بررسی روزنامه‌های صبح تهران، یکشنبه هفدهم مهر


بررسی روزنامه‌های صبح تهران، یکشنبه هفدهم مهر



روزنامه‌های امروز صبح تهران به مناسبت هفته کودک گزارش‌ها و عکس‌هائی از کودکان کار و کودکان خیابان منتشر کرده و در مقالات خود همچنان درباره اختلاس بزرگ نوشته‌اند. انتقاد ضمنی رییس مجلس از حمایت‌های هاشمی رفسنجانی از آزادی انتخابات و شرایطی که به معنای پذیرش شرایط اصلاح طلبان است و احتمال عزل وزیر کشور در آستانه انتخابات توسط رییس جمهور از جمله گزارش‌های این روزنامه‌هاست.

هفته کودک و علم بهترست یا ثروت

مهری حقانی در فرهیختگان نوشته هفته کودک است و در چنین هفته‌ای همه درباره حقوق کودکان می‌گویند اما تنها حرف از خنده و شوخی کودکانه نیست در خیابان مترو و اتوبوس حتی در بسیاری از خانه‌ها منظره کودکانی برابر چشم است که خیلی زود کودکی و عوالم آن را ترک کرده‌اند‌.

به نوشته این گزارش فصل گرم و سرد تفاوتی نمی‌کند حتی مواقعی که دیگر همتایان آن‌ها به مدرسه می‌روند آن‌ها کار می‌کنند. کار انسان را ورز می‌دهد و قوی می‌کند اما شاید این بچه‌ها نحیف‌تر از آن باشند که به این زودی‌ها به آسیاب کارهای سخت معاش بیفتند.

اشرف بروجردی در مقاله‌ای در شرق به استناد گفته مسوولان آموزش‌وپرورش نوشته بیش از ۱۲میلیون و ۳۰۰هزار دانش‌آموز ایرانی سال ‌تحصیلی ۱۳۹۱-۱۳۹۰ را آغاز کردند، در حالی‌که براساس سرشماری نفوس و مسکن سال ۱۳۸۵ کودکان و نوجوانان بین ۱۹-۵ سال کشور بیش از ۱۹میلیون و ۴۳۵هزار نفر هستند. به عبارت دیگر بیش از هفت میلیون نفر از جمعیت جوانی که باید در حال تحصیل باشند از تحصیل بازمانده‌اند.

نویسنده به یاد آورده قدیم‌ها در همه مقاطع تحصیلی اولین موضوعی که باید به عنوان انشا ارایه می‌دادیم، تحلیل و استدلال درخصوص این جمله بود که علم بهتر است یا ثروت؟ و طبعا انشایی پذیرفته می‌شد و نمره می‌گرفت که بگوید علم بهتر است چون با علم می‌توان به ثروت رسید اما با ثروت نمی‌توان عالم شد! نگاهی به آنچه این‌روزها در جامعه رخ می‌دهد، از جمله وضعیت معیشتی مردم، تخلفات مالی و اقتصادی که در صفحات روزنامه‌ها خود‌نمایی می‌کند و یک‌شبه سرمایه‌دار شدن نوکیسه‌ها، ظاهرا‌ نشان از آن دارد که ثروت کارگشا‌تر از علم است! احتمالا به همین دلیل است که هیچ بازخوردی نسبت به بازمانده‌های از تحصیل را در جامعه شاهد نیستیم و مسوولان هم سکوت اختیار کرده‌اند.

به نوشته این مقام سابق دولت در مقاله شرق: ابتدای انقلاب براساس سرشماری نفوس و مسکن میزان باسوادهای کشور ۵/۴۷ درصد بود و پس از فرمان بنیان‌گذار جمهوری اسلامی درخصوص نهضت سوادآموزی و مساعدت عموم مردم برای محو بی‌سوادی پس از ۲۰سال که از انقلاب گذشت میزان سواد به۹۰درصد رسید اما اینک مجددا در حال عقب‌گرد هستیم و این در حالی است که اولا براساس چشم‌انداز ۱۴۰۰ قرار است ایران قدرت علمی برتر منطقه باشد. آیا قرار‌گرفتن مردم در جهل و بی‌خبری نباید مسوولان را به چاره‌اندیشی وا دارد؟

چرا ملاقات با وزیر بحرینی

یک هفته بعد از ملاقات وزیر خارجه ایران با همتای بحرینی خود به دنبال انتقاد سایت‌های تندرو از این دیدار، کیهان در سرمقاله خود نوشته ادامه اقدامات رژیم آل خلیفه طی چند روز اخیر علیه مردم مظلوم بحرین و شدت یافتن موج سرکوب‌ها نشان می دهد که دیدار آقای صالحی با وزیر خارجه بحرین و خوش‌بینی نسبت به اینکه رژیم آل خلیفه اصلاح می شود کاملا اشتباه بوده است.

کیهان ابراز تاسف کرده که همین پنج شنبه گذشته بود که رژیم آل خلیفه یک جوان ۱۶ ساله را به ضرب گلوله به شهادت رساند و روز بعد از آن به عزادارانی که در مراسم خاک سپاری شرکت کرده بودند ناجوانمردانه و گستاخانه حمله کرده و عده ای را زخمی و جماعتی را هم بازداشت کرد. کار به جایی رسیده است که حتی وزارت کشور بحرین نیز به یک نهاد نظامی تبدیل شده و رسما به بیمارستان‌ها ابلاغ کرده است که حق ندارند مجروحان و مردم زخمی را پذیرش کنند!

این روزنامه سرانجام پرسیده با این اوصاف آیا می‌توان مانند وزیر محترم خارجه کشورمان نسبت به این ملاقات ابراز خشنودی و امیدواری کرد؟! آقای صالحی گفته‌اند ماموریت وزارت خارجه این است که هم مصلحت ملی و هم مصالح امت اسلامی را تامین کند؛ سوال اینجاست که آن دیدار کدام مصلحت ملی و چه مصلحتی در سطح جهان اسلام را دنبال کرده است؟ تصریح کرده‌اند که وزارت خارجه سر خود کاری انجام نمی‌دهد، اهمیت دارد که مشخصا معلوم شود چه کسی یا گروهی این دیدار را به وزارت خارجه و آقای صالحی تحمیل کرده است؟

عالیجناب سرخ پوش و اصلاح طلبی؟

شرق سخن رییس مجلس را با اهمیت دیده که گفته است "دوم خردادی‌ها با عالیجناب سرخ پوش چطور رفیق شدند"، سیاست روز همین خبر را با "نزدیکی رفتارهای مافیاگونه با دموکراسی اصلاح‌طلبانه" منعکس کرده، "برخی به جای نظم بخشی به تخریب دیگران می‌پردازند" عنوانی برگرفته از سخنان علی لاریجانی در حمایت است، رسالت هم از زبان محمدرضا باهنر نوشته "رقیب اصلی ما، دوم خردادی‌ها هستند"و " فعالیت‌های زود هنگام انتخاباتی رصد می‌شود" در صدر اخبار فرهیختگان آمده است.

نفیسه زارع‌کهن در گزارش اصلی شرق نوشته یکی، دو سالی است که هرچه هاشمی‌رفسنجانی می‌گوید به مذاق اصول‌گرایان نمی‌نشیند. گویی رییس مجمع تشخیص مصلحت نظام هرچه بگوید قرار است واکنشی در پی داشته باشد و امکان آن نیست که حرفی از او بی‌پاسخ و واکنش بماند. اما در این میان نزدیکی برخی مواضع او با اصلاح‌طلبان و همراهی‌اش با برخی نظرات آنان به مذاق رقبا خوش نیامد. چنان که سخنان دو ‌روز پیش هاشمی‌رفسنجانی در دیدار جمعی از جوانان فعال سیاسی، فرهنگی و اجتماعی استان کرمان، واکنش علی لاریجانی، رییس مجلس را برانگیخت وقتی گفت می‌توان با فراهم کردن شرایط مدنظر فعالان سیاسی دلسوز نظام و گسترش آگاهی‌بخشی و نقد منصفانه، فضای مناسبی‌ برای مردم و گروه‌ها برای حضور در انتخابات فراهم کرد.

به نوشته گزارشگر شرق چنین بود، که علی لاریجانی به صورتی مستقیم و غیرمستقیم از نزدیک شدن مواضع هاشمی و اصلاح‌طلبان به یکدیگر اظهار نارضایتی کرد و در دومین همایش فرهنگ‌یاران ترافیک در حالی که می‌خواست از مضرات تخریب چهره‌ها بگوید، بحث دوم خردادی‌ها را پیش کشید و گفت: در دوره‌ای آنها یک مرتبه با درست کردن عالیجناب سرخپوش به تخریب ‌پرداختند، پس چطور، است اگر آن موقع، آن شخص عالیجناب سرخپوش بود، اکنون با او رفیق هستند!

سیاست روز هم با تیتر "نزدیکی رفتارهای مافیاگونه با دموکراسی اصلاح‌طلبانه" نوشته در دوم خرداد ۱۳۷۶ عده‌ای از نزدیکان دولت هاشمی رفسنجانی با محوریت برخی از اعضای خانواده رئیس جمهور وقت، با تعداد دیگری از چهره‌های ناشناخته سیاسی هماهنگ شدند که این ائتلاف سرنوشت نامطلوبی برای آنان که خود را اصلاح‌طلبانی آزاداندیش معرفی می‌کردند، رقم زد.

در ابتدا این گروه با شعارهای جذابی چون آزاد‌اندیشی، زنده‌باد مخالف من، تلاش برای آزادی بیان تمام نگرش‌ها و‌اندیشه‌ها و بالاخره گفتگوی تمدن‌ها به میدان آمده و توانستند در‌اندک زمانی ریاست جمهوری، مجلس و شوراهای اسلامی را در اختیار خود بگیرند.

به نظر سیاست روز همین موفقیت‌ها بود که تاکتیک فتح سنگر به سنگر در ذهن برخی از لیدرهای جریان اصلاح‌طلبی کلید خورد و حتی آن قدر خود را پیروز و سوار بر اسب مراد می‌دیدند که به دنبال پیاده کردن مخالفانشان از قطار رفتند. اما این روزهای خوش برای آنان چندان دوامی نیاورد و ناگهان در ۱۳۸۰ ورق برگشت.

اختلاس و فساد اقتصادی و توابعش

جام جم در گزارش اصلی خود نوشته "گمرک مجوز طلائی نمی‌دهد"، جهان صنعت در صدر اخبار خود خبر داده " آغاز اصلاح ابزارهای بانکی"، روزنامه جمهوری اسلامی نوشته "فساد اقتصادی اخیر ناشی از سستی در فرهنگ قانونمداری است"

ستاره شهریاری در گزارش اصلی جهان صنعت نوشته تبعات اختلاس بزرگ در سیستم بانکی کشور هر روز گریبان بخشی از اقتصاد را می‌گیرد و این بار می‌خواهیم از بازار سرمایه بگوییم؛ بازاری که مسوولان آن همواره به شفاف بودنش تاکید دارند ولی به دنبال چنین سوء‌استفاده مالی بزرگی نه تنها نماد بانک درگیر را متوقف نکردند بلکه در انتشار اطلاعیه ارسالی از سوی بانک یاد شده ساده‌ترین توجهات هم صورت نگرفته است حال آنکه نکته‌های موجود در چنین اطلاعیه‌ای می‌تواند اثرات قابل توجهی بر آینده سهامداران آن بانک داشته باشد.

به نوشته این گزارش چندی پیش مدیرعامل سابق بانک صادرات (محمد جهرمی) با ارسال نامه‌ای به سازمان بورس به قصد شفاف‌سازی وضعیت سهام شرکتش در بورس اعلام کرده بود که اختلاس صورت گرفته تاثیری در پیش‌بینی سود بانک برای سال ۹۰ ندارد.

به نوشته جهان صنعت اما یاد شده ایراداتی داشت که به نظر می‌رسد از دید اداره نظارت بر ناشران سازمان بورس دور مانده بود که از جمله این ایرادات ( که اولین بار یک سهامدار به فارس اعلام کرده بود) نبود امضای مدیرعامل سابق، نبود تاریخ و شماره نامه و جابه‌جایی لوگوی بانک صادرات بدون قید عنوان رییس هیات عامل و مدیرعامل است. حال آنکه پاسخ مدیر نظارت بر ناشران سازمان بورس به این ابهامات خود مبهم بود.

جعفر محمدی هم در سرمقاله تهران امروز نوشته اصرار ویژه‌ای از سوی برخی جریان‌های سیاسی و رسانه‌ای وجود دارد که ماجرای موسوم به اختلاس ۳۰۰۰ میلیاردی را «فساد بانکی» بنامند. البته در اینکه آنچه واقع شده یک فساد بانکی بزرگ بوده است تردیدی نیست اما در دل این اصرار ویژه بر صرفاً «بانکی» نامیدن این ماجرا، دلیل خطرناکی وجود دارد و آن مغفول نگه داشتن ابعاد «غیربانکی» جریان مذکور است.

به نوشته این مقاله هم اطلاع‌رسانی، هم پیگیری و هم قضاوت نهایی و اجرای حکم در خصوص این پرونده با قوه قضائیه است و جوسازی‌های مخرب در این باب نمی‌تواند مقبول باشد لیکن نباید اجازه داد «متهمان غیربانکی» این ماجرا با خلاصه کردن همه ابعاد قضیه در چند بانک دولتی و خصوصی به حاشیه امن بروند. واقعیت این است که فساد بانکی، یک پرده از سه پرده ماجرای فساد مالی اخیر است.

احتمال عزل وزیر کشور و فرار پالیزدار

"احیای نخست‌وزیری در‌صلاحیت مجلس نیست" به نقل از سخنگوی شورای نگهبان تیتر اول تهران امروز است، قدس از "احضار ده وزیر به مجلس" نوشته است، آرمان از "احتمال عزل وزیر کشور" خبر داده و اعتماد در صدر اخبار خود نوشته "پالیزدار گریخت".

آرمان در گزارش اصلی خود نوشته داستان تکراری عزل وزیران یکی از حاشیه‌های همیشگی دولت‌های نهم و دهم بوده است اما در میان این عزل‌ها که همیشه باعث تنش در بین حامیان و منتقدان دولت شده عزل وزیر کشور با توجه به وظایف انتخاباتی این وزیر بیشتر ایجاد حساسیت می‌کند عزل پورمحمدی فرودین ماه سال ۸۷ که پس از انتشار خبر آن الهام سخنگوی دولت تکذیبش کرد و چند روز بعد در تائیدش گفت خبر نداشتم در حالی اتفاق افتاد که ستاد انتخابات و استانداری‌ها در کوران برنامه‌ریرزی برای برگزاری دور دوم انتخابات مجلس بودند و هیچ کس تصور نمی‌کرد در چنین شرایطی بحث تغییر وزیر کشور مطرح شود.

آرمان به یاد آورده که پس از آن هم در حالی که ستاد انتخابات و فرمانداری‌ها مشغول شمارش آرای انتخابات دور دوم بودند رسانه‌ها خبر دادند که رییس‌جمهور حکم محمدرضا رحیمی را به عنوان سرپرست وزارت کشور به او ابلاغ کرد. بر همین اساس برکناری وزیر کشور کنونی احتمالی است که بیش از احتمال در نظر است.

سیاست روز هم نوشته جریان انحرافی که در جریان طرح امنیت اجتماعی نیز خاطره خوشی از عملکرد وزیر کشور ندارد، اخیرا در تلاش است با نزدیک شدن به موعد انتخابات، با فشار، برخی از مهره‌های خود را در بدنه این نهاد تزریق کند.

به دنبال این مقاله آمده بنابر پیشنهاد خطرناک جدیدی که در جلسه گروه انحرافی مطرح شده، این سناریو مطرح شده که تعیین سرپرست برای وزارت کشور، سه ماه قبل از انتخابات، می‌تواند ابتکار عمل را از مجلس گرفته و مهمترین نهاد نظارتی را در مقابل کار انجام شده قرار دهد.

در همین حال صبا آذرپیک در گزارش اصلی اعتماد نوشته عباس پالیزدار به همراه برخی دیگر از همکارانش از بازپرس پرونده و رییس وقت دادسرای کارکنان دولت شکایت کرده و حکم تعلیق قضایی این دو مقام مسوول در پرونده‌شان را دریافت کرده‌اند. اما با وجود این محکومیت که به دلیل نسبت دادن اتهام نادرست به پالیزدار و همکارانش بدون داشتن ادله و سند، صادر شده احکام حبس پالیزدار و دو همکار دیگرش نیز به سمت اجرا رفته است. به همین دلیل پالیزدار از محل سکونتش در تهران متواری شده است.

به گزارش اعتماد، عباس پالیزدار، جواد ترابی و سعید جلیلی به اتهام نسبت دادن فساد مالی به برخی از مقامات و شخصیت‌های روحانی، محکوم به دو تا ۵ سال حبس شده بودند. اما این سه فرد به همراه محمود شیخ‌عطار وکیلی که کمیته تفحص از سازمان بازرسی را همراهی می‌کرد، با طرح شکایت، پرونده این دو مقام قضایی را برای رسیدگی به دادسرای تهران ارائه داده‌اند. گرچه ترابی دو هفته پیش خود را به اوین معرفی کرد تا حکم حبس برایش اجرا شود اما جلیلی و پالیزدار در اعتراض به روند قضایی پرونده‌شان از معرفی خود برای اجرای حکم امتناع کرده‌اند.

بر اساس بررسی‌های روزنامه اعتماد در حالی که پیش از این نزدیکان پالیزدار اعلام کرده بودند که وی با دریافت حکم اوین دچار سکته قلبی شده و در بیمارستان بستری است اما به گفته سایر متهمان این پرونده، پالیزدار فعلا از محل سکونتش در تهران گریخته است و تنها وکیل وی به دنبال گرفتن حکم تبرئه است.

مصاحبه‌ای با رییس جمهور و تقسیری از بیاناتش

ابراهیم رها در ستون طنز خود در اعتماد مانند هر روز بیانیه‌ای صادر کرده و در آن نوشته: ما از شیوه مصاحبه مرتضی حیدری، مجری تلویزیون، با محمود احمدی‌نژاد اعلام حمایت بدفرم می‌کنیم. این شیوه نوین مصاحبه قابل تدریس در تمام کلاس‌های روزنامه‌نگاری و گفت‌وگو است. در همین راستا و در ادامه همین روند احتمالا بخشی از مصاحبه بعدی حیدری با احمدی‌نژاد اینطور خواهد بود:

سوال: شما که بیکاری رو منهدم کردین، شما که تورم‌رو جر دادین، شما که مشکل مسکن رو له کردین، خدای نکرده خسته نشدین؟ جواب؛ چرا یک مقدار خسته شدم، طوری نیست.

سوال: می‌دونستین شما خیلی ماهین؟ جواب: بله اطلاع دارم.

سوال: یک سوال چالشی دارم، بپرسم؟ جواب: بله. سوال: می‌شه من قربونتون برم؟ جواب: به شرط اینکه وقتی رفتین زود برگردین...

پوریا عالمی نقل کرده که محمود احمدی‌نژاد گفته: «قلبم فرودگاه همه ملایری‌هاست" و با این نقل دو نتیجه گرفته یکی چون ملایر فرودگاه ندارد، در نتیجه: ما نگرانیم اگر فرودگاه ملایری‌ها ساخته نشود یا به بهره‌برداری نرسد، قلب مملکت هم به تپش نیفتد و یا از کار بیفتد. بعد هم مردم ملایر گفته‌اند ما فرودگاه نداریم، آقای احمدی‌نژاد گفته قلب من فرودگاه شماست.

نویسنده ستون کاناپه اعتماد پرسیده این یعنی چی؟ یعنی مردم پیاده شوند؟ سوار شوند؟ بپرند؟ بعد حالا قلب شما فرودگاه مردم از کجا وارد فرودگاه شوند؟ وارد شدند سوار چی شوند؟ سوار شدند چطوری هواپیما بلند شود؟ بلند شد کدام کمربند ایمنی را ببندند؟ کمربند را بستند و هواپیما تکان داشت به کجا باید چنگ بزنند؟

در توضیح این ستون آمده: اینها سوالاتی است که کارشناسان ناوگان هواپیمایی کشور اگر جواب بدهند نوبل می‌گیرند. در ضمن ما دیروز پا شدیم و رفتیم ملایر، دیدیم همه چمدان به دست، دنبال ماشین آقای احمدی‌نژاد می‌دوند. یکی از دوندگان گفت: ما مسافر هواپیماییم ولی هواپیما ثابته. و به جای هواپیما، فرودگاه داره جابه‌جا می‌شه و از این شهر می‌ره اون شهر. حالا چی کار کنیم؟ ما گفتیم: «محض احتیاط چتر نجات را دو دستی بچسبید.

.نویسنده ستون اعتماد به یاد آورده رحیم‌مشایی پیش‌تر گفته بود "کلید هواپیما دست من است" و نوشته حالا آقای احمدی‌نژاد می‌گوید: "قلب من فرودگاه است." حالا فرودگاهش بلامانع است ولی از لحاظ اخلاقی ما نمی‌توانیم سوار هواپیمایی شویم که رحیم‌مشایی بخواد براندش چون هیچ بعید نیست هنوز شصت و چند متر نرفته از جاده منحرف شود.

+0
رأی دهید
-0

نظر شما چیست؟
جهت درج دیدگاه خود می بایست در سایت عضو شده و لوگین نمایید.