بررسی روزنامههای تهران؛ دوشنبه ۱۷ بهمن
تیتر و عکس صفحه اول فرهیختگان
روزنامههای صبح امروز تهران از برف و باران شدیدی خبر دادهاند که در راه است و تظاهرات ضد جنگ آمریکائیان را با تیترهای بزرگ و عکسهای رنگی در صفحات اول خود نقل کرده و آن را به نشانه حمایت مردم آمریکا از ایران و فرارسیدن پیچ تاریخی برای آمریکا خواندهاند. اعتراض به وعدههای عمل نشده دولت، بودجهای که با تاخیر و غیرعلمی ظاهر شد از جمله دیگر مطالب این روزنامههاست.
از اعتراض به تصاویر مقوائی تا سرمای شدیدی در راه
"اعتراض به مراسم نمادین ورود امام خمینی" عنوان اصلی مردم سالاری و شرق است، اعتماد از "سرمای شدید در راه است" خبر داده و تهران امروز از "پرواز فجر در دهه فجر" نوشته است و فرهیختگان در تیتر اول خود از قول عبدالله جاسبی رییس دانشگاه نوشته "دانشگاه آزاد اسلامی تجزیه شدنی نیست".
اعتماد در گزارش اصلی خود نوشته، سرمای شدید هوا در شنبه شب جزو کمسابقهترین دماها در طول ۵۰ سال گذشته محسوب میشد، چرا که بر اساس اطلاعات به دست آمده، دمای هوای زنجان به ۲۱ درجه زیر صفر رسیده است.
به نوشته این گزارش: نجات سه هزار و ۴۰۰ گرفتار برف و کولاک در گلستان، در حالی است که آمار گرفتاران در برف و کولاک لحظه به لحظه بالا میرود. در همدان، بهمن، اسکیبازان را مفقود کرده و در سمنان ۹۷۱ مسافر در راه مانده، نجات یافتهاند. زنجان به دمایی بیسابقه در ۵۰ سال گذشته رسیده است و میزان کشتههای سرما در اروپا به ۲۷۰ نفر رسیده است. موجی از سرما قرار است به زودی همه جای کشور را در بر گیرد و شهرها را سپیدپوش کند.
اعتماد نوشته این موج از سهشنبه راهی شهرهای ایران میشود. به این معنا که سرمایی که تا امروز شاهد آن بودیم و هستیم پیشلرزههایی از سامانه بارشی است که قرار است از اواسط هفته، کشور را در بر بگیرد.
تظاهرات در هشتاد شهر و دستگیری در بازگشت از تهران
تیتر و عکس صفحه اول روزنامه جوان
"شهروندان آمریکائی هم به تهدید علیه ایران نه گفتند" تیتر اصلی جام جم است، کیهان همین گزارش را با "فریاد یکپارچه در هشتاد شهر کاناد و آمریکا: در کنار مردم ایران ایستادهایم" منعکس کرده و خراسان نوشته هشتاد شهر آمریکا و کانادا کانون تظاهرات علیه سیاستهای ضدایرانی کاخ سفید".
کیهان در سرمقاله خود شعارهای تظاهرات در شهرهای آمریکا را نقل کرده مانند «از جنایت علیه ایران دست بردارید»، «دشمن ما ایران نیست، دشمن واقعی ما اقلیت یک درصدی حاکم بر آمریکاست»، «جنایات مشترک آمریکایی و اسرائیلی علیه دانشمندان ایرانی را متوقف کنید»، «نه جنگ، نه تحریم، نه دخالت و نه جنایت علیه ایران»، «فاجعه ۱۱ سپتامبر منشأ داخلی داشت»، «مرگ بر دیدگاه شما، چرا جنگ با ایران؟ جنگ واقعی همین جا در آمریکاست، جنگ ما علیه یک درصد حاکم»، «از دخالت در ایران و سوریه دست بکشید»، «دستهایتان را از ایران کوتاه کنید»، «همین حالا نظامیان آمریکایی را از افغانستان بیرون بکشید»، «چرا دانشمندان هسته ای ایران را ترور میکنید»؟ و بالاخره «به ما بپیوندید تا در تغییر تاریخ سهیم باشید» و...
حسین شریعتمداری در ادامه یادآوری کرده که اواخر مهرماه سال جاری رهبر جمهوری اسلامی در جمع مردم کرمانشاه، از «پیچ بزرگ تاریخ» خبر داده و با اشاره به انقلابهای اسلامی منطقه و تحولات سرنوشتساز در آمریکا و اروپا، تاکید کرده که جهان در آستانه پیچ بزرگ نگاهش به الگوی نظام اسلامی ایران است.
نماینده ولی فقیه در موسسه کیهان در این مقاله نتیجهگیری کرده، خیزش یکپارچه و همزمان مردم آمریکا و کانادا در ۸۰ شهر بزرگ این دو کشور، از همان پیچ بزرگ تاریخ که حضرت آقا نزدیک بودن آن را خبر داده و ۲ ماه بعد دشمنان تابلودار اسلام و انقلاب در اجلاس راهبردی آتلانتیک بر آن تاکید ورزیده بودند، حکایت نمیکند؟! کدام نگاه واقعبین میتواند این واقعیت بزرگ و آن «واقعه عظیم» که در راه است را انکار کند؟
در همین حال شرق در گزارشی نوشته: از تهران تا قاهره هنوز راه دراز است و ناهموار. فاصله بسیار است میان دو کشور؛ نه تنها در بعد مسافت بلکه در مراودات و مناسبات. انقلاب مصر هم تاکنون نتوانسته این فاصله را کم کند. انگار شکاف میان این دو کشور با یک انقلاب و چند دیدار و دعوت، با تغییر و تحولات در سطح حاکمیت، با روی کار آمدن اسلامگرایان و در اختیار گرفتن کرسیهای مجلس توسط اخوانالمسلمین و سلفیها پر نمیشود؛ کم و بیش این را همه میدانند؛ بهخصوص خود مصریها؛ اگر غیر از این بود آنها نیز همچون جمهوری اسلامی ایران کمترین تحرکی برای برقراری رابطه مجدد میان دو کشور از خود نشان میدادند.
این گزارش تاکید دارد، به نظر میرسد در مصر کمتر علاقهمندی برای برقراری رابطه میان دو کشور وجود داشته باشد، حتی پس از سرنگونی حکومت حسنی مبارک هنوز هم گویا تغییری در نسبت مخالفان به موافقان برقراری این رابطه ایجاد نشده است؛ اگر غیر از این بود در این رابطه سنگاندازی نمیشد و کوچکترین روزنهها در این مسیر را مسدود نمیکردند. آخرین نمونهاش بازداشت جوانان مصری شرکتکننده در اجلاس «جوانان و بیداری اسلامی» هنگام بازگشت از تهران است.
به این ترتیب شرق خبر داده: هفته گذشته نخستین همایش بینالمللی «جوانان و بیداری اسلامی» به مدت دو روز در تهران و در مرکز همایشهای بینالمللی «برج میلاد» برگزار شد. به گزارش خبرگزاریهای داخلی در این همایش حدود ۱۵۰۰ نفر از جوانان ۷۳ کشور از جمله مصر شرکت داشتند و در آن نقش جوانان در بیداری اسلامی و آینده مورد بررسی قرار گرفت. پس از پایان این همایش، ۱۸جوان مصری که نه دو روز بلکه چند روز را در تهران و چند شهر از جمله مشهد سپری کرده بودند در فرودگاه قاهره توسط نیروهای امنیتی مصر بازداشت شدند.
بودجهای که واقعی نیست
ابتکار در صدر اخبار خود نوشته "بودجه ۹۱؛ حمله از مجلس، دفاع از دولت"، جهان صنعت از قول نمایندگان مجلس خبر داده "ارقام بودجه واقعی نیست" و دنیای اقتصاد از "تحلیل رسمی از اوضاع ایران" نوشته است.
حمید تهرانی در سرمقاله جهان صنعت نوشته، در مقابل پافشاری دولت برای تقدیم لایحه بودجه کل کشور برای سال آینده و اصرار رییسجمهور در مورد تعجیل نمایندگان برای بررسی و تصویب لایحه یادشده، بسیاری از نمایندگان زمان حدود یک ماه را برای بررسی و تصویب این لایحه کافی نمیدانند و به هنگام تقدیم لایحه به رییسجمهور توصیه کردند که به جای این لایحه، لایحه دو دوازدهم را تقدیم کند.
:با این حال براساس رفتارهای پیشین، گمان میرود دولت تا ثانیههای آخر بر تقاضای خود در مورد تصویب لایحه بودجه سال ۹۱ اصرار و از تدوین و تقدیم لایحه دو دوازدهم امتناع ورزد اما از هماکنون نیز مشخص است که پافشاری دولت بر تصویب لایحه حاضر، آن هم در زمانی کوتاه با اراده و خواست نمایندگان مخالفت دارد.
سرمقاله جهان صنعت نظر دارد که شاید بهتر باشد که به جای اصرارهای بینتیجه، رییسجمهور و همکارانش نه فقط لایحه دو دوازدهم را تدوین و تقدیم کنند بلکه اصلاحاتی عمیق و جدی نیز در مفاد و بندهای لایحه بودجه سال آینده لحاظ کنند.
حمیدرضا شکوهی در سرمقاله مردم سالاری خود نوشته، از دولتی که عادیترین و بدیهیترین اصل قانون در مورد ضرورت تقدیم لا یحه بودجه سالیانه کل کشور در موعد مقرر به مجلس شورای اسلا می را رعایت نمیکند نمیتوان چندان انتظار داشت که به وعدههای خود، که حکم و پشتوانه قانونی مدون هم ندارد، پایبند باشد. نمونههایش وعده تورم تک رقمی و نرخ بیکاری تک رقمی و اعطای ویلای هزار متری و اعطای یک میلیون تومان به حساب هر نوزاد تازه متولد شده- که البته ابتدا به حسابها واریز شد و بعداز مدتی برداشته شد- و... تازهترین نمونه، تخطی دولت از وعدههایش هم موضوع پرداخت یارانههای نقدی به حساب مردم است.
نویسنده این مقاله اشاره کرده، کم کم مردم داشتند به پرداخت یارانههای نقدی توسط دولت در پانزدهم ماه عادت میکردند تا اینکه بهمن ماه امسال اعلام شد که یارانهها به جای آنکه از پانزدهم بهمن قابل برداشت باشد، از ۱۹ بهمن قابل برداشت است. این تاخیر ۴ روزه پس از آن تاخیر ۱۷ روزه قبلی، به معنای ۲۱ روز تخطی دولت از وعدهاش است که گویا هر ماه قرار است تکرار شود. حتی اگر از این موضوع بگذریم که برخی از اقشار جامعه به دلیل مشکلات فراوان مالی و معیشتی، روی دریافت یارانه نقدی خود در موعد مقرر حساب باز کردهاند و عدم پرداخت آن در زمان مقرر میتواند مشکلات فراوانی برایشان ایجاد کند، نمیتوانیم نگرانی خود را از این موضوع پنهان کنیم که این تاخیرها افزایش یابد و سرانجام دو ماه یک بار شود یا هرگونه که دولت دوست داشت این یارانهها را به مردم پرداخت کند.
کارتون احسان گنجی، اعتماد
و خلاصه مقاله مردم سالاری این که: اگر این یارانهها حق مردم است- که حتما هست- چرا در اعطای حق مردم به آنها اینگونه بسته عمل میشود؟ اصلا دلیل تاخیر در پرداخت یارانههای نقدی چیست؟ اگر عامل این تاخیر، عدم تامین منابع مالی یارانههاست، پس چرا دولتمردان مدام از مشکل نبودن پرداخت یارانهها سخن میگویند و حتی آقای احمدی نژاد از امکان دو برابر شدن یارانههای نقدی خبر داده است؟ اگر هم واقعا دلیل عدم پرداخت یارانه نقدی در موعد مقرر، کمبود منابع مالی نیست، پس ناگزیر این تاخیر را هم باید به حساب ضعف مدیریت پرداخت یارانهها و بیبرنامگی دولت گذاشت که امری مسبوق به سابقه است.
پوریا عالمی در ستون کاناپه روزنامه اعتماد صحنهای را تجسم کرده که نمایندگان نشسته بودند روی کاناپه و آماده بودند دو دو یا چهار چهار کنند که احمد توکلی گفت: «نیگاه» و لایحه بودجه را نشان داد و اضافه کرد: «لایحه بودجهای که دولت برای سال ۹۱ به مجلس ارائه کرده مجموعه درهم و برهمی است.» توکلی گفت: «لایحه بودجه سال ۹۱ از جهت نقض قوانین بودجهریزی و عدم رعایت قوانین حیرتآور است.»
به نوشته نویسنده ستون کاناپه در رابطه با حیرتآوری لایحه بودجه ۹۱ نمایندگان چنین واکنشهایی نشان دادند:
علی لاریجانی حیرت کرد و گفت: «وا.»
محمدرضا باهنر حیرت کرد و گفت: «وا.»
حدادعادل حیرت نکرد و گفت: «خیلی هم خوبه که. بودجه به این نازی.»
کواکبیان حیرت نکرد و گفت: «من اصلاحطلبم.»
تابش گفت: «وا؟ اصلاحطلبی؟»
آدم کیلوئی چند و تاریخسازی تا کجا
عباس عبدی در مقالهای در اعتماد نوشته هنگامی که جنبشی اجتماعی و انقلابی در یک جامعه به وجود میآید، رشد عناصر زاینده همبستگی و ازخودگذشتگی در آن چشمگیر خواهد شد و به تعبیر دیگر سرمایه اجتماعی آن جامعه به نحو روشنی افزایش پیدا میکند. درست است که در چنین فضایی افراد روحیه ایثار و ازخودگذشتگی و حتی شهادتطلبی پیدا میکنند، ولی این به معنای آن نیست که ارزش حیات و جان آدمیزاد نزد آنان کم شود، بلکه ارزش آن بالاتر میرود و ایثار و ازخودگذشتگی هم برای حفظ این ارزش بالا معنا و مفهوم پیدا میکند.
با این توضیح، نویسنده به کشته شدن بیش از ۷۰ نفر و زخمی شدن صدها نفر را در شهر پورتسعید اشاره کرده و بعد به رفتار دولت ایران در مورد ایرانیان گروگان گرفته شده در سوریه پرداخته و نوشته، روشن است که این حد از تقصیر فقط میتواند ناشی از بیاهمیتی و بیارزشی جان و زندگی افراد تلقی شود. نه فقط از جانب کسانی که وظیفه داشتند اینگونه سفرها را ممنوع کنند، بلکه این اشکال متوجه مسافران نیز هست. اگر مردم برای جان و زندگی خود و دیگران ارزش درخوری قائل بودند، پس از گروگان گرفته شدن نخستین گروه از مسافران سوریه، قطعا عازم چنین سفری نمیشدند.
اشاره دیگر این نویسنده جامعهشناس در مقاله اعتماد، به نبودن اکسیژن در تونل توحید در تهران است که باعث میشود موتورسواران بیهوش شوند و شاید بمیرند مواردی که یکی از آنها اگر در جامعهای رخ میداد که زندگی انسان ارزشمند بود، افراد ذینفع همچون مطبوعات، رسانهها، نهادهای مدنی فعال، نمایندگان مجلس، حقوقدانان و وکلا و... همگی فریادشان بلند میشد و تا رسیدن به حداقلی از نتایج ساکت نمیشدند. با این وجود اگر کسی از ما بپرسد در جامعه شما زندگی کیلویی چند است؟ آیا چهارراهی، میدانی یا ساختمانی در ایران هست که بورس ارزش زندگی باشد؟ یا فقط ارز و سکه، بورس دارند و با بالا و پایین رفتن آنها قلبهای بسیاری به تپش میافتد؟ چهارراه استانبول بورس زندگی کجاست؟
ابتکار در سرمقاله خود نوشته این روزها، برخی از افراد، گروهها و سازمانها در جهت تحریف تاریخ کشور انجام میدهند. در زمانهای که هنوز بسیاری از بازیگران عرصه سیاسی قبل از انقلاب و بعد از آن، در قید حیات هستند؛ برخی خوشخیالانه، روایت خود از وقایع را، به اسم «تاریخ» به خورد مردم میدهند! بهویژه که بخش اعظمی از جمعیت کشور را جوانانی تشکیل میدهند که نه، آن حوادث را درک کردهاند و نه، اطلاعات بیطرفانهای از آن تاریخ در اختیار دارند.
به نوشته فضلالله یاری در این مقاله مردم در این میان آنان ماندهاند که روایت سید حمید روحانی و روحالله حسینیان را از حوادث انقلاب و پس از آن باور کنند یا روایت مخالفان سیاسی آنان را؟ چرا باید جوانی که ۳۰-۲۰ سال پیش، تصاویری را از تلویزیون نظام جمهوری اسلامی میدید، امروز در سن ۶۰ - ۵۰ سالگی، همان تصاویر را از همان تلویزیون اما با تغییراتی عجیب و تفاسیری غریب مشاهده کند؟!
و خلاصه سرمقاله ابتکار این که تاریخ، همه آن چیزی نیست که اسداله علم و حسین فردوست نوشتند؛ همه آن چیزی که هاشمی رفسنجانی و مهدوی کنی و ناطقنوری درخاطرات خود آوردهاند، هم نیست. تاریخ یک قضاوت محکم ومتقن است که پس از سالها جمعآوری اسناد و بررسی صحت و سقم آنها، انجام میشود؛ آن هم، توسط هیئت داورانی متشکل ازملتهای جهان و در دورههای مختلف.
طنز در کلام وزیران
ابراهیم رها در طنز اعتماد با عنوان "فللینی" به نقل از وزیر نفت ایران نوشته شاید نفت خام را بتوانیم تهاتری معامله کنیم. یعنی نفت بدهیم، کالا بگیریم.
الف) یک بشکهونیم نفت میدیم، یک کیسه زنجبیل وارد میکنیم با یه کف دست بادرنج!
ب) قاعده یه پارچ نفت میدیم، ده تا قرص مسکن وارد میکنیم واسه سردرد.
ج) یه پیت نفت میدیم، پنج تا لنگهکفش چینی میگیریم.
د) یه تانکر نفت میدیم به هند، یه فیلم سینمایی میگیریم، دو تا بشکه نفت دیگه بذاریم روش، آمیتاباچان هم تو فیلمه هست!
دومین مساله ای که در ستون طنز اعتماد نقل شده از قول حسینی، وزیر اقتصاد است که "برای آنکه از سایر اعضای کابینه عقب نماند گفته، اگر دلار ۱۰ هزار تومان هم بشود هیچ تاثیری در اقتصاد ما نخواهد داشت.
الف) اگر دلار ۱۰هزار تومان بشود، در میزان بارندگی و برودت هوا تاثیر خواهد داشت؟
ب) اگر دلار ۱۰هزار تومان بشود، به اقتصاد ما ربط ندارد، به فدریکو فللینی ربط دارد؟!
ج) اگر دلار ۱۰ هزار تومان بشود، در دستاندازهای خیابان پاسداران تاثیر خواهد گذاشت؟
د) من نمیدانم اگر دلار ۱۰هزار تومان بشود اقتصاد ما دقیقا چه خواهد شد اما میدانم اگر پیش از آنکه صحبت کنیم کمی هم فکر کنیم ضرر نخواهیم کرد، کلا!
کارتون روز
کارتون علی درخشی، شرق