2 دانشآموز اخراجی دزدان جسور بودند
2 پسربچه جسور دست به دزدیهای شگفتانگیزی میزدند که شاید مجرمهای قدیمی نیز از عهده آنها برنیایند. این فرزندان طلاق که از مدرسه اخراج شدهاند با دیدن فیلمهای اکشن نقشه دزدیهای ماهرانه را طراحی کردند.

یکی از این زنان به بازپرس گفت: روز گذشته پسر 13یا 14 سالهای که جثه کوچکی داشت در آرایشگاه را زد و من جلوی در رفتم، پسرک گفت که با مادرش کار دارد، وقتی رفتم تا مادرش را صدا کنم بیگمان دیدم زودتر از من به آرایشگاه آمد و در یک چشم به هم زدن کیفهای مشتریان را که روی رختآویز بود برداشت و دوید و وقتی به دنبالش دویدم وی سوار ترک موتور نوجوانی همسن و سال خودش شد و فرار کرد. با ادعاهای زنان آرایشگر پرونده برای رسیدگی در اختیار تیمی از پایگاه نهم پلیس آگاهی تهران قرار گرفت و کارآگاهان برای یافتن ردی از 2 دزد کوچک دست به تجسسهای میدانی زدند و برای به دام انداختن آنها طرح مهار اجرا کردند.
پس از گذشت چند روز پروندههای دیگری همچون سرقت از مغازه، خانه، کیفقاپی، جیببری، موبایل قاپی و... به پایگاه نهم ارجاع شد که شواهد نشان میداد دزدان
کم سن و سال و ریزنقش هستند و مشخصات آنها با مشخصات دزدان آرایشگاههای زنانه شباهت بسیاری دارد.
همچنان که کارآگاهان در حال تحقیقات بودند مردی جوان با مراجعه به کارآگاهان از 2 پسربچه به نام «مهدی» و «علیاصغر» که موتوسیکلتش را از داخل خانهاش دزدیده بودند، شکایت کرد و با راهنمایی وی پلیس موفق شد «مهدی» 14 ساله و «علی اصغر» 15 ساله را 25 و 29 دیماه در مخفیگاهشان در قلعه گبری و علایین دستگیر کند.
هر 2 تبهکار کوچک در بازجوییها مدام ادعای بیگناهی میکردند و میگفتند مرد جوان به دلیل اختلاف با آنها، دروغ میگوید. براین اساس کارآگاهان برای روشن شدن موضوع سوابق مهدی و علیاصغر را مورد تجسس قرار دادند و متوجه شدند آنان دارای سابقه جیببری، کیفقاپی و سرقت موتوسیکلت هستند و چندین ماه در کانون اصلاح و تربیت بسر بردهاند.
با مراجعه چندتن از مالباختگان به پایگاه و مواجهه حضوری با تبهکاران کوچک، مهدی که چارهای جز بیان حقیقت نداشت لب به اعتراف گشود و گفت: پدرم معتاد بود و مادرم به دلیل تحمل رنج و سختی از وی جدا شد و با مرد دیگری ازدواج کرد و من چارهای نداشتم جز اینکه پیش مادربزرگم بمانم. پس از جدا شدن از مادرم رفتارم تغییر کرد و به دلیل شیطنت و آزار و اذیت همکلاسیها و کادر مدرسه برای همیشه اخراج شدم و به اتفاق علیاصغر که سرگذشتش همانند من بود از سن 11 سالگی دست به دزدی میزدیم.تبهکار کوچک در ادامه اظهاراتش افزود: من و همدستم به اصرار و تشویقهای صاحب موتور که هماکنون از ما برای سرقت موتورش شکایت دارد، دست به دزدیهای گستردهای میزدیم و وسایل سرقتی را به وی میدادیم و وی نیز برای اموال دزدی پول بسیار کمی به ما میداد و چندین بار پولها را پرداخت نکرد به همین دلیل ما نیز موتورش را از حیاط خانهاش دزدیدیم و به بیابانهای اطراف قلعهگبری بردیم و آتش زدیم.

مهدی با بیان اینکه در همه زمینهها دست به دزدی میزند، پرده از دزدیهای دیگری برداشت که کارآگاهان با شنیدن آن شوکه شدند. وی به آنان گفت: بعضی وقتها با علیاصغر به مقابل آرایشگاههای زنانه میرفتیم و من در میزدم و میگفتم که مادرم را میخواهم، بعد در یک چشم به هم زدن وارد میشدم و کیفها را میدزدیدم و سوار ترک موتور علیاصغر میشدم و فرار میکردیم. بعضی وقتها نیز دوچرخه و موتوسیکلت از مجتمعهای مسکونی میدزدیم و به محمد میفروختیم و وی نیز پول کمی به ما میداد. البته چند باری نیز برای هیجان و کنجکاوی موتورها را به بیابانهای اطراف میبردیم و به روش خاصی آنها را منفجر میکردیم و از این کار بسیار لذت میبردیم حتی لذتبخشتر از فیلمهای اکشن و حادثهای بود.
مهدی درباره دزدیهای دیگرش افزود: چند هفته پیش در حال عبور از خیابان 24 متری بودم که چشمم به یک پراید مشکیرنگ افتاد که درش باز بود و سوئیچ نیز روی خودرو بود؛ سریع پشت فرمان نشستم و به اتفاق علیاصغر فرار کردیم. در میانه راه با یک خودروی دیگر تصادف کردیم و برای اینکه گرفتار نشویم به سوی بیرون شهر و قلعهگبری حرکت کردیم که در آنجا از مسیر جاده منحرف شدیم و خودرو چپ کرد، پیاده شدیم و برای هیجان خودرو را منفجر کردیم.
پسرک دزد که تازه گرم صحبت کردن شده بود از دزدی از چند خانه، مطب، مغازه، موبایلقاپی و جیببری و دزدی کبوتر و احشام برای کارآگاهان گفت و اعتراف کرد: به همراه علیاصغر از هر کجا که میتوانستیم دزدی میکردیم، بعضی شبها وارد خانهها میشدیم و به آرامی پول و طلا میدزدیدیم یا به عنوان بیمار وارد مطب میشدیم و از غفلت منشی سوءاستفاده میکردیم و پولها را از داخل کشوی میز منشی میدزدیدیم و گاهی نیز داخل ایستگاه متروی حرم عبدالعظیم میرفتیم و جیب مسافران را میزدیم.دزد کوچک همهفنحریف درباره خرج کردن پولهای دزدی، افزود: پولهایی را که به دست میآوردیم یا با آن لباس میخریدیم یا خرج خوراک میکردیم، گاهی اوقات دوستانمان را با خودمان به رستوران، ساندویچی و کبابی میبردیم و آنان را میهمان میکردیم، البته بیشتر به رستورانهای شیک میرفتیم و یک بار هم یک چک مسافرتی 50 هزار تومانی به گدایی دادم که وی از تعجب کم بود شاخ دربیاورد.در ادامه بیش از 30 تن از طعمههای تبهکاران کوچک، آنان را شناسایی کردند و کارآگاهان در حال شناسایی سایر طعمههای مهدی و علیاصغر هستند.
سرهنگ عباسعلی محمدیان، رئیس پلیس آگاهی تهران در این باره گفت: با توجه به گستردگی جرائم 2 تبهکار نوجوان و تحقیقات صورت گرفته هر کدام از دزدان با قرار 100 میلیون تومانی در اختیار پایگاه نهم قرار دارند و مالخر نیز با قرار 100 میلیونی روانه زندان شده است.
سرهنگ محمدیان در ادامه افزود: محدوده فعالیت این دزدان در شهرری، حرم حضرت عبدالعظیم(ع)، ایستگاه متروی شهرری، دولتآباد، قلعهگبری، مشیریه و ورامین بوده است. از شهروندانی که شکایتی از دزدان کوچک دارند دعوت میشود برای شناسایی یا طرح شکایت به پایگاه نهم پلیس آگاهی مراجعه کنند.