ورود آنکارا به بازی ایران و عربستان
عصر ایران - بحران جاری در سوریه رقابت های منطقه ای قدرت های درون و بیرون منطقه را تشدید کرده است و دو جبهه در حال رویارویی شکل گرفته است .
یک جبهه با رهبری ایران به همراه دولت سوریه و حزب الله لبنان و حماس و جهاد اسلامی فلسطین است که به طور خلاصه تحت عنوان " محور مقاومت " از آن نام برده می شود . سخن مشترک این جبهه مبارزه با رژیم اسراییل و عدم پذیرش موجودیت رژیمی تحت این عنوان در منطقه خاورمیانه است .
از قدرت های خارج از منطقه که به محور مقاومت نزدیک هستند می توان از روسیه و تا حدودی چین نام برد که یکی از آنها ( روسیه) به لحاظ نظامی و توان استراتژیک و دیگری( چین) از منظر اقتصادی رقیبان عمده ای در سطح جهانی برای ایالات متحده آمریکا محسوب می شوند.البته این دو کشور نه بر مبنای معادلات ایدئولوِژیک که به خاطر منافع راهبردی خود در این معادله حضور دارند.
اما جبهه دیگر این رویارویی به رهبری عربستان و برخی دیگر از کشورهای عربی منطقه و البته ترکیه است . در این جبهه اتحادیه اروپا و آمریکا نیز به عنوان قدرت های خارجی حضور دارند . هدف اصلی این جبهه به زیر کشیدن حکومت بشار اسد در سوریه است و طبیعی است که به چیزی کمتر از آن رضایت نمی دهند .
نا گفته پیداست که هدف غایی عربستان از به زیر کشیدن بشار اسد از قدرت ، تضعیف موقعیت منطقه ای ایران است . مقامات آل سعود به خوبی می دانند که حکومت جمهوری اسلامی ایران با همکاری دوست و متحد نزدیک خود (دمشق) توانسته است در لبنان و فلسطین نیز اعمال نفوذ کند و اگر این کانال مهم ارتباطی را مسدود کنند می توانند ایران را از دسترسی راحت و آسان به لبنان و فلسطین محروم کنند و صد البته با تضعیف موقعیت منطقه ای ایران با توجه به " صفر بودن حاصل جمع بازی استراتژیک " در منطقه ، این دست عربستان است که بالاتر خواهد بود.
حضور ترکیه در این محور ( البته در مورد سوریه) دلایل خاص خودش را دارد . ترک ها در سال های گذشته به مدد دولتی منتخب و با گرایش های اسلامی توانسته اند موفقیت های بزرگی در عرصه اقتصاد داخلی و سیاست خارجی و کسب محبوبیت و پرستیژ در جهان اسلام و عرب کسب کنند که به این راحتی ها حاضر نیستند دستاوردهای خود را بر باد رفته ببینند.
ترک ها می خواهند الگویی نوین از به هم آمیختگی اسلام و دموکراسی باشند و از همین رو می کوشند نقش یک حکومت الگو و موفق را برای کشورهای تازه از یوغ استبداد رسته در کشورهای عربی بازی کنند . اخیرا عبدالله گل رییس جمهوری ترکیه طی اظهاراتی اعلام کرد که کرانه های مدیترانه دیگر جای امنی برای دیکتاتورها نیست.
از سوی دیگر ترکیه می کوشد به عنوان کشوری پیشرو جایگاه مذاکرات و تعاملات اپوزیسیون خارجی سوریه باشد تا به زعم خود ، هم کسب پرستیژ بین المللی کند و هم اینکه بتواند از هم اکنون جای پای محکمی در دولت آینده سوریه داشته باشد.
ترک ها امروز احساس می کنند که با توجه به اینکه در دهه های گذشته نگاهشان همواره به غرب ( اروپا و آمریکا) بوده از منطقه خاورمیانه غافل مانده اند و باید این نقیصه را جبران کنند . آنها بدین منظور چند سیاست را به طور همزمان دنبال می کنند :
-به صفر رساندن تنش با همسایگان (سیاست اعلامی داود اوغلو - وزیر خارجه ترکیه)
-تلاش برای کسب محبوبیت در میان کشورهای عربی و اسلامی
-کاهش روابط با اسراییل
-فاصله گرفتن از غرب و نزدیک تر شدن به شرق در عرصه سیاست خارجی (ولو در ظاهر)
-تلاش برای توسعه و بهبود روابط با روسیه ، ایران ، ارمنستان و یونان
-و بالاخره میزبانی از چهره ها و گروه های اپوزیسیون کشورهای درگیر موج ناآرامی در خاورمیانه و تلاش برای اعمال نفوذ بر آنها
به طور کلی سیاست خارجی ترکیه تا کنون در منطقه در محورهای فوق چرخش داشته اما نباید از یاد برد که ترکیه در بازی رقابت منطقه ای ، تازه واردی بیش نیست و مجبور است در بازی قدرت و کشاکش منطقه ای یا پشت سر ایران قرار بگیرد یا به پشت سعودی ها بغلتد .
در مورد سوریه ترک ها با توجه به چند ملاحظه ، صرفه و صلاح خود را در این دیدند که با عربستان هماهنگ شوند:
نخست اینکه ترکیه نمی خواهد - به عنوان کشوری که در صدد است خود را الگوی اعراب بنامد- در بحبوحه بهار عربی ، در کنار یکی از حکومت های عربی باشد که با مخالفت هایی در داخل مواجه است و کشتارهایی نیز در آن انجام شده است. در این صورت ترک ها متهم به رفتار و اعمال استانداردهای دوگانه می شوند و الهام بخشی خود را از دست می دهند.
دوم اینکه ترکیه با سوریه هم مرز است و به هیچ عنوان نمی خواهد مرزهایش ناامن باشد . از نظر ترک ها عمر حکومت بشار اسد به شماره افتاده و ادامه مقاومت او تنها به قیمت بالا رفتن هزینه و احتمال آغاز یک جنگ داخلی در این کشور است که در این صورت ناامنی در سوریه به ضرر ترکیه خواهد بود. هم از این رو ترک ها همواره در ماه های گذشته به اسد پیشنهاد داده اند که داوطلبانه از قدرت کنار برود و گاه این خواسته خود را با تندترین عبارات بیان می کنند.
سوم اینکه ترکیه با تداوم بحران سوریه نمی توانست موضع سومی اتخاذ کند چون اساسا این بحران از ابتدای آغاز خود ماهیتی داشت که صحنه رویارویی بین ایران و عربستان بود و راه میانه ای در آن نبود تا ترکیه پا در آنجا بگذارد . به عبارت دیگر، بشار اسد یا می ماند و یا می رود و راه سومی در میان نیست.
دولت آنکارا در ماه های ابتدایی آغاز بحران سوریه اصرار زیادی به انجام اصلاحات از سوی حکومت بشار اسد داشت ؛ این موضعی بینابین بود که کمی از موضع ایران در مورد سوریه جلوتر و مقداری از موضع عربستان درباره سوریه عقب تر بود ، اما تحلیل دولت سوریه این بود که اگر بخواهد در برابر خواست های مخالفان کوتاه بیاید آنها گام به گام جلو خواهند آمد . بنابراین دولت اسد در ماه های نخست مقاومت کرد و وقتی مقامات سوریه از انجام اصلاحات در این کشور سخن گفتند که دیگر از نظر ترکیه و مخالفان حکومت سوریه دیر شده بود .
بنابراین ترکیه در مورد بحران سوریه با توجه به متغیرهای برشمرده شده و ملاحظات خود در پشت سر عربستان قرار گرفته است اما در عین حال تلاش می کند محوری مهم برای رایزنی های منطقه ای درباره بحران سوریه باشد و با پناه دادن به مخالفان سیاسی سوریه ، شهر استانبول را به پایتخت دیپلماتیک و موقت برای رایزنی مخالفان حکومت بشار اسد تبدیل سازد.
در مجموع در جمع بندی موضوع باید اشاره داشت که بحران سوریه حد نهایت رویارویی دو محور" ایران " و " عربستان " در منطقه خاورمیانه است و این نتیجه بحران سوریه است که نشان خواهد داد موقتا کدام یک از این دو محور بازی را از حریف برده است . در صورت بقای حکومت اسد این تهران خواهد بود که می تواند به عربستان "ضرب شصت" نشان دهد و در صورتی که حکومت اسد در دمشق فروریزد این عربستان خواهد بود ظفرمندانه سعی در تضعیف ایران خواهد داشت.
این در حالی است که برای ترکیه اوضاع فرق می کند . دولت ترکیه در مورد بحران سوریه در ماه های گذشته به نحوی رفتار کرده است که با فروپاشی حکومت بشار اسد به اندازه عربستان دستاوردی نخواهد داشت در حالی که با ابقای اسد در قدرت چیزهای فراوانی از دست خواهد داد که کمترین آن تلاش حکومت سوریه برای ایجاد مشکل در مساله کردهای ترکیه و ایجاد نگرانی های مرزی و امنیتی است که می تواند امنیت ملی ترکیه را تهدید کند.