سینمای ۲۰۱۱، رنگین و پربار
+48
رأی دهید
-71
سینما در سال ۲۰۱۱ سالی رنگین و پربار پشت سر گذاشت. در هر ژانر و قالبی صدها فیلم گوناگون به روی پرده آمد تا هر "مشتری" فیلم دلخواه خود را بیابد. سینمای آمریکا در پاسخ به نیازها و سلیقههای گوناگون همچنان پیشتاز است.
تنوع فیلمهای سینمایی در سال ۲۰۱۱ خیرهکننده بود. در این میان بیتردید باید بر نقش تعیینکنندهی هالیوود انگشت گذاشت، که بار دیگر سمت و سوی تولید سینمایی را با قدرت به دست گرفته است. سینمای آمریکا در هر قالب تکنیکی و در هر رشته و ژانری نمونههایی قابل توجه به روی اکران فرستاد.
همین جا باید تأکید کرد که تقسیمبندی سنتی سینما در مرزهای جغرافیایی اعتبار خود را از دست داده است. روند "جهانی شدن" در سینما با شتابی محسوس پیش میرود. امروزه کمتر فیلم موفق اروپایی هست که در آن عوامل تولید یا پخش آمریکایی حضور نداشته باشند. اصولا در سراسر جهان بیشتر پروژههای بزرگ سینمایی با همدستی هالیوود شکل میگیرند. این دادوستد از اشتراک سرمایه شروع میشود و به همکاری عوامل تولید و هنری گسترش مییابد.
فیلمسازان نامدار
در سال ۲۰۱۱ بیشتر چهرههای برجسته سینمای آمریکا فیلم داشتند. فصل سینمایی با یک اثر روایتی بزرگ شروع شد که اثری بحثانگیز بود: فیلم "درخت زندگی" ساخته ترنس مالیک. فیلم آخر این کارگردان صاحبسبک، اما نه چندان پرکار، اثری شاعرانه در ستایش زندگی و پیوندهای انسانی است. فیلم داستان پرپیچ و خم یک خانواده آمریکایی مقیم ایالت تگزاس را در دهه ۱۹۶۰ میلادی روایت میکند. "درخت زندگی" با ساختار پیچیده، بازیهای عالی و تصاویر درخشان توانست نخل طلای جشنواره سینمایی کن را از آن خود کند.
مارتین اسکورسیزی، سینماگر پرسابقه امریکایی، فیلم "هوگو" را در اروپا و در ستایش یکی از پیشتازان سینمای صامت ساخته است: ژرژ مهلیس (۱۸۶۱ – ۱۹۳۸) که او را به خاطر ابداع بسیاری از حقهها و ترفندهای سینمایی "جادوگر سینما" خواندهاند. این فیلم که نخستین تجربه اسکورسیزی در سینمای سهبعدی و ژانر فیلمهای کودکان به شمار میرود، در پاریس دهه ۱۹۳۰ میگذرد. داستان فیلم زندگی پسر بچه یتیمی به نام هوگو است که در ایستگاه قطار محله مونپارناس (پاریس) زندگی پررمز و رازی برای خود به راه انداخته است.
وودی آلن نیز سینماگر مهمی بود که با یک فیلم "اروپایی" مطرح شد. فیلم "نیمه شب در پاریس" در ستایش یک شهر و جایگاه مهم آن در فرهنگ و هنر قرن بیستم است. فیلم سرگذشت یک فیلمنامهنویس آمریکایی است که با نامزدش در سال ۲۰۱۰ به پاریس سفر میکند. او که شیفته هنر مدرن است، شبی برای قدم زدن به خیابان میرود و ناگهان خود را در پاریس اوایل قرن یعنی دهه ۱۹۳۰ و در میان هنرمندان نامی آن دوران میبیند: سالوادور دالی، لوئیس بونوئل، ارنست همینگوی، اسکات فیتزجرالد، گرترود استاین و پیکاسو که همه در سالهای پرالتهاب پیش از جنگ جهانی دوم در پاریس اقامت داشتند.
جورج کلونی، که رفته رفته به عنوان چهره معترض هالیوود تثبیت میشود، با دو فیلم، یکی در مقام کارگردان و دیگری در قالب بازیگر حضور داشت. فیلم سینمایی "نیمه مارس" به کارگردانی او، با رویکردی انتقادی فضای سیاسی جامعه امروز آمریکا و مناسبات پیچیده میان زمامداران، فساد مالی و اخلاقی، زدوبندهای بیکران برای تصاحب قدرت را به تصویر میکشد.
کلونی به عنوان بازیگر در فیلم "فرزندان" ایفای نقش کرد. این فیلم را الکساندر پین بر اساس رمانی موفق ساخته است. فیلم روایت یک درام پرماجرای خانوادگی است. مادری پس از یک تصادف به کما فرو میرود و وظیفه نگهداری و تربیت فرزندان به دوش پدر میافتد.
"در سرزمین خون و عسل" اولین تجربه کارگردانی آنجلینا جولی، ستاره نامی هالیوود بود، که آن را در بوسنی و هرزگوین فیلمبرداری کرد. تولید فیلم با مشکلاتی همراه بود و چند بار متوقف شد. فیلم به مضمونی بینهایت حساس میپردازد و ماجرای دلدادگی یک مرد صرب و زنی مسلمان را روایت میکند؛ همین موضوع مخالفتهایی را در بوسنی برانگیخت، اما فیلم سرانجام تمام شد، به روی پرده رفت و به عنوان اولین فیلم یک کارگردان، اثری قابل قبول ارزیابی شد.
فیلم "کمک" ساخته تیت تایلر که به درگیریهای نژادی دهه ۱۹۶۰ میپردازد، از آثار قابل توجه اکران عمومی سال ۲۰۱۱ بود. فیلمهای قابل ذکر دیگر عبارتند از: "تازهکارها" به کارگردانی مایک میلز، "راه میانبر میک" ساخته کلی رایکارت و "پناه بگیر" به کارگردانی جف نیکولز.
فیلم "شیوع" ساخته استیون سودربرگ، اثری پرالتهاب است. پس از گسترش ویروس مرگباری در سراسر جهان، تیمی از پزشکان زیر نظر "سازمان بهداشت جهانی" مامور میشوند که از سرایت بیماری جلوگیری کنند. استیون سودربرگ با فیلم "سکس، دروغ، ویدیو"، نخل طلای کن سال ۱۹۸۹ را دریافت کرد و در سالهای گذشته از پرکارترین فیلمسازان هالیوود بوده است.
فیلم "جنگجو" ساخته گاوین اوکانر با بازی نیک نولته و تام هاردی را نیز باید از فیلمهای درخور توجه سال دانست. این فیلم سرگذشت یک پدر (نیک نولته) است که پیش از این قهرمان مشتزنی بوده و حالا به اعتیاد الکل دچار شده است. او دو پسر دارد: پسر اول به نام تامی سرباز سابق نیروی دریایی آمریکاست که با رفتن روی رنگ بوکس درآمدی کسب میکند. او طی ماجراهایی در مسابقه بوکس روبروی برادر خود قرار میگیرد. در لحظاتی پرکشش دو برادر ناچار میشوند به خاطر کسب پول یکدیگر را لت و پار کنند.
سینمای رؤیا و خیال
هالیوود در بخش فیلمهای فانتزی و خیالانگیز نیز قابلیت زیادی نشان داد. این را هم در پهنه فیلمهای کارتونی، رقص و موزیکال میتوان دید و هم در عرصه فیلمهای علمی تخیلی، یا ترکیبی از تمام ژانرها و تکنیکهای آشنا، به طرزی بدیع و غافلگیرکننده. در این عرصه نمیتوان از ذکر برخی فیلمها خودداری کرد:
امسال سرانجام روایت سینمایی سهبعدی استیون اسپیلبرگ از "ماجراهای تن تن" قهرمان محبوب کتابهای مصور هرژه، نویسنده بلژیکی، به روی پرده آمد. این فیلم به نام "راز اسب شاخدار" نخستین فیلم سینمایی انیمیشن است که در هالیوود بر اساس "ماجراهای تن تن" ساخته شده است. اسپیلبرگ در ساختن این فیلم، از تکنیک تازه "موشن کپچر" استفاده کرده است، که پیش از این جیمز کامرون در تولید فیلم "آواتار" امتحان کرده بود.
داستان تن تن، ماجراهای خبرنگاری زبل و ماجراجو را روایت میکند. او درگیر ماجراهایی پیچیده و خطرناک میشود و سرانجام به یاری کاپیتان هادوک و سگ باهوشاش میلو از آنها سربلند بیرون میآید. ماجراهای تن تن، ژانرهای مختلف از جنایی و گانگستری تا فانتزی و علمی تخیلی را دربرمیگیرد، و نه تنها برای کودکان، که برای بزرگسالان نیز دلنشین و جذاب است.
فیلم "ماجراهای تن تن" در سینماهای آمریکا با فیلم "گربه چکمهپوش" ساخته کریس میلر در رقابت بود. این فیلم داستان گربهای زبر و زرنگ است که سعی دارد در برابر خطری قطعی، جهان را از نابودی نجات دهد.
فیلم "فولاد واقعی" به کارگردانی شون لوی از فیلمهای پرفروش سال بود. خمیرمایهی این فیلم "سفر به آینده" است و وقایع آن در سال ۲۰۲۰ اتفاق میافتد. فیلم ماجرای بوکسوری به نام چارلی کنتن را روایت میکند که ناگزیر است برای بازپرداخت بدهیهای بانکی خود در مسابقهای غیرقانونی با آدمهای ماشینی روبرو شود، که در رینگ بوکس جای آدمها را گرفتهاند.
فیلم "چیز" ساخته ماتیس ون هینینگن، در ژانر "سینمای وحشت" روایتگر ماجرای یک گروه از دانشمندان آمریکایی و نروژی در قطب شمال است که به جسد یک موجود فضایی برخورد میکنند، اما جسد که زیر انبوه یخ دفن شده، در واقع موجودی زنده است و با خوردن یکایک افراد گروه، خود را به شکل آنها درمیآورد و شناسایی افراد گروه را برای یکدیگر دشوار میکند.
فیلم "هرزهگرد" (در ژانر فیلمهای رقص و موزیک) ساخته کریگ بروئر از فیلمهای خوشساخت و پرفروش بود. فیلم داستان جوانی اهل بوستن است که به شهر کوچکی در جنوب آمریکا میرود و علیه مقرراتی که رقصیدن را منع کردهاند، اعتراض میکند.
فیلم کمدی موزیکال "ماپتها"، به کارگردانی جیمز بابین، روایت گرم و شیرین زندگی دو برادر به نام والتر و گری است که سعی میکنند یک تماشاخانهی قدیمی را از چنگ سرمایهدارانی که قصد تخریب آن را دارند، بیرون بیاورند.
از چند فیلم دیگر نیز حداقل باید نامی به میان آورد: انیمیشن "آرتور کریسمس" ساخته سارا اسمیت، "یک روش خطرناک" ساخته دیوید کراننبرگ، "هفتهی من با مریلین" ساخته سایمن کرتیس با بازی میشل ویلیامز در نقش مریلین مونرو، ستاره معروف. فیلم تریلر سیاسی "وام" ساخته جان میدن، فیلم ترسنک "کلمبیانا" ساخته الیویر مگاتون (بر اساس فیلمنامهای از لوک بسون، فیلمساز فرانسوی) طلوع سیاره میمونها و...
بزرگان سینمای اروپا
در اروپا نیز بیشتر سینماگران نامی آثاری قابل توجه عرضه کردند، که برخی از آنها جنجالآفرین بودند، مانند لارس فون تریر، سینماگر معروف دانمارکی، که با ستایش از هیتلر در جریان جشنواره سینمایی کن، همگان را به حیرت فرو برد و دست آخر هم انگیزه و هدف او معلوم نشد.
فون تریر با فیلم "ملانکولیا" یا "مالیخولیا" اثری مؤثر و تکاندهنده عرضه کرده است. این فیلم داستانی خانوادگی را در فضایی فانتزی روایت میکند. ماجرای "آخرالزمانی" فیلم در سیارهای میگذرد به نام "ملانکولیا" که قرار است به زودی در فضا با زمین برخورد کند. در فیلم دختری جوان به نام ژوستین از وحشت "پایان جهان" به افسردگی و اندوهی عمیق دچار میشود، که تنها یک خواهر او را درک میکند، و دیگران بیمارش میدانند.
در فیلم "ملانکولیا" بازیگران سرشناسی مانند کیرستن دونست، شارلوت گنزبورگ، شارلوت رامپلینگ و جان هرت شرکت دارند.
پولانسکی و "کشتار" او
از رومن پولانسکی که نامش از سال قبل به خاطر دردسرهای حقوقی بر سر یک ماجرای جنسی قدیمی بر سر زبانها بود، فیلم جذاب "کشتار" به نمایش در آمد. این فیلم بر پایه نمایشنامه "خدای کشتار" از یاسمینا رضا، درامنویس ایرانیتبار فرانسوی ساخته شده است.
فیلم کشمکش میان والدین دو کودک را به تصویر میکشد. دعوای دو پسربچه در خیابان بهانهایست برای جنگ خانگی "دو خانواده مدرن و بانزاکت" که به روی هم خنج میکشند. روحیه ستیزهجو، عصبی و پرتنش پدران و مادران که بیرحمانه به یکدیگر حمله میبرند و صورتکهای اخلاقی خود و دیگری را پاره میکنند. بیشتر اکسیون فیلم در یک آپارتمان میگذرد، اما فیلم به یمن فیلمنامهای محکم، بازیگرانی قوی و مسلط، سخت جذاب و پرکشش باقی میماند. نقش آفرینان فیلم کیت وینسلت، جان سی ریلی، جودی فاستر و کریستوفر والس هستند.
شوخی با پاپ، ریشخند واتیکان
فیلم شاد و شوخ "ما یک پاپ داریم" به کارگردانی نانی مورتی، سینماگر ایتالیایی در آخرین روزهای سال در کشورهای اروپایی به روی پرده رفت. در فیلم میشل پیکولی، بازیگر پرقدرت فرانسوی، به افتخاری بزرگ دست مییابد و از سوی کاردینالهای واتیکان به مقام پاپ انتخاب میشود. اما او که مردی ساده و وارسته است، شایستگی این وظیفه سنگین را در خود نمیبیند. کاردینالها که گمان میکنند روان او مختل شده، روانکاوی را برای درمان او استخدام میکنند.
نانی مورتی، در نقش روانکاوی بیایمان، وظیفه دارد پاپ را درمان کند، اما درمییابد که او نه تنها بیمار نیست، بلکه از تمام اعضای آن دستگاه پرروی و ریا سالمتر است. در پایان پیرمرد جامه روحانیت را از تن به در میکند، از فضای تیره و عبوس واتیکان بیرون میآید و مانند انسانی عادی وارد زندگی انسانی میشود.
فیلم "پسری با دوچرخه" ساخته برادران داردن، اثری تلخ و رئالیستی است. فیلم داستان پسربچه ۱۲ سالهای به نام سیریل را روایت میکند که در پرورشگاه بزرگ میشود. او به جستجوی پدری میرود که او را طرد کرده است، اما سرانجام واقعیت را میپذیرد و به خانه زنی جوان پناه میبرد که سرپرستی او را قبول کرده است.
فیلم صامت و سیاه و سفید "هنرمند" به کارگردانی میشل آزاناویسیوس، در ستایش سینمای صامت است. فیلم که نخست در جشنواره سینمایی کن درخشید، اثری فراموشنشدنی است. ماجرای فیلم در سالهای دهه ۱۹۲۰ میگذرد و فیلم نیز با تکنیک سینمایی رایج در همان دوران ساخته شده است. در فیلم ژان دوژاردن نقش یک قهرمان فیلمهای صامت را ایفا میکند که با ورود صدا به سینما، موقعیت حرفهای خود را از دست میدهد. تراژدی هولناکی که با زبان باز کردن سینما، برای بسیاری از بازیگران پیش آمد.
از دیگر آثار مهم سال باید از این کارها یاد کرد: "پوستی که در آن زندگی میکنم" به کارگردانی پدرو آلمودوار، سینماگر نامی اسپانیا، با بازی آنتونیو باندراس، "در یک دنیای بهتر" ساخته سوزان بیر فیلمساز دانمارکی، فیلم رئالیستی "لوآور" ساخته آکی کوریسماکی، سینماگر فنلاندی، "شرم" به کارگردانی استیو مککویین، درام خانوادگی "باید درباره کوین حرف بزنیم" با بازی درخشان تیلدا سوینتون و "سخنرانی پادشاه"به کارگردانی تام هوپر، که با اقبال فراوان روبرو شد، هم در گیشه سینما و هم در صفحات نقد و بررسی رسانههای جمعی.
نماینده سربلند ایران
جعفر پناهی، سینماگری که در ایران به زندان افتاد و پس از اعتصاب غذا و حمایت بینالمللی گسترده با وثیقه آزاد شد، از ساختن فیلم منع شده است، اما او توانست با اثری جسورانه به این زورگویی پاسخی رندانه دهد، با فیلم مستند "این یک فیلم نیست".
این فیلم که با شگردهایی عجیب از ایران بیرون آمد، در بسیاری از جشنوارههای بینالمللی شرکت داشت و به ویژه به خاطر مضمون تکاندهندهاش توجه زیادی جلب کرد. این فیلم بدون مجوز دولتی، به کمک مجتبی میرتهماسب در چهاردیواری منزل پناهی و درباره یک روز از زندگی پردریغ و حسرت این کارگردان ساخته شده است.
"جدایی نادر از سیمین" ساخته اصغر فرهادی نمایندهی سربلند ایران در سینمای جهان بود. فیلم طی سال ۲۰۱۱ بیش از ده جایزه معتبر بینالمللی را از آن خود ساخت و اینک برای دریافت اسکار به آکادمی سینمای امریکا معرفی شده است. فیلم زیبا، فشرده و خوشساخت فرهادی هماکنون در بسیاری از کشورهای اروپایی و آسیایی روی پرده است. فیلم یادآور نکتهای تلخ و غمانگیز است: این سینما با این ظرفیت و توان تا کجاها اوج میگرفت، اگر اندکی آزادتر بود!
علی امینی
تحریریه: شهرام احدی
mortimer - اصفهان - ایران
کاش همه ی سال ها مثل امسال پر فیلم و فیلم قشنگ باشه!
دوشنبه 5 دي 1390 - 13:39