قرائتی: برخی تاکسیها فقط برای دخترهای خوشگل ترمز میکنند!
+130
رأی دهید
-56
گاهی وقتها یک تاکسی برای کسی که خوشگل باشد ترمز میکند. پیرزن باشد گازش را میگیرد و میرود. اما حضرت موسی برای زیبایی دخترها به آنها کمک نکرد.
به گزارش آخرین نیوز به نقل از برنا، حجت الاسلام والمسلمین قرائتی در جلسات درسهایی از قرآن که این هفته از تلویزیون پخش میشود درباره " کیمیای اخلاص(2)" سخن گفته است.
قرائتی در ابتدای این سخنرانی با اشاره به معنای اخلاص درباره اهمیت آن در زندگی انسانها گفت: میگویند کیمیا را به مس بزنند طلا میشود. این چه کیمیایی است؟ یک چیزی به نام نیت داریم که این نیت میتواند کارها را 180 درجه عوض میکند. یعنی نیت خوب، کار بد را هم خوب میکند. شما به یک جنایتکار سلام کنی، فکر میکنی آدم خوبی است، به شما ثواب میدهند. چون شما نمیدانستی جنایتکار است، فکر میکردی آدم خوبی است. یعنی با نیت خوب به آدم بد هم سلام کنی اجر داری.
این واعظ مشهور همچنین در ادامه سخنانش درباره "اقدام خالصانه حضرت موسی در کمک به دختران" ، "نیت کار مهم است، نه سختی کار" ، "انسان در امور مادی، در کنار حیوانات" ، "نیت، اساس عمل و برتر از عمل" ، "تفاوت مخلِص و مخلَص در قرآن" و ... سخن گفته است.
آنچه در ادامه میخوانید گزیدهای از سخنان این استاد حوزه علیمه و دانشگاه است:
اقدام خالصانه حضرت موسی در کمک به دختران
به موسی گفتند: شورای نظامی تشکیل شده، تو را بگیرند و اعدام کنند. اعدام انقلابی، صحرایی، فرار کن. «فَاخْرُج» (قصص/20) «فخََرَجَ مِنهَْا خَائفًا یترََقَّب» (قصص/21) موسی هم از منطقه حکومت فرعون به منطقه مدین رفت، قبل از آنکه وارد شود دید بیرون شهر چوپانها دارند بزغالهها و گوسفندهایشان را آب میدهند ولی دو تا دختر هم یک کنار ایستادند، با اینکه خودش تحت تعقیب و فراری بود، نزد دخترها رفت. گفت: خانمها چرا شما کنار ایستادند؟ گفتند: پدر ما پیر است نمیتواند چوپانی کند. ما دو تا دختر با هم چوپانی میکنیم. آمدیم آب بدهیم، الآن سر چشمه برویم تن ما به تن مردان میخورد. و ما ایستادیم که تن ما به آنان نخورد. خوب از خود این معلوم میشود که طوری نیست زن کار بکند، اما تنهاش به تنه مردها نخورد.
امسال900 نفر اساتید دانشگاه جمع شده بودند، من هم دعوت شدم. گفتم: موضوع چیست؟ گفتند: اسلامی کردن دانشگاه! گفتم: راست میگویید یا شوخی میکنید؟ گفتند:نه! استاد دانشگاه که شوخی با کسی ندارد. گفتیم: آنجایی که ممکن است دختر و پسرها ساعتهایشان فرق کند. 7 تا 10 پسرها بیایند. 10 تا یک بعد از ظهر دخترها بیایند. صبح و ظهر کنید. البته یک جاهایی استاد کم داریم، اتاق نیست. استاد نیست. اگر شرایط، شرایطی است که نمیشود در یک کلاس بنشینند. من خودم در یک کلاس هستم، هم خواهرها هستند و هم برادرها. اما تا آنجایی که میشود از هم جدا کنند.
بالاخره گفتند ما بزغالههایمان را آب نمیدهیم تا مردها بروند. موسی گفت: من حق شما را میگیرم. بزغالهها و میشها را از دخترها گرفت، و رفت آب داد. آنوقت خدا از این آب دادن تعریف کرده است. حالا ببینیم خدا از سازمان آب ایران هم تعریف میکند یا نه. یک آدم فراری دو تا بزغاله را آب داد. ببینید خدا چه کرده است؟
گفتیم که قرآن میگوید: «فَسَقى» موسی سقایی کرد، «لَهُماثُمَّ تَوَلَّى» سپس کنار رفت، «إِلَى الظِّل» زیر سایهای رفت، «فَقالَ» و گفت. . . چه کسی گفت؟ یادتان رفت؟ موسی. . . «فَقالَ رَبِّ» خدایا، «إِنِّی لِما أَنْزَلْتَ إِلَی مِنْ خَیرٍ فَقیرٌ» (قصص/24) حضرت موسی برای دو تا خانم سقایی کرد. چون هوا داغ بود، به سایه رفت. گفت: خدایا، هرچه نازل کنی، هر خیری، الآن وقتش است. چون جوان هستم و تحت تعقیب هستم و فرار کردم، دویده، خسته، تشنه، حالا هم چوپانی مفت کردم. یک چیزی بده بیاید. که امام صادق میفرماید: نان میخواست. گرسنهاش بود ولی رویش نشد به خدا بگوید: نان. گفت: خیر، هر خیری برسانی الآن من فقیر هستم. بده بیاید. من بحثم «فَسَقى لَهُما» است. در این کلمه!
خدا این سقایی را تعریف میکند. ولی آب دادن شما به کل ایران آیا تعریف شده یا نشده خودتان میدانید. این سقایی چه خصوصیاتی داشت؟ 1- مأموریت در آن نبود. یعنی کسی به موسی نگفته بود باید این کار را بکنی. از سوز دل بود. 2- اضافهکار نبود. 3- بیمه نبود. 4- برای زیبایی دخترها نبود. آخر گاهی وقتها یک تاکسی یک خوشگل باشد ترمز میکند. پیرزن باشد گازش را میگیرد و میرود. اینطور نیست که موسی دید دو تا دخترها زیبا هستند ترمز کند. برای زیبایی نبود. 5- شناخت نبود، چون گاهی وقتها آدم یک کسی را میشناسد، میگوید: حالا فلانی ما را میشناسد بایستیم سوارش کنیم.رودروایسی است. 6- وامدار نبود. گاهی وقتها آدم میگوید: ایشان در انتخابات ریاست جمهوری ما، در انتخابات نمایندگی مجلس ما، شورای شهر ما، در انتخابات خودش را به آب و آتش زده لااقل یک پستی به او بدهیم. فرمانداری، بخشداری، وامدار است. بالاخره این دخترها پدرشان یک خدمتی به ما کرده، شناخت نبود، وامدار نبود، اضافهکار نبود. 7- فراری بود. در حال فرار خدمت کرد. خدمت در حال فرار، خود موسی تحت تعقیب بود. 8- گرسنه بود. 9- شرط نکرد که من بزغالهها را آب میدهم به شرطی که شما هم بروید خانهتان و یک چیزی برای من بیاورید بخورم. شرط نکرد. 10- در هوای گرم بود. این گرمی هوا را شما میتوانید بگویید از کجا درآوردیم. شما که آخوند هستید. بگویید. . . «ثُمَّ تَوَلَّى إِلَى الظِّل» به سایه رفت، پیداست هوا داغ بود. 11- دست تنها بود. تنها بود.
نیت کار مهم است، نه سختی کار
سختی کار مهم نیست نیت کار مهم است. سختترین کارها جان دادن است. قرآن هرجا میگوید جهاد کنید و جان بدهید، میگوید: اگر خدا هست. «فی سَبیلِ اللَّه» حتی اگر آدم جان بدهد ولی در راه خدا نباشد، ارزش ندارد. سختی کار هجرت است. «هاجَرُوا وَ جاهَدُوا فی سَبیلِ اللَّه» (بقره/218) یعنی سختی کار مهم نیست. نیت کار مهم است. 70 حدیث در جلد 65 بحار از صفحه 67 به بعد مرحوم علامه مجلسی(ره) برای شادی روحش یک صلوات بفرستید. (صلوات حضار)اینقدر مجلسی کتاب نوشته که قویترین وزنه بردارهای ما از ورق زدن کتابهای او مچشان درد میگیرد. همان مچهایی که وزنههای سنگین بلند میکند، ورق نمیتوانند بزنند. الآن دکترهای ما، فوق لیسانسهای ما یک پایان نامه مینویسند دویست صفحه. مگر میشود این همه آدم کتاب بنویسد؟ چطوری عمرشان با برکت بوده است؟ 70 حدیث راجع به نیت آورده که چند تا اصل است.
خاطرهای از شهید بهشتی
یک وقتی در ماشین دکتر بهشتی، شهید مظلوم نشسته بودم. ایشان پشت فرمان بود و من مهمانش بودم.طلبه جوانی بودم. داشتیم نصف شب جایی میرفتیم. شاید ساعت دوازده، یک بود.لب چهارراه ایستاد. گفتم: آقای بهشتی هیچکس نیست، برو! گفت: باید بمانیم.گفتم: بمانید. بعد گفتم: شما که نظام را قبول نداری، نظام شاهنشاهی را. گفت: من نظام را قبول ندارم، اما نظم را قبول دارم. این حرف، خیلی آدم عجیبی بود.
یک ملاقاتی یک روز با ایشان داشتیم، ساعت 4 بعدازظهر بود. من چند دقیقه زودتر رفتم. آمد در را باز کرد. گفت: قرار ما کی بود؟ گفتم: 4! گفت: زود آمدید. در اتاق بمانید من سر وعده میآیم. نظم!
نیت، اساس عمل و برتر از عمل
نیت بدون عمل هم دریافت پاداش دارد. کسی نیت بکند ولو عمل نکند، نیت من این است که این کار را بکنم، ولی نشد. میخواستم بیست نفر را افطاری بدهم به هرکس زنگ زدم گفت: من جای دیگر قول دادم. خیلی خوب، به سه نفر افطاری بدهی ولی شما ثواب بیست تا را داری. نیت کار نکرده را هم قبول میکند. نقش نیت! در قیامت هم محاسبهها براساس نیت است. حساب نمیکنند چند رکعت نماز خواندی. چقدر پول دادی؟ میگویند: نیتت چه بود؟ «لِیسْئَلَ الصَّادِقینَ عَنْ صِدْقِهِم» حتی اگر راست هم گفتیم، میگویند: انگیزه صداقت شما چه بود؟
گاهی وقتها یک جوان در کوچه یک دختری را یک ساعت نگاهش میکند. ولی وقتی خانه پدرزن خواستگاری میرود، چنان چشمهایش را پایین میاندازد، بله امیدوارم که ما را به فرزندی خودتان قبول کنید. چنان چشمها پایین است، که مثلاً چقدر این جوان باادبی است! اوه. . . . (خنده حضار) سرش را بالا نکرد. این آنجایی که باید دید بزند دیدهایش را زده است. (خنده حضار) ولذا هر نگاه نکردنی هم تقوا نیست.
گاهی وقتها یک خانم میآید با من صحبت میکند، من اگر هیچکس نباشد نگاهش میکنم. تا میبینم دوربین است، بله! نه انشاءالله. . . خوب، من نگاه نکردم اما این نگاه نکردن ارزش ندارد. «لِیسْئَلَ الصَّادِقینَ عَنْ صِدْقِهِم» هر صداقتی ارزش ندارد. هر تقوایی هم ارزش ندارد. آن تقوایی که برای تقوا باشد. هر ترمز لب چهارراه ارزش ندارد. آن ترمزی که از ترس جریمه، از ترس سوت پلیس است، بنده که هرچه نگاه میکنم گیر هستم. شما را نمیدانم گیر هستید یا نیستید. هرکس گیر است که مثل من است. خدایا تو را به حق محمد و آل محمد توفیق بده نیتهایمان آنگونه باشد که تو دوست داری.
قرائتی در ابتدای این سخنرانی با اشاره به معنای اخلاص درباره اهمیت آن در زندگی انسانها گفت: میگویند کیمیا را به مس بزنند طلا میشود. این چه کیمیایی است؟ یک چیزی به نام نیت داریم که این نیت میتواند کارها را 180 درجه عوض میکند. یعنی نیت خوب، کار بد را هم خوب میکند. شما به یک جنایتکار سلام کنی، فکر میکنی آدم خوبی است، به شما ثواب میدهند. چون شما نمیدانستی جنایتکار است، فکر میکردی آدم خوبی است. یعنی با نیت خوب به آدم بد هم سلام کنی اجر داری.
این واعظ مشهور همچنین در ادامه سخنانش درباره "اقدام خالصانه حضرت موسی در کمک به دختران" ، "نیت کار مهم است، نه سختی کار" ، "انسان در امور مادی، در کنار حیوانات" ، "نیت، اساس عمل و برتر از عمل" ، "تفاوت مخلِص و مخلَص در قرآن" و ... سخن گفته است.
آنچه در ادامه میخوانید گزیدهای از سخنان این استاد حوزه علیمه و دانشگاه است:
اقدام خالصانه حضرت موسی در کمک به دختران
به موسی گفتند: شورای نظامی تشکیل شده، تو را بگیرند و اعدام کنند. اعدام انقلابی، صحرایی، فرار کن. «فَاخْرُج» (قصص/20) «فخََرَجَ مِنهَْا خَائفًا یترََقَّب» (قصص/21) موسی هم از منطقه حکومت فرعون به منطقه مدین رفت، قبل از آنکه وارد شود دید بیرون شهر چوپانها دارند بزغالهها و گوسفندهایشان را آب میدهند ولی دو تا دختر هم یک کنار ایستادند، با اینکه خودش تحت تعقیب و فراری بود، نزد دخترها رفت. گفت: خانمها چرا شما کنار ایستادند؟ گفتند: پدر ما پیر است نمیتواند چوپانی کند. ما دو تا دختر با هم چوپانی میکنیم. آمدیم آب بدهیم، الآن سر چشمه برویم تن ما به تن مردان میخورد. و ما ایستادیم که تن ما به آنان نخورد. خوب از خود این معلوم میشود که طوری نیست زن کار بکند، اما تنهاش به تنه مردها نخورد.
امسال900 نفر اساتید دانشگاه جمع شده بودند، من هم دعوت شدم. گفتم: موضوع چیست؟ گفتند: اسلامی کردن دانشگاه! گفتم: راست میگویید یا شوخی میکنید؟ گفتند:نه! استاد دانشگاه که شوخی با کسی ندارد. گفتیم: آنجایی که ممکن است دختر و پسرها ساعتهایشان فرق کند. 7 تا 10 پسرها بیایند. 10 تا یک بعد از ظهر دخترها بیایند. صبح و ظهر کنید. البته یک جاهایی استاد کم داریم، اتاق نیست. استاد نیست. اگر شرایط، شرایطی است که نمیشود در یک کلاس بنشینند. من خودم در یک کلاس هستم، هم خواهرها هستند و هم برادرها. اما تا آنجایی که میشود از هم جدا کنند.
بالاخره گفتند ما بزغالههایمان را آب نمیدهیم تا مردها بروند. موسی گفت: من حق شما را میگیرم. بزغالهها و میشها را از دخترها گرفت، و رفت آب داد. آنوقت خدا از این آب دادن تعریف کرده است. حالا ببینیم خدا از سازمان آب ایران هم تعریف میکند یا نه. یک آدم فراری دو تا بزغاله را آب داد. ببینید خدا چه کرده است؟
گفتیم که قرآن میگوید: «فَسَقى» موسی سقایی کرد، «لَهُماثُمَّ تَوَلَّى» سپس کنار رفت، «إِلَى الظِّل» زیر سایهای رفت، «فَقالَ» و گفت. . . چه کسی گفت؟ یادتان رفت؟ موسی. . . «فَقالَ رَبِّ» خدایا، «إِنِّی لِما أَنْزَلْتَ إِلَی مِنْ خَیرٍ فَقیرٌ» (قصص/24) حضرت موسی برای دو تا خانم سقایی کرد. چون هوا داغ بود، به سایه رفت. گفت: خدایا، هرچه نازل کنی، هر خیری، الآن وقتش است. چون جوان هستم و تحت تعقیب هستم و فرار کردم، دویده، خسته، تشنه، حالا هم چوپانی مفت کردم. یک چیزی بده بیاید. که امام صادق میفرماید: نان میخواست. گرسنهاش بود ولی رویش نشد به خدا بگوید: نان. گفت: خیر، هر خیری برسانی الآن من فقیر هستم. بده بیاید. من بحثم «فَسَقى لَهُما» است. در این کلمه!
خدا این سقایی را تعریف میکند. ولی آب دادن شما به کل ایران آیا تعریف شده یا نشده خودتان میدانید. این سقایی چه خصوصیاتی داشت؟ 1- مأموریت در آن نبود. یعنی کسی به موسی نگفته بود باید این کار را بکنی. از سوز دل بود. 2- اضافهکار نبود. 3- بیمه نبود. 4- برای زیبایی دخترها نبود. آخر گاهی وقتها یک تاکسی یک خوشگل باشد ترمز میکند. پیرزن باشد گازش را میگیرد و میرود. اینطور نیست که موسی دید دو تا دخترها زیبا هستند ترمز کند. برای زیبایی نبود. 5- شناخت نبود، چون گاهی وقتها آدم یک کسی را میشناسد، میگوید: حالا فلانی ما را میشناسد بایستیم سوارش کنیم.رودروایسی است. 6- وامدار نبود. گاهی وقتها آدم میگوید: ایشان در انتخابات ریاست جمهوری ما، در انتخابات نمایندگی مجلس ما، شورای شهر ما، در انتخابات خودش را به آب و آتش زده لااقل یک پستی به او بدهیم. فرمانداری، بخشداری، وامدار است. بالاخره این دخترها پدرشان یک خدمتی به ما کرده، شناخت نبود، وامدار نبود، اضافهکار نبود. 7- فراری بود. در حال فرار خدمت کرد. خدمت در حال فرار، خود موسی تحت تعقیب بود. 8- گرسنه بود. 9- شرط نکرد که من بزغالهها را آب میدهم به شرطی که شما هم بروید خانهتان و یک چیزی برای من بیاورید بخورم. شرط نکرد. 10- در هوای گرم بود. این گرمی هوا را شما میتوانید بگویید از کجا درآوردیم. شما که آخوند هستید. بگویید. . . «ثُمَّ تَوَلَّى إِلَى الظِّل» به سایه رفت، پیداست هوا داغ بود. 11- دست تنها بود. تنها بود.
نیت کار مهم است، نه سختی کار
سختی کار مهم نیست نیت کار مهم است. سختترین کارها جان دادن است. قرآن هرجا میگوید جهاد کنید و جان بدهید، میگوید: اگر خدا هست. «فی سَبیلِ اللَّه» حتی اگر آدم جان بدهد ولی در راه خدا نباشد، ارزش ندارد. سختی کار هجرت است. «هاجَرُوا وَ جاهَدُوا فی سَبیلِ اللَّه» (بقره/218) یعنی سختی کار مهم نیست. نیت کار مهم است. 70 حدیث در جلد 65 بحار از صفحه 67 به بعد مرحوم علامه مجلسی(ره) برای شادی روحش یک صلوات بفرستید. (صلوات حضار)اینقدر مجلسی کتاب نوشته که قویترین وزنه بردارهای ما از ورق زدن کتابهای او مچشان درد میگیرد. همان مچهایی که وزنههای سنگین بلند میکند، ورق نمیتوانند بزنند. الآن دکترهای ما، فوق لیسانسهای ما یک پایان نامه مینویسند دویست صفحه. مگر میشود این همه آدم کتاب بنویسد؟ چطوری عمرشان با برکت بوده است؟ 70 حدیث راجع به نیت آورده که چند تا اصل است.
خاطرهای از شهید بهشتی
یک وقتی در ماشین دکتر بهشتی، شهید مظلوم نشسته بودم. ایشان پشت فرمان بود و من مهمانش بودم.طلبه جوانی بودم. داشتیم نصف شب جایی میرفتیم. شاید ساعت دوازده، یک بود.لب چهارراه ایستاد. گفتم: آقای بهشتی هیچکس نیست، برو! گفت: باید بمانیم.گفتم: بمانید. بعد گفتم: شما که نظام را قبول نداری، نظام شاهنشاهی را. گفت: من نظام را قبول ندارم، اما نظم را قبول دارم. این حرف، خیلی آدم عجیبی بود.
یک ملاقاتی یک روز با ایشان داشتیم، ساعت 4 بعدازظهر بود. من چند دقیقه زودتر رفتم. آمد در را باز کرد. گفت: قرار ما کی بود؟ گفتم: 4! گفت: زود آمدید. در اتاق بمانید من سر وعده میآیم. نظم!
نیت، اساس عمل و برتر از عمل
نیت بدون عمل هم دریافت پاداش دارد. کسی نیت بکند ولو عمل نکند، نیت من این است که این کار را بکنم، ولی نشد. میخواستم بیست نفر را افطاری بدهم به هرکس زنگ زدم گفت: من جای دیگر قول دادم. خیلی خوب، به سه نفر افطاری بدهی ولی شما ثواب بیست تا را داری. نیت کار نکرده را هم قبول میکند. نقش نیت! در قیامت هم محاسبهها براساس نیت است. حساب نمیکنند چند رکعت نماز خواندی. چقدر پول دادی؟ میگویند: نیتت چه بود؟ «لِیسْئَلَ الصَّادِقینَ عَنْ صِدْقِهِم» حتی اگر راست هم گفتیم، میگویند: انگیزه صداقت شما چه بود؟
گاهی وقتها یک جوان در کوچه یک دختری را یک ساعت نگاهش میکند. ولی وقتی خانه پدرزن خواستگاری میرود، چنان چشمهایش را پایین میاندازد، بله امیدوارم که ما را به فرزندی خودتان قبول کنید. چنان چشمها پایین است، که مثلاً چقدر این جوان باادبی است! اوه. . . . (خنده حضار) سرش را بالا نکرد. این آنجایی که باید دید بزند دیدهایش را زده است. (خنده حضار) ولذا هر نگاه نکردنی هم تقوا نیست.
گاهی وقتها یک خانم میآید با من صحبت میکند، من اگر هیچکس نباشد نگاهش میکنم. تا میبینم دوربین است، بله! نه انشاءالله. . . خوب، من نگاه نکردم اما این نگاه نکردن ارزش ندارد. «لِیسْئَلَ الصَّادِقینَ عَنْ صِدْقِهِم» هر صداقتی ارزش ندارد. هر تقوایی هم ارزش ندارد. آن تقوایی که برای تقوا باشد. هر ترمز لب چهارراه ارزش ندارد. آن ترمزی که از ترس جریمه، از ترس سوت پلیس است، بنده که هرچه نگاه میکنم گیر هستم. شما را نمیدانم گیر هستید یا نیستید. هرکس گیر است که مثل من است. خدایا تو را به حق محمد و آل محمد توفیق بده نیتهایمان آنگونه باشد که تو دوست داری.
feminism - لندن - انگلستان
حَجی قرائتی شما اگر خیلی ناراحتِ حالِ پیرزنها هستی آنها را سوار کن , بتوچه که برخی از تاکسی ها چکار میکنند ، حتما برای این موضوع جانسوز هم یک حدیث زاییدید !! از قرار شما شیخانِ صیغه خوان باید که سرتون رو توی هر سوراخی چپانده و فضولی کنید !!
پنجشنبه 26 آبان 1390 - 22:27
Negah* - فرانكفورت - المان
آخوندها فقط به نظر جنسی به زنها نگاه میکنند..و این همواره تحقیر بزرگیست برای زنها..که آخوندها آنها را به چشم یه برده جنسی نگاه میکنند..و زن را از مرد جدا ...چرا که دیدگاه مرد یک دیده جنسی هست. “مگو با من که هست فرشی از بهشت زیر پایم ”. نگاهم کن که زیر پای من دنیا به جریان است,,. که با دستان من گردون بجریان است,,. که جای پای من بر چهره سرخ و سپید و سبز ایران است,,. برو ای مرد دگر مبر آسان به لب نامم,,. که من آزاده زن - فرزند ایرانم,,
پنجشنبه 26 آبان 1390 - 22:41
*پسر شجاع* - تهران - ایران
عجب روزگاری شده ..از لاس زدن موسی با 2 دختر چوپان باید مدیریت دانشگاهها رو برنامه ریزی کنیم ..راستش من شک دارم موسی بدون منظور به دخترا کمک کرده باشه ..فکر کنم از دخترا خوشش اومده به بهانه کمک رفته سر صحبت رو باز کرده ..آخرشم که با دختره ازدواج کرده . شانس آورده که اون موقع گشت ارشاد نبوده وگرنه موقع مخ زنی دخترا دخلش در اومده بود.می بردنش جایی که عرب نی انداخت ..حالا من موندم جریان عاشقی موسی چه ربطی به دانشگاهها داره ..
پنجشنبه 26 آبان 1390 - 23:41
siavash2111 - ویسبادن - آلمان
میخواستی واسه تو ترمز کنند ؟
جمعه 27 آبان 1390 - 01:23
khosh bavar - يزد - ايران
وقتیکه بچه بودم و خبرهایی در مورد " کشف " اسکلت دایناسورها را در جهان میشنیدم و میدیدم، همیشه پیش خودم غصه میخوردم و سوال میکردم که چرا ایران ما " فاقد " دایناسور هست، که حالا از سر نعمت این انقلاب شاهد دایناسورهایی هستم که باید بعد از نابودیشان آنان را در موزه بنمایش گذاشت که دارای چه قیافه و خصوصیاتی بودند !
جمعه 27 آبان 1390 - 01:40
amir-amir - تورنتو - كانادا
آقاى قرائتى تقوائى که در بین سران حاکم است همان از سر ترس است که در جلوى دوربین ها نشان مى دهند ولى به خلوت مى روند خودت مى دانى که چه کار ها که نمى کنند این موضوع را اکثر ملت ایران واقف هستند
جمعه 27 آبان 1390 - 03:00
فضول میرزا - استكهلم - سوئد
حیف نون!
جمعه 27 آبان 1390 - 08:21
bavar88 - آمستردام - هلند
مشکل اینجا است که دستورت اسلام اجرا نمیشود واگر نه اگر همه دستورت اسلام اجرا بشه دنیا گلستان میشه! ادای اجرا کردن با اجاره دقیق خیلی فرق میکنه..به امید سربلندی اسلام..
جمعه 27 آبان 1390 - 08:22
بیداری اسلامی - تهران - ایران
باعث تاسف است که در مملکت اسلامی این موارد مشاهده میشود.
جمعه 27 آبان 1390 - 08:51
khorramdin babak - فرانكفورت - فرانكفورت
حالا شما به ما بگویید . ایران کجا گلستان میباشد. ۱۰ میلیون معتاد .بیکاری فقر. اعدام کودکان.روسپی گری اسلامی . ریا .دروغ. دو شخصیتی ملت. در ایران نمازخوان .در خارج دوستار کانادا. گند و کثافت از اسلامه شما میبرد. هنوز از اسلام واقعی صحبت میکنید. پس کجا میباشد این اسلام واقعی شما. ۱۲۰۰ سال میباشد که منتظر هستیم. خیر .این اسلام واقعی میباشد. اسلام به معنی واقعی. ولی جالب میباشد که شما هم درک کردهاید .که یک جای این دولت میگندد. حالا دیگر با این مشئ اسلام واقعی وارد نشوید. این اسلام میباشد . شما حق دارید. بقیهٔ اسلام امریکهی میباشند.
جمعه 27 آبان 1390 - 09:28
massoudoslo - اسلو - نروژ
اگر درد ایران و ایرانی امروز این است پس درمانش هم در راه است که وزنش به پانزده تن میرسد و تا عمق ۶۰ متری هم شیرجه میزند !!!
جمعه 27 آبان 1390 - 09:37
shahab46 - هانوفر - المان
مگه شما فقط برای دخترها صیغه نمیخونید،لابد میگی نه ما پیرزنها را فقط صیغه میکنیم
جمعه 27 آبان 1390 - 12:50
Negah* - فرانکفورت - المان
موردشور اون ریختتو ببره احمق بیسواد
جمعه 27 آبان 1390 - 13:04
anti sandis - كنت - انگليس
فکر و ذکر آخوندها مسائل جنسیه پول مفت خوردن دیگه اگه شیکمشون گشنه بود این حرفا رو نمیزدن
جمعه 27 آبان 1390 - 14:38
bawafa1385 - هامبورگ - المان
حاجی خدائیش در رابطه مقایسه با اقای بهشتی یک مقدار کم لطفی کردی. میدانی چرا. بهشتی در هامبورگ مسجدی را سرپرستی میکرد که معروفیت جهانی دارد.مرحوم بهشتی بمعنای واقعی بهشتی بود چون مانیکوریست داشت.ناخن های دست وپایش را خانمهای متخصص تمیز میکردند.ولی سرکار خیال کردی که بهشتی در فیضه بزرگ شده یاانجادرس خوانده که سرو کارش با افتابه باشد.حاجی دیدی چطور نظم را بتو یاد داد که باید سر وقت بیائی ان با زبان بی زبانی بتو گفت اینجا فیضیه یا طویله که نیست که سرت بیندازی پائین هر وقت دلت خواست بیائی. این نه مسجد که بهر لحظه درش بگشایند .. که تو دیر ائی و اندر صف پیش مانی زود. این خرابات مغان است که در او رندانند. اره حاجی باید خیلی چیز ها از ان مرجوم یاد بگیری. راستی روک راست نگفتی که ساعت 12 یا یک شب انهم در ایام جوانی مهمان اقای بهشتی بودی کجا میخواستی بروید. دیدی صداقت حضرت موسی را با ان 2 دختر را نداری
جمعه 27 آبان 1390 - 19:06
bawafa1385 - هامبورگ - المان
این فرمایش سرکار که میفرمائید هر چه نگاه میکنی هستی و اگر گیر نبودی صورت مسئله فرق میکرد چون هر کسی است مثل شماست. خدا بشما توفیق بدهد انشئالله و حتما شما این حدیث معتبر از عالم جلیل القدر اسلام حسن ابن محمد ابن حجعفر القلیسی بیاد دارید که میفرماید هل یستوی الذین یعلمو من الکبار ّء ألاسانی و الخوسانی فی بین جنت و هو الکبیر العظیم. مسلما عالم جلیل القدر مجلسی خدماتی که بدنیای اسلام کرد ستودنی است و باعث دوام و استواری ستون های اسلام گردید روحش شاد باشد وخداوند نور بقبر این عالم جلیل القدر اسلام ببارد امین یا رب العالمین
جمعه 27 آبان 1390 - 19:18