نقشه زن جادوگربرای ازدواج با یک مرد
زن جادوگر مردی را اغفال کرد تا همسرش را طلاق دهد و با هم ازدواج کنند.
مرد خرافاتی که از کابوسهای شبانه وحشت داشت نزد زن جنگیر رفت و خود گرفتار شد.
چندی پیش، زنی گریان با مراجعه به دادسرای شهید محلاتی ادعا کرد یک جنگیر با تهمت زدن به وی شوهرش را بدبین کرده است تا جایی که مرتب وی را کتک میزند و به دنبال اعترافش به کارهای ناکرده است.
این زن 28 ساله که «مهسا» نام دارد به دادیار پرونده گفت: «3 سال پیش با دنیایی از عشق و علاقه با «مجید» سر سفره عقد نشستم. ما خیلی همدیگر را دوست داشتیم، شوهرم در یک شرکت کار میکرد تا اینکه به خاطر ورشکستگی آنجا تعطیل شد و مجید به ناچار مسافرکشی کرد».
وی افزود: «احساس کردم که زندگیمان در خطر است و شوهرم بیخواب شده بود تا اینکه به روستایشان رفتیم و عمهاش با شنیدن اوضاع مجید و بیخوابیهایش ادعا کرد حتما بختک یا جنها به سراغش رفتهاند. باورم نمیشد که مجید آن را بپذیرد. وقتی شنیدم شوهرم در بچگی نیز همین مشکلات را داشته و همه تصور میکردند وی جنزده است هیچ اعتراضی نکردم».
مهسا گفت: «از آن روز به بعد شوهرم نزد جنگیرها میرفت و کارهایی میکرد که من را میترساند تا اینکه یکبار وقتی نزد یک زن جنگیر رفت و بازگشت، ادعای عجیبی کرد و گفت که جنها از طریق من سراغش میروند. چند شبی من را به خانه مادرم فرستاد. تعجب کرده بودم اما انگار شبها باز بیخوابی سراغش میآمد. وقتی به خانه بازگشتم به اوضاع بدتری برخوردم. مجید بدبین شده بود و مدام میخواست اعتراف کنم چه ارتباطی با پسرخالهام دارم. هرچه قسم خوردم که باید به من اعتماد کند اعتنایی نکرد و مدام حرفهایی میزد که من را میترساند». این زن که به گریه افتاده بود، ادامه داد: «من از 4 سال پیش اصلا پسرخالههایم را ندیدهام و نمیدانستم چطور این حرفها را میزند. وقتی از خانه بیرون میرفت به طور ناگهانی بازمیگشت تا به گفته خودش مچگیری کند. نمیدانستم چرا به این مسیر افتاده تا اینکه متوجه تماسهای تلفنی گاه و بیگاهش شدم. هر بار که موبایلش زنگ میخورد به اتاق دیگری میرفت تا اینکه از لابهلای حرفهایش متوجه شدم که صحبتهایش خیلی عاطفی است و حتی گریه میکرد. حساس شدم و خواستم ببینم چه کسی زندگیمان را خراب کرده تا اینکه به یک زن جنگیر برخوردم که شوهرم را با حرفهایش گول زده بود».
مهسا گفت: «زن جنگیر 35 ساله است و یک ازدواج ناموفق داشته. از پیامکهایشان فهمیدم که شوهرم و این زن به همه علاقهمند شدهاند. وقتی با شوهرم حرف زدم از چیزی که میشنیدم تعجب داشتم؛ آن زن که «شکوفه» نام دارد تنها راه شکسته شدن طلسم را طلاق من و ازدواج با خودش دانسته بود و شوهرم با توجه به علاقه زیاد به من در برابر این خواسته مقاومت میکرد و شکوفه برای اینکه موفق شود، گفته بود جنها از سوی من به سمت شوهرم میروند و من به یکی از پسرخالههایم علاقهمند هستم. مجید نزد من گریه کرد و گفت خیلی دوستم دارد اما چارهای ندارد. خواستم نزدیک روانشناس برویم ولی نپذیرفت. زندگیام در حال نابودی است و میخواهم زن جنگیر تحت تعقیب قرار گیرد».
دادیار پرونده که میدید زن جنگیر نهتنها کلاهبرداریهایی دارد بلکه با تهمت زدن به مهسا در حال بهمزدن زندگی وی است دستور داد این زن جادوگر دستگیر شود. پلیس با نفوذ غافلگیرانه به خانه زن جنگیر، وی را در حالی که 2 زن مشتریانش بودند و ادوات جادوگری در اطراف میز پردودی دیده میشد، دستگیر کردند. شکوفه وقتی تحت بازجویی قرار گرفت ابتدا تصور میکرد بهخاطر جنگیری و کلاهبرداری بازداشت شده است و ادعا کرد نیاز شدید مالی داشته و چارهای جز این کار نداشته تا اینکه شنید چه ارتباطی با مجید دارد.
ابتدا گفت که وی را نمیشناسد اما پیامکهای موبایلش رازش را فاش کرد تا اینکه چارهای جز اقرار ندید و گفت: «مجید ابتدا مشتری من بود، وقتی حرفهایش را شنیدم فهمیدم به خاطر بیکاری دچار ناراحتی و کمخوابی شده اما این مرد رفتارش خیلی خوب بود و من را به خود علاقهمند کرد. نمیدانستم چه باید بکنم، اصلا قصد نداشتم زندگیاش تباه شود اما وابستگی شدیدی به وی پیدا کرده بودم. شروع کردم به بازیهای عجیب و غریب. حرفهای زیادی از مجید درباره همسرش شنیده بودم میدانستم او را دوست دارد و همین کارم را سخت میکرد به خاطر همین ابتدا ادعا کردم مهسا جنها را به سمت وی میکشاند، وقتی دیدم کارساز نشد پای پسرخالهاش را وسط کشیدم، داشتم خوب پیش میرفتم و نمیدانم چرا کار به اینجا کشید». بنا به گزارش خبرنگار «وطن امروز»، وقتی مجید نیز اعترافات زن جنگیر را شنید شرمنده همسرش شد و قول داد با مسافرکشی تا روزی که کار مناسبی پیدا کند زندگی خوبی را فراهم کند.
شکوفه نیز با سپردن وثیقه آزاد شد تا به اتهام کلاهبرداری با ادعای جنگیری محاکمه ش