بررسی روزنامه های تهران؛ چهارشنبه ۲۸ دی
روزنامه های صبح امروز تهران در حالی که خبر پایان سی سال ریاست عبدالله جاسبی بر دانشگاه آزاد را مهم دانسته اند در تیترهای اول خود از صعود نرخ سکه طلا در بازار به عنوان شکست سیاست های پلیسی دولت برای مهار ارز و طلا یاد کرده اند. مسائل مربوط به تحریم و بحران هسته ای جای خاصی در تیترهای اول این روزنامه ها دارد.
"ترورها نمی توانند مانع پیشرفت های علمی شوند" تیتر اصلی روزنامه جمهوری اسلامی است، کیهان از قول یک مقام روسی نوشته "آمریکا ده سال است می گوید ایران هفته آینده بمب می سازد"، "هشدار صالحی به عربستان درباره حمایت از تحریم نفتی" عنوان اول آرمان و خراسان است. و روزنامه جوان افزوده شدن بر تعداد نامه های شکایت به رهبر جمهوری اسلامی را در گزارشی تحلیلی پروژه جدید سازمان سیا خوانده و بر آن با استفاده از حروف اول ترکیب "نامه های سرگشاده به رهبر" او ال ال ۲ نام نهاده است.
بازار سکه به دنبال دلار سکه شد
شرق در تیتر اول خود نوشته "سرمایه سرگردان یکه تاز بازار سکه"، روزگار از "غافلگیری در بازار سکه و طلا" خبر داده، مردم سالاری نوشته "بازار سکه دوباره سکه شد"، "آقای وزیر از خواب گران خیز" تیتر قدس است، جهان صنعت خبر داده که "سکه به آستانه هشتصد هزار تومان رسید"، دنیای اقتصاد نوشته "مجلس: تصمیم پولی ابلاغ می شود" و گزارش اصلی ابتکار حاکی است "دعوای نرخ سود بانکی ادامه دارد!".
کمال صادقی در تهران امروز نوشته فقط ۲۴ ساعت زمان کافی بود تا بار دیگر ابطال نظریه دولت درباره پایین نگه داشتن نرخ سود بانکی در شرایطی که اقتصاد کشور به رکود تورمی مبتلاست، ثابت شود. از روز دوشنبه که علی آقا محمدی، یکی از مقامات دولت به تکذیب طرح افزایش نرخ سود بانکی پرداخت، بازار ارز و سکه به این خبر واکنش فوری نشان داد و سکه ظرف ۲۴ ساعت با افزایش قیمت خیره کننده تا ۶۰ هزار تومانی مواجه شد.
به نوشته این روزنامه علت هم این بود که بازار ارز به نوعی با نظارت انتظامی مواجه شده و حضور محسوس و نامحسوس پلیس و ماموران اقتصادی بانک مرکزی در کنار سختگیریهای زیادی که برای خرید و فروش ارز اعمال شده است باعث شد نقدینگی سرگردان به ناگهان به سمت بازار طلا و سکه تغییر مسیر داده و این بازار را با موجی سهمگین مواجه سازد.
محمد کشتیآرای در مقاله ای در شرق نوشته دیروز قیمت سکه در بازار آزاد در کانال ۷۰۰ هزار تومان با سرعت پیشروی کرد. این رشد سریع قیمتها در شرایطی صورت گرفت که بازار سکه بعد از عرضههای ارزان در شعب بانک ملی به ثبات نسبی رسیده بود و کفههای عرضه و تقاضا رودرروی همدیگر قرار گرفته بودند. افزایش قیمتها در چند روز گذشته از سه عامل عمده ناشی میشوند؛ اول افزایش قیمتهای جهانی، دوم افزایش هجوم مردم ناشی از جو روانی حاکم بر بازار و در نهایت پایان ماه صفر و آغاز جشنها و عروسیها که در مجموع به رشد تقاضا منجر میشود.
رییس اتحادیه کشوری طلا و جواهر در این مقاله تاکید کرده: در جهش اخیر قیمتها نقش جو روانی حاکم بیش از دیگر عوامل بوده است. در حقیقت بعد از یک دوره آرامش در بازار سکه با رشد دوباره قیمتها باز هم گروه کثیری از مردم به صرافت خریدهای جدید افتادند تا بلکه بتوانند در روزهای بعد از نوسان قیمت منتفع شوند و سود بیشتری به دست آورند. جالب اینکه کسانی که به سودای خرید گرفتار شدهاند در حال حاضر میتوانند با پرداخت تنها ۵۴۶ هزار تومان سکه بهار آزادی برای تحویل در سال آینده پیشخرید کنند.
در انتهای مقاله شرق آمده در شرایطی که بازار آزاد با قیمت هزار و ۴۰۰ تومان بانک مرکزی عملا در تعیین قیمت دلار نقشی ایفا نمیکند و قیمتگذاری در بازار سیاه صورت میگیرد، معلوم نیست در این فرمول به جای رقم دلار باید چه عددی را قرار داد، به همین دلیل هم قیمت سکه فعلا و تا اطلاع ثانوی بر اساس عرضه و تقاضا معین میشود، یعنی هر چه تقاضای بیشتری وجود داشته باشد، گرانی مضاعفی هم بر خریداران تحمیل خواهد شد.
حاتم یزدی در مقاله ای در روزگار نوشته هنگام شروع تلاطم در بازار ارز طی هفتههای گذشته و رکورد شکنی نرخ دلار و تعیین دستوری قیمت این ارز، بسیاری این تصور غلط را مطرح میکنند که بازار ارز به ثبات رسیده است و دولت توانسته با تدابیر لازم از روند صعودی قیمت دلار و ارزهای خارجی دیگر جلوگیری کند اما باید توجه داشت این تصور به همان اندازه غلط و غیرواقعی است که بگوییم این روزها بازار طلا و سکه در ثبات و آرامش است.
به نوشته این مقاله هماکنون با پلیسی و امنیتی کردن بازار ارز و تعیین نرخ دستوری دلار و دیگر ارزهای خارجی چند روزی است آرامش ظاهری به این بازار بازگشته است ولی این به معنی نتیجهبخش بودن تلاشها و سیاستهای دولت نیست زیرا در حال حاضر در بازار ارز خرید و فروشی صورت نمیگیرد و به بیانی دیگر خرید و فروشها در بازار ارز از روی زمین به زیر زمین منتقل شده است.
مقاله روزگار تاکید دارد: اگر شرایط پلیسی از بازار ارز رخت بربندد به طور حتم روند صعودی نرخ ارزهای خارجی شروع خواهد شد، زیرا علاوه بر شرایط بینالمللی، بانکمرکزی برای عرضه ارز به بازار با مشکلاتی مواجه است.
توهم تک سبب بینی
فرشاد مومنی در مقاله ای در شرق نوشته کسانی که تصور میکنند با دستکاری تنها یک متغیر میتوان مشکلات پیچیده اقتصاد ایران را بسامان کرد، مشخص کنند که آیا در شرایط بیثباتی سیاستها و غیرقابل مهار نشان دادن آزمندی سوداگران و وضعیت ناهنجار تولیدکنندگان میتوان انتظار داشت که با افزایش نرخ سود بانکی انگیزه برای سرمایهگذاری تولیدی پیدا شود یا فقرا چشمانداز بهتری از آینده خود تصویر کنند؟
به نظر این اقتصاددانان باید این افراد به ویژه کسانی که در درون دولت چنین رویههایی را توصیه یا دنبال میکنند، توضیح دهند که دستکاری نرخ سود بانکی توسط مقام پولی و بیاعتنا به واقعیتهای بخش حقیقی از منظر اسلامی تا چه میزان قابل دفاع است. از منظر نگاه به واقعیتهای اقتصادی ایران نیز باید مشخص شود که در شرایط خاص تولید در کشورمان تامین این میزان بازدهی برای داراییهای پولی از چه محلی باید صورت پذیرد. آیا واقعیتهای بهرهوری در اقتصاد ملی چنین چشماندازی را نشان میدهد یا برای پاسخگویی به اشتهای سیریناپذیر کسانی که میخواهند کار و تلاش نکنند، ریسک و مخاطره نپذیرند اما بیشترین برخورداریها را داشته باشند، اتخاذ چنین رویهای به معنای تشدید وابستگی اقتصاد ملی به درآمدهای نفتی است.
و خلاصه مقاله شرق این که: آیا بهتر نیست که ما به جای این کارها ابتدا یک شرایط باثبات ایجاد کنیم و اعتماد تولیدکنندهها را به سیاستگذاران اقتصادی بازگردانیم و از ظرفیتهای کارشناسی کشور بهرهمندی بیشتری پیدا کنیم و ناهماهنگیهای درون تیم اقتصادی دولت را نیز به حداقل برسانیم و پس از آن در یک فضای سالم و شفاف درباره نابسامانیهای اقتصادی کشور تصمیمگیری کنیم. امید که اینچنین شود.
تمرین مدیریت زیبای احمدی نژاد توسط اسد
پوریا عالمی در ستون "بیا چت کنیم" روزگار یک مرتبه محمود احمدی نژاد را مقابل دیده که می پرسیده "با من هم چت میکنی؟" و جواب داده "سلام مهربون. ما اصلا با همه چت میکنیم که با شما چت کنیم. باقی بهانه هستند. البته شما به خاطر نگاه مدیریت جهانیای که دارید فقط با خبرنگار خارجی دوست دارید گفتوگو کنید. به به. چی بهتر از چت با شما؟"
احمدینژاد: چرا برخی فکر میکنند وقتی مردم میروند مسافرت، گناه میکنند، آن هم در مورد مردم ایران. این چه نگاهی است به ملت.
ما: بیتربیت هستند. خیلی نگاه زشتی دارند به ملت. حالم بد شد. اصلا عجیب است که چنین نگاهی داشته باشند به مردم. واقعا تعجب کردم. بعد هم کی گفته بود که مردم میروند ترکیه کنار دریا، به این خاطر است که دریای ایران کنار ندارد، مردم باید بروند ترکیه؟ راستی دربارهی نسلکشی در ترکیه و مردم اسراییل و حجاب و دف و حرکات موزون و اینا کی حرف زده بود؟
احمدینژاد: این چه نگاهی است که به ملت ایران دارید، چرا عدهای توی سر ملت میزنند؟
ما: دیگه شما هم داری غلو میکنی ها.
احمدینژاد: انصافا از زمانی که آقای مشایی به سازمان میراث فرهنگی آمدهاند این سازمان متحول شد.
مشایی: بوس.
صولت مرتضوی (رییس ستاد انتخابات): آقای بشار اسد هم اکنون تفکر احمدینژاد عزیز ما را تمرین میکند و سرزده میان مردم میرود و بسیار زیبا به مدیریت میپردازد.
ما: بسیار زیبا را خوب آمدی. دستت درد نکند.
واکنش جوان به جنبش نامه به رهبری
"ترکیب گرایش های سیاسی داوطلبان انتخابات" گزارش اصلی جام جم است، "سفارش فله ای نامه هائی با تمبر او ال ال ۲" در صدر اخبار روزنامه جوان آمده و تهران امروز و فرهیختگان خبر داده اند "دانشجو رییس دانشگاه آزاد شد".
مردم سالاری از سخنان صولت مرتضوی رییس ستاد انتخابات در همایش روسای هیات های بازرسی استان های سراسر کشور خبر داده که آن جا گفته امروز شکاف عجیبی بین ملت ها و دولت ها، اتحادها و اتفاق هایی که در عرصه بین المللی در حال وقوع است ایجاد شده، با دخالت های مشمئز کننده ای که آمریکا و اروپا در انتخابات روسیه داشته اند همچنین بحث حضور آقای پوتین در مدیریت روسیه، بحث چین و اثرگذاری آن در اقتصاد جهان رقابت اروپا با آمریکا با روسیه و چین و وجود اختلافات بین آمریکا و اروپا همگی نویدبخش یک تحول جدید در جهان است.
در دنباله خبر آمده که وی افزود: آمار و ارقام موید این است که غرب در منجلاب و فساد اخلاقی فرو رفته. اما موج بیداری اسلامی بدون توقف در حال پیش روی است، گرچه عده ای سعی کردند جهت بیداری اسلامی را تغییر دهند و در سوریه برای تروریست ها ثروت و سلاح بردند و به شیوخ بی تدبیر خلیج فارس مخصوصا حاکم قطر و عربستان هزینه های هنگفت میلیاردی در کشور سوریه کردند تا این که بگویند این حرکت سوریه به لبنان و پس از آن به ایران خواهد رسید که البته خوشبختانه در سوریه با مشت پولادین مردم و مدیریت خوبی مواجه شدند.
مردم سالاری نوشته معاون وزارت کشور تاکید کرده: آقای بشار اسد هم اکنون تفکر احمدی نژاد عزیز ما را تمرین می کند سرزده به میان مردم می رود و بسیار زیبا به مدیریت می پردازد.
اصغر فرهادی و خانه سینما
صادق زیباکلام در مقاله ای در روزگار نوشته اشکال اساسی طرح "پزشک امین" در استان گیلان همان اشکال "خانه سینما" اصغر فرهادی و سایر سینماگران کشورمان است. و همان اشکالی است که اصولگرایان با دانشگاهها دارند؛ هیچ نهاد صنفی مستقل و حتی نیمه مستقلی از حکومت حق حیات ندارد. همه امور می بایستی زیر نظر و حسب دستور دولت باشد. صدالبته که دولت هیچ وقت نمی گوید که من خانه سینما را بستم چون یک مقداری مستقل بود؛ من با طرح پزشک امین مخالفم چون وزارتخانه بهداشت و درمان دولت علیه در آن خیلی کارها نبود؛ من جایگاه دانشگاههای کشور را تقلیل می دهم به جایگاه یک دبستان ابتدایی چون استقلال دانشگاه را برنمی تابم؛ من هیچ تشکیلات مستقل دانشجویی، کارگری، هنری و... را برنمی تابم چون خودم بایستی بر هر امری و فعالیتی کنترل و مدیریت داشته باشم.
به نوشته این استاد دانشگاه نه دولت دهم و نه اصولگرایان در کل هرگز نمی گویند که ما با هر پدیده ای که ذره ای مستقل از دولت و ماشین بزرگ حکومتی خواسته باشد کارکند مخالفیم. نه دولت و نه اصولگرایان حاکم بر آن هرگز نمی گویند که ما قیم و متولی همه چیز مردم و هر امر ریز و درشت زندگی خصوصی و عمومی آنها هستیم، بلکه همواره پشت الفاظ و عباراتی همچون "هماهنگی"، "جلوگیری از سوءاستفاده افراد و جریانات مرموز، حفظ و حراست از بیت المال، اجرای قانون، حمایت از گروهها و اقشار آسیب پذیر، احساس تکلیف و وظیفه شرعی کردن، پنهان می شویم تا برسیم به همان گزاره معروف و شاه بیت همیشگی: مردم از ما می خواهند.
کارتون فرهادی و پرواز با دوربین، جمال رحمتی، شرق
در پایان مقاله روزگار آمده اما انگیزه اصلی همان دخالت کردن در امور و زندگی مردم و اعتقاد بر این باور است که مردم را نمیتوان و نباید به حال خود رها کرد و همواره باید آنان را هدایت کرد. به خانه سینماگران هم از سوی سینماگران دولتی، مسوولان و رسانه های حکومتی اتهامات زیادی وارد شده است. از اشاعه کفر و زندقه و بی ایمانی گرفته تا غیرملی بودن، تا پادویی غرب و غربیها، تا انحراف مردم مظلوم و نجیب ایران، تا... اما بزرگترین، جدیترین، و نابخشودنی ترین گناه خانه سینما آن است که یک ذره مستقل است.
پوریا سوری در طنزگونه ای در شرق رویائی را به قلم آورده: شب بود اما خیمه مدام تاریک و روشن میشد! چند نفری جلو تلویزیون نشسته بودند و داشتند برنامهای را نگاه میکردند، به سختی بلند شدم و نزدیکشان رفتم، از تیتراژ برنامه فهمیدم که مراسم اهدای «گلدنگلوب» است. دوربین روی حضار چرخید و چرخید و یکدفعه در آن میان چهره «اصفر فرهادی» را شناختم! بیاختیار فریاد زدم... ویوا ایران!
شاه و دکتر مصدق و ایرج میرزا هم که نام ایران را شنیدند، حواسشان جمع شد و بلند شدند و جلو تلویزیون آمدند. محمدرضا گفت: جشنهای ۲۵۰۰ ساله یانکیهاست؟ دکتر مصدق پوزخندی زد و گفت: نه حضرت آقا! کل ولایات آمریکا تاریخ اکتشافش به ۵۰۰ سال نمیکشد، آن وقت تو میگویی ۲۵۰۰ ساله! محمدرضا که هنوز ترس از مصدق را میشد در چشمانش دید با دستپاچگی گفت: خب! جشنهای ۵۰۰ساله یانکیهاست؟
در همین حین صدای «امی» بلند شد که: اووووه از این پیرزن «مدونا» بهتر نداشتن بیاد جایزه بده دس مردم! صفحه LZD تصویری از سن را نشان میداد و سکوت سالن را برداشته بود؛ پیرزن مورد اشاره امی، صورتش را به میکروفن نزدیک کرد و با هیجان گفت: FROM IRAN...
در پایان رویاگونه ای که در صفحه آخر شرق آمده پوریا سوری خود را بعد از مرگ تجسم کرده: جدایی نادر از سیمین آخرین فیلمی بود که دیده بودم! اشک در چشمانم حلقه زده بود و حالی داشتم شبیه وقتی خداداد عزیزی گل مساوی را به استرالیا زد! دکتر مصدق را سخت در آغوش گرفته بودم؛ اشک من و خنده مصدق از هم قابل تشخیص نبود.