روزنامه های امروز صبح تهران برخلاف سایت های اینترنتی که از آخرین سخنان رهبر جمهوری اسلامی آن را برگزیده اند که از مطبوعات خواسته داستان اختلاس را دیگر کش ندهند، مهم ترین نکته این سخنرانی را در تاکید بر قطع دست فاسدان اقتصادی دیده و در عنوان های اصلی خود نقل کرده اند. ادامه گزارش ها درباره جنگ اسناد بین دولت و مخالفانش و مقالاتی درباره اختلاس بزرگ بانکی از جمله دیگر مطالب این روزنامه هاست.
جنگ دولت و منقدانش بر سر عامل اختلاس
اعتماد در تیتر اول خود از "جنگ مدرک بعد از جنگ اختلاس" نوشته، "ورود کابینه کانادا به اختلاس بزرگ" عنوان گزارش اصلی شرقاست، و آرمان "شکایت یازده نماینده مجلس از رییس جمهور" را با اهمیت دیده است.
نفیسه زارع کهن در گزارش اصلی شرق نوشته با گذشت قریب به یک ماه از افشای خبر اختلاس بزرگ، سایه آن، چنان سنگین و سیاه شده که حرمت و پیوند موجود سیاسی را تهدید کرده است؛ سندسازی و افشای اسناد، با ربط و بیربط، کار را به جایی رسانده که برخی نمایندگان مجلس برای ایجاد اندک سویی در چراغهای رابطه، دست به دامان قوهقضاییه شدهاند و سیدفاضل موسوی، عضو کمیسیون اصل ۹۰ مجلس خطاب به رییس قوهقضاییه از او چنین میخواهد: «حضرت آیتالله برخورد کنید که ولله مملکت به هم میریزد.»
گزارشگر شرق با اشاره به به شعر بدون وزن و قافیه روزنامه دولت نوشته آن جا تهدید به افشای 140هزار سند درباره 314 نفر شد و در بخشی از این شعر با بیان اینکه «دست این دولت پاکتر از نفس برخیست» نوشت: «314 اسم دادهایم به دوستانمان، تا نگویند این صراحت ندارد ضریب، 140هزار سند مکتوب منتشر میشود به وقت قریب!» با این وجود، برخی سایتهای خبری، اسناد و نامههایی را در باب روند و متهمان پرونده اختلاس بزرگ منتشر کردند.
شرق به گزارش یک پایگاه خبری – تحلیلی منسوب به حامیان دولت به نام «دولت ما» اشاره کرده صححت مدرک دکترای احمد توکلی رییس مرکز پژوهشهای مجلس را زیر سوال برده درحالی که روزگاری این احمد توکلی بود که با افشای سندی درباره مدرک آکسفورد علی کردان وزیر کشور وقت دولت اول احمدینژاد آن را زیر سوال برد، دیروز این خودش بود که با علامت سوالی بزرگ درباره مدرکش روبهرو شد. چه اگر آن روز که توکلی در مجلس از اختلاس شکایت نمیکرد و جمله معروف «خودکشی پیشکش، استعفا بدهید» را به زبان نمیآورد، شاید در معرض افشاگری سایت رقیب هم قرار نمیگرفت و متهم نمیشد
مردم و دولت مدعی مبارزه با فساد
مردم سالاری با تیتر بزرگ "سخنان مهم رهبر درباره اختلاس" گزارشی دارد که روزنامه های دیگر امروز صبح با تیتر های مشابه آن را نقل کرده اند. جهان صنعت با "مسئولان دست های مفسد را قطع کنند"، "دست های خائن در فساد اخیر قطع می شود" عنوان اصلی کیهان، تهران امروز و جام جم است، روزنامه جمهوری اسلامی نوشته "اگر به توصیه های ده سال قبل عمل می شد اختلاس بانکی امروز پیش نمی آمد"، ابتکار و حمایت نوشته اند"مسئولان دستهای خائن و مفسد را بدون ترحم قطع کنند" و سیاست روز همین سخن را با تیتر "مردم بدانند دست های خائن قطع خواهد شد" در صدر اخبار خود آورده است.
روزنامه جمهوری اسلامی در سرمقاله خود نوشته هیجانات ابتدایی کشف اختلاس بیسابقه در اقتصاد ایران رفته رفته درحال فروکش کردن است و فارغ از التهابات اولیه این شوک بزرگ، فرصتی فراهم شده است تا نگاهی دقیقتر به تمام زوایای پیدا و پنهان تخلف صورت گرفته انداخته شود تا حتی المقدور از تکرار چنین اتفاقاتی جلوگیری گردد.
در ادامه این مقاله آمده یکی از این مواردی که زمینه ساز فساد اقتصادی شده، هدفگذاریهای غیرواقع بینانه از سوی دولت در مواردی مانند اشتغالزایی و... زمینه فشار بر بانک مرکزی و بدنه نظام بانکی را برای اعطای تسهیلات فراهم آورده است. در چنین شرایطی و با توجه به اینکه بار اصلی تأمین منابع مالی لازم برای ایجاد شغل بر دوش نظام بانکی است، اصرار برای تحقق اهدافی مانند ایجاد 5/2 میلیون شغل در یک سال و یا پیگیری سیاستهای مانند ایجاد اشتغال از طریق بنگاههای کوچک و زودبازده، به صورت غیرمستقیم، بانکها را در اعمال نظارتهای دقیق در پرداخت تسهیلات خرد و کلان دچار مشکل کرد.
حسامالدین کاوه در سرمقاله تهران امروز نوشته ماجرای اختلاس 3 هزار میلیارد تومانی، افزون بر اینکه افکار عمومی را در بهت و حیرت فرو برد، آنان را واداشت که از خود بپرسند چگونه و چرا چنین جنایات بزرگی در نظام بانکی کشور رخ میدهد اما بسی دیرهنگام کشف و به اطلاع افکار عمومی میرسند.
نویسنده با اشاره به دستورهای رهبر جمهوری اسلامی برای مبارزه با فساد اقتصادی نوشته واقعیت این است که بسیاری از کسانی که موظفند با مفاسد اقتصادی مبارزه کنند، خود با دستهای آلوده تظاهر به مبارزه با فساد میکنند. متاسفانه کسانی که فریادشان از اقتصاد رانتی در دورههای ریاست جمهوریهای پیشین به آسمان بلند بود، نه تنها اقتصاد رانتی را از بین نبردند بلکه زمینه را برای رشد و گسترش آن نیز فراهم ساختند.
علت فساد در بانک ها چیست
عباس عبدی در مقاله ای در اعتماد به بررسی علل کلان اختلاس و فساد بانک ها پرداخته و به دو مسالهیی اشاره کرده که به نظر وی به نحوی با هم مرتبط هستند و شاید هم در واقع یک مساله باشند و آن نرخ بهره است که علت اصلی بروز اینگونه مفاسد است.
نویسنده اضافه کرده مردم عادی بهرهیی! از این نرخهای پایین بهره بانکی ندارند و این نرخهای بهره مثلا 12 یا 14 درصدی، نصیب عدهیی خاص با روابط ویژه میشود. ولی در هر حال وجود این تفاوت در نرخ بهره رسمی با نرخ بهره واقعی پول در بازار، یکی از علل اصلی بروز اینگونه مفاسد مالی و مرتبط با پول و وام است. اگر این مساله را بپذیریم که باید هم پذیرفت، در این صورت مسوولیت اصلی بروز فساد بر عهده کسانی است که چنین سیاستی را اجرا کردند و کسانی هم که با تمام قدرت از کاهش نرخ بهره حمایت کردند یا آن کاهش را ضروری دانستند، در بروز و شکلگیری این مفاسد مسوولیت مشترک دارند و مسوولیت تداوم این شکاف بزرگ در نرخ بهره رسمی و واقعی، کماکان به عهده همین افراد است.
نکته دیگری که نویسنده مقاله اعتماد به آن اشاره می کند تنزیل اسناد اعتباری به دست آمده از بانک صادرات نزد بانک ملی است. به عبارت دیگر فرد مختلس، سند اعتباری (Lc) را نزد بانک ملی با قیمت پایینتری نقد میکرده است. این کار مصداق بارز ربا است. بنابراین پرسشی که از نظام بانکی کشور یا سیاستگذاران اقتصادی کشور مطرح میشود این است که اگر این کار (تنزیل اسناد اعتباری) را ربا نمیدانند، پس ربا چیست؟ اگر ربا هست که هست دیگر چه نیازی به انواع و اقسام عقود شرعی در قانون بانکداری اسلامی است که اجرای آن تاکنون جز اتلاف وقت و سرگردانی مشتری و بانک نتیجه دیگری نداشته است
اما موسی منعم در سرمقاله جهان صنعت نوشته این اختلاس به دلیل ضعف سیستم بانکی یا تخلف و... هر چه باشد در دورهای اتفاق افتاد که دولت دهم سرکار است. هیچ دولتی مثل دولت احمدینژاد شعار عدالت نداده است و هیچ رییسجمهوری هم مثل احمدینژاد گذشتگان خود را متهم نکرده است.
به نوشته این مقاله سال 84 آقای احمدینژاد با شعار قطع دست مافیای نفتی به میدان وارد شد و نمایندگان وی از فساد اقتصادی خانواده مسوولان گذشته میگفتند. مردم شعار میدادند «فقر، فساد، تبعیض، احمدینژاد به پا خیز» و مردی با کاپشن احمدینژادی وارد شد. حالا شش سالی از آن روزها گذشته است. مردم در بیابانی از اتهامات و افشاگریها، تشنه از این سراب به دنبال سرابی دیگر کشانده شدند تا افشاگریهای مستند را بشنوند اما هیچگاه اسامی اعلام نشد، سندی هم اعلام نشد!
سرمقاله جهان صنعت اظهار نظر کرده حال مردم و افکار عمومی هستند و یک علامت سوال بزرگ کنار نام کسی که به او رای دادند تا ریشه مافیا و مفاسد اقتصادی را بسوزاند. . حالا چه کسی میتواند مردم و افکار عمومی را متقاعد کند که عدالت تنها شعار انتخاباتی نیست. کسی که لباس رفتگر میپوشید تا درد رفتگر را بفهمد، حالا بعد از شش سال در برابر تحقیق قوه قضاییه، دستگاهی که طبیعتا وظیفه تحقیق و شناسایی متهمان را بر عهده دارد، میگوید اینجا خط قرمز من است!
مردم سالاری در سرمقاله خود نوشته فساد اقتصادی و اختلا س پدیده شومی نیست که از یک نقطه و تنها توسط یک نفر آغاز شود. در یک حلقه شیطانی; انسانهای ضعیف النفس وجاه طلب که شیفته قدرت و ثروت هستند دست در دست هم پازل مهلکی را معماری می کنند که منافع آنها رابه قیمت نابودی تمام داشته های یک کشور بنا می کنند. بانک جهانی از فساد اقتصادی تعبیر به سو»استفاده از قدرت و امکان رسیدن به منافع شخصی فرد، حزب، طرز تفکر خاص و طبقه خاص می کند.
به نوشته این روزنامه یکی از مطالبات اصلی مردم در زمان انقلا ب مبارزه با مفاسد اقتصادی بود، موضوعی که در دادگاه های انقلا ب و مصادره اموال مفاسد آن زمان پیگیری شد. در سال های پس از انقلا ب هم بحث مبارزه با مفاسد اقتصادی پیگیری شد. اگر مبارزه بامفاسد اقتصادی و دادرسی به پرونده های افراد دخیل، به طور علنی به محکمه سپرده می شدند، دیگر کسی جرات نمی کرد با استفاده از منصب و مقام خود کارتل فاسد اقتصادی را بنا کند.
سفر پرماجرا به نیویورک
علیرضا خامسیان در اعتماد با اشاره به توجیهات معاون اجرائی رییس جمهور درباره سفر احمدی نژاد و همراهان به نیویورک از بخشی از این توجیهات ابراز تعجب کرده و نوشته این که ایشان بر این باورند که در کشورکسی را نمیتوان پیدا کرد که به عراق یا مکه سفر نکرده باشد، از زبان کسی که اتفاقا در سفرهای استانی همراه رییس جمهور بوده و شاهد کثرت نامههای مردمی که بیشتر حول محور مسائل اقتصادی است، جای تعجب دارد.
نویسنده اضافه کرده چه بسیار از مردمانی هستند که توان پرداخت اجارهبهای منزل خود را ندارند و گهگاه شاهد وضعیت اسفبار بعضی از آنها هستیم. در این نوشتار به هیچوجه قصد سیاهنمایی وضع کشور وجود ندارد ولی واقعا جای تعجب است که چگونه جناب آقای بقایی از وضع و حال مردم این کشور مطلع نیستند، البته منکر سفر قشر مرفه جامعه به خارج از کشور نیستیم ولی اگر یک روز معاون محترم رییس دولت به میان مردم پایتخت از جنوب تا مرکز شهر بروند درمییابند که وضع زندگی حداقل مردم شهر تهران چگونه است. آیا آنگونه که ایشان از زندگی مردم متصور هستند با واقعیت کنونی کشور همطراز است.
مقاله اعتماد پرسیده آیا از آماری که در ارتباط با خط فقر توسط مسوولان اقتصادی اعلام شده است در اطلاع هستند و میدانند که چه تعداد در کشور زیر خط فقر هستند؟ اگر آقای بقایی صلاح بدانند یک روز به اتفاق سری به وضع زندگی مردم بزنیم تا مشخص شود واقعا چه تعداد از همشهریهایمان توان سفر به شهرهای کشور را دارند چه رسد به خارج از کشور. به نظر میرسد برای توجیه برخی مسائل حاشیهیی که اخیرا پیش آمده است زیبنده نباشد از مردم مایه گذاشته شود.
ابراهیم رها در ستون طنز اعتماد یک بیانیه داده و در آن نوشته ما از مشایی هم اعلام حمایت میکنیم. زیاد. یکی از دلایل حمایت هم این است که مشایی در نیویورک در هیچ عکسی دیده نشده. ما دلایل این مساله را ذکر میکنیم:
الف) هنوز دوربینی اختراع نشده که از مجالس اجنه عکس بگیرد.
ب) ورد خوانده و دور خودش فوت کرده منتها خیلی فتوژنیک فوت کرده!
ج) داشته یک گوشه برای خودش نقاشی چریکی میکشیده.
د) واقعا در هیچ عکسی نبوده؟ خدا مرگم بدهد! حالا ما چه کنیم؟ هیوایمن!
روز جهانی بدون خشونت
هادی چپردار در ستون طنز شرق نوشته روزهای مهم در تاریخ خیلی زیاد میباشند، مثلا روز تولد آقا معلم ما خیلی روز مهمی میباشد، اما چون ما نمیخواهیم همشاگردیها دوباره ما را پاچهخار بنامند، انشای خود را درباره روز مهم پریروز مینویسیم. و ما مهم بودن پریروز را از طریق همکلاسی خود خاتمآبادی که انشاهای خوب مینویسد، فهمیدیم؛ چون او پریروز یک شاخه گل به مدرسه آورد و به اکبرزاده که ته کلاس مینشیند و هر سال رفوزه میشود، داد و گفت: «ببین اکبرزاده، امروز دهم مهر روز تولد آقای گاندی و روز جهانی بدون خشونت میباشد؛ بیا و این گل تقدیم به تو باد و امروز بچهها را کتک نزن و اغذیههایشان را نخور و بیا تسامل و گفتمان بگردانیم.»
به نوشته این طنزپرداز بعدش ما کنجکاو گرداندیم که این آقای گاندی کی بوده. بنابراین کارگروه تشکیل گرداندیم و سفرهای استانی رفتیم و از بابای خود پرسیدیم. و بابای ما که خودش مهندس و خیلی وارد میباشد به ما گفت که آقای گاندی اسم یک خیابانی در تهران میباشد. بعد ما گفتیم که پس این خیابان چه ربطی به بدون خشونت میباشد؟ بابایمان گفت که لابد مردمهای آن خیابان بچهننه میباشند و موقع رانندگی کم دعوا میگردانند و با ماشین بغلی فریاد نمینمایند. و فهمیدیم که ما ایرانیها، با داشتن چنین خیابانهایی، از نظر بدون خشونت نیز مانند سایر زمینهها بهترین مردم دنیا میباشیم.
در پایان طنز نوشته شرق آمده ما برای اینکه بیشتر مطمئن بگردیم که از همه دنیا بدون خشونتتر میباشیم، از همکلاسیهای خود نیز نظرسنجی گردانیدیم. اول از پورساحلی که سر کلاس همهاش جوک و تردستی و دلقکبازی میگرداند و فامیلهایش در خارج میباشند، پرسیدیم. پورساحلی در حالی که مگسی را گرفته بود و داشت بالهایش را میکند، تایید گردانید که ما ایرانیها اصلا خشونت نمیباشیم و در خارج پر از ایدز میباشد و آنقدر خشونت میباشد که روی رنگینپوستها قیر داغ میریزند و حتی پارسال یک قاتل به تنهایی در خارج چند نفر را کشته گردانید.
+0
رأی دهید
-0
نظر شما چیست؟
جهت درج دیدگاه خود می بایست در سایت عضو شده و لوگین نمایید.