پشتپرده جشنهای عروسی در خانه ویلایی
وقتی دزدان دستبرد 200 میلیونی زدند راز جنایت در اعتماد مرد فرصتطلب فاش شد.
چندیپیش، مردی بازاری به همراه وکیل خود به دادسرای الهیه رفت و ادعا کرد وقتی در اروپا بوده دزدان با بستن دست و پای سرایدارش دست به سرقت 200 میلیون تومانی زدهاند. «محمد» که 65 ساله است به بازپرس پرونده گفت: «همه اعضای خانوادهام که همسر، 2دختر و پسرم هستند در انگلیس زندگی میکنند و من به همین خاطر 6 ماه از سال را در لندن هستم و بقیه را به خانه ویلاییام در شمال تهران میآیم. وی افزود: همه کار و تجارتم در بازار است و وقتی به انگلیس میروم آنجا را به برادرم و ویلا را به سرایدارم میسپارم و خیالم راحت است چراکه به هر دو اعتماد دارم. آنها سالهاست امانتدار من هستند». محمد ادامه داد: یک هفته پیش، بعد از 3 ماه دوری به تهران بازگشتم و از برادرم شنیدم چند روز پیش از بازگشت من دزدان به خانهام ریخته و با بستن دست و پای سرایدارم پول، ارز، طلا و برخی اشیای گرانقیمت به ارزش 200 میلیون تومان را دزدیدهاند و برادر و سرایدارم برای اینکه من نگران نشوم منتظر ماندهاند تا با رسیدن به تهران مرا در جریان قرار دهند. بازپرس پرونده با شنیدن ادعاهای این مرد بازاری دستور داد تیمی از پلیس به تجسسهای تخصصی دست زده و راز این سرقت را فاش کنند. کارآگاهان در نخستین اقدام مرد 46 ساله به نام «اکبر» را که از 5 سال پیش سرایدار خانه ویلایی بود تحت بازجویی قرار دادند. این مرد گفت: شب سرقت من در اتاقم بودم که صدایی را از حیاط ویلا شنیدم، چوبدستیام را برداشته و به بیرون رفتم، هنوز لامپها را روشن نکرده بودم که از پشتسر ضربهای به سرم خورد و روی زمین افتادم، در حالت نیمهبیهوشی فقط فهمیدم 3 مرد در حیاط هستند بعد چشمانم کاملا سیاهی رفت وقتی بیدار شدم دیدم در اتاقم هستم و دست و پا و دهانم با پارچههای شلوار و پیراهن خودم بسته شده است. خیلی تقلا کردم تا توانستم خودم را خلاص کنم، بیرون دویدم دیدم صبح شده، باور نمیکردم در عمارت ویلا باز بود. فهمیدم خانه خراب شدهام ابتدا به آقا محمود زنگ زدم که سریع خودش را رساند. رفتیم داخل عمارت و دیدیم کمدها به هم ریخته است، نمیدانستیم به چه میزان سرقت شده تا اینکه منتظر ماندیم تا آقا محمد آمد و مشخص شد نامردها 200 میلیون تومان دزدی کردهاند. در حالی که سرایدار خانه ویلایی ادعا میکرد دزدان را نمیشناسد کارآگاهان به تحقیقات میدانی پرداختند و پی به راز خاموش مرد سرایدار بردند. این تجسسها نشان میداد ویلای مرد بازاری در غیاب وی محل برپایی مجالس عروسی بوده است و مرد سرایدار آنجا را اجاره میداد و این در حالی بود که محمد در سفر اروپا بود. با این اطلاعات اکبر باز پیشروی کارآگاهان قرار گرفت و وقتی شنید آنها از مراسم عروسی خبر دارند، گفت: من خیلی سعی داشتم امانتدار باشم و هیچ گاه خیانت نکردهام چرا که خانواده صاحبکارم بسیار مهربان بودند و حقوق خوبی هم گرفتهام.
وی افزود: یک روز میهمانی از شهرستان داشتم وقتی شنید خانه ویلایی همیشه خالی است مرا به وسوسه انداخت و خواست آنجا را برای برپایی مراسم عروسی اجاره بدهم. از عمارت اصلی هیچ استفادهای نمیکردم. حیاط، باغ پشت عمارت و پارکینگ سرپوشیده را با سلیقه مشتری و با کمک همان دوستم تزئین میکردیم و پول میلیونی میگرفتیم.این سرایدار گفت: آخرین بار یک هفته پیش از سرقت بود که مجلس عروسیای در ویلا برپا بود، هر بار میشنیدم آقامحمد از اروپا میآید همه کارها را تعطیل کرده و ویلا را مرتب و تمیز میکردم تا اثری از میهمانیها نباشد در آگهیهایی که در روزنامهها چاپ میکردیم تاکید داشتیم که ویلا به روز و در کمتر از یک هفته رزرو میشود تا اگر صاحبکارم اتفاقی زود بازگشت مراسم عروسی کسی به تاخیر نیفتد.کارآگاهان وقتی دیدند اثری از سرنخ برای ردیابی دزدان نیست و راز سرایدار نیز گره کور را باز نمیکند در شاخهای احتمالی به بررسی تماسهایی پرداختند که در آن دزدان به بهانه اجاره ویلا میتوانستند آنجا را شناسایی کنند.در این بررسیهای مخابراتی «اکبر» ادعا کرد چند روز پیش از سرقت 3 مرد به ویلا مراجعه کردهاند که یکی از خودرو پیاده نشد و 2 مرد دیگر با بیان اینکه 2 ماه پیش در مجلس عروسیای در همین ویلا بودهاند و میخواهند برای مراسم دیگری آنجا را اجاره کنند خواستند داخل را بازدید کنند. وقتی همه جا را دیدند خواستند داخل عمارت را نیز به آنها اجاره بدهیم که نپذیرفتم و 3 مرد ویلا را ترک کرده و دیگر زنگ نزدند.همین ادعاها کافی بود تا پلیس خود را به یکقدمی دزدان برساند. فریبرز 28 ساله نخستین کسی بود که بازداشت شد. این مرد از همان ابتدا ادعای بیگناهی کرد تا اینکه کارآگاهان با تحقیق از دوستان و بستگان او پیبردند هیچ مراسم عروسیای در میان نیست. فریبرز که تجسسها نشان داد در روزهای گذشته با وجود اینکه بیکار بوده ناگهان خودروی مدل بالایی خریداری کرده است، چارهای جز اعتراف ندید و پذیرفت همراه 2 دوستش به نامهای احمد و کورش این توطئه را چیدهاند.فریبرز گفت: مدتی پیش در عروسی خواهر دوستم بود که به این ویلا آمدم. همان ابتدا فهمیدم سرایدارش پنهانی آنجا را اجاره میدهد رفتارهای اکبر مرموز بود تا اینکه موضوع را با دوستانم در میان گذاشتم. در همان شب عروسی از پنجره عمارت دیده بودم که چه اثاثیه آنتیکی در آنجا وجود دارد. همراه احمد و کورش بار دیگر به دیدن ویلا رفتیم و کاملا آنجا را شناسایی کرده و نقشه سرقت را کشیدیم. شب سرقت از فضای باز پشت ویلا که کاملا آنجا را شناسایی کرده بودیم خودمان را داخل رساندیم و پشت اتاق سرایداری کمین کردیم. اکبر وقتی با چوبدستی بیرون آمد ضربهای به سرش زدیم بعد داخل عمارت رفته و با خیال راحت هر چه میتوانستیم سرقت کردیم و نزدیک صبح بود که آنجا را ترک کردیم.با ادعاهای طراح اصلی این سرقت، دوستانش نیز در تهرانپارس دستگیر شدند و پذیرفتند یک شبه پول میلیونی به جیب زدهاند.
بنا بر گزارش خبرنگار «وطنامروز»، در میان ابراز پشیمانی سرایدار که شرمنده مرد بازاری بود 3 دزد روانه زندان شدند و تحقیقات درباره دیگر اقدامات تبهکارانه آنان ادامه دارد.