روزنامههای امروز تهران در صدر اخبار خود از پیروزی اسلامگرایان در اولین انتخابات آزاد تونس نوشته و در میان اخبار داخلی از اختلافات قوه مقننه و دولت، کشف کارت اقامت دائم کانادا متعلق به یک روحانی نماینده مجلس و معلم اخلاق دولت خبر دادهاند. انتقاد از نحوه آمارگیری و آمارهای دولتی، همزمان با آغاز سرشماری کشور، از دیگر مطالبی است که در این روزنامهها آمده است.
"نظر هاشمی درباره نظام پارلمانی" در صدر گزارشهایاعتماد آمده و روزنامه جمهوری اسلامی همین گزارش را با "نقد سازنده و تحمل نظر مخالف" منعکس کرده است.
پیروزی اسلامگرایان در تونس
فرهیختگان و کیهان در تیتر اول خود از "پیروزی اسلامگرایان در نخستین انتخابات آزاد تونس" خبر دادهاند.
روزنامه حمایت در سرمقاله خود نوشته نکته مهم آنکه مردم تونس با رویکرد به جریانهای اسلام گرا اثبات کردند که خواست آنها داشتن نظام و ساختاری اسلامی است. امری که غرب به شدت با آن مخالفت کرده و برای مقابله با آن حتی به الگوسازی برای این کشور پرداخته است. نمود عینی این مسئله درخواست اردوغان نخست وزیر ترکیه از مردم تونس بود که در سفر به این کشور به نیابت از غرب خواستار حرکت مردم به سمت نظامی لائیک شده بود.
به نظر این روزنامه وابسته به قوه قضاییه، مردم تونس با این انتخابات نشان دادند که آنها قانون اساسی و حاکمیتی اسلامی را طلب میکند چنانکه یکی از اصلیترین دلایل قیام آنها نیز تحقق این مهم بوده است.
و خلاصه این که: انتخابات تونس در اصل شکستی برای غرب بود که از یک سو به دنبال سلطه بر تونس به بهانه اهدای دموکراسی بود و از سوی دیگر از اسلامگرایی مردم تونس به شدت در هراس بود.
معلم اخلاق با گرین کارت، شورای نگهبان کجا بود؟
"هیات رئیسه مجلس به دنبال انهدام طرح سوال از رئیس جمهور است" به نقل از علی مطهری در صدر اخبار مردم سالاری آمده، "انتقاد مجلس از شرط گذاری دولت" تیتر یک شرق است و ابتکار از "سهبرابر شدن یارانهها؛ اصرار دولت، انکار مجلس" خبر داده است.
ابتکار نوشته روز گذشته با انتشار بخشی از مصاحبه حجتالاسلام مرتضی آقاتهرانی، نماینده اصولگرای مجلس شورای اسلامی با رادیو گفتوگو، مشخص شد که وی نمایندهای است که چندی پیش عماد افروغ، نماینده سابق مجلس، ادعا کرده بود «گرینکارت» دارد.
به نوشته این روزنامه مباحث مربوط به تابعیت خارجی برخی از مسئولان زمانی در کانون توجهات قرار گرفت که مشخص شد محمودرضا خاوری، رئیس سابق بانک ملی که در پرونده اختلاس در سیستم بانکی کشور، تقصیراتی متوجه وی است، از بازگشت به کشور سر باز زده و معلوم شد که وی در خانه شخصی خود در کشور کانادا به سر میبرد و از سالها قبل تابعیت آن کشور را نیز بهدست آورده است.
تهران امروز با اشاره به این که مرتضی آقاتهرانی به واسطه درس اخلاقی که در هیات دولت میگفت، هر هفته سری به دولت میزد نوشته او طی سالهای نمایندگیاش از دولت حمایت میکرد، حالا این سوال مطرح است چرا وی هنگامی که برای نمایندگی مجلس کاندیدا میشد این مسئله را با شورای نگهبان و نیز مردم در میان نگذاشت؟! اما باید منتظر ماند و توضیحات او را شنید. قطعا آقاتهرانی در آینده نزدیک راجع به این موضوع موضعگیری خواهد کرد.
عباس هشی در سرمقاله دنیای اقتصاد به بررسی آثار منفی و مخرب حضور افراد چند ملیتی (از نوع بیاعتمادی به کشور اصلی) در مراجع تصمیمگیری پرداخته و نوشته حذف این افراد از پستهای کلیدی و حساس در دستگاههای دولتی و نظارتی و هر جایی که منافع و حقوق مردم مطرح است، باید سریعا در دستور کار قرار گیرد.
به نوشته این مقاله در اوایل انقلاب به تعدادی از این افراد میگفتند «وطن در چمدان». متاسفانه داشتن اقامت و تابعیت دوم توسط ایرانیها طی سه دهه اخیر بیشتر شده است. در برخی از کشورهای جهان زمینه گرفتن اقامت دائم برای اتباع خارجی به حسب ضرورت اشتغال آنها و سابقه اقامت طولانی در آن کشور فراهم است. برای مدیران بانکها، بیمهها و شرکتهای دولتی که برای کار مربوط به شغل خود در کشور ثالث اقامت دارند، بعد از سه الی پنج سال، اخذ اقامت دائم در آن کشور امکانپذیر میشود.
سرمقاله دنیای اقتصاد یادآوری کرده طی سه دهه اخیر، تعداد زیادی از ایرانیان توانستهاند مجوز اقامت در کشورهای دیگر را بگیرند. این افراد که در ارکان تصمیمسازیهای مختلف حضور دارند دارای پاسپورت دوم هستند و حضورشان در وطن عمدتا به دلیل علاقه به پست است و عمدتا خانواده آنها نیز در خارج اقامت دارند. طبق اخبار از جمله این افراد مدیرعامل سابق بانک ملی بوده است که پس از واقعه سه هزار میلیارد تومانی که هنوز در مرحله سوال از ایشان بود، با اتکا به اقامت و پاسپورت دوم (همچون وطن در چمدان) راهی وطن پاسپورتی خود شد و حتی حاضر نشد در کشور ایران حضور یابد و از خود دفاع کند.
آمار دروغ، مانند آبی در دوغ
"دلار دوباره تب کرد" خبر اول تهران امروز است، "تجدید نظر در اجرای هدفمندی یارانهها" در عنوان اصلی جهان صنعت نشسته، دنیای اقتصاد خبر داده که "بخش خصوصی در تنگنای سرمایه" است، سیاست روز از "نقش تحریمهای غرب در هفده سانحه هوائی" گزارش داده و خراسان تیتر اول خود را به دیدار رهبر جمهوری اسلامی با مسئولان سازمان آمار اختصاص داده است.
حمید تهرانی در سرمقاله جهان صنعت نوشته مرکز آمار ایران به چه نهادی تعلق دارد؟ روشن است که با دیدن این سوال نخستین جوابی که به ذهن میآید تعلق مرکز آمار ایران به دولت و دستگاه اجرایی کشور است.
به نوشته این مقاله در حقیقت چون اصلیترین مصرفکننده آمار در کشور دولت، نهادهای دولتی و دستگاههای حاکمیتی است به طور عمومی دستگاه آماری کشور را بخشی از دستگاههای حاکمیتی بر میشمارند اما این تعلق هم پذیرفتنی است و هم غیرقابل قبول چراکه اگر دستگاه آماری کشور در اجرای ماموریتهای خویش صداقت را پیشه کند و مانند آینه همه اطلاعات و آمار را همان طور که هست بازتاب دهد، تعلق این دستگاه به نهادهای دولتی و حکومتی پذیرفتنی است چون در این صورت از امکانات قوای سهگانه برای تدقیق و روزآمد کردن اطلاعات استفاده میشود و مرکز آمار ایران به عنوان دیدهبان تحولات آماری را رصد مینماید.
عباس عبدی در مقاله ای در اعتماد با اشاره به آمار قطعی اشتغال در سالهای گذشته که نشان میدهد دولت احمدی نژاد از زمان آمدن بر سر کار ظرف چهار سال تنها دویست هزار شغل جدید ایجاد کرده پرسیده چطور ممکن است آمار ادعائی جدید درست باشد که ظرف یک سال این تعداد به یک و نیم میلیون شغل جدید رسیده اگر چنین راه حل ضربتی وجود داشت چرا دولت در چهار سال اول کار خود به آن دست نزد.
نویسنده با اشاره به آغاز سرشماری نفوس و مسکن نوشته این آمارگیری که تاکید فراوانی بر تعیین وضع اشتغال همه افراد بالای 10 سال دارد، هر کس که در طول هفته گذشته حتی یک ساعت کار کرده باشد، شاغل محسوب میشود، حتی اگر خانهدار یا در حال تحصیل باشد. اما این یک ساعت میتواند شامل گلیمبافی، قالیبافی و خیاطی برای مصارف خانوادگی هم باشد. حتی میتوان بافتن بلوز کاموا که فقط یک ساعت در هفته شامل شود را شغل حساب کرد.
اگر یک جوان در طول هفته دوبار و هر بار نیم ساعت با موتور خود مسافری را جابهجا کند، شاغل محسوب میشود. مشارکت در امور روستا هم از قبیل دوشیدن شیر گاو یا کارهای کوچک برای مدت یک ساعت در هفته شغل محسوب میشود و روشن است که چشمبسته میتوان مدعی شد در روستاهای ایران همه زنان و مردان بالای 10 سال و حتی پایینتر از 10 سال نیز شاغل محسوب میشوند!
نویسنده مقاله اعتماد با علامت استفهام یادآوری کرده که چنین آماری فقط ناشی از یک تغییر در تعریف شغل است و مصداق بارز زیاد کردن دوغ با آب است. به قول معروف امان از دوغ لیلی؛ ماستش کم بود، آبش خیلی! این کار جز اینکه آمار را بلاموضوع میکند، نتیجه دیگری ندارد. به راحتی میتوان شغل را به گونهای تعریف کرد که همه مردم ایران شاغل محسوب شوند، زیرا در هر حال هر کسی کاری را انجام میدهد.
ابراهیم رها در اعتماد به طنز نوشته ما با بعضی حرفهای نمایندگان مجلس اعلام مخالفت میکنیم. مثل این حرف: «مسوولان از تناقض حرف و عمل خودداری کنند.» خجالت بکشید! این چه حرفی است؟ رسما بگویید مسوولان هیچ کاری نکنند دیگر! چرا چوب لای چرخ مسوولان میگذارید؟
طنزنویس اعتماد تاکید کرده چرا جلوی تمام رفتارها، کارها، اعمال و... آنها را میگیرید؟ چرا در واقع به آنها توصیه میکنید دست به سیاه و سفید نزنند؟ آدم نگوید هی وای من چه بگوید؟ آقای نماینده با این حرفهایی که میزنی چه انتظاری داری؟ میخواهی بگویم دوستت دارم .
دفاع از هنرپیشگان زن در برابر توهین ها
یک هفته بعد از اظهار نظر تند فرجالله سلحشور فیلمساز حزب اللهی درباره زنان سینمای ایران که با توهینی به آنان همراه بود روزنامهها در صفحات فرهنگی و هنری خود اعتراضها را انعکاس میدهند فرهیختگان با چاپ عکسی از عزتالله انتظامی بازیگر نامدار تئاتر و سینمای ایران در صفحه اول خود نوشته: آقای بازیگر سینما با اشاره به وضعیت بازیگران زن در سینما اظهار کرد: «من از ۱۳ سالگی در تئاترهای مختلف لالهزار حضور داشتم و همه عمرم شاهد بازیگران زنی بودهام که با فداکاری شرایط را تحمل میکردند و به کار هنر میپرداختند. »
به نوشته این روزنامه آقای انتظامی گفته «بیشتر بازیگران امروز ما تحصیل کرده و بسیار با فرهنگتر از بعضی کارگردانها هستند و به کسانی که با این سختی کار میکنند احترام قائلم و نمیتوانم بیحرمتی به آنها را ببینم.»
خیانت به دانشمندان و دانشجویان
حمید میرزاده در مقالهای در شرق وزارت علوم و دولت را به دخالت در امور دانشگاهی متهم کرده و از جمله تصمیم تازه اینان را به نقد کشیده که که فرستادن مقالات علمی برای چاپ از طرف استادان ایرانی به ژورنالهای خارجی به منزله «ساخت قصر علمی بیگانگان توسط خشتهای دانشمندان ایرانی است» و «این بنا با تحریم کردن دانشمندان کشور فرو میریزد.» خواندهاند.
این استاد دانشگاه بعد از بررسی وضعیت مشارکت ایران در تولید علم جهانی نوشته اگر نشریههای علمی ایران دارای استاندارد بینالمللی علمی میشدند، با توجه به میزان و سهم مقالات ایران، باید هماکنون شاهد حضور بیش از صد مورد از نشریات ایرانی در پایگاه جهانی علم بودیم. چون چنین نیست دانشمندان و دانشجویان ایرانی برای ارایه دستاوردهای علمی خود چارهای جز مراجعه به نشریات استاندارد و معتبر علمی جهانی ندارند. و حالا وزارت علوم که باید قبل از هر چیز دغدغه توسعه علمی ایران و زمینهسازی برای اجرای برنامههای کلان کشور را داشته باشند و باعث سرافرازی ایران و دانشمندان ایرانی باشند، با تصمیم ناپخته خود - که در راستای سیاسی کردن جامعه علمی کشور صورت گرفته - دست به این اقدام زدهاست.
نویسنده مقاله شرق پرسیده راستی این آقایان روسا با چه مجوز قانونی وکالت داشتهاند تا از جانب نزدیک به 60 هزار هیات علمی و بیش از 150هزار دانشجوی تحصیلات تکمیلی در سطح کشور تصمیم به تحریم ناشری بگیرند که بیش از دو هزار ژورنال علمی را در سراسر جهان چاپ میکند و دانشجویانی که برای دفاع از رسالههای خود باید حداقل یک یا دو مقاله با نمایههای معتبر بینالمللی ارایه کنند چه گناهی کردهاند که با اجرای این مصوبه تنبیه شده و با مشکل فارغالتحصیلی و پرداخت هزینههای مترتب بر آن مواجه میشوند. آقایان، شما به چه حقی آبروی کشور و دانشمندان ایرانی را در سطح بینالمللی با اینگونه برخوردهای غیرعلمی لکهدار میکنید؟
جامعه خربزهمحور
پوریا عالمی با پیشنهاد این که وزیر کشاورزی از این پس طنزنویسی در روزنامهها را به عهده بگیرد عین بیانیه وزیر را به مناسبت همایش خربزه به جای طنز امروز خود در صفحه آخر اعتماد منعکس کرده و درباره آن توضیحاتی داده است:
آقای دکتر صادق خلیلیان نوشته: همایش ملی خربزه فرصت مناسبی را فراهم آورده است که تولیدکنندگان، پژوهشگران (که به صورت تخصصی روی خربزه متمرکز شدهاند) و دستاندرکاران (که دستاندر هستند.) در یک محیط صمیمی (محیطی که آدم با خربزه احساس صمیمت زیاد میکند.) به تبادل یافتهها (یافته ما از خربزه هسته خربزه است.) و تجربیات بپردازند. (ما هم باید عرض کنیم تجربه ما از خربزه این است که هر کسی خربزه بخورد پای لرزش مینشیند.) کشور ما یکی از مهمترین منابع ژرم پلاسم خربزه (که دقیقا مربوط به تخم آن، یعنی تخم خربزه، میشود.) در جهان است.
در ادامه این بیانیه آمده: تنوع زیاد ارقام خربزه در کشور (مثل خربزه مشهدی، خربزه شریفآباد، خربزه سفیدشهر آران و بیدگل، خربزه گرگاب اصفهان، خربزه میوهفروشی سر کوچه و غیره) موجب شده است که ایران یکی از موطنهای اصلی خربزه به دنیا معرفی شود. (ایران موطن اصلی خیلیها از جمله نخبگان و مغزها است که امیدواریم خربزهها برخلاف مغزها که از موطن اصلی خود فرار مغزها میکنند فرار خربزهها نشوند.) همچنین این محصول از دیرباز سهم مهمی در سبد مصرفی خانوادههای ایرانی داشته و جایگاه ویژهای را در بین محصولات جالیزی دارا است.
طنزنویس ستون کاناپه در اعتماد اضافه کرده ما از خانواده استعلام کردیم و متوجه شدیم از وقتی گوشت گران شده، به جای غذاهای گوشتی شبها، غذای مقوی «نان و خربزه» را جایگزین کردهاند. همچنین از جامعه پزشکان مقیم مرکز، استعلام کردیم و متوجه شدیم خربزه خواص زیادی دارد که برای جامعه مهم است. مثل کمک به هضم غذا، رفع یبوست، رفع یرقان، افزاینده ادرار، دفعکننده کمخونی و سنگ مثانه و... که همانطور که دیدید از لحاظ پزشکی و علمی خربزه در سبد مصرفی خانوادههای ایرانی و باقی مسوولان نقشی حیاتی ایفا میکند. از مادربزرگمان هم استعلام کردیم، گفت میتوانید خربزه را له کرده و به صورت بمالید برای رفع لک و پیس مناسب است. وی گفت خربزه را با عسل نخورید پشیمان میشوید.
+0
رأی دهید
-0
نظر شما چیست؟
جهت درج دیدگاه خود می بایست در سایت عضو شده و لوگین نمایید.