حالا نفت را سر سفره بی‌نان بیاورید

تحریم خرید نفت ایران از سوی اتحادیه اروپا واکنش ایرانیان در اینترنت را به همراه داشت. برخی به طنز، برخی به تلخی و برخی با انتقاد از مسئولان واکنش نشان دادند. در این نوشته نگاهی داریم به واکنش‌های مردم در فضای مجازی.


وقتی خبر تحریم نفت ایران از سوی اتحادیه اروپا امروز (دوشنبه، ۲۳ ژانویه ۲۰۱۲) به صدر اخبار جهان راه یافت، موجی از واکنش کاربران ایرانی را در اینترنت به همراه داشت. کاربران ایرانی در فیس‌بوک و توییتر و وبلاگ‌ها به طنز یا جدی به بیان احساس و نظر خود پرداختند.  قیمت رو به رشد ارز و ورود ناو هواپیمابر آبراهام لینکلن آمریکا به خلیج فارس دیگر عوامل دست به کیبورد بردن کاربران ایرانی بودند.

یکی از کاربران توییتر نوشت: «تبریک می گویم. در آستانه سی و سه ساله‌گی انقلاب نفت دارد به سر سفره ما ایرانیان می‌آید. حالا که کسی نفت ما را نمی‌خرد به احتمال زیاد دولت نفت را کاسه کاسه به ملت خواهد داد که قاتق نان‌شان کنند. نانی اگر باشد!»

وزرای خارجه اتحادیه اروپا توافق کرده‌اند که از همین امروز بستن هر قرارداد جدیدی با ایران که به واردات نفت و محصولات پتروشیمی مربوط شود ممنوع خواهد بود. برخی از کشورهای اروپایی، از جمله ایتالیا، اسپایا و یونان که بیش‌ترین نفت را از ایران وارد می‌کرده‌اند، قراردادهایی دارند که هنوز در جریان است. این کشورها، همچنین به لحاظ فنی محتاج زمانی هستند که پالایشگاه‌های خود را متناسب با کیفیت نفت جایگزین مجهز کنند. بر همین اساس وزرای خارجه اتحادیه اروپا توافق کرده‌اند که در یک مهلت پنج ماهه تکلیف تمام قراردادهای جاری روشن شود. به این ترتیب برای قطع کامل واردات نفت از ایران تاریخ اول ماه ژوئیه‌ی سال جاری در نظر گرفته شده است.

نگرانی‌ها و چه باید کردها

در ساعت اولیه اعلام خبر بسیاری با طنز که البته در تلخی چیزی از واکنش‌های جدی نداشت، نظر خود را نوشتند. یکی از کاربران توییتر نوشت: «اینجوری پیش بره تا یکی دو سال دیگه همین غزه جشن نیکوکاری میذاره، به مردم محروم ایران کمک کنه.»

کاربر دیگری هم با طنز سعی کرد آینده‌نگرانه رفتار کند، نوشت: «پول بذاریم یه سوله بخریم توش آذوقه انبار کنیم لااقل... زود باشید دیگه.» و البته در توییتی دیگر نوشت: «به نظرم تنها راهش اینه که همه‌ی مردم برن خارج!»

 

تحریم خرید نفت ایران از سوی اتحادیه اروپا واکنش کاربران ایرانی در اینترنت را به همراه داشت


ولی این شوخی‌ها دیری نپایید، کم کم استتوس‌های فیس‌بوکی و توییت‌های کاربران توییتر، از طنز خالی شد و بیش‌تر و جدی‌تر رگه‌هایی از نگرانی یافت.

یکی از کاربران فیس‌بوک نوشت: «دوستان اپوزیسیون و برادران و خواهران عزیز در جنبش سبز، بعد از این‌که مزه‌هاتون رو درباره تحریم‌ها ریختید و با شعب ‌ابی‌طالب و احد و خیبر جک ساختید، لطفا به این هم فکر بفرمائید که «سیاست فعالِ» جنبش سبز در این موقعیت چیه؟»

یک کاربر دیگر فیس‌بوک نیز با اشاره به وضعیت زندگی شخصی‌اش، از دیگران برای مقابله با بحران‌های احتمالی آینده نظر خواست: «با تأسف باید بگم اوضاع اقتصادی بسیار تیره و تار است، و فشار زیادی بر من، خانواده‌ام، و سایر مردم مملکتم وارد خواهد آمد، آنان که اندوخته‌ای از قبل دارند، باز ممکن است مدتی بتوانند با آن سر کنند، برای امثال من ولی شرایط سخت خواهد بود، نمی‌دانم چه باید کرد؟ آیا باید برخی کالاها را برای مدتی خرید و ذخیره کرد؟ برای چه مدت جواب می‌دهد؟ چگونه می‌توان اندوخته‌ای فراهم کرد؟ در صورت حمله به ایران و نابودی زیرساخت‌ها، در شرایط بی‌آبی و بی‌برقی و بی‌گازی، چه کار کنیم؟»

و کاربر دیگری نیز با اشاره به هم‌زمانی روز تولد ندا آقاسلطان با اعلام خبر تحریم نفت ایران از سوی اتحادیه اروپا نوشت: «‌اخبار می‌خونم. مثل همه. نه نمی‌خونم. تیترها رژه می‌روند خودشان... حیرانم و گیج، عصبی و درهم. امروز تولد ندا هم هست. به مضمون این شعر اعتقادی ندارم اما...اما هر چند دقیقه یکبار این چند کلمه بی‌اراده به زبونم میاد و تکرار می‌شه: "خون ناحق پروانه!"..."خون ناحق پروانه!"»

 

ورود ناو هواپیمابر آبراهام لینکلن آمریکا به خلیج فارس نیز به نگرانی‌ها افزوده است


ندا آقاسلطان، دختر جوانی بود که در اعتراضات خیابانی ایران در ۳۰ خرداد ۱۳۸۸ در محله امیرآباد تهران بر اثر اصابت گلوله کشته شد.

پیش‌فروش سکه و خرید دروغین ارز

در وبلاگستان فارسی نویسنده وبلاگ "اندرمیان" به طنز به کاهش ارزش ریال و بالا رفتن قیمت طلا پرداخت و سعی کرد شرایط سال آینده را تجسم کرد: «راننده: آقا لطفاً پول خورد بدین! ربع سکه! نیم سکه! ندارین؟ مسافر: شرمنده، من فقط طرح قدیم دارم! راننده: این تراول مال کی بود؟ آقا گوشه نداره! لطف کن عوضش کن!… این میلیونی رو کی داد؟! من که گفتم خورد ندارم!…مسافر: آقا من هر روز دارم این مسیرو می‌آم! روزی صدهزارتومن گرون می‌شه! شما دویست تومن گرونش کردین؟!... راننده یه آهی می‌کشه می‌گه: ببین چجوری جلو این همه مسافر من ‌و سکه‌ی بهار آزادی یه پولم کرد.»

اما همین موضوع از سوی یک وبلاگ‌نویس دیگر نه به طنز که به صورت انتقادی نسبت به برخی از افرادی که در پی جمع کردن ارز در خانه هستند پرداخته شد. نویسنده وبلاگ «premenstrual syndrome» نوشت: «می‌گفت در آخرین دقایق توانسته برای تمام اعضای خانواده ارز مسافرتی بگیرد. پرسیدم حالا کجا به سلامتی؟ نگاه عاقل اندر سفیهی انداخت که هیچ جا. صدهزار تومان می‌دهی به آژانس مسافرتی تا برایت بلیت تقلبی صادر کند. پنجاه هزار تومان عوارض خروج می‌ریزی و ارز مسافرتی را می‌گیری.»

این وبلاگنویس در نوشته‌اش ادامه داد: «احساس می‌کنم پخمه‌ام. پخمه دقیقا لغتی است که به کارم می‌آید. سابق بر این لابد در برابر همچین آدم‌هایی حس می‌کردم یک شهروند قانون‌مدارم. الان دقیقا احساس می‌کنم پخمه‌ام. خودم را به خاطر می‌آورم روزی که دلار ناگهان شد هزار و هفتصد تومن و من نشسته بودم زیر دوش حمام و گریه می‌کردم، بعد نگاه می‌کنم به دور و بر و دیگرانی که هرکدام راهی پیدا کرده‌اند که در کوتاه مدت از این شرایط سود ببرند. آن که با هر تعداد پشت پارتی بالاخره به دلار دولتی دسترسی دارد. آژانس مسافرتی مثلا با داستان بلیت تقلبی‌اش. ارگانی که این پنجاه‌هزار‌تومن‌های عوارض خروج به جیبش می‌رود اصلا، و حتی مردم عادی غیرپخمه.»

یکی از کاربران فیس‌بوک نیز نوشت: «گویا از امروز پیش فروشِ سکه آغاز شده؛ بدین سیاق که اندکی پول از متقاضی گرفته می‌شود و سه یا چهار ماه بعد سکه ۵۰۰ تومانی تحویلش می‌دهند؛ خوب در شرایط ورشکستگی بانک‌ها، این پول هم به کار بانک‌ها می‌آید و هم به زعمِ خودشان بازار سکه را کنترل می‌کنند؛ ایشان البته مانند کبکی هستند که سر در برف دارند! چرا که هر... می‌داند که فشار اقتصادی آنقدر بالاست که این چیزها چاره‌اش نمی‌کند! به هر صورت صفهای طویل جلوی درِ بانکها، دیدنی‌ست امروز!»

کاربران به دنبال رئیس‌جمهور "قایم‌شده"

اما دسته‌ای دیگر نیز به «ناپیدا بودن» دولت برای هر گونه توضیحی درباره قیمت ارز و طلا و سپس تحریم‌های جدید در رسانه‌های رسمی پرداختند.

یکی از کاربران فیس‌بوک که خود صاحب مقامی دولتی بوده است، نوشت: «دارم فکر می‌کنم در این بحران تاریخی ارز و سکه چرا یک مسئول اجرایی پیداش نیست که دو کلوم حرف بزنه با مردم؟ اصلا بیان پشت تلویزیون راجع به هسته‌ای و هولوکاست و فتنه واینا بگن. فقط بیان، آدم بفهمه مملکت مسئول اجرائی هم داره. والا.»

دیگری هم خطاب به محمود احمدی‌نژاد نوشت: «یادته می‌گفتی آن قدر قطعنامه صادر کنید تا "قطعنامه‌دانِ‌تان" پاره شود چون این قطعنامه‌ها و تحریم‌ها هیچ اثری بر ایران و مردم نخواهد داشت... جناب دکتر در کدام سوراخ قایم شدی؟!»

علاوه بر تندی اظهارنظرها، تلخی و غم هم در بسیاری از نوشته‌ها راه یافت. یکی از کاربران فیس‌بوک بدون توضیح خواستن از هیچ مقام دولتی، فقط نوشت: «از حال من اگر بپرسید، خراب‌تر از ریال!»

به نظر می‌رسد واکنش‌ها به تحریم‌نفت و تغییر قیمت ارز و طلا ادامه داشته باشد.

+95
رأی دهید
-75

milad bandar - بندرعباس - ایران
بدبختمون کردن عوضی ها!!!حالا هی برید رای بدید به عمه ی آقایون
‌چهارشنبه 5 بهمن 1390 - 11:29
دل سوخته - اریزونا - امریکا
متاسفانه خیلی ها بخاطر داشتن شغل دولتی زیاد نمیتونن اظهار نظر کنن و نظر خودشونو علنی بگن چون همه ادارات توی ایران پایگاه دوم اداره اطلاعت هست یه مشت عوضی رو حسابی بهشون میرسن که همین جور اخبار رو به اطلاعت برسونن. ولی به امید خدا اگه یه کم مردم سر وصداشون دربیاد دیگه با این وضع گرانی که همه توی فشار هستن دیگه همه با هم متحد میشن و ریشه این جنایتکاران رو درمیارن همه ناراضی هستن ولی منتظر یه جرقه هستن که با هم متحد بشن
‌چهارشنبه 5 بهمن 1390 - 11:21
milad bandar - بندرعباس - ایران
بدبختمون کردن عوضی ها!!!حالا هی برید رای بدید به عمه ی آقایون
‌چهارشنبه 5 بهمن 1390 - 11:33
چکاوک - لندن - انگلستان
سرزمینی که در شبهای تاریکش قحطی ستاره آمده ؛ احمدی نژاد مکار میگوید " کِسی محتاج نان شب نیست ".
‌چهارشنبه 5 بهمن 1390 - 11:44
handsome507 - کوالالامپور - مالزی
نماینده های مجلس هم که مرده اند و نگاهشون به بیت رهبری که هر چی ایشون صلاح میدونند انجام بدهند تا مزایای نمایندگی را از دست ندهند.نه استیضاحی نه سوالی نه حرکتی، به این جور آدما میگن خائن به مردم، خائن به وطن حتی خائن به دین.
‌چهارشنبه 5 بهمن 1390 - 11:57
golly47 - فرانکفورت - المان
در چاهها را ببندید فرض کنید نفت تمامشده نفت نداریم آنوقت چیکار می‌کنید میخوابید دستو پا تون را دراز می‌کنید روبه قبله یا اینکه زندگی‌ می‌کنید مثل دیگران که نفت ندارند اگر برای اداره کشور باندازهٔ خر هم عقل داشته باشید باز خوبست
‌چهارشنبه 5 بهمن 1390 - 14:36
Royan - بوخوم - آلمان
golly47 - فرانکفورت - المان صدات از جا گرم داره در میاد، حرفای قشنگ سال ۵۷ا ین حرفها مال زمانی‌ است که کشور سرپاست صنعت داره صنایع دستی‌ آن از بین نرفته ..... در واقع مال اول انقلاب که از برکت وجود با شرافت و ایران پرست شاه کشور سر پا بود ، و اقتصاد سالم داشت وقتی‌ هیچ سرمایه نداری و همه چیز نابود شده کشاورزی، صادرات ، صنایع دستی‌ ، توریسیم، ثروت و سرمایه و ذخائر بانکی‌ ..... مثل این میمونه که من به شما بگم در کیفتو ببند پول خرج نکن زندگیتو بساز، زمین داری ولی‌ دیگه بذری نمونده که بکاری.
‌چهارشنبه 5 بهمن 1390 - 16:38
نظر شما چیست؟
جهت درج دیدگاه خود می بایست در سایت عضو شده و لوگین نمایید.