جنگ قدرت در ایران ... آتشی زیر خاکستر
دکتر بهروز بهبودی
بهروز بهبودی
وقتی احمدی نژاد در سال هشتاد و چهار بر سر کار آمد، برخی از کارشناسان خارجی او را با صدام مقایسه کرده و نوشته بودند که احمدی نژاد در ایران صدام دیگری خواهد شد که حسن البکر را به زیر کشید و خود بر مسند قدرت تکیه داد. امروز پس از گذشت حدود شش سال از آن روز آن پیش بینی ها تا حدودی رنگ واقعیت به خود می گیرند هر چند احمدی نژاد در شرایط فعلی کشور از آنچه صدام کرد ناتوان است. در چنین شرایطی ماندن در چرخه قدرت کار عاقلانه تری به شمار می رود. در ادامه این مقاله نگاه خود را از گروه احمدی نژاد برای ماندن در قدرت و اینکه چه فعایت هایی را تاکنون صورت داده اند را بیان میکنم .
احمدی نژاد چهار ساله اول ریاست جمهوری اش را با بوسیدن دست رهبر ایران در مراسم تحلیف شروع کرد، کاری که به رهبر جمهوری اسلامی این اطمینان را می داد که در انتخاب او اشتباهی صورت نگرفته و احمدی نژاد همان گزینه مورد اعتماد و دلخواه است از اینرو با خیالی آسوده به کنار زدن یاران قدیم خود همت گماشت.
به نظر می رسد از همان دوران به بعد گروه احمدی نژاد مشغول به فعالیت برای فردا و روز مبادای خود بودند. کاری که رهبر ایران از آن کمی دیر باخبر گردید. حالا دیگر احمدی نژاد برای بار دوم بر صندلی ریاست جمهوری آن هم با تقلب و انتصاب مستقیم رهبر در خیابان پاستور تکیه داده بود و در مراسم تحلیف این بار از بوسیدن دست رهبر ایران خودداری نمود و سرماخوردگی خود را بهانه مناسبی برای این امر یافت.
عمده مشکلات خامنه ای و احمدی نژاد در همین دوره دوم آشکار گردید دوره ای که احمدی نژاد به آن به عنوان دوره به بار نشستن کاشته خود می نگریست و حالا در پی درو محصول بود. این هدف تعارض ها و مجادله های فراوانی را به وجود آورد تا جایی که بر بسیاری آشکار گردید به رغم ادعاهای موجود رئیس جمهور با رهبر میانه خوبی ندارد. نمایندگان مجلس ایران نیز این موضوع را بهانه ای برای تاختن به احمدی نژاد قرار دادند تا به قول خودشان عدم التزام او را به ولایت نشان دهند.
البته نمایندگانی که طرح سوال از احمدی نژاد را مهیا کردند از خود نپرسیدند پیشتر چه کسی از رئیس جمهور طرفداری کرد و مسبب درگیری های خونین در خیابان های تهران و برخی شهرستان ها شد. نکته جالبتر آنکه هیچ یک از ولایتمداران ایران از خود نپرسیدند چگونه رهبری که بر جایگاه خدا و پیغمبر نشسته است و متصل به عالم بالاست از توطئه احمدی نژاد و گروهش با خبر نشد؟
در تمام سال هایی که رهبر ایران دلخوش به یافتن غلامی مطیع بود، گروه احمدی نژاد در حال برنامه ریزی های طولانی مدت برای ماندن در چرخه قدرت بودند. احمدی نژاد می دانست برگ های برنده نظام جمهوری اسلامی ، روحانیت، سپاه و بازار هستند. به همین دلیل به موازات این برگ های برنده به شبیه سازی پرداخت و برگ هایی برای خود دست و پا نمود. به نظر می رسد دادن امتیازات فراوان به بخشی از سپاه در راستای این سیاست بوده است. هرچند رئیس جمهور در این
بخش از محاسبات خود تا حدی اشتباه هم کرده بود زیرا بدنه سپاه هرچه باشد تحت اوامر و نواهی رهبر است و رئیس جمهور شخصیتی کارزماتیک چون خامنه ای با مقام ولایت نداشت و ندارد که بتواند قاطبه سپاه را با خود همراه سازد به همین دلیل سپاه به طرفداری از رهبر به تخریب احمدی نژاد و گروهش کمر بست و آنگاه که امید احمدی نژاد از فرماندهان سپاه تا حدی نا امید شد دست به افشاگری درباره برادران قاچاقچی زد.
گروه احمدی نژاد نیاز به نسل نوی از بازاریان نیز داشت کسانی که قابل اتکا باشند و مگر روحانیون در قبل و بعد از انقلاب به همین قشر بازاری تکیه نداشتند و یکی از اسباب موفقیت آنان در انقلاب همین بازاری ها نبودند؟ از اینرو بازاری های جوان و تازه به دوران رسیده هم به جرگه بازاریان قدیمی پیوستند. این نوکیسه ها می توانستند در برابر بازاریان قدیم قرار بگیرند بخصوص در مقابل گروه موتلفه. امتیازهایی هم که از آنها برخوردار شدند بد نبود. حداقل بازار ایران را از اجناس دست چندم چینی انباشتند تا ضمن انباشتن سرمایه های کلان، کسب و کار بسیاری از کارخانه داران را کساد نموده و بازاریان قدیم را تاحدودی به زانو درآوردند.
در کنار این گروه روحانیونی نیز تربیت شدند که کم کم حوزه ها از حضورشان پر شد و حتی عرصه را برای برخی مراجع تنگ کردند. بی مهری به برخی از مراجع خاص از دوران رهبری خمینی آغاز گردید از وقتی که با آیت الله شریعتمداری آنگونه برخورد شد. حذف آیت الله منتظری هرچند در دوران آیت الله خمینی آغاز شد در دوران رهبر فعلی به حصر انجامید. نه تنها ایشان که مراجع دیگر هم در امان نبودند و به محض اعتراض به وضع حکومت و طرفداری از مردم با انبوه چماق بدستانی مواجه می شدند که عرصه را بر آنها بیش از پیش تنگ می کردند. ناگفته پیداست این برخی از این روحانیون تربیت شده پس از مدتی راه خود را از راه احمدی نژاد کج کردند و به جرگه طرفدران رهبری پیوستند اما همچنان طیفی وفادار به رئیس جمهور باقی ماندند.
برنامه ریزی هایی از این دست خامنه ای و طرفداران او را به صرافت توطئه یا توطئه هایی انداخت از همین رو بعد از به قول خودشان «کور کردن جریان فتنه» اصطلاح جریان انحرافی را خلق و حذف یاران احمدی نژاد را آغاز نمودند. هر چند پیش از این حمله های فراوانی به رفسنجانی و خانواده اش شده بود، و خامنه ای بیشتر آنها را با سکوت برگزار و یار غار خود را رها کرده بود، دیگر بار با ابقای رفسنجانی باز به احمدی نژاد نشان داد که باید حریم ها را نگاه دارد و پا از گلیمش فراتر نگذارد.
با همه جلوگیری ها و پیشگیری ها، ولی فقیه و طرفدارانش، برای سرکوب کردن جریان انحرافی و طرفداران تربیت شده احمدی نژاد دیر جنبیده و آنها در جای جای کشور رسوخ پیدا کرده بودند و در نهایت خاموشی در انتخابات اخیر مجلس راه یافتند تا مجلس آینده را به مکانی امن برای دولت تبدیل کنند. در واقع طرفداران رهبری به حذف اصلاح طلبان مطیع و بی خطر کمر بستند اما در آستین خود مار پرورش دادند، ماری که حالا مدعی بخشی از قدرت است و سهم خود را در حوادث ایران می خواهد. بی شک مجلس آینده محل نزاع طرفداران احمدی نژاد و رهبر ایران خواهد بود و کوچکترین اشتباهی آتش زیر خاکستر اختلافات را دوباره شعله ور خواهد ساخت.
به نظر می رسد احمدی نژاد از کفه سنگین تر ترازو به نفع خود در مجلس آینده آگاهی دارد که به طعنه به نمایندگان فعلی در جلسه پرسش و پاسخ می گوید با خود فکر کردم پاسخ به پرسش ها
را به بعد از انتخابات مجلس موکول کنم چون شما به زودی همکاران دولت خواهید شد. این سخن از یک طرف بدین معناست که در مجلس آینده در اقلیت قرار خواهید گرفت و دیگر حرف هایتان خریداری نخواهد داشت و یا آنکه به زودی صندلی های خود را از دست می دهید و عرصه را به کسانی دیگر که از طرفداران دولت هستند خواهید سپرد. در هر صورت نتیجه هر کدام از این احتمالات یکسان است و آن اینکه مجلس آینده از آن گروه احمدی نژاد خواهد بود گروهی که در سکوت و خاموشی به مجلس راه یافتند و از فردای جلوس بر صندلی ها برنامه های خود را عملی خواهند نمود.
به نظر می رسد در بازی تصاحب مجلس تیم احمدی نژاد برنده بوده است بخصوص در مقابل رهبری که در نظر دارد با حذف نظام ریاستی بر مجلس تکیه کند، مجلسی که گوش به فرمان اوامر او باشد. آیا نزاع های نمایندگان حامی احمدی نژاد با حامیان رهبر، کشور را در معرض خطر قرار نخواهد داد؟ آیا در میان طرفداران خاموش احمدی نژاد کسانی نیز از فرقه حجتیه حضور دارند؛ کسانی که دنیا را جنگزده و آشوب زده می خواهند تا به قولی هرچه زودتر به عصر ظهور نزدیک شوند؟ پاسخ این پرسش ها هرچه باشد در این هنگامه سودی نصیب مردم ایران نخواهد کرد. مردمی که در سایه جمهوری اسلامی رنگ روز خوش را ندیده اند و هر روز شرایط بدتر و دشوارتری می یابند .