برنده اسکار و آقای بازیگر به دیدار شاپور قریب رفتند
روزنامه شرق : روزی که مراسم کانون کارگردانان برای بزرگداشت برنده ایرانی «اسکار» لغو شد؛ روزی که در تهران و «مهرشهر» کرج برف میبارید و هوا سوز داشت، اصغر فرهادی و همسرش- پریسا بختآور- همراه عزتالله انتظامی و دستیارانش به دیدار مرد قدیمی سینمای ایران – شاپور قریب- رفتند، تا از سینماگرانی یاد کنند که لذت دیدن فیلمهای خوب را به همنسلان او چشانده بودند.
رو به کرج میرفتیم و برف میبارید. عزتالله انتظامی هم بود. فرهادی و همسرش نیز رسیدند؛ در ابتدای اتوبان تهران- کرج. انتظامی سرخوش بود از اینکه سینمای ایران در روزهای حیات او به چنین افتخاری دست یافته است، آن هم توسط مردی که به اخلاقی بودن و درستکرداری مشهور است و بزرگترین جایزه سینمایی جهان تاثیری در رفتارش نگذاشته است.
اینها را «آقای بازیگر» به زبان میآورد. انتظامی با دیدن فرهادی رو به او میگفت: «الان سینمای ایران در بالاترین قله سینمایی دنیا ایستاده است.» راه تهران – مهرشهر در برف با صحبتهای شیرین عزتالله انتظامی و دغدغههایش از هنرمندان و وضعیت هنری کشور کوتاهتر میشد. هنوز برف میبارید و هوا سوز داشت که رسیدیم.
خانم نوشین خانی – همسر قریب- با اشک شوق دم در به استقبال آمد و سه طبقه را پلهپله رفتیم تا به «شاپور قریب» برسیم که دم در خانهاش منتظر بود. اصغر فرهادی با «قریب» که حالش به نسبت روزهای قبل امروز خیلی بهتر بود از همکاریشان در سریال «روزگار جوانی» گفت. آن روزها «فرهادی» نویسنده بود و او کارگردان.
بحث از گذشته که به میان آمد «انتظامی» از تجربههای تئاتری «فرهادی» پرسید و برایش تحسینبرانگیز بود که او 20،19 سال پیش تئاتر میخوانده و سه، چهار نمایش روی صحنه برده است. او نکتهای را گفت که بسیاری درباره فیلمهای فرهادی میگویند: «انتخابهایت خیلی خوب بوده است و هر فیلمت نسبت به فیلم قبلی بهتر شده است و همین، توقع و انتظار را ازت بالاتر میبرد. همه منتظرند ببینند قرار است در فیلم بعدی چه اتفاقی بیفتد.»
انتظامی که در این هوای سوزناک انگار از این دیدار گرم سرخوش شده است، درباره خودش میگوید: «به هر کی فیلمنامهای میآورد میگویم، اگر نوک ناخنم به فیلمنامهگیر کند یا بتوانم برات کاری انجام دهم نقش را قبول میکنم.»
آدم لازم دارد کار کند، اما این روزها خیلی سخت شده است. مدام متن میآورند یکی از یکی بدتر. برای تئاتر شخصیتسازیاش مهم است نه اینکه شو باشد. هر اثری باید چیزی بگوید، باید نکتهای را مطرح کند.»
او از فیلم «خانهای روی آب» بهمن فرمانآرا یاد کرد و با اشاره به آثار فرهادی چنین ادامه داد: «فیلم نباید بگذارد با کناری صحبت کنید؛ من این نکته را هم در فیلم «درباره الی...» و هم در «چهارشنبه سوری» دیدم، همه ساکت فقط تماشا میکردند... من تئاتر که کار میکردم همیشه این را میگفتم اگر تماشاگر با بغل دستیاش حرف بزند خراب میشود»
بعد اصغر فرهادی از فیلمی یادکرد که قرار بود با حضور «انتظامی» بسازد و هنوز این همکاری به صورت آرزو برایش مانده است: «تمام نکتهها را کنار فیلمنامه نوشته بودند ریز و تمیز.»
آرزویی که با گفتن «انشاءالله» انتظامی همراه بود. انتظامی حرف را به فیلم «جدایی...» کشاند و با اشاره به چند بار دیدنش گفت: «فیلم آدم را رها نمیکند، بعد از دیدن بازهم به آن فکر میکند. این مشکل زندگی اینجا است. همه دنیا اینجوری هستند؟ نه! حالتهای شهاب، آن زن که به خاطر چندرغاز مجبور به کار شده است، مال هیچ کجای دیگر نیست. اصل ایران است. عین واقعیت است. این روزها همه مدام به همدیگر دروغ میگویند. این فیلم به همین نکتهها اشاره دارد. در جشنواره شهر هم که داور بود گفتم امیدوارم یک روز برسد که باهم مهربان باشیم...»
بعد نوبت شاپور قریب بود که در گرمای این دیدار در این روز سرد و برفی از خاطراتش با فرهادی بگوید: «من اصلا از همان اوایل که با هم همکاری میکردیم شاخ درآورده بودم. از نوشتههایش حیرت میکردم. کار را از او بخواه خیلی بیشتر از آن به شما تحویل میدهد.»
انتظامی با شنیدن این حرف انگار داغش تازه شده باشد، گفت: «برخی از کسانی که این روزها مینویسند، نان به نرخ روز میخورند، یادشان میرود که فیلم سند همیشگی است، 40 سال بعد مثلا نوههایشان مینشینند تا کارهای آنان را ببینند.»
فرهادی هم از اینجا به خاطرات کودکیاش سرک کشید، به دیدن فیلم «هفت تیرهای چوبی» ساخته 40 سال پیش «شاپور قریب»: «من بچه بودم که فیلم را دیدم و یکی از فیلمهایی که باعث شد به سینما علاقهمند شوم همین فیلم بود، حالوهوای فیلم هنوز یادم هست.»
قریب با شنیدن این حرف به گذشته برگشت، به آن سالهای دور که فیلمش جایزه میگرفت: «مسوولان آن موقع کشور حتی نمیدانستند تیردوقلو کجا هست. عبدالله بازیگر این فیلم هنوز همانجا زندگی میکند و گاهی به دیدنم میآید، اما حال خوبی ندارد دختر 9، 10 سالهاش تومور مغزی دارد»
شاپور قریب تمام لحظههای دریافت جایزه «گلدن گلوب» و «اسپریت اوارد» و «اسکار» را دیده است. «نوشین خانی» همسر قریب با بهترین کلمات از حضور این دو سینماگر استقبال میکرد و مدام آمدنشان را باعث افتخار میدانست.
عزتالله انتظامی در توصیف وضعیت این روزهای هنر به قریب گفت: «الان برای برخی کار هنری شبیه گذشته نیست که یک کار والا و ارزشمند باشد، مدام سر هم کلاه میگذارند»
اما حضور انتظامی و فرهادی در منزل شاپور قریب جز دیدار، علت دیگری هم داشت و آن پیشنهاد اصغر فرهادی بود. اینکه خانه قریب انتخاب شده بود هم، دلیلی داشت.
فرهادی توضیح داد: «هنگامی که شهریور برای جشن خانهسینما به تهران آمده بودم، خبردار شدم آقای قریب بیمار است. اینکه فیلمهای ما در داخل و خارج از کشور دیده میشود، جدا از مسیر سینمای ایران نیست. سالها قبل سینماگرانی این راه را با امکانات خیلی کم شروع کردهاند، فیلمهای خوبی ساختند، اما امکان دیدهشدن آنها در دنیا مثل امروز نبود. این ادامه مسیری است که قبلتر سینماگران در آن حرکت کردهاند. ما اکنون به فصل برداشت رسیدهایم، ما مسیر آنها را ادامه میدهیم. فیلمسازانی که باعث شدند تا ما به سینما علاقهمند شویم و اصلا بدانیم سینما چیست و به جنس سلیقهای که امروز پیدا کردهایم، برسیم. طعم لذت فیلمی هم چون «هفت تیرهای چوبی» هنوز با من است. از طرفی اولین کار جدیای که در تلویزیون انجام دادم با آقای قریب بود. غیر از بحث سینما خود آقای قریب، انسان بیغلوغشی هستند. همان روز اول که برگشتم از سفر سراغشان را گرفتم که دیداری داشته باشیم. خیلی خوشحالم که حالشان امروز بهتر است. امیدوارم دوباره نوشتن را شروع کنند.»
او از عزتالله انتظامی هم که بلافاصله از این پیشنهاد استقبال کرد و همراه شد، تشکر کرد.
فرهادی در روزی به این دیدار آمده بود که مراسم کانون کارگردانان و شورایعالی تهیهکنندگان لغو شده بود.
او در اینباره گفت: «دوستان در تلاش بودند و میخواستند مراسمی ساده و صمیمی برگزار کنند، اما مراسمشان لغو شد. همین که در پی برگزاری آن بودند، برای من و اعضای گروه با ارزش است و به اندازه برگزاری آن سپاسگزار هستم. از همه دوستان سینماگری که در این مدت پیام فرستادند و تبریک گفتند هم واقعا ممنونم. من نمیدانم چطور میشود پاسخگوی این همه مهر بود.»
او از ایرانیان، هنرمندان، سینماگران، اهالی ادب، هنر و فرهنگ، در داخل و خارج کشور، نخبگان مورد احترام مردم، روزنامهنگاران و ورزشکاران که در این مدت با پیامهای تبریکشان او و سینمای ایران را مورد لطف قرار داده بودند سپاسگزاری کرد.
او در جریان برگزاری مراسم دیگری از سوی مقامات دولتی همچون فارابی هم بود، اما پیشنهادی در این زمینه داشت: «بنیاد فارابی برای روز پنجشنبه ظاهرا جشنی را تدارک دیده بودند که من در صحبت تلفنی که با آنها داشتم ضمن تشکر خواستم که به احترام همکاران سینماگرم که نتوانستند مراسمشان را برگزار کنند این مراسم برگزار نشود.»
اصغر فرهادی برای آمدن به ایران به کسی اطلاع نداده بود، به همین علت بسیاری از سینماگران در شب ورودش اطلاع و حضور نداشتند. او گفت: «ترجیح میدادم در سکوت و بیسروصدا بیایم به هرحال شب، دیروقت میرسیدم و نمیخواستم کسی دچار زحمت شود اما ظاهرا خبر به بعضیها رسیده بود و عدهای زحمت کشیدند و آمدند. همینجا از همه کسانی که آمدند تشکر میکنم.»
فرهادی درباره اینکه بیان این تجربه متفاوت میتواند برای سینمای ایران تاثیرگذار باشد، گفت: «به نظرم یک بخشی از این تجربیات را در کلاسهای دانشجویی و تخصصیتر یا جلساتی که اهل سینما هستند میشود مطرح کرد. به بخشهای غیرسینمایی نیز در این مدت زیاد پرداخته شده ولی اگر لازم باشد من یا همکارانم در این فیلم آمادگی ارایه آن را داریم.»
عزتالله انتظامی درباره پیشنهاد اصغر فرهادی برای برگزار نشدن مراسم تقدیر از او و هدیه دادن هزینه اینگونه مراسمها به نیازمندان سینما نظر دیگری داشت و معتقد بود در خانه هنرمندان حتما باید مراسمی برگزار شود.
این حضور با آرزوی بهبود حال شاپور قریب و نوشتن دوباره این نویسنده و کارگردان پایان یافت.
از در که بیرون آمدیم، از برف خبری نبود. از سوز هوا کاسته شده بود، انگار دوباره بهار نزدیک بود.