟
باید نزاع دیگری در می گرفت تا این پرسش پاسخ درخوری بیابد و اندکی تاریکخانه ی جمهوری اسلامی روشن شود. احمدی نژاد دوباره این فرصت را فراهم آورد. او محمد شریف ملک زاده- یکی از افرادی که از نظر اصول گرایان مخالف احمدی نژاد از اعضای "جریان انحرافی" است و مدتی توسط قوه ی قضائیه بازداشت و مطابق معمول با فشارهای موثر احمدی نژاد و به اعتراف رئیس قوه ی قضائیه با «مصلحت سنجی» مورد عفو قرار گرفته و آزاد شده بود- را به عنوان مشاور خود منصوب کرد. دوباره صدای اعتراض نمایندگان اصول گرای مجلس بلند شد که خلاف کار بزرگی چون ملک زاده چرا به عنوان مشاور رئیس جمهور منصوب می شود؟
این اعتراض ها ادامه داشت، تا این که یاران احمدی نژاد برای موجه ساختن عمل او، این موضوع را برملا کردند که پیش از این آیت الله شاهرودی ملک زاده را به عنوان مشاور اجرایی خود منصوب کرده است. اصول گرایان مخالف احمدی نژاد این موضوع را جعلی و ساخته ی جریان انحرافی قلمداد کردند.
اما چند روز بعد صحت این خبر از سوی دفتر هاشمی شاهرودی مورد تأیید قرار گرفت و آب سردی بر آتش تند اصول گریان پاشاند.
اینک وقت آن فرا رسیده بود که برخی اخبار پشت پرده بیرون بریزد. سایت بازتاب- متعلق به محسن رضایی- در ۱۰/۲/۹۱ نوری بر این تاریکخانه افکند. بازتاب به نقل از یکی از بولتن های اصول گرایان نوشت: «گفته میشود در حاشیه ی جلسه ی مجمع تشخیص، آقایان علی لاریجانی و آیتالله هاشمی شاهرودی دقایقی را با هم به صحبت نشستند. آقای شاهرودی در این جلسه از آقای مرتضوی حمایت میکرده و میگوید در بحث کهریزک مرتضوی کارهای نبود و من از شما میخواهم به گونهای بحث استیضاح منتفی شود. مشی رهبری هم مخالف این امر است و ایشان مخالف است که اول سال کام مردم تلخ شود. استیضاح رای هم نخواهد آورد و شما بروید با آقای حداد عادل و توکلی هم صحبت کنید تا استیضاح را پس بگیرند»[۴].
نمی شد به صراحت بیان کرد که آیت الله خامنه ای موافق استیضاح وزیر کار نیست. برای این که این عمل به معنای دفاع صریح او از سعید مرتضوی بود و اعلان عمومی آن به مصلحت رهبری نبود و نیست. اما این امر واقعیت دارد[۵]. چرا؟
اولاً: سعید مرتضوی دادستان تابع دستورات رهبری بود. روسای دادگستری استان تهران همیشه در اختیار بیت رهبری بوده اند و مطابق دستورات رسیده از بیت عمل می کرده اند. چگونه مرتضوی می توانست بدون حمایت رهبری حدود ۱۵ سال آن چنان ناقدان را سرکوب کند. مگر پس از آن که آیت الله خامنه ای در ۲/۲/۱۳۷۹ مطبوعات را «پایگاه دشمن» قلمداد کرد، یکصد نشریه توسط مرتضوی توقیف نگردید و روزنامه نگاران افشا کننده ی قتل های زنجیره ای و دیگر فسادهای نظام به حکم او راهی زندان ها نشدند؟
ثانیاً: با حکم آیت الله خامنه ای با غلامحسین کرباسچی و شهرداران مناطق مختلف تهران برخورد شد. مسئولیت بازداشت شهرداران به حفاظت اطلاعات نیروی انتظامی واگذار شد که سردار محمد رضا نقدی مسئول آن بود. شهرداران به شدت شکنجه شدند تا علیه کرباسچی اعتراف کنند.
آنها بعدها شکنجه های خود را با نمایندگان مجلس در میان نهادند و این مسأله آن چنان داغ شد که نقدی از حفاظت اطلاعات رفت. نمایندگان مجلس و شهرداران خواهان محاکمه نقدی به دلیل بازداشت غیرقانونی و شکنجه و اعتراف گیری زیر شکنجه بودند. اما آیت الله خامنه ای نمی توانست مجری فرامین خود را مجازات کند. نقدی مدتی ساکت شد و هیچ خبری از او نبود. این سیاست موفق از کار درآمد. جامعه ی درگیر هزاران مسأله، رفته رفته این موضوع را فراموش کرد.
محمود احمدی نژاد در آبان ۱۳۸۴ محمد رضا نقدی را به ریاست ستاد مبارزه ی با قاچاق کالا و ارز منصوب کرد. حالا دیگر کسی به شکنجه گری و اعتراف گیری نقدی را به یاد نمی آورد و یا اگر هم به یاد می آورد، مطرح نمی ساخت. آیت الله خامنه ای به مقصود خود رسیده بود. فضا را که مناسب دید، در مهر ماه ۱۳۸۸ نقدی را به فرماندهی سازمان بسیج مستضعفین منصوب کرد. گویی آن نجاست با آب کر مقاومت، سکوت،گذشت زمان و پست دادن های جدید پاک شده بود.
ثالثاً: اگر این سنت درباره ی نقدی، مصطفی پورمحمدی، روح الله حسینیان، علی فلاحیان، محسنی اژه ای و...کارآیی خود را در عمل نشان داده است، چرا درباره ی سعید مرتضوی به کار گرفته نشود؟ مگر علی فلاحیان عضو مجلس خبرگان رهبری و کاندیدای ریاست جمهوری نشد؟ مگر مصطفی پورمحمدی وزیر کشور و رئیس سازمان بارزرسی کل کشور نگردید؟ مگر محسنی اژه ای وزیر اطلاعات و سپس دادستان کل کشور نشد؟ مگر دری نجف آبادی پس از قتل های زنجیره ای ارتقا نیافت و به عنوان دادستان کل کشور و پس از آن امام جمعه ی ارک منصوب نگردید؟ چرا مرتضوی نه؟ همه ی اینها نیروهای «مقام معظم رهبری» اند و مطابق اوامر و منویات او عمل می کنند.
آری سعید مرتضوی، «سعید» آیت خامنه ای است. رویه ی او حمایت از نیروهای حافظ فرامین خود است. در موارد استثنایی که هیچ راهی نباشد، راه حلی که در مورد سعید امامی به اجرا نهاده شد، به کار گرفته خواهد شد.
پاورقی ها:
۱- احمد توکلی در مصاحبه ی با خبرگزاری فارس می گوید:
"روز آخری که آقای مرتضوی میخواست معارفه شود باز به وی زنگ زدم. گفتم: آقای مرتضوی من با تو اتمام حجت میکنم ومیگویم که این کار را اگر انجام دهی به سرنوشت مرحوم کردان مبتلا میشوی چرا که حرفهای زیادی در مورد شما گفته میشود که به مصلحت نظام و کشور نیست. و اگر این اتفاق رخ دهد ما حتما وزیر را استیضاح میکنیم".
رجوع شود به لینک: https://alef.ir/vdcaoen۶۶۴۹nmy۱.k۵k۴.html?۱۵۳۴۹۱
توکلی به صراحت می گوید که بیان جنایات و فسادهای سعید مرتضوی در جلسه ی علنی استیضاح مجلس، به "مصلحت نظام و کشور" نیست. روشن است که بیان این اعمال هیچ صدمه ای به کشور وارد نخواهد آورد، اما قطعاً به زیان نظام جمهوری اسلامی است که با
سرکوب گری ها و فسادهای امثال سعید مرتضوی تداوم یافته است.
۲- رجوع شود به لینک:
https://alef.ir/vdccm۱qs۴۲bqps۸.ala۲.html?۱۵۳۱۷۸
۳- احمد توکلی خبر جالب تری در این زمینه داده است. می گوید:
«وقتی ما استیضاح را امضا کردیم گفتند که احمدینژاد پیغام داد که اگر وزیر استیضاح شود مرتضوی را نه تنها برنمی دارم بلکه سرپرست وزارتخانه هم میگذارم. و بعضیها هم گفتند که احمدینژاد این کار را میکند و ما هم گفتیم انجام دهد ما که نمیتوانیم از ترس مرگ خودکشی کنیم. با این کار گناه خودش زیاد میشود. ما نمیتوانیم اجازه دهیم یک ثروت ملی به دست فردی نامناسب برای این سمت و نااهل بیفتد».
رجوع شود به لینک: https://alef.ir/vdcaoen۶۶۴۹nmy۱.k۵k۴.html?۱۵۳۴۹۱
اما ثروت ملی کماکان در دست همین فرد نامناسب و نااهل(بخوانید قاتل و فاسد و سرکوبگر) است. احمدی نژاد به اشاره ی چه کسی تا این حد پیش رفته که نمایندگان مجلس را تهدید می کند که مرتضوی را سرپرست وزارتخانه هم خواهد کرد؟
۴- رجوع شود به لینک:
https://baztab.net/fa/news/۶۳۴۴/%D۸%A۷%D۸%B۲-%D۸%AD%DA%A۹%D۹%۸۵-%D۸%A۸%D۸%B۱%D۸%A۷%DB%۸C-%D۹%۸۵%D۹%۸۴%DA%A۹-%D۸%B۲%D۸%A۷%D۸%AF%D۹%۸۷-%D۸%AA%D۸%A۷-%D۸%AF%D۹%۸۱%D۸%A۷%D۸%B۹-%D۸%A۷%D۸%B۲-%D۹%۸۵%D۸%B۱%D۸%AA%D۸%B۶%D۹%۸۸%DB%۸C%D۸%۸C-%D۹%۸۶%D۸%B۲%D۸%AF%DB%۸C%DA%A۹%DB%۸C-%D۸%A۲%DB%۸C%D۸%AA-%D۸%A۷%D۹%۸۴%D۹%۸۴%D۹%۸۷-%D۸%A۸%D۹%۸۷-%D۸%AF%D۹%۸۸%D۹%۸۴%D۸%AA-%DB%۸C%D۸%A۷...
۵- احمد توکلی نیز به صراحت گفته است که به دلیل تذکر رهبری ۲۰ بار با این آن تماس گرفته تا استیضاح وزیر را منتفی سازد. به متن پرسش و پاسخ بنگرید:
"فارس: آیا میتوانید مصداقی را ذکر کنید که بعد از تذکر رهبری از سختگیری صرف نظر کرده باشید؟
توکلی: بله.
فارس: این مصداق را ذکر میکنید؟
توکلی: مثل استیضاح اخیر که خیلی تلاش کردم تا استیضاح انجام نشود نه این که استیضاح منتفی شود بلکه تلاش کردم از طریقی غیر از استیضاح به نتیجه برسیم. ولی اگر به نتیجه نرسیدیم استیضاح را حق خود و نمایندگان میدانم ولی این بار تلاش بیشتری کردم. یعنی اگر دفعه ی قبل در جریان انتصاب ملک زاده به عنوان معاون وزیر خارجه برای منتفی شدن این انتصاب از راهی غیر از استیضاح سه تماس گرفتم و ۴ واسطه را دیدم این بار ۲۰ بار این کار را کردم... در تمام استیضاحهایی که در مجلس صورت گرفته در پس صحنه تلاشهایی صورت میگیرد تا استیضاح منتفی شود به شکلی که بعضی وقتها این کار شکل خیلی موهن به خود می گیرد. مثلا به نماینده باج میدهند تا امضای خود را پس بگیرد که البته برخی این موارد آشکار شد. اگر به نماینده باج دهند تا امضایش را پس بگیرد بهتر است یا این که استیضاح کنندگان به خاطر مصالح نظام، مجلس،دولت و به استناد مشی مورد انتظار رهبری برخی اشخاص تلاش کنند تا از طریق صحیح کار را پیش ببرند؟ آیا این اشکال دارد.
رجوع شود به لینک: https://alef.ir/vdcaoen۶۶۴۹nmy۱.k۵k۴.html?۱۵۳۴۹۱