با بازیهای رد و تایید میخواهند تنور انتخابات را گرم کنند
دویچه وله : «هرکس که از دولت انتقاد کرده رد صلاحیت شده» این نظر کاندیداهای ردصلاحیتشده است. اما سراجالدین میردامادی روزنامهنگار مقیم پاریس معتقد است اینها بازیای بیش نیست و اکثر کاندیداها توسط شورای نگهبان تایید صلاحیت میشوند.
دویچهوله: آقای میردامادی! تعدادی از کاندیداهایی که برای انتخابات مجلس نهم ثبت نام کرده بودند، توسط هیئتهای اجرایی وزارت کشور رد صلاحیت شدهاند. کسانی که رد صلاحیت شدهاند، نمایندگان فعلی مجلس هستند و آن چیزی که جلب توجه میکند این است که اکثر رد صلاحیتشدگان اصولگرا هستند و در مقابل چندتایی از نمایندگان اصلاحطلب تأیید صلاحیت شدهاند. برخی تحلیلگران معتقدند که شاید اصلاً بازیهایی در پشت پرده در جریان باشد. نظر شما راجع به این موضوع چیست؟
سراجالدین میردامادی: نتایج اولیه تأیید صلاحیت در هیئتهای اجرایی که منتشر شد، چند گونه تحلیل و پیش فرض در خصوص این نتایج در فضای سیاسی انتشار پیدا کرد. یکی از تحلیلها این بود که در مرحلهی اجرایی اینها رد صلاحیت میشوند و بعد به احتمال زیاد در مراحل نظارتی و هیئت مرکزی نظارت و شورای نگهبان تأیید میشوند و بعد از تایید از این افراد تعهداتی گرفته میشود که اگر رای بیآورند و به مجلس آتی راه پیدا کنند، رفتارشان رفتاری باشد که مورد پسند حاکمیت و بهویژه مورد پسند دولتیها باشد.
تحلیل دیگر این است که چون فضای کلی انتخابات بسیار سرد است و علیرغم حضور شخص رهبر جمهوری اسلامی برای داغ کردن این فضا و علیرغم تهدیداتی که قوه قضاییه اعلام کرده که هر کس انتخابات را تحریم کند و حتی هجو و شوخی کند و برای کاهش مشارکت مردم تلاش کند با او برخورد قضایی شدید میشود، تنور انتخابات هنوز گرم نشده است.
در نتیجه این بازیهای انتخاباتی رد و تأیید ممکن است مردم را به گونهای حساس کند، بهویژه آنهایی که بسیار صاحب نام بودهاند و بسیار فعالیت میکردند و حرف میزدند، مثل امثال آقای علی مطهری. رد صلاحیت آقای علی مطهری خودش ممکن است توجه افکار عمومی را به اخبار انتخابات جلب کند و ممکن است این تنور سرد را تا حدودی گرم کند که البته در مراحل بعدی هم اینها به احتمال زیاد تأیید خواهند شد.
اما در خصوص اصلاحطلبها مشخص بود و پیشبینی هم میشد. البته تعدادی از اصلاحطلبها هم رد صلاحیت شدهاند، مانند امثال آقای علیخانی و دیگران. ولی به طور مشخص اتفاقاً این دوره میخواهند نسبت به اصلاح طلبها با رأفت و مدارای بیشتری برخورد کنند تا در برابر اکثریت اصلاحطلبهایی که انتخابات را تحریم کردهاند و به عرصه نیآمدهاند، این گروهی که حضور پیدا کرده و فشار افکار عمومی و حامیان جنبش سبز را تحمل کرده و علیرغم تحریم اعلام شده به صحنه آمده، اینها را پشیمان نکنند و به گونهای جذبشان کنند. این تأیید اتفاقاً پیشبینی میشد.
حدود یکی دو ماه پیش رسانههای تندروی اصولگرا خبر از ائتلاف پنهانی اصلاحطلبان با جناح احمدینژادـ مشایی دادند که خب بلافاصله این خبر از هر دو سو تکذیب شد. الان با تأیید صلاحیت تعداد کمی از اصلاح طلبها آیا این ظن میتواند تقویت شود که جناح احمدینژادـ مشایی میخواهد در حقیقت کمی آبرو برای خودش بخرد و کمی رأی برای خودش جمع کند، با اعلام این که ما در کنار اصلاح طلبها هستیم؟
بعید میدانم که چنین چیزی وجود داشته باشد. حتی اگر در نیت هیئتهای اجرایی هم چنین تحلیل، فرضیه و چنین طرحی نقش بسته باشد، ولی در پیاده کردن آن خیلی ناکام خواهند بود. به دلیل این که اولاً اصلاح طلبها و جنبش اعتراضی و جنبش سبز بیشترین ضربه را از خود آقای احمدینژاد و حامیان ایشان خوردهاند.
سراجالدین میردامادی معتقد است در این دوره با معدود اصلاحطلبان ثبتنام کرده برای انتخابات با مدارای بیشتری برخورد خواهد شد
علیرغم این که اختلافات رهبری و رئیس جمهور را جنگ زرگری نمیدانیم و این اختلافات را واقعی میدانیم، ولی در عین حال از دید جنبش سبز و در موضع اصلاحطلبها فرق زیادی بین حامیان آقای احمدینژاد و حامیان رهبری وجود ندارد و در نتیجه اگر چنین چیزی باشد، هرگز نه در کنار حامیان رهبری قرار میگیرند و نه در کنار احمدینژاد و تلاش میکنند با هر دوی اینها مرزبندی خودشان را حفظ و برجسته کنند.
مضاف براین که در فرایند بررسی صلاحیت، نظر نهایی را هیئتهای نظارت منصوب شورای نگهبان میدهند که عملاً در جهت حامیان رهبری هستند و نه حامیان دولت. حامیان دولت، هیئتهای اجرایی را در سیطره و در قبضه خود دارند و در این مرحله است که میتوانند اعلام نظر کنند. ولی نظر نهایی، نظر حامیان دولت نیست، نظر حامیان رهبری است.
در حالی که تمام رسانهها از رد صلاحیت نمایندگان فعلی مجلس سخن گفتهاند، روزنامه کیهان امروز در ستون ویژه خود تیتر زده: «۷۰ درصد کاندیداها تأیید صلاحیت شدهاند». از آنجا که روزنامه کیهان همیشه منعکس کنندهی نظرات رهبر جمهوری اسلامیست، جایگاه رهبر را در این رد صلاحیتها چگونه میبینید؟ به نظر میرسد که آقای خامنهای خیلی مایل نیست روی قضیه رد صلاحیتها مانور دهد، درست است؟
اولاً یک نکته را باید اینجا مشخص کرد که رسانههای حاکمیت یک بازی رسانهای یا یک فریبکاری رسانهای انجام میدهند و آن هم بازی با آمار و ارقام است. میآیند میزان رد صلاحیتشدههای دورههای قبل را با میزان رد صلاحیتشدهها در مرحلهی هیئت اجرایی در این دوره مقایسه میکنند و بعد اعلام میکنند نسبت به دورهی قبل رد صلاحیت کمتری صورت گرفته است.
شاید از نظر آماری و ارقامی این حرف درست باشد به دلیل این که اولاً در کل، ثبت نام نامزدها کمتر صورت گرفته یعنی میزان مشارکت مردم در مرحلهی ثبت نام بسیار پایین آمده و نکتهی دوم این که تعداد رد صلاحیت شدهها حائز اهمیت نیست، کیفیت آدمهایی که رد صلاحیت شدهاند و الان در مجلس هستند، این محل بحث و شک و تردید است.
اما در خصوص نقش خود رهبر بیتردید در تصمیم نهایی هیئتهای نظارت و شورای نگهبان که هنوز دو سه هفتهای باقی داریم که به آن مرحله برسد، بهویژه در خصوص نیروهای شاخص سیاسی حتماً رهبر جمهوری اسلامی اعمال نظر و دخالت میکند و به طور کلی در سیاستهای کلی بررسی صلاحیت، نظر ایشان و منصوبان مستقیم و غیرمستقیم ایشان اعمال میشود و بیتردید آن چیزی که در روز انتخابات به عنوان لیست نهایی اعلام میشود و مردم باید به آن رأی دهند، لیستیاست که با مهندسی و هماهنگی اتاق فکر منصوبان رهبر جمهوری اسلامی نهایی شده، در این شکی نیست.
آقای عماد افروغ، نماینده سابق اصولگرا، در گفتگو با یکی از سایتهای داخلی در مورد رد صلاحیتها گفته: "با اقدام اخیر هیئت اجرایی میتوان گفت آفتاب آمد دلیل آفتاب. بخشی از آن چیزی که ما بنابه مصلحت تا به امروز نگفته بودیم، امروز رخ عیان کرده و چهرهی واقعی دولت نمایان شده است". آیا واقعاً این نظریه میتواند درست باشد و این رد صلاحیتها یکجور اعلان جنگ رسمی جناح دولت با جناح مقابل باشد؟
خب بله. دولت بههرحال تمام تلاش خودش را در طول این مدت کرده که بتواند حامیان خودش را بالا بیآورد و طرف مقابل و حامیان رهبری را به عقب براند، از ابزارهای رسانهای، از ابزارهای اجرایی در داخل مجلس و بیرون مجلس، در میان احزاب، در میان مطبوعات و بهویژه در ماجرای مشاور مطبوعاتی آقای رئیس جمهور که ریختند و ایشان را گرفتند، در تمام فضاها و بسترهایی که برایشان ایجاد شده، تلاش کردهاند که زورآزمایی کنند و نشان دهند که جریان آقای احمدینژاد جریان زنده و ریشهداری است.
ولی تحلیلگران معتقدند چنین نیست. آقای احمدینژاد عملاً ابزاری در اختیار ندارد و کف روی آبی بوده که تا آنجا که لازم بوده، استفادهاش را جریان رهبری برده و عملاً دیگر فاقد پایگاه و نفوذ است و توانایی کسب اکثریت را در مجلس آتی ندارد و عملاً تنها چند روزنامه و چند سایت و مقداری پول و نقدینگی در اختیارشان هست.
اکثر مدیران دولتی آقای احمدینژاد هم به سمت جناح رهبری برگشتهاند و به آقای احمدینژاد و آقای مشایی پشت کردهاند در نتیجه بزنگاه انتخابات نهمین دوره مجلس شورای اسلامی میتواند فرصتی باشد که آقای احمدینژاد بتواند نیروهای خودش را در سراسر کشور بازسازی و جریان حامیان خودش را احیاء کند تا بتواند در خوشبینانهترین وضع، یک اقلیتی را در مجلس آتی از آن خودش کند.
در این فرصت بررسی صلاحیتها هم تلاش کردهاند که آن کینهها و نفرتها و تسویهحسابهایی را که دارند، بهویژه با اصولگرایان منتقد دولت، به منصه ظهور برسانند و نشان دهند که هر کس با دولت زاویه داشته او را رد کردهاند و به استناد عدم اعتقاد و التزام عملی به اسلام و نظام و ولایت فقیه، آنها را رد صلاحیت کردهاند. این چیزی است که پیشبینی میشد.
ولی من فکر میکنم در فرایند انتخابات اینها دست بالا را ندارند. همان طور که گفتم نظر نهایی، نظر هیئتهای نظارت و شورای نگهبان است که مستقیما منصوب و غیرمستقیم مرتبط با تشکیلات و جناح رهبری هستند و عملاً فکر میکنم کسانی که در میان اصولگرایان باشند و جزو باند و جریان آقای خامنهای باشند، از سد بررسی صلاحیتها عبور خواهند کرد.
پس شما پیشبینیتان این است که این قضیه در حقیقت به اصطلاح رایج در جمهوری اسلامی "جمع میشود"، یعنی منجر به یک رودررویی جناح دولت با جناح رهبر نمیشود و آن طور که شما گفتید مثلاً عدهای از اینها دوباره تعیین صلاحیت میشوند و نهایتا یک تعهد ازشان گرفته میشود. این پیشبینی شماست ؟
بله، من فکر میکنم این طور میشود. یعنی اولاً تعدادی از نیروهای موسوم به «جریان انحرافی» یا حامیان آقای احمدینژاد و مشایی، در این دعوا و درگیری و فضای رسانهای بالاخره در تعدادی از حوزهها موفق میشوند که از هیئتهای نظارت و شورای نگهبان هم تأییدیه بگیرند و در این کشاکش و درگیری و تعاملی که ممکن است باهم داشته باشند، در لیستهای اصولگراها قرار گیرند.
از آن طرف همان طور که گفتم، با توجه به نظارت استصوابی شورای نگهبان و دخالتهای رهبری، الان دست بالا را در فرایند انتخابات، وزارت کشور و هیئت اجرایی ندارند. رهبر هم الان نشان داده که به سمت جبهه متحد اصولگرایان و حتی جبهه پایداری تمایل دارد و سایر گروههایی که حامی آقای احمدینژاد هستند، به آن میزان از دوپینگ حمایت رهبری برخوردار نیستند.
در نتیجه این انتخاباتیست یکسویه و از قبل مهندسیشده که در آن حمایت رهبری پشت جبهه متحد اصولگرایان است و عملاً بعید است که امثال آقایان علی مطهری و کاتوزیان و دیگرانی که رد صلاحیت شدهاند، تا مراحل آخر در لیست رد صلاحیتشدگان باقیبمانند.