بهروز بهبودی : دموکراسی ستیزی در تاریخ معاصر ایران

کیهان لندن می نویسد :

ارتباط با اروپا و رفت و آمد ایرانیان به آن سامان در دوره قاجار، ایرانیان را با مباحثی نظیر دموکراسی آشنا ساخت. برخی به تبعیت از اندیشه غربی مُبلّغ دموکراسی سکولار گشتند و برخی دیگر از بنیاد مخالف با سکولاریسم بودند و دسته‌ای سوم هم بودند که میان اصول دموکراسی و اسلام تناقضی نمی‌دیدند. به رغم نگاه و نظر دسته دوم و سوم، دموکراسی دینی، در ایران آن روزگار  بنیاد نگرفت و حتی برخی از همین روحانیون، رضاشاه را از تشکیل حکومت جمهوری منصرف ساختند و به همین‌رو نظام شاهنشاهی همچنان ادامه یافت. هرچند چنانکه آمد ایرانیان طعم آزادی را از دوران قاجار چشیدند، در عمل همواره از آن محروم بوده‌اند.

محمد علیشاه قاجار با به توپ بستن مجلس از نخستین کسانی بود که در برابر نهضت آزادی خواهی مردم ایستاد و آنچه بسیار شگفت‌آور و یادآور تکرار تاریخ در دوره فعلی است، همراهی دولت روسیه با محمد علیشاه در سرکوب نهضت مشروطه بود، کاری که در سرکوب مردم پس از انتخابات سال 88 نیز تکرار شد. سرکوب مردم نشان می‌دهد که ماهیت جمهوری اسلامی نیز از نوع پادشاهی مستبد محمد علیشاه قاجار است و همکاری روسیه نیز با سران جمهوری اسلامی حکایت از آن دارد که آن کشور در پی تامین منافع خود، همچنان پشتیبان مستبدان و حکومت‌های مستبد در ایران است.

بی‌شک در دوران رضاشاه تحولات فراوانی در ایران رخ داد، حتی شاید به یک معنا بتوان گفت او  ناجی کشور از در افتادن به چاه تجزیه بود، با این همه روزگار رضاشاه نیز روزگار آزادی مردم ایران نبود. ایجاد موانع در برابر مطبوعات، زندانی شدن نویسندگان و روشنفکران در آن دوران، تحمیل نظرات شخصی در انتخاب نمایندگان مجلس، حتی تحمیل بی‌حجابی به زنان ایران را برخی مظاهر نبود دموکراسی در دوره رضاشاه می‌دانم. من با حجاب موافقتی ندارم اما بر این عقیده‌ام که برداشتن حجاب از سر زنان نیز به صورتی اجباری از آزادی به دور است. مردم آزادند هر نوع پوششی را برگزینند به همان شکلی که زنان در جمهوری اسلامی باید در داشتن و یا نداشتن حجاب آزاد باشند. چنانکه ملاحظه می‌شود میان حکومت رضاشاه و جمهوری اسلامی وجه مشترک، تحمیل اندیشه‌ها و پسندهای یک نفر به آحاد جامعه است با این تفاوت که برای مثال یکی حجاب را به اجبار از سر زنان و دختران برمی‌دارد و آن دیگری داشتن و حفظ آن را الزامی و اجباری می‌کند. یکی می‌خواهد به اجبار مردم را مدرن کند و آن دیگری سنت‌گرا، امّا در هر صورت نتیجه یکی است.

هرچند محمدرضا شاه پهلوی ده ساله اول حکومت خود را با دادن آزادی‌هایی به مردم آغاز نمود و برخی از آن به عنوان دوران دموکراسی ناقص یاد کرده‌اند، در ادامه به راه پدر رفت. محمدرضا شاه نیز چون پدر مصدر بسیاری از خدمات به مردم ایران بود، امّا راهی را که در پیش گرفت به استبداد ختم شد به همین دلیل، مردم به روحانیونی رأی دادند که بعدها دریافتند دروغ و فریبی بیش نبودند. عمده مشکل محمدرضا شاه پهلوی اطرافیانی بودند که به جای انجام درست وظایف با چاپلوسی شاه را در موقعیت نادرستی قرار می‌دادند و همواره او را دچار توهم می‌کردند که کشور هیچ مشکلی ندارد حتی وقتی صدای مردم به اعتراض برخاست همانها این صداها را به گوش شاه نرساندند و اینان باعث شدند که شاه بسیار دیرهنگام صدای انقلاب مردم را بشنود و مردم  اسیر چنگال روحانیونی بشوند که در لباس بره خود را بدانها نشان داده بودند. نهاد روحانیون و گرفتار شدن مردم در چنگال آنان ریشه در سیاست‌هایی داشت که از مردم و بنیادهای دموکراسی دور بود. این روحانیون در طول یک صد سال گذشته معمولا امتحان خود را پس داده بودند، امّا وقتی گزینه‌ای دیگر برای مردم باقی گذاشته نمی‌شود، آنها ناچار از خودزنی می‌گردند، افزون بر این روحانیون توانستند از احساسات مذهبی و دینی مردم ایران سوء‌استفاده کنند و حکومتی تشکیل دهند که از همان روز اول سعی داشت، رقبا را از میدان به در و امتیازات را برای خود حفظ کند، کاری که تا به امروز با عناوینی چون خودی و غیرخودی، خواص با بصیرت و بی بصیرت و... ادامه یافته، و عملا چند دستگی را در مردم به وجود آورده است. این مرزها رهبر ایران را به شاهی بدون تاج تبدیل کرده و به نظر من سخن منتقدانی که می‌گویند «با انقلاب در واقع جای تاج و عمامه عوض شد» کاملاً درست است.

امروز هرچند مجلس ایران به ظاهر به توپ بسته نشده، دخالت‌های فراوان نهادهایی نظیر رهبری و وابسته به او در تصمیمات آن، در عمل از مجلس یک مجلس به توپ بسته شده و فاقد هرگونه خاصیت ساخته است. وجود مجلس تنها هزینه‌های فراوان بر دوش مردم و کشور می‌گذارد. نمایندگان مجلس از یاد برده‌اند که نمایندگان مردم هستند نه رهبر ایران که چون غلامان حلقه به گوش چشم به دهان او دوخته‌اند تا به یک اشاره به هر آنچه جناب ایشان می‌خواهد، جامه عمل بپوشانند.

 امروز در بودن ونبودن مجلس فرمایشی ایران تفاوتی دیده نمی‌شود و کشور در دست و به فرمان یک نفر اداره می‌گردد یک نفری که خود را عقل کل می‌داند و اطرافیانش او را بر جایگاه خدا نشانده‌اند و از هرگونه خطایی مصون می‌دانند. این بت بر جای خدا نشسته سال‌هاست که کشور را به سراشیب سقوط برده و امروز دیگر این راننده ناشی از پس مهار این ماشین افتاده در سراشیبی برنمی‌آید.

متاسفانه برآمدن جمهوری اسلامی در ایران، مردم را دوباره به همان پله اول کشاند همان استبداد که در طول تاریخ ایران مثل بختک و کابوس بر زندگی مردم سایه انداخته است. امروز روحانیون سوار بر خر مراد، تجربه قیام‌ها و انقلاب‌های گذشته را بیشتر دارند و از این‌رو محکم تر به سرکوب مردم می‌پردازند. آنان از تاریخ تنها سرکوب را آموخته‌اند  و ندیده‌اند و نمی‌بینند عاقبت حکومت‌هایی را که به مردم و آزادی آنان احترام نگذاشتند. سران ایران تنها سرکوب می‌کنند به بهانه ماندن و خاموش کردن اعتراضات مردمی، با سوزندان خشک و تر و نشان دادن چنگ و دندان به همگان. در این میان مردم ایران نباید به شیوه حاکمان خود خشک و تر را با هم بسوزانند و همه کسانی را که در ارتش، سپاه و بسیج به کار مشغولند از یک جنس به حساب بیاورند. بسیاری از فرماندهان مشغول به کار در پست‌های مختلف نظامی امروز، از ناراضیانی هستند که دست به خون مردم آغشته نکرده و نمی‌کنند. مردم ایران باید بدانند بسیاری از این افراد تجربه‌های گرانقدر نظامی از دوران جنگ و تجربه‌های مدیریتی از دوران پس از آن دارند که به کار ایران آینده می‌آید. ایران آزاد آینده را نباید با رعب و وحشت میانه‌ای باشد، رعب و وحشتی که در ایران از اول انقلاب بنا نهاده شد و تا به امروز به انحای مختلف ادامه یافته است. ایران آزاد آینده با استفاده از تخصص همه مدیران لایق، حتی کسانی که امروز در بدنه سپاه و ارتش مشغول به کارند، به حکوت فردی نه خواهند گفت و دوباره آزموده را نخواهند آزمود.

بررسی سیر تاریخی نهضت‌های مردمی برای برقراری و برپایی دموکراسی در ایران، نشان می‌دهد همواره دولت‌های مستبد، دولت‌هایی که بر بنیاد تصمیم یک نفر شکل گرفته‌اند، توان ماندگاری در برابر جریان حرکت مردم را نداشته‌اند و هرچند کوتاه یا بلند مدت بر اریکه قدرت تکیه زدند، سرانجام مجبور به واگذاری آن شدند و این قاعده در مورد جمهوری اسلامی نیز مصداق دارد.  امروز مردم ایران بهتر از هرکسی به این نکته واقف هستند که دوران حکومت‌های فردی در دنیا به سرآمده است. البته ایرانیان از دوران مشروطه به این مهم دست یافته بودند به همین دلیل در پی انداختن طرحی نو بودند. در پی احقاق همین حق نیز در فروردین 58 به جمهوریت رأی دادند و به دنبال آن به اشتباه، حکومت را به روحانیونی سپردند که در عمل به همان راه محمد علیشاه رفتند. بی‌شک مردم ایران پس از پشت سر گذاشتن این تجربه صد ساله، دیگر به حاکمیت فردی تن در نخواهند داد. آنان دموکراسی را با تمام وجود فریاد می‌زنند و به تمام گروه‌های داخل و خارج از ایران می‌گویند در ایران آزاد آینده تمام افراد، می‌توانند خود را در معرض انتخاب آنان بگذارند، به شرط آنکه به شعور و آگاهیشان احترام بگذارند و تنها به منافع یک گروه نیندیشند. مردم ایران از استبداد آزرده‌اند و تنها درمان درد این مردم درد کشیده، آزادی و مردم سالاری است، حکومتی که در عین یکپارچگی، تمام آرا، دیدگاه‌ها، سلیقه‌ها، پسندها، باورها، اعتقادات، ادیان و... را در خود جمع کرده باشد. فخر ایرانیان به آن است که اولین منشور حقوق بشر در کشور آنان در بیش از دو هزار و پانصد سال پیش تدوین گردید، منشوری که صلح و عدم خشونت‌ورزی را می‌آموزد، منشوری که به پیروان ادیان دیگر احترام می‌گذارد، چر امروز به راه یکی از نیاکان آزاده و آزاد اندیش خود نرویم؟

 تورنتو ـ 29 ژانویه 2012

contact@bbehbudi.com

+342
رأی دهید
-54

sobat - تهران - ایران
آقای بهبودی کاش میگفتی که این راه وروشی که جوانان میروند نه تنها به انقلاب ختم نمیشود بلکه وضع بدتر هم میشود.....با شرابخوری...لاابالیگری....تن پروری....بی غیرتی....هرزگی.....چشم چرانی.....شهوت پرستی.....ارتباط با جنس مخالف....بد دهنی....ووووواینها کشور را به نابودی میکشاند....نه اصلاحات....تا زمانی که جوانان ما به این مسائل چسبیده اند...وضع مملکت از این هم بدتر خواهد شد.....باید از خود گذشت....تا به آزادی رسیدواین در مرام جوانان فعلی نیست.....
شنبه 15 بهمن 1390 - 11:09
saman-uk - لندن - انگلستان
پس براستی اینگونه است ، تاریخ تکرار می شود بی انکه درسی از ان بگیریم . امید است اشارات دقیقی که توسط فرزانگانی نکته سنج چون دکتر بهبودی صورت می گیرد رهنمون جوانان میهنمان باشد .
شنبه 15 بهمن 1390 - 12:03
samira-azad - هامبورگ - آلمان
سالهاست که مطالب مختلف سپاسی را از طرق مختلف دنبال میکنم اما تا بحال مطلبی چنین بیطرفانه که قاجاریه و پهلوی و جمهوری اسلامی را در کنار هم بدون جهت گیری سیاسی ضددمکراسی بداند نخوانده بودم ، درود بر این اندیشه که بدون ترس از شاهاللهی و حزب اللهی حق را چنین زیبا بیان کرده ، بی شک باید بدنبال آزادی میهن و استقرار دمکراسی بود و نه دنباله رو افرادی که در آیینه خود را میبینند و رویای حاکمیت را در خواب پردازش میکنند امیدوارم این مطلب تلخ شیرین را دوستان بسیاری مطالعه کنند که خود میتواند باب گفتگویی فراگیر شود
شنبه 15 بهمن 1390 - 12:11
sepherdad - سیدنی - استرالیا
سمیرا‌آزاد - هامبورگ - آلمان. دوست عزیز باید اول دید دمکراسی چی‌ هست? تا تعریف دمکرسی معلوم نشه همه راست میگن:).
شنبه 15 بهمن 1390 - 13:13
morid - بوشهر - ایران
بازهم این دکتر سایت uk پیداش شد.صبحانه لذیذ زده تو رگ.افتر شیو مالیده به صورت وپس از اینکه پکی زده به پیپ اش.نسخه دمکراسی پیچیده برای ما ایرانیها. بنویس، بنویس دکتر بهایی معلوم الحال.
شنبه 15 بهمن 1390 - 13:25
bahram-g - آمرسفورت - هلند
۱-آقای بهبودی دوران قاجار یکی‌ از بدترین دوره‌های تاریخ ایران بوده که من معنی‌ آزادی مردم را در آن نمی‌یابم! کاش میشد با شما رودر رو بحث کنم. ۲-جنبش مشروطه، خواهان برکناری محمد علی‌ شاه بود و این با شعار اولیه آن مخالف بود و آن به دلیل آزادی نبود بلکه شارژ روسیه دلیل اصلی‌ بود که با برکناری شاه می‌توانست بقیه شمال ایران را تصاحب کند و پشتیبانی‌ از محمد علی‌ شاه فقط ظاهری بود.۳-در زمان رضا شاه و شاه فقید آن روزنامه‌ها و کسانی‌ که زندانی شدند اسلام گرایان تندرو و کمونیست‌ها بودند که باید محدود می‌شدند و دلیل آن را اکنون در ایران میتوانید ببینید. برداشتن حجاب اجباری اکنون زیبا نیست اما کاش در همان زمان بودیم و اظهار نظر میکردیم.۴-محمد رضا پهلوی با مردم خود می‌دانست چه بکند اما محمد رضا در سیاست خارجی‌ اشتباه عمل کرد و گول روشنفکران مزد بگیر اجنبی چون شما را خورد. خدا رحمت کند شاه ایران زمین را.۵-کاش می‌‌شد یکبار از جزئیات حکومت دموکراسی در ایران هم بنویسید تا از نقش ملکه انگلیس و شبیه سازی حزب کارگر و محافظه کار در ایران آیندهٔ شما آگاه شویم.
شنبه 15 بهمن 1390 - 13:32
hadise-iran - پاریس - فرانسه
تا به امروز با مطلبی این چنینی برخورد نکرده بودم که بتواند کلهم مجموع تاریخ غیر روشن ایران را نقد کند و بجای به به و چه چه بیاید و حقیقت را عربان بیان کند و برنامه هم ارائه دهد و نتیجه گیری هم داشته باشد مطلبش ، سپاس از سایت ایرانیان یوکی کاش از این دست مطالب بیشتر به اشتراک میگذاشتید از اینکه ایمیل ایشان را گذاشتید هم ممنون کار خوبی است حتما برایشان پیامی خواهم داد ، استاد بی شک شما را افراد متعصب مورد اهانت قرار خواهند داد ولی در راه عشق به وطن جانبازی می باید کرد دلم میخواد از شورای دمکراسی برای ایران بیشتر بدانم امید کسی بتونه منبعی رو معرفی کنه
شنبه 15 بهمن 1390 - 13:36
hadaf-roshan - مادرید - اسپانیا
bahram-g - آمرسفورت - هلند . دوست گرامی نمیدانم چرا شماها طرفداران دیکتاتوری سلطنتی پهلوی وظبفه ای را که یک نظام انجام دهد که همانا آبادانی و ساختن کشور است را کاری خاص و عجیب میدانید و باور نداریید که تاریخ ایران و نه تاریخ معاصر همیشه متاثر از شماهایی دیکتاتور سازس نموده ، جهت استحضار دکتر بهروز بهبودی نوه سلیمان خان بهبودی مشاور محرم و امین رضا شاه هست که در کلیه خاطرات به ثبت رسیده نزذیکترین فرد به رضا شاه بوده و پدر ایشان رییس مستغلات پهلوی دوم و ایشان خود که از نوجوانی برای تحصیل به خارج از کشور رفته اند به سبب انقلاب نتوانستند به ایران بازگردند چگونه است که انسانی با چنین بینشی را اجازه نیست که از تاریخ نقدش را بنویسد و به عنوان بنیانگذار شورای دمکراسی برای ایران برنامه و نگاهش را بیان کند ، اگر قرار بود قدرتی در دست طرفداران شاه باشد باور بخدا از جمهوری اسلامی بدتر میکردند در این زمانه و امید که در آینده ایرانی دمکراتیک با حاکمیت مردم ایجاد شود . جهت اطلاع شما را به لینکی در مورد ایشان رجوع میدهم . https://www.iranianuk.com/page.php5?id=20111201195545051
شنبه 15 بهمن 1390 - 20:40
Mr.IRAN - هامبورگ - آلمان
1) با تشکر از اطلاعات ارزندهٔ شما. یکی‌ از بزرگترین اشتباه حکومت پهلوی، ندادن آگاهی‌ سیاسی به مردم بود. روزنامه‌ها اجازهٔ چاپ هر مطلبی را نداشتند. حرفهای سیاسی در گلو خفه میشد.چه بسا اگر این آگاهی‌ وجود داشت، مسلماً مردم چشم بسته دنبال روحانیت نبودند.با نشان دادن صحنهٔ درگیریه دانشگاه تهران در تلویزیون، تودهٔ مردم آشفته شدند. دبیرستان‌ها و دانشگاه‌ها روز بعد شروع به اعتصاب کردند و از حضور در کلاس پرهیز کردند.و این شروع انقلاب ۵۷ بود.اطلاعات سیاسی فقط خلاصه میشد به چند سازمان سیاسی و این سازمان‌ها بودند که رهبری انقلاب را به روحانیت و یا بهتر بگویم به خمینی دادند.تاریخ و ساعت راهپیماییها و شعارها توسط شب نامه هایی که شبها به منزله مردم انداخته میشد برنامه ریزی میشد.مردم دنبال دگرگونی بودند نه روحانیت.اما شعارهای الله اکبر و خمینی رهبر به خاطره همصدا و همگام بودن مردم در تظاهرات از قبل برنامه ریزی شده بود.
شنبه 15 بهمن 1390 - 23:08
Mr.IRAN - هامبورگ - آلمان
2) ضمنا خمینی از فرانسه وعده دولت جمهوری دموکراتیک اسلامی را به مردم میدهد و این هم یک دلیل دیگری شد که توده مردم و سازمانهای سیاسی از خمینی حمایت کنند.اما بعد از ورود به ایران و تشکیل دولت موقت بازرگان، خمینی اعلام می‌کند که بعضی‌ از آقایان پیشنهاد دادند که اسلام بهترین دموکراتیک را دارد و اصطلاح دموکراتیک در کنار اسلام یک کلمهٔ اضافی می‌باشد.بدین ترتیب هم حکومت جمهوری دموکراتیک اسلامی تبدیل به جمهوری اسلامی شد.از همون موقع بود که نارضایتی‌های توده‌ مردم یکی‌ پس از دیگری شروع شد و تا به امروز رسید.امروزه نسل جوان آگاهی‌ کامل از سیاست دارد.خواسته‌ها متفاوت می‌باشد و تنها دولت پارلمانی با داشتن نماینده از گروه‌های متفاوت سیاسی میتواند جوابگوی مردم باشد.
شنبه 15 بهمن 1390 - 23:10
bahram-g - آمرسفورت - هلند
hadaf-roshan - مادرید - اسپانیا........هموطن شما هنوز نمی‌دانی که هر کشوری به دیکتاتوری نیز دارد؟! نام کشور یا سیستم آزاد فقط و فقط یک نام تبلیغی است. در ایران بین دیکتاتوری دینی و دیکتاتوری سرمایه داری و دیکتاتوری سلطنتی شکل سلطنتی بهترین است و اما مشروطه بودن اجازهٔ هر غلطی را از شاه می‌گیرد. آقای بهبودی هر کسی‌ بوده یا هست من از ایشان مدارج خانوادگی و تحصیلی‌ و سابقهٔ بالاتری دارم و نیازی نیست برای باور عقاید بهبودی یا من عقل را خاموش کنید و به سوابق نگاه کنید. شما راجع به زندگی‌ پدر خود نمیتوانی‌ نقد بنویسی‌ چون به همه چیز آن اشراف نداری چطور راجع به نقد وقایع ۱۰۰ سال اخیر ایران زمین در چند خط ناچیز به بهبودی اعتماد میکنی‌؟! و چطور دم از دموکراسی و ایران آزاد میزنی ولی‌ تحمل شنیدن ساز مخالف را نداری؟ آن کسانی‌ که بد تر از آخوند‌ها و سلطنت طلب‌ها هستند شما‌ها هستید.
یکشنبه 16 بهمن 1390 - 07:47
madjid aramesh - پاریس - فرانسه
Mr.IRAN - هامبورگ - آلمان. دوست عزیز شما میگوئید که اشتباه حکومت پهلوی ندادن آگاهی‌ سیاسی به مردم بود. ولی اکثر گروهای مخالف که دانشجویان خارج از کشور هم جزو آنها بود و به هر کتاب و روزنامه مقاله دسترسی داشتن دنبال این اخوندا آمدن یا دنبال مجاهدین فداییها(اقلیت و اکثریت)و هر چی چپی بود افتادن و میگفتن آزادی سیاسی وجود نداره و هر کدام از شوروی گرفته تا چین و آلمان شرقی و کوبا مدل و الگوشون بود حالا من فقط میپرسم تو کدوم از این کشورها که اونا میخاستن به عنوان مدل پیاده کنن آزادی وجود داشت؟
یکشنبه 16 بهمن 1390 - 18:46
MR.IRAN - هامبورگ - آلمان
madjid aramesh - پاریس - فرانسه .. تجربه نشان داده که هیچکدام از طیف‌های سیاسی به دلیل "تک حزبی" بودن نمیتوانستند جوابگوی مردم باشند.همان طور که قبلا اشاره کردم، ابتدا مردم دنبال دگرگونی بودند نه انقلاب.صحنهٔ تیرخوردن یک دانشجو در تهران که تلویزیون دولت نشان داد به اندازه تیر خوردن و جان دادن ندا در مردم تاثیر گذشت.اینکه گفتم که شاه به مردم آگهی سیاسی نداد، به این دلیل هست که در آن زمان اینترنت و جستجوی واقعیت برای مردم امکان پذیر نبود. شاه به جای اینکه مردم را از حمله و جنایات اعراب در ایران آگاه کند، خودش میرفت امام رضا زیارت.چرا شاه سالیانه کلی‌ خمس به مساجد میداد ؟ کاری که امروزه حتی خامنه‌ای هم نمیکند !!. سیستم شاه فقید " خدا، شاه، میهن " بود.یعنی‌ میهن جایگاهش بعد از شاه بود. ولایت فقیه چون که خود را از طرف خدا می‌داند، خود را خدا می‌پندارد. و این اشتباهیست بس فاحشتر.
دوشنبه 17 بهمن 1390 - 08:01
MR.IRAN - هامبورگ - آلمان
madjid aramesh - پاریس - فرانسه... (2) اگر شاه از زندگی‌ و سیستم مارکسیستی میگفت و میگذشت مردم انتخاب کنند و به گروه‌های چپ و راست آزادی میداد،خود به خود چپ گراها و اسلام گراها روبروی همدیگر قرار می‌گرفتند و ضعفهای همدیگر را آشکار تر می‌ساختند.شما نیز معتقد هستید که در کشور‌های کمونیستی آزادی وجود نداشت. بنابرین چرا این مسائل به مردم گفته نمی‌شد ؟ چرا روزنامه یی مثل رستاخیز که فقط در مورد حکومت سلطنتی مینوشت، وجود نداشت که به مردم در مورد عقاید و افکاره کمونیستی بنویسد ؟؟
دوشنبه 17 بهمن 1390 - 08:02
MR.IRAN - هامبورگ - آلمان
madjid aramesh - پاریس - فرانسه... (3) اگر شاه نامهٔ محرمانهٔ خمینی را که میگفت "شرکت خانم‌ها در انتخابات کشوری مخالف موازین دینی است" برملا میکرد، اگر اجازه میداد که مردم خودشان برای حجاب تصمیم بگیرند،ملت هم کورکورانه برای خمینی شعار نمی‌دادند. در راهپیمایی‌های بعد از انتخابات نیز تودهٔ مردم با دادن شعاره " رای من کوو " دنبال دگرگونی بودند. اما پس از حمایت بیش از حد رهبری، شعار مرگ بر ولایت فقیه سر دادند. در ادامهٔ قیام ۸۸ باز هم مردم از موسوی و کروبی حمایت میکردند، اما این دلیل نمیشود که بگویم مردم دنبال موسوی رفتند،مردم با وجود طرفداری از موسوی، دیگر رژیم ولایت فقیه را نمی‌خواهند.
دوشنبه 17 بهمن 1390 - 08:09
MR.IRAN - هامبورگ - آلمان
madjid aramesh - پاریس - فرانسه... (4) اگر شما فرزند خردسالی ( مثلا ۱۰ ساله ) داشته باشید که او لباس یا اسباب بازی از شما بخواهد که شما توان خریدنش را داشته، اما مطمئن هستید که به دردش نمی‌خورد.آیا خواهید خرید یا ترجیح می‌دهید که خودتان به جایش تصمیم بگیرید و نخرید ؟ من شخصا یا خواهم خرید یا سعی‌ می‌کنم برایش توضیح دهم که چرا به درد نمی‌خورد. شاه نیز فکر میکرد که ملت نمیفهمد و او باید به جایشان تصمیم بگیرد. عاقبت کار نیز همینی شد که دیدیم. خودمان را با دست خودمان از چاله به چاه انداختیم
دوشنبه 17 بهمن 1390 - 08:25
Mr.IRAN - هامبورگ - آلمان
1) اگر بخواهیم کاملا منصفانه در مورد حکومت پهلوی قضاوت کنیم،باید بگویم که به جز نداشتن آزادی سیاسی، هیچ گونه کمبودی برای ملت ایران وجود نداشت. رضا شاه و محمدرضا شاه دو ایرانی فداکار بودند. رضاشاه همانطور که آقای بهبودی اشاره نمودند، ایران را از تجزیه نجات داد.چونکه آن زمان ترک‌ها و کردها نه تنها اعلام خودمختاری کرده بودند،بلکه واحد پول خودشان را هم عوض کرده و وزارتخانه‌هایی‌ جداگانه ( به جز وزارت کشور ) تشکیل داده بودند و این رضاشاه بود که توانست آنها را سرکوب کرده و کشور را از هرج و مرج نجات دهد.رضاشاه مردی وطندوست اما در عین حال مستبد بود و به خاطره همین در زمان خودش همهٔ احزاب سیاسی را در ایران منحل نمود.
دوشنبه 17 بهمن 1390 - 23:10
Mr.IRAN - هامبورگ - آلمان
2) چند نکته اتفاقات مهمی‌ که به دستور رضاشاه در ایران به وجود آمد: بنیانگذاری ثبت احوال و اجباری کردن برگزیدن نام خانوادگی و صدور شناسنامه ( تا قبل از آن نام خانوادگی در ایران وجود نداشت )...کشف حجاب (تغییر لباس زنان از پیچه و روبند به لباس و کلاه فرنگی و باز کردن صورت)...بنیانگذاری بانک سپه (نخستین بانک ایرانی)....تهیه و تصویب نخستین قانون مدنی ایران...بنیانگذاری رادیو ایران (نخستین ایستگاه رادیویی ایرانی)....بنیانگذاری دانشگاه تهران (نخستین دانشگاه ایرانی در ایران)....تغییر نام رسمی کشور در مجامع بین‌المللی از پارس به ایران در سال ۱۳۱۴.... بنیانگذاری خبرگزاری پارس(نخستین خبرگزاری ایرانی)....تغییر تقویم رسمی ایران از تقویم هجری قمری به تقویم خورشیدی.. بنیانگذاری فرهنگستان ایران (برای تقویت زبان و ادب فارسی)...بنیانگذاری ثبت اسناد.....
دوشنبه 17 بهمن 1390 - 23:11
Mr.IRAN - هامبورگ - آلمان
3) در مورد محمدرضا شاه میتوان گفت که نسبت به پدرش بسیار ملایمتر و مهربانتر بود.شاه فقید حتی با بزرگترین دشمنانش سعی‌ میکرد مدارا کند.زمانی‌ که خمینی شروع به شورش نمود، شاه فقط او را از کشور تبعید کرد. موقعی‌ که مسعود رجوی به مخالفت با شاه برخاسته بود، فقط زندانیش کرد.در صورتی‌ که اگر قضیه برعکس می‌بود، آنها شاه را میکشتند.. اتفاقات مهم در دوران محمدرضا شاه: محمد رضا شاه پهلوی در ژانویه سال ۱۹۶۲ به انجام اصلاحاتی پرداخت که بعدها به طور رسمی «انقلاب سفید» یا «انقلاب شاه و مردم» نام گرفت تا سال ۱۹۶۳ زنان ایرانی حق شرکت در انتخابات را نداشتند. در این سال، شاه فرمانی صادر کرد که بر اساس آن به زنان نیز مانند مردان حق شرکت در انتخابات داده شد. با وقوع انقلاب سفید، زنان ایرانی علاوه بر حق انتخاب کردن، دارای حق انتخاب شدن نیز شدند. با احکام صادره از سوی شاه، دو زن در سنا منصوب و ۶ زن نیز به مجلس راه یافتند. اندکی بعد فرخرو پارسا, عنوان اولین وزیر زن در تاریخ معاصر ایران را کسب نمود و در سال ۱۹۷۱ نخستین دیپلمات زن راهی الجزایر گردید.
دوشنبه 17 بهمن 1390 - 23:18
Mr.IRAN - هامبورگ - آلمان
4) تأسیس سازمان انرژی اتمی ایران....رفع اختلافات مرزی در مرزها- پیمان مثلثی عراق - ترکیه -ایران...افزایش سطح قدرت نظامی ارتش ایران....تغییر مبدا تاریخ ایران از هجری خورشیدی به تاریخ شاهنشاهی.. تاسیس سازمان اطلاعات و امنیت کشور (ساواک)... برگزاری جشن‌های ۲۵۰۰ ساله شاهنشاهی ایران...تاسیس مجلس سنا....مشارکت در تأسیس اوپک.. قوانین حمایت از خانواده که چند همسری را دشوارتر می‌نمود و افزایش سن ازدواج قانونی زنان از ۱۳ سال به ۱۸ سال از دیگر قوانینی است که در دوره وی به تصویب رسید. با همهٔ این تفاسیر میتوان نتیجه گرفت که نکات مثبت خاندان پهلوی بسیار فراتر از نکات منفیشان بوده است.
دوشنبه 17 بهمن 1390 - 23:34
shahram407 - تهران - ایران
ای بابا!!! باز طرف انگار قرصهاشو پشت و رو خورده داره خزعبلات میگه!!!. میگن بهایی هست! راسته؟؟؟
‌سه شنبه 18 بهمن 1390 - 06:53
MR.IRAN - هامبورگ - آلمان
shahram407 - تهران - ایران: کی‌ بهایی هست، خامنه‌ای ؟؟ نه اون عرب زده هست. تو برو ساندیس تو بزن گلوت خشک نشه.
‌سه شنبه 18 بهمن 1390 - 13:01
نظر شما چیست؟
جهت درج دیدگاه خود می بایست در سایت عضو شده و لوگین نمایید.