خاموشی مرد شیشهای در زیرزمین کمپ
فریادهای وحشتآور مرد شیشهای در کمپ ترک اعتیاد زمانی خاموش شد که وی نفس آخر را کشید. مدیر این کمپ غیرقانونی با مشت و لگد به جان بیمارش افتاد و پیکر نیمهجان او را در زیر زمین زندانی کرد.

اسماعیل، مدیر کمپ نیز یکی از همان معتادان بود که با ترک اعتیاد به استخدام مرد 30سالهای با نام «حسین»درآمده و از 3 ماه پیش مدیر کمپ بوده است.
اسماعیل دستگیر شد و اصرار کرد «امیر» خودزنی کرده است اما شاهدان حادثه داستان دیگری داشتند که نشان میداد مدیر کمپ قربانی را هدف ضربات سخت قرار داده است. اسماعیل چارهای جز اعتراف نداشت. وی به کارآگاهان گفت: «در شب حادثه من در طبقه پایین ساختمان بودم که ناگهان صدای فریاد شنیدم. به سرعت به طبقه بالا رفتم و در همان زمان، اینبار صدای شکستن شیشه شنیدم. وقتی وارد اتاق شدم، «امیر» را مشاهده کردم که شیشه در بالکن را شکسته و یک تکه از آنرا برداشته بود و قصد خودزنی داشت که من خودم را رویش انداختم و شیشه را از دستش گرفتم. پس از آن امیر را تا کنار پلهها کشاندم ولی همچنان مقاومت شدیدی میکرد و باعث شد تا از دستم رها شود و با پشتسر از پلهها سقوط کند و سرش چندینبار به پلهها برخورد کرد. در پاگرد دوم راه پله، باز با امیر درگیر شدم و اینبار وی را از پلهها به پایین هل دادم که باعث شد تا چندینبار از ناحیه صورت با پلهها برخورد کند. زمانی که امیر را به سمت پایین هل دادم، وی پایم را گرفت و باعث شد تعادلم به هم خورده و روی سینه او بیفتیم که هر 2 حدود 10 پله را به پایین پرتاب شدیم. در پایین پلهها بود که امیر همچنان فریاد میزد؛ به همین خاطر لباس وی را پاره کردم و در دهانش گذاشتم و پس از بردن وی به داخل یکی از اتاقها، دست و پاهای وی را با پاره کردن ملحفه بسته و وی را در همانجا حبس کردم تا اینکه پس از گذشت چند ساعت متوجه شدم جان باخته است.