قتل مادربزرگ برای ازدواج با دختر مورد علاقه!
+105
رأی دهید
-100
پسر 18 ساله که در پی مخالفت مادربزرگش برای ازدواج با دختر مورد علاقه خود پیرزن تنها را به قتل رسانده بود صبح امروز در شعبه 71 دادگاه کیفری استان تهران محاکمه شد.
ماموران همراه بازپرس شهریاری در محل جنایت در منطقه مشیریه تهران حاضر شده و با جسد زهرا 71 ساله روبرو شدند که با ضربههای کارد از پا در آمده بود.
بررسی محل جنایت نشان می داد فرد آشنایی به راحتی وارد این خانه شده و پس از قتل پیرزن تنها و به هم ریختن وسایل خانه از آنجا گریخته است.
در ادامه جسد برای تعیین علت اصلی مرگ به پزشکی قانونی منتقل شد و تیمی از کارآگاهان تحقیقات برای افشای راز این جنایت را آغاز کردند.
فرزندان مقتول در جریان تحقیقات ادعا کردند یکی از نوههای زهرا به نام حمیدرضا 18 ساله به خانه زن تنها رفت و آمد داشته و چند ماه قبل نیز 200 هزار تومان از آنجا سرقت کرده بود.
در ادامه حمیدرضا دستگیر و برای تحقیقات به اداره آگاهی منتقل شد که در بازجوییهای مقدماتی منکر قتل مادربزرگش شد اما پس از تحقیقات فنی پلیسی لب به اعتراف گشود و به کشتن زهرا و سرقت پول از خانهاش اعتراف کرد.
در ادامه با اعتراف پسر جوان و بازسازی صحنه قتل پرونده با صدور قرار مجرمیت و کیفرخواست به شعبه 71 دادگاه کیفری استان تهران فرستاده شد.
صبح امروز حمیدرضا پای میز محاکمه قرار گرفت و به دفاع از خود پرداخت.
در ابتدای این جلسه قاضی نورالله عزیز محمدی رئیس شعبه 71 دادگاه کیفری استان تهران از نماینده دادستان خواست به قرائت کیفرخواست دادسرای تهران بپردازد.
نماینده دادستان نیز پس از حضور در جایگاه گفت: حمید رضا که از تاریخ یکم آبان ماه سال 89 بازداشت است متهم به قتل مادربزرگ خود به نام زهرا در تاریخ 22 مرداد سال 89 و سرقت مقرون به آزار است. او همچنین دو ماه قبل از این جنایت مبلغ دو میلیون ریال نیز از مقتول سرقت کرده بود حال با توجه به شکایت اولیای دم، بازسازی صحنه قتل، گزارش پزشکی قانونی، اعترافات صریح متهم و تحقیقات انجام شده در دادسرا، خواستار مجازات قانونی متهم هستم.
در ادامه رئیس دادگاه اظهار داشت: دو تن از فرزندان مقتول برای متهم درخواست قصاص کردند سپس اتهام قتل عمد و سرقت مقرون به آزار را به حمیدرضا تفهیم کرد و از او خواست به دفاع از خود بپردازد.
پسر جوان نیز با قبول اتهام قتل گفت: من در جریان این جنایت مرتکب سرقت نشدم و تحت فشار بازجوییها اعتراف کردم که از خانه مادربزرگم 100 هزار تومان سرقت کردهام.
رئیس دادگاه: سرقت 200 هزار تومان را نیز قبول ندارید؟
متهم: این سرقت را قبول دارم. دو ماه قبل از قتل عابر بانک مادربزرگم را در کمد دیده و وسوسه شدم آن را سرقت کنم. 200 هزار تومان از حساب مادر بزرگم برداشت کردم اما چند روز بعد موضوع را به مادرم گفتم و همراه او برای عذرخواهی نزد مقتول رفتیم اما روز حادثه فقط زهرا را کشتم و به خاطر ترس هیچ پولی از آنجا سرقت نکردم.
رئیس دادگاه: انگیزهات برای قتل مادربزرگت چه بود؟
متهم به قتل: من به دختر جوانی علاقمند شده بودم و میخواستم با او ازدواج کنم. روز جنایت نزد مادربزرگم رفتم و از او خواستم به خواستگاری دختر جوان برود اما او مخالفت کرد و گفت: این دختر به درد تو نمیخورد.
در ادامه بین ما درگیری به وجود آمد که در یک لحظه مادربزرگم را به سمت در کمد هول دادم. او نقش بر زمین شد و شروع به داد و فریاد کرد. دیگر هیچ کنترلی بر رفتارم نداشتم به همین خاطر به آشپزخانه رفته و یک چاقو را از آنجا برداشته و چندین ضربه به بدن مادربزرگم زدم سپس نیز به خاطر ترس از آنجا فرار کردم.
رئیس دادگاه: تنها به محل قتل رفته بودی؟
متهم: نه یکی از دوستانم مرا به آنجا رساند و قرار بود بعد از اینکه با مادربزرگم صحبت کردم مرا به خانهمان باز گرداند. وقتی این جنایت را مرتکب شدم او سر کوچه منتظرم بود. وقتی لباسهای خونی مرا دید دچار وحشت شد و مرا از ماشین به بیرون پرت کرد. تا صبح در یک پارک نشستم و بعد به خانهمان رفتم.
رئیس دادگاه سپس از متهم پرسید چرا به جای اینکه موضع ازدواج را با پدر و مادرت در میان بگذاری آن را به مادربزرگت گفتی؟
حمیدرضا در پاسخ گفت: من هفتهای دو سه شب به خانه مقتول میرفتم و با او ارتباط خوبی داشتم به همین خاطر تصمیم گرفتم از او کمک بخواهم.
رئیس دادگاه: به مواد مخدر اعتیاد داشتی؟
متهم به قتل: بله. من روزی دو سه بار ماده مخدر شیشه مصرف میکردم. البته کسی از این موضوع با خبر نبود. روز حادثه نیز قبل از ظهر شیشه مصرف کردم و شب به خانه مادربزرگم رفتم.
رئیس دادگاه: چند ضربه کارد به مادربزرگت زدی؟
متهم به قتل: فکر کنم سه ضربه زدم.
قاضی عزیزمحمدی سپس به گزارش پزشکی قانونی اشاره کرد و گفت: براساس گزارش پزشکی قانونی 16 ضربه کارد به بدن مقتول وارد شده است.
حمیدرضا سپس در آخرین دفاعیات خود گفت: من قصد کشتن مادربزرگم را نداشتم. در یک لحظه این اتفاق رخ داد و حالا آمادهام تاوان آن را پرداخت کنم.
قاضی نورالله عزیزمحمدی رئیس دادگاه و 4 قاضی مستشار دادگاه سپس ختم رسیدگی به این پرونده را صادر کرده و برای صدور حکم وارد شور شدند.
salomeh_f - ساکرامنتو - آمریکا
مرده شور خودت و اون دختره که میخواستی باهاش ازدواج کنی پسره ی آشغال . امیدوارم سر به تنت نباشه بیرحم
دوشنبه 3 بهمن 1390 - 02:46
amirehsan1 - آمستردام - هلند
نظام تربیتی ما ۳۵ سال میشه که از بین رفته، امنیت معنا نداره ، هر چی که بخوای با زور چاقو میتونی بدست بیاری، ابلهی نژاد که در رأس باشه بهتر از این نمیشه.
دوشنبه 3 بهمن 1390 - 07:23
yassen_uae - شارجه - امارات
عجب!به همین آسونى زدى مادربزرک بیجاره راکشتى...
دوشنبه 3 بهمن 1390 - 08:19
*Fanoos* - ايران - ايران
پسر 18 ساله آخه چه به ازدواج !!! چقدرم ناراحت کننده بود که به این سن شیشه مصرف میکرد آنهم بطور پنهانی
دوشنبه 3 بهمن 1390 - 09:04
milad bandar - بندرعباس - ایران
داریم کجا میریم؟؟؟؟
دوشنبه 3 بهمن 1390 - 09:40
mobareze khamoosh - پردیس - ایران
شیشه به راحتی ژنهای اختلالاتِ روان رو فعال میکنه برای همیشه متأسفانه و حتا بعد از ترک،اثرات تا آخرِ عمر باقی میمونه
دوشنبه 3 بهمن 1390 - 16:58