مادر و دختر ۵/۲ساله قربانی اسیدپاشی در انتظار کمک‌های مردمی

روزنامه ایران: دنیایش سیاه شده است، روزی چند بار آینه کوچکی را که روی طاقچه اتاق کاه گلی گذاشته برمی دارد و خودش را نگاه می کند اما باز سیاهی است و تاریکی.

رعنا کوچولو هم سرنوشت تلخی دارد، شاید حالادر 5/2 سالگی نمی داند چگونه گرفتار یک انتقام شده است. مادر می داند دخترکش سوخته، هنوز گریه ها و ناله های شب اسیدپاشی در گوشش نشسته اما هنوز صورت سوخته رعنا کوچولو را ندیده است.
وقتی دستش را روی صورت دخترکش می کشد بغض و غم به جانش می نشیند. غم سنگین رعنا را هم به دوش می کشد. سمیه وقتی از دختر بزرگش شنید یکی از چشمان رعنا کوچولو آسیب جدی دیده بغض به گلویش دوید و خاموش گریست.
    11 ماه است رعنا از وحشت شب ها از خواب می پرد و سوزش و ناله های شب شوم به یادش می افتد. پزشک ها به تازگی گفته اند چشمش قابل درمان است و می تواند ببیند اما پول در جیب های این زن روستایی نیست تا به آرزویش که دیدن است برسد.
اواخر اردیبهشت ماه سال گذشته فریادهای سمیه همسایه ها را به سمت خانه وی کشاند. اهالی روستای برآباد حوالی بم در تاریکی شب متوجه موتورسواری شدند که با سرعت از آنجا دور می شد. همسایه ها با دیدن چهره سمیه ابتدا تصور کردند که این زن جوان دچار برق گرفتگی شده است اما سوختگی های به جای مانده روی صورت این زن داستان انتقام خشن شوهر اسیدپاشش را به نمایش می گذارد.
برای افشای سرنوشت تلخ این مادر و کودک، خبرنگار اعزامی گروه شوک به پای دردنامه این زن روستایی نشست:
   
چند ساله بودی که ازدواج کردی؟
متولد سال 62 هستم. تا دوم راهنمایی بیشتر درس نخواندم و در خانه ماندم. 21 ساله بودم که در خانه یکی از بستگانم امیر را دیدم. جوان خوبی بود و همه وی را تایید می کردند. امیر ورزشکار بود و در زمین های کشاورزی کار می کرد. وقتی امیر برای خواستگاری به خانه ما آمد احساس کردم به همه آرزوهایم رسیده ام. خانواده ام با این ازدواج موافق نبودند اما من اصرار کردم اگر زن امیر نشوم دیگر با هیچ مردی ازدواج نمی کنم.
   
امیر معتاد بود؟
نه اصلاً، آن زمان ورزشکار بود. حتی چایی هم نمی خورد. وی پدر و مادرش را در زلزله بم از دست داده بود و بالاخره با اصرارهای من، خانواده ام با ازدواج ما موافقت کردند. ابتدا یک سال در کانکس زندگی کردیم و پس از آن خانه ای ساختیم و در همانجا ماندیم.
   
از بچه هایت بگو.
دخترم نازنین دو سال پس از ازدواج ما به دنیا آمد و 5 ساله است و رعنا هم 2 سال و نیمه است.
   
زندگی ات با امیر چگونه می گذشت؟
اوایل زندگی خوبی داشتیم اما پس از دو سال ورق برگشت و امیر با دوست نابابی گشت و معتاد شد. هر کاری از دستم برمی آمد انجام دادم تا شوهرم دست از اعتیاد بردارد اما فایده ای نداشت. حتی اخلاق و رفتارش عوض شده بود. فکر می کرد وقتی من برای ترک اعتیاد به وی فشار می آورم از سوی پدرم تحریک می شوم به همین دلیل اجازه نمی داد به خانه آنها بروم.

 


   
خرج زندگی ات را چطور تامین می کردید؟
شوهرم معتاد شده بود و خرجش را برادرش می داد. اما گاهی امیر دزدی می کرد.
موتور مردم را می دزدید و از مغازه ها سرقت می کرد. اگر حرفی می زدم کتک می خوردم و سختگیری های امیر برای من بیشتر می شد. فکر می کردم به دنیا آمدن رعنا وضع زندگی ام را بهتر می کند اما شرایط بدتر شد و وضعیت اعتیاد امیر روز به روز بیشتر شد.
اوایل تریاک می کشید تا اینکه سراغ کراک و شیشه رفت.
   
چرا اسیدپاشی؟
مدتی بود که اختلاف من و امیر زیاد شده بود و چند بار تصمیم گرفتم به خانه پدرم بروم اما هر بار که به حالت قهر از خانه بیرون می رفتم وی سراغم می آمد و من را به خانه برمی گرداند تا این که دو شب پیش از حادثه به خانه آمد و گفت کارهایت را انجام بده، برای طلاق فردا به دادگاه برویم. در دادگاه برادرشوهرم پیش من آمد و گفت اگر به خاطر اعتیاد امیر می خواهی از وی جدا شوی من حاضرم از تو حمایت کنم. بشدت از دستش عصبانی بودم، به وی گفتم اگر تو به فکر زندگی ما باشی سعی می کنی برادرت را درمان کنی، من حمایت نیاز ندارم.
باید برای طلاق 300 هزار تومان پرداخت می کردیم که این پول را نداشتیم. تا این که همان شب علی برادرشوهرم به خانه ما آمد و با پدرم صحبت کرد و وی را راضی کرد که من را به خانه خودمان برگرداند.
وی به پدرم قول داده بود که امیر اعتیادش را ترک می کند.
دو روز از این ماجرا گذشت. آن شب دلشوره عجیبی داشتم نگران بودم و تا صبح مدام از خواب بیدار می شدم، اما امیر نمی خوابید و مدام قدم می زد. آرام و قرار نداشت. چراغ قوه ای در دستش بود و جلوی پنجره ایستاده بود، وقتی علتش را از وی پرسیدم می گفت یک موتوری مشکوک در خیابان است و می خواهم بفهمم چه کار می کند. فکر کنم ساعت از
 12 نیمه شب گذشته بود. رعنا در کنارم در حال شیر خوردن خواب بود. ناگهان متوجه شدم صورتم بشدت می سوزد. از شدت سوزش از خواب پریدم و کورمال کورمال خودم را به حیاط رساندم و پشت سر هم مشت هایم را پر از آب می کردم و روی صورتم می ریختم. تا این که متوجه شدم موهایم کنده می شود. از دیدن مو های سرم که تکه تکه روی زمین می ریخت شوکه شده بودم صدای ضجه های رعنا را از داخل اتاق می شنیدم، ابتدا تصور کردم از صدای فریاد های من ترسیده است و از خواب پریده، اما بعد ها متوجه شدم امیر روی صورت دخترش هم اسید پاشیده است.

 


   
برادرشوهرت چه نقشی داشت؟
بعد ها در دادگاه امیر و علی اعتراف کردند که مایع لوله بازکن را با روغن موتور مخلوط کرده اند و برادرشوهرم همان شب آن را از پنجره به امیر داده و وی نیز سطل اسید را روی من خالی کرده است.
از آن زمان به بعد چشم هایم نمی بیند. نمی دانستم که رعنا هم از یک چشم نابینا شده است، اما از صحبت های نازنین متوجه این ماجرا شدم. نازنین نیز از این اسیدپاشی بی نصیب نمانده است. وقتی با صدای فریاد های من به حیاط آمد پا های وی نیز بر اثر تماس با اسید سوخت.
   
وضع رعنا چگونه است؟
رعنا یک چشمش را از دست داده است. آنقدر که برای وی ناراحت هستم، نگران خودم نیستم. خارش بدن رعنا کوچولو خواب شبانه را از وی گرفته است، هر شب فقط ناله می کند.
   
کاری برای درمان وی انجام داده اید؟
پدرم زمین کشاورزی اش را برای درمان من و دخترم فروخت، اما درآمد دیگری ندارد، دوست دارم چشم هایم خوب شود و بتوانم کمک های پدرم را جبران کنم. در حال حاضر دکتر ها به من گفته اند چشم هایم درمان می شود، اما پول عمل را ندارم که بپردازم، هم اکنون من و رعنا در یک اتاق کوچک در خانه پدرم زندگی می کنیم.
مردم از چهره ما می ترسند و به همین خاطر از اتاق بیرون نمی رویم. حتی قاضی دادگاه که می خواست از ما بازجویی کند، متوجه مشکل ما شد و به جای آن که ما را به دادگاه ببرند، خودش به خانه ما آمد و ماجرا را برای وی شرح دادیم.
   
وضع علی و امیر چگونه است؟
هر دوی آنها در زندان هستند، اما مدام ما را تهدید می کنند که اگر رضایت ندهیم، همه اعضای خانواده ما را می کشند. به همین دلیل می ترسم و نمی دانم باید چه کاری انجام دهم.
 

مادر و دختر قربانی اسیدپاشی در انتظار کمک‌های مردمی 

روزنامه شرق: مادر و دختری که توسط پدر خانواده با اسید سوزانده شده‌اند همچنان برای درمان خود با مشکلات مالی مواجه هستند. این در حالی است که متهم در بازجویی‌ها جرمش را انکار کرده و برادرش را عامل اسیدپاشی معرفی کرده است. زن 24ساله که سمیه نام دارد و از اهالی «نرماشیر» بم است شش سال قبل با مردی به نام امیر ازدواج کرد و در این مدت صاحب دو دختر شد. فرزند بزرگ این زن به نام نازنین اکنون چهار ساله و دختر کوچکش، رعنا 5/2ساله است. سمیه از مدتی قبل با شوهرش دچار اختلاف شده بود تا اینکه یکی از روزهای اردیبهشت سال گذشته امیر روی صورت سمیه و رعنا اسید پاشید. در پی این اتفاق رعنا از یک چشم نابینا شد و مادر او نیز اکنون مشکل بینایی دارد اما به دلیل مشکلات مالی روند درمان آنها با کندی پیش می‌رود. پدر سمیه درباره این حادثه می‌گوید: «من از همان اول با ازدواج دخترم و امیر مخالف بودم و سه ماه هم مقاومت کردم اما سمیه عاشق امیر شده بود و تهدید می‌کرد اگر با ازدواج او موافقت نکنم خودش را می‌کشد من هم به ناچار رضایت دادم.»امیر مردی سابقه‌دار بود که به کراک و شیشه نیز اعتیاد داشت. پدر سمیه توضیح می‌دهد: «او سر کار نمی‌رفت و مردم را به باغ‌ها می‌کشاند و با تهدید چاقو و قمه از آنها زورگیری می‌کرد اما ما از این اوضاع خبر نداشتیم.» امیر خیلی دخترم را اذیت می‌کرد و او را کتک می‌زد ولی سمیه در این‌باره به ما چیزی نمی‌گفت. فقط دو روز قبل از اسیدپاشی فهمیدیم دخترم و شوهرش به بم رفته‌اند. از سمیه پرسیدم بم چه کار داشت و او گفت امیر می‌خواست طلاقش بدهد. من با او دعوا کردم که چرا به ما اطلاع نداده بود.»امیر بعد از مدت‌ها کشمکش با سمیه به این توافق رسیده بود که از هم جدا شوند برای همین هم آن روز راهی دادگاه خانواده شدند اما در حیاط دادگاه امیر از تصمیمی که گرفته بود پشیمان شد. البته ماجرای طلاق توافقی پشت پرده‌ای هم داشت. پدر سمیه می‌گوید: «برادر امیر به اسم علی به دخترم علاقه‌مند شده و به امیر گفته بود بعد از طلاق آنها می‌خواهد با سمیه ازدواج کند اما دخترم نمی‌خواست این اتفاق بیفتد.»دو روز بعد از منتفی شدن طلاق اسیدپاشی رخ داد. آن شب سمیه دختر کوچکش را پیش خود خوابانده بود که ناگهان با سوزش شدیدی از خواب بیدار شد و وقتی به حیاط دوید تا صورتش را بشوید متوجه شد موهایش کنده می‌شود. رعنا نیز در این اسیدپاشی به شدت آسیب دیده بود. این مادر و دختر که ابتدا تصور می‌شد دچار برق‌گرفتگی شده‌اند بعد از انتقال آن دو به بیمارستان پزشکان تشخیص دادند اسیدپاشی اتفاق افتاده است، بعد از آن ماموران نیروی انتظامی تحقیقات خود را آغاز و با توجه به گفته‌های سمیه شوهر او را بازداشت کردند. این مرد در بازجویی‌ها گفت: «من بی‌گناه هستم و برادرم علی این کار را انجام داده است.»ماموران در ادامه علی را دستگیر کردند اما او هم برادرش را گناهکار خطاب کرد و در نهایت در تحقیقات معلوم شد این دو با همدستی یکدیگر اسید را تهیه کرده و روی سمیه و رعنا پاشیده‌اند و به همین دلیل هر دو بازداشت شدند. در همان حال که تحقیقات قضایی پیرامون این پرونده ادامه داشت مادر و دختر نیز تحت درمان بودند اما چشم راست دختر خردسال کاملا نابینا شده بود و چشم دیگر او نیز در شرایط وخیمی قرار داشت. مادر او هم در اوضاع بغرنجی به سر می‌برد. پدر سمیه می‌گوید: «چشم راست نوه‌ام کامل باید تخلیه شود و برایش چشم مصنوعی بگذارند، چشم دیگر او هم به دلیل اسید تا مدتی باز مانده بود و خیلی طول کشید تا بتواند آن را ببندد. پزشکان گفته‌اند سمیه هم باید هفت یا هشت‌بار عمل جراحی شود تا بتواند دوباره ببیند اما ما پولی برای این عمل‌ها نداریم. دختر و نوه‌ام سه ماه در بیمارستانی در کرمان بستری بودند و تاکنون شش مرتبه هم برای درمان به تهران آمده‌اند و باز هم برای روز 27 اردیبهشت باید به تهران بیایند تا ببینند چه کار می‌شود برایشان انجام داد.»این مرد ادامه می‌دهد: «من یک کشاورز ساده هستم که پنج پسر و چهار دختر دارم. بعد از اسیدپاشی نخلستان و موتور آبم را فروختم و خرج دوا و درمان دختر و نوه‌ام کردم. این دو نفر و نوه دیگرم نازنین الان با من زندگی می‌کنند. هزینه درمان‌شان زیاد است و از عهده آن برنمی‌آیم برای همین هم به کمک مردم احتیاج دارم. دفعه قبل که ماجرای این دختر در روزنامه شرق چاپ شد، شنیدم خیلی‌ها برای کمک اعلام آمادگی کردند. از همه آنها ممنون هستم و نمی‌دانم به چه زبانی تشکر کنم.»پدر سمیه اضافه می‌کند: «نوه‌ام شرایط بدی دارد. هر دفعه که با قطار به تهران می‌آییم بچه‌های دیگر وقتی او را می‌بینند، می‌ترسند. رعنا دیگر نمی‌تواند دوستی داشته باشد و مثل بچه‌های دیگر بازی کند. او همیشه شب‌ها تا صبح از درد ناله می‌کند و می‌گوید صورتش می‌سوزد و زنم به او رسیدگی می‌کند اما کار زیادی از دست ما برنمی‌آید.»این مادر و دختر اکنون در انتظار کمک‌های مردمی هستند تا شاید بتوانند از این دشواری‌ها نجات پیدا کنند.

افرادی که تمایل دارند به این خانواده کمک کنند، می‌توانند مبالغ اهدایی خود را به حساب پدر سمیه به شماره 4199131578 بانک ملت نظام‌شهر با نام رضا مهری واریز کنند.
 

+66
رأی دهید
-367

potatis - مالمو - سوئد
جامعه ی ایران به بدترین شرایط خودش رسیده، اعتیاد بیداد میکنه، بیکاری بیداد میکنه، حتی دیگه توی آفریقا هم اینقدر به زنها ظلم نمیشه که تو ایران میشه، اینها پیامد های اداره ی یک جامعه با قوانین ۱۴۰۰ سال پیش هستش، مردم ایران باید یک فکری به حال خودشون بکنند، واقعا ایرانیها زندگی نمیکنند بلکه جون میکنند، مردن بهتر از این زندگی نکبت بار که مردم کشورم دارن، دوستان بیاید هر جور شده هر مقدار کمکی که از دستمون بر میاد واسه این دو نفر بکنیم، چون میدونم که هرچه زمان بگذره امید خوب شدن چشماشون کمتر میشه، به امید نابودی این رژیم جهل و جنایت و کثیف.
‌چهارشنبه 30 فروردین 1391 - 01:18
persian_aria75 - شفیلد - انگلستان
با تشکر از اطلاع رسانی ایرانیان انگلستان ، من میخواهم مبلغی به این خانواده کمک کنم ، ایا این شماره حساب و بانک به نام پدر ایشان واقعی است یا نه ، برای اطمینان لطفا پیگیری فرمایید . با تشکر
‌چهارشنبه 30 فروردین 1391 - 01:29
leila leila - گوتنبرگ - سوئد
این ماجرا‌ مال چه زمانی هست؟ این خانم اگر متولد ۱۳۶۲ باشه که الان باید۲۸ ساله باشه چرا تو قسمت مادر و دختر قربانی اسیدپاشی در انتظار کمک‌های مردمی نوشته که سمیّه ۲۴ سالشه؟
‌چهارشنبه 30 فروردین 1391 - 00:12
Royan - بوخوم - آلمان
یک نمونه دیگراز مردان باغیرت ایرانی.
‌چهارشنبه 30 فروردین 1391 - 01:48
avash_mirzaei - شرق - ویت
با سلام.من تمامی مخارجش قبولدارم.لطفا راهنماییم کنید جطور کمک خودم را بهشون برسانم
----------------------
کاربر گرامی
با تشکر از شما , تمام اطلاعات مندرج در متن مقاله و شماره حساب پدر قربانی اسید پاشی از روزنامه شرق به تاریخ سه شنبه 29 فروردین ماه برداشته شده است و این تنها اطلاعات موثقی بود که در مورد این خانواده دردمند هموطن در دسترس بود.
با تشکر مجدد
سایت ایرانیان انگلستان
 
‌چهارشنبه 30 فروردین 1391 - 01:52
1k adame sadegh - تورنتو - کانادا
کجا هستند این دولت مردان اسـ... که میلیون میلیون دللرها را به تروریست‌های اسـ... میفرستند و دم از انسانیت میزنند.
‌چهارشنبه 30 فروردین 1391 - 02:21
a.ahooraei - دوسلدورف - آلمان
ای لعنت به تو مرد کثیف و بی همه چیز. ح.زاده تو که خودت هم بدبختی کشیده بودی و والدینت را از دست داده بودی تو دیگه چرا اینقدر بی رحم و نامرد هستی؟ دوستان این شماره حسابهایی که میدن میشه اطمینان کرد و کلاهبرداری نیست؟ از کجا میشه مطمین شد که واقعی هست؟ من متآسفانه ایران نیستم و میخوام سفارش کنم که پول بحساب اونا بریزن. هر کس میتونه تو را به شرافتتون کمک کنید. جای دوری نمیره اینم مث خواهر ماست و اون بچه مث بچه ما.
‌چهارشنبه 30 فروردین 1391 - 02:48
ana123 - اورنج کانتی - امریکا
وای خدا تو را به هرکی که دوست داری قسمت میدم حق این مادر و دختر مظلوم را از مسببان این حادثه بگیری ...یعنی بعضی ها از حیوان هم پست ترند
‌چهارشنبه 30 فروردین 1391 - 03:12
منگوله مشهدی - مشهد - ایران
آی انسان نماهایی که دایعه مدیریت جهانی و ماوراییتون حد نداره، چشمهای کورتون به کدوم افق خیره هست که توان دیدن اینهمه انحراف و تباهی و فروریزش فرهنگی و اخلاقی در کشور خودتون رو از دست دادین؟ فقط برای اسراییل و آمریکا از سلولهای مرده مغزهاتون بهره میگیرید؟ برای اینکه یک آزاده اون سر دنیا کتاب مزخرفتون رو آتش میزنه دنیا رو زیر و رو میکنید اما برای اینهمه نکبتی که سر سفره خودتون جلوی هموطناتون قرار گرفته آدم رو به یاد سکوت عصرهای قبرستون میندازین. دستپخت فرهنگی و اخلاقی سالها کج رویتون جلوی چشم های شما است، من شک ندارم وقتی برای دفاع از ریشه های مدنی سرزمینتون اینقدر بی غیرت و بی رگ هستین، برای یک روز ایستادن در برابر دشمنان بیرون هم توانی نخواهید داشت، شک ندارم و امیدوارم ...
‌چهارشنبه 30 فروردین 1391 - 04:21
irandoostamir - اصفهان - ایران
به نظر من آدم هایی که اسید پاشی میکنند و با یک عمر سرنوشت دیگران یازی میکنند واقعاً مرگ براشون کم است و باید مثله بشوند. یعنی هر روز یک تکه از بدنشون جدا بشه. یعنی باید با شکنجه اونارو کشت.اون زن بیچاره یا اون دختر طفل بیگناه یک عمر باید زجر دوا درمان رو تحمل کنند و یک عمر چهره بهم ریخته را - ننگ به این حیوان صفت ها
‌چهارشنبه 30 فروردین 1391 - 04:19
سهیل ایرانی - اصفهان - ایران
من فکر میکنم چون این خانم حاضر به ازدواج با برادر شوهرش نشده؛ برادر شوهره کینه اون را به دل گرفته و برادرش را که حالا کراکی شده بوده تحریک کرده این کار را بکنه. این خانم قربانی وفاداریش به شوهرش شده. (احتمالا)
‌چهارشنبه 30 فروردین 1391 - 04:47
mina hp27 - کابل - افغانستان
خیلی ناراحت شدم،انقد که اشک تو چشام جمع شد.آخه خشونت علیه زنان تا کی؟؟؟؟؟؟؟؟؟
‌چهارشنبه 30 فروردین 1391 - 06:27
soogol - اسلو - نروژ
دردت به جونم که از دست شوهر احمق به این روز افتادی،تو چشم نداری ، ما که داریم . روی چشم ما جا داری. به قول پدر بزرگوارم که در ایران زندگی‌ میکنند:یک زن ایرانی‌ ناموس همه ایرانی‌‌ها است.امروز صبح اولین کاری که می‌کنم، فرستادن هدیه به این دوست عزیز ایرانی‌ است کاش میگفتین چقدر پول لازم دارند.
‌چهارشنبه 30 فروردین 1391 - 06:45
دنیای وحشی - تهران - ایران
آخر زمان که شاخ و دم ندارد و همه ادیان الهی و غیرالهی به آخرزمان به نوعی اعتقاد دارند و این گونه بلاها که بخصوص از جانب نزدیکان مثل پدر بر فرزند و پاره تن خود اعمال میشود به وضوح نشانه به پایان خط رسیدن انسانیت هاست و غالب شدن خوی شیطانی ما بر خوی انسانی ماست .دریک کلام دنیای تهوع آوری است ولی درضمن خوانندگان عزیزی که از وسع مالی برخوردارند چه خارج نشین و چه درداخل ایران ساکن هستند برای شادی دل خود و این خانواده تحت ظلم واقع شده و همچنین رضای خدا به آنها همه جوره کمک نموده و حمایتشان کنند .با سپاس از همگی شما
‌چهارشنبه 30 فروردین 1391 - 07:00
greentree - تهران - ایران
از تمامی‌ دوستان و دکتر‌های عزیز ایران که در کار جراح پلاستیک هستند فقط می‌خوام که زودتر کمک بکنند به این دختر و مادر ،،و امیدوارم که سر اون اسید پاش را با تبر قطع کنند
‌چهارشنبه 30 فروردین 1391 - 07:12
greentree - تهران - ایران
یک مرد یا پسر ایرانی‌ می‌تونه چه قدر پست و هیولا بشه که دست به چنین کاری بزنه ،،ان افراد را فقط باید با تبر سرشون را قطع کرد
‌چهارشنبه 30 فروردین 1391 - 07:14
perser68 - فلوریدا - امریکا
دین اسلام بهترینه،با خدا باش بقیه درست می‌شه.قرآن میگه اون دنیا میری تو بهشت.وووووو این مزخرفات که جمهوری نکبت اسلامی به خورد ما داده و خیلی‌ از ما‌ها هم باور می‌کنیم.تا این رژیم سر تا پا فساد بر قراره،روزهای بد تر از این خواهیم داشت.
‌چهارشنبه 30 فروردین 1391 - 07:59
sourena.de - اشتوتگارت - آلمان
.. شما به معنویات احتیاج دارید،معنویات ما را بردند اینها،دلخوش به این مقدار نباشید که فقط مسکن میسازیم، آب و برق را مجانی میکنیم، اتوبوس را مجانی میکنیم،دلخوش به این مقدار نباشید،روحیات شما را عظمت میدیم، شما را به مقام انسانیت میرسانیم، اینها شما را منحط کردند،
‌چهارشنبه 30 فروردین 1391 - 08:06
pokohantes - گوتنبرگ - سوئد
توروخدا یکی‌ بگه از خارج چجوری می‌شه پولو ریخت به حساب اینا؟ هر کی‌ میدونه بگه لطفا...توروخدا هر کی‌ داره کمک کنه...حتا اگر پول ما درمانشون نکنه نور امید و محبت تو دلشون زنده میشه که ما کنارشون هستیم...
‌چهارشنبه 30 فروردين 1391 - 08:30
فلرتیشیا - روتردام - هلند
تنها چیزی که در زندگیمون به صورت تخصصی بهش تسلط داریم؛ انتخاب آدم‌های اشتباه برای عاشق شدنه...
‌چهارشنبه 30 فروردين 1391 - 08:48
perser68 - فلوریدا - امریکا
خب اگه خدایی هست این بی‌چاره‌ها از همه نیازمند تر.مگه نمیگین خدا بزرگه،پس کی‌؟
‌چهارشنبه 30 فروردين 1391 - 09:16
ARTEMIS-SW - .پاريس - فرانسه
باز بتمرگید به حصر خانگی ۲ ملیجک موسوی و کروبی بیندیشید و مطهری که چه ز‌ر زری می‌کند-و ایران این!!!!! آسید پاش یعنی‌ یک بی‌ همه چیز کثافت اشغال------اعدام یک لحظه است---زندان!!! با کار اجباری تا پایان عمر این کثافتها!!!!
‌چهارشنبه 30 فروردين 1391 - 09:41
delmorde - یوتوبوری - سوئد
این کمکها خوبه اما مشکل اصلی ادامه دارد تا زمانی که دولت سر در اخور کرده و بی تفاوت به اینهمه جنایت ، در واقع مسئول اصلی انست، بی فایده و یک مرحم موقتیست. چرا دولت اینقدر بی اعتناست به انچه در جریان و روزبروز در حال افزایش است؟ چرا؟ آیا دربین دولتمردان کسی نیست قلب مهربان داشته باشد؟ بارها اشاره کردم که دولت میتواند جلوی فروش بی رویه مواد سوزانده را بگیرد بدین طریق که انها میبایستی بدون مجوز فروخته نشوند و فروشنده جریمه سنگین و بنوعی شریک جرم محسوب شود. شخص اسید پاش بهچوجه نباید بخشیده شود بلکه باید بشدیدترین وجه مجازات شود حتی اگر مجروح ببخشد قانون نباید اورا رها کندو فروشنده شناسایی و مجازات گردد. تا آنچه نوشتم اجرا نگردد محال است بتوان جلوی این جنایات را گرفت یا لاقل به حداقل رساند.
‌چهارشنبه 30 فروردين 1391 - 09:53
Kourosh-Parsi - امستردام - هلند
ننگ بر رژیم اسلامی وحشی که حامی‌ وحشیگری است !!
‌چهارشنبه 30 فروردين 1391 - 12:01
azadi - کرج - ایران
soogol - اسلو - نروژ سوگول خانم پدر بزرگوار شما کاملا درست فرمودند خداوند عمر بلند با عزت و احترام به ایشان عطا فرمایند.گاهی وقتها از ایرانی بودن خودم خجالت میکشم ولی با وجود بزرگوارانی مثل پدر شما به خودم افتخار می کنم که ایرانی هستم.
‌چهارشنبه 30 فروردين 1391 - 12:02
داود-استرالیا - سیدنی - استرالیا
avash_mirzaei - شرق - ویت. درود بر شما. من امروز صبح که خبر رو خوندم گریه کردم. بخصوص با تصور اینکه این کودک در خواب ناله میکنه و صورت نازنینش میسوزه ولی فقط کمک ناقابلی می تونستم بکنم و همش فکر میکردم کاش کسی باشه که بتونه همه مخارج رو تامین کنه. دنیا و عاقبتت بخیر باشه
‌چهارشنبه 30 فروردين 1391 - 12:19
*Fanoos* - ايران - ايران
آخه دیگه آدم چی بگه !!!!
‌چهارشنبه 30 فروردين 1391 - 12:37
mounes - ادليد - استراليا
روی شوهرش نمی‌شه اسید بپشن اونم بشه مس اینا درد بکشه تا بفهمه؟
‌چهارشنبه 30 فروردين 1391 - 12:40
a.ahooraei - دوسلدورف - آلمان
avash-mirzaie-دوست عزیز من هم هستم و گفتم و سفارش کردم که سؤال کنند و سهم خودم را تا اونجایی که در توانم هست کمک خواهم کرد. اگر بتونند سر نخی بدست بیارن که باهاشون تماس گرفت شما را هم در جریان میذارم.
‌چهارشنبه 30 فروردين 1391 - 13:14
danial nabi - استكهلم - سوئد
بر اون پدر و مادر کسی‌ که اسید میپاشه لعنت.
‌چهارشنبه 30 فروردين 1391 - 13:49
rasan - لندن - انگلیس
همه روز روزه بودن همه شب نماز کردن. همه ساله حج نمودن سفر حجاز کردن. زمدینه تا به کعبه، سر و پا برهنه رفتن. دو لب از برای لبیک، به وظیفه باز کردن. شب جمعه‌ها نخفتن، به خدای راز گفتن. زوجود بی‌نیازش، طلب نیاز کردن. به مساجد و معابد، همه اعتکاف جستن. زملاهی و مناهی، همه احتراز کردن. به خدا که هیچ‌کس را، ثمر آنقدر نباشد. که به روی ناامیدی در بسته باز کردن
‌چهارشنبه 30 فروردين 1391 - 14:13
پروردگار - تهران - ایران
صدها بیمارستان خصوصی توی همین تهران هست که برای یه عمل دماغ حداقل دوازده میلیون می گیرند برای یه عمل قلب باز 25 میلیون تومن ولی توی این موقعیتها که یه نیازمند بی پول بهشون نیاز داره همه شون خفه خون گرفتند
‌چهارشنبه 30 فروردين 1391 - 14:45
MSH Iran - گنت - بلژیک
بی‌چاره
‌چهارشنبه 30 فروردين 1391 - 16:24
bita tehrani - ونکوور - کانادا
اول اجازه بگیریم از بشر دوستان همه جای عالم به جز ایران برای ابراز همدردی.مطمئن باشیم که درفلسطین و نروژ و بقیه جاهای دیگه همه چی‌ آرومه،بعد بیائیم برای این عزیزان دلسوزی کنیم!! در ضمن اون دسته ذکوری که در تاپیک مستند زنان در افشانی کردند،اینجا یک دفعه غیب‌شان زد! امان از این آدمها که از یک همدردی ساده با زن دردمند و زجر کشیده هم آبا دارند.ذات تان را نشان بدهید،هر چند که دیگر گاو پیشانی سفید این سایت هستید...همین‌جا دست همه هموطنان عزیزم را که قصد کمک دارند،می‌بوسم.با هم میتوانیم مرهم کوچکی به زخم این عزیزان باشیم.درود به همه شما.
‌چهارشنبه 30 فروردين 1391 - 16:17
man-malaysia - كوالالامپور - مالزي
من واقعا متعجبم از بعضی از کامنت های جاهلان وبی سوادان تربیت شده مکتب صفویان دیروز وامروز!!. اخه عزیز من این چه ربطی به اسلام ومسلمون ها داره؟ مگه هرچه وحشیگری از ملایان شیعه وتربیت شدگان قدیم وجدید اون ها سر میزنه باید به پای اسلام نوشت؟ توی چه کشور مسلمون دیگری غیر از ایران این نا مردمی ها ودرنده خویی ها صورت میگیره؟ شما یا نسل قبل از شما هم احتمالا تربیت شدگان همین نظام خرافی وتهی بودهاید!!!
‌چهارشنبه 30 فروردين 1391 - 17:42
فراوانی - قطر - قطر
باید جلوی اسید فروشان را گرفت که به خاطر پول زندگی مردم را اینجوری میسپارند دست یک الاغ دیوانه من جای دولت بودم فقط چند قطره اسید میریختم روی دست اون اسید فروش بی ناموس
‌چهارشنبه 30 فروردين 1391 - 18:15
Don Mario - بوگوتا - کلمبیا
دوستان عزیز این خبر در تاریخ سه شنبه ۲۹ فروردین در صفحه ۱۸ (حوادث) روزنامه شرق چاپ شده است ، من میخواستم از صحت خبر مطلع شوم ولی متاسفانه فقط شماره تلفن روزنامه موجود بود و هیچ آدرس دیگری موجود نبود ولی مشخصات بانکی‌ درست است و این حساب به اسم آقای رضا مهری در بانک ملّت صحیح می‌‌باشد و با حواله اینترنتی یا از طریق دوست یا فامیل از ایران میتوانید کمک کنید البته من چون ملی‌ کارت دارم به راحتی انجام اشد در ادامه مشخصات روزنامه شرق را مینویسم که اگر دوست داشتید تماس بگیرید و مطئمن شوید www.sharghnewspaper.ir . تلفن: 2- 88654391 نمابر: 88880719
‌چهارشنبه 30 فروردين 1391 - 18:57
morgan123 - واشنگتن - امریکا
دوستان عزیز و دلسوز من شما میتوانید از طریق بستگانتان در ایران شماره حساب را با بانک چک کنید معمولا آنها از درستی حساب مطلع هستند اینجانب هم به همین ترتیب عمل میکنم. کار سختی نیست کمی پیگیری میخواهد و در ضمن با امتنان از دوستی که کل هزینه را قبول کردند اشاره میکنم که دوستان کمک خودشان را انجام دهند بگذارید این مادر و دختر از لحاظ مادی تا آخر عمر مشکل نداشته باشند . باتشکر از هموطنهای عزیز و سایت UK که همیشه آماده کمک به دردمندان هستند. فدای شما -مهران
‌چهارشنبه 30 فروردين 1391 - 18:49
sir.amir - منچستر - انگلستان
آی‌ خدا کجای دلم کهن شد آخه این چه نوع رفتاری هست آخه حیوان چیجر دلت آمد براستی که از نسل همین عربهای وحشی عربستان هستی‌ بی‌ شرف ننگ بر تو این رفتار رفتار وحشیانه مردمی هست که در این نظام کثیف اسلامی تربیت شدن هر چی‌ بکاری باید همان را درو کنی‌ ننگ بر تو حیف حیوان که به تو بگن
‌چهارشنبه 30 فروردين 1391 - 19:52
sir.amir - منچستر - انگلستان
می‌خواهید بدانید از کجا هست این رفتار غیر انسانی‌ از همین کامنت‌های بعضی‌‌ها در همین‌جا می‌بینید نوشتن باید بکشید یکی میگه با تبر تا وقتی‌ شما این نوع تفکر وحشیانه را حتا برای این آدم بی‌ شرف داری بدان خود شما هم بهتر از این‌ها نیستی‌
‌چهارشنبه 30 فروردين 1391 - 20:02
Taraneه - کبک - کانادا
avash_mirzaei - شرق - ویت persian_aria75 - شفیلد - انگلستان a.ahooraei - دوسلدورف - آلمان........... واقعا خوشحالم که با وجود انسانهایی مثل شما انسانیت هنوز نمرده
‌چهارشنبه 30 فروردين 1391 - 21:15
s.a london - لندن - انگلستان
شوهر این زن رو باید مثل خودش با اسید سوزاند بعد تا آخر عمرش تو زندان بمونه با اعمال شاقه و کار سخت اجباری. البته میتونه ملاقات ه‌م داشته باشه آن هم از دور و کسی‌ نباشه جز بچه و زنش.
‌چهارشنبه 30 فروردين 1391 - 21:21
celtic warrior - سلتیک - اسکاتلند
bita tehrani. خیلى بى انصاف هستى بعضى از ذکور(به قول شما که فکرکنم تحقیرنهفته اى دراین. کلمه وجوددارد)مثل من پیگیر این قضیه شدند. واین موضوع را باپدرومادرم درمیان گذاشتم تا باتوجه به وضع مالى خوبى که داریم تاحدودى مخارج او وفرزندش راتأمین کنیم مامردیم حرف نمیزنیم بلکه عمل میکنیم نیازى. هم نبود که اینجا بوق وکرناکنیم که مثلا ما به این خانم کمک کرده ایم به این جمله دقت کن" مامردیم مرد"
‌چهارشنبه 30 فروردين 1391 - 21:53
nader46 - لندن - انگلیس
با اینکه با قصاص اعدام مخصوصاً مذهبیش مخالفم،،اما اسید پاش اگر قصاص میشد و بشه،،از قصاص اعدام موثرتر هست،،در قتل احتمال تصادفی بودن،،اشتباه در قضاوت،بی‌ گناه اعدام شدن و موارد دیگر هست،!!،اما این دیو سیرت‌های اسید پاش باید زجر و سوختگی و قیافه‌های وحشتناک خود را ببینن و این درد را تجربه کنن،،چون به هیچ عنوان و هیچ دلیلی‌ قابل قبول و توجیه پذیر نیست،،کاش به جای اعدام‌های بی‌ اثر!!,,اسید پاش‌ها را قصاص میکردن،!،در اعدام طرف بی‌ گناه یا گناهکار سریع راحت میشه.اما این کثافت‌ها باید و باید اگر قربانی خواست ، حتما این بلا سرشون بیاد وچون تو جامعه و در میان مردم هم,باید زندگی‌ کنن بیشتر اثر داره،،،اما خیلی‌ وحشتناک و دردناک هست،،تف به شرف اینکاره‌های وحشی:((
‌چهارشنبه 30 فروردين 1391 - 22:56
universe123 - لندن - بریتانیا
man-malaysia - کوالالامپور - مالزی: اسلام ودین شاید به ظاهر قانونهایش خوب باشد ولی تا حالا چه خدمتی واسه بشریت کرده? آیا اسلام باعث شد که چیزی اختراع و یا کشف بشه???????? . در اصل, اسلام باعث عقب ماندگی ذهنی ایرانیان ویک میلیارد انسا ن شد!!!
‌چهارشنبه 30 فروردين 1391 - 23:01
falakolaflak21 - لندن - انگلستان
من موندم با اینهمه نماز شبی که آقایون می خونن چرا هر روز مشکلات تو این کشور بیشتر میشه ! به امید روزی که شاهد هیچ کدوم از این مشکلات در ایران عزیز نباشیم و با آرزوی سلامتی برای این دو هموطن عزیز
‌پنجشنبه 31 فروردين 1391 - 01:10
bita tehrani - ونکوور - کانادا
celtic warrior/متاسفم که ناراحت شدی،منظور من شما نبودی.از کلمه ذکور استفاده کردم،که فرق آن با مردان آشکار است.یک بار دیگه کامنت بعضی‌‌هاشون را بخون،اون کلمه هم زیادشونه! یکی‌ دوتاشون ید طولایی در به سخره گرفتن هم نوعان خودشون دارن،جای تأسفه که برای بعضی‌ها انسانیت مفهوم خودش را به تبعیض جنسی‌ داده.از شما هم برای کمکت سپاسگذارم.
‌پنجشنبه 31 فروردين 1391 - 03:46
Dorssa - دورن - المان
ای کاش پزشکان محترم کمی چشم از مال دنیا برمیداشتن و این مادر وکودک را رایگان درمان میکردنند وگرنه اتاق عمل ووسایل هزینه گزافی ندارد تازه اگر این را هم دولت تقبل کند بعد برای اینکه دوباره مورد دیگه ای پیش نیاد اونوقت فکر قانون گذاری می افتند وگرنه باز هم مورد جدید در راهه و من وشما طاقت کمک نکردن نداریم چون اینا از پوست و جون ما هستن .
‌پنجشنبه 31 فروردين 1391 - 07:59
sepherdad - سیدنی - استرالیا
دوستان یک راه فقط برای پایان دادن به اسید پاشی وجود داره اونهم اینکه کسانی‌ حاضره بشن با این افراد ازدواج کنن اونوقت هیچ همسری دست به همچین کاری نمی زنه.
‌پنجشنبه 31 فروردين 1391 - 08:04
TOPMOND - مشهد - ایران
افسوس.. این تازه یکیشه که شانسش گرفته خبرش منتشر شده بقیه بتونن به دادش برسن.اون بیچاره های دیگه رو چه باید کرد؟؟!
‌پنجشنبه 31 فروردين 1391 - 09:01
azadi - کرج - ایران
sir.amir - منچستر - انگلستان با شما کاملا موافقم و در ضمن اگر قراره که به این خانواده کمک کنیم به عوض اینکه امتیاز منفی بدید امتیاز مثبت بدید تا در صدر اخبار قرار بگیره رفتار اون وحشی را که همه بهش امتیاز منفی میدیم
‌پنجشنبه 31 فروردين 1391 - 13:01
pezhman - وين - اتريش
باید به این خانواده کمک شود. و مجرمین به حبس ابد محکوم شوند.. تنها راه مبارزه با اعتیاد،کمک و همکاری مردم است، سه ماه زندان , بدون سیگار و مواد...اگر معتادی بازهم دنبال اعتیاد رفت. شش ماه زندان. ووو...با این روش معتادان جای امن برای مصرف مواد نخواهند داشت.و ترک اجباری اعتیاد ، از مرگ بدتر است.خانواده‌ها و مردم هم بچه‌های معتاد خود را بشرط آنکه اعدام نشوند. لو خواهند داد. بسیاری تلفن همراه دارند و هر کجا معتادی مشاهده شود.بلافاصله ماموران بازداشتش خواهند کرد.و بعدش مرحله ترک اجباری در زندان خواهد بود.
‌پنجشنبه 31 فروردين 1391 - 17:46
nasl sokhta - لندن - انگلیس
لعنت ٔبر روح اون دجال پیر پکیده که تنلشش را به ایران آورد و جامعه را به این‌حال انداخت
دوشنبه 4 ارديبهشت 1391 - 03:49
نظر شما چیست؟
جهت درج دیدگاه خود می بایست در سایت عضو شده و لوگین نمایید.