موسی : خدایا خود را به من نشان بده خدا : توانش در تو نیست یا موسی ! موسی : خدایا ! می خواهم تو را ببینم . خدا : شدنی نیست یا موسی ! درخواست دیگری بکن! موسی : خدایا ! این جنتی خیلی اذیت میکنه ! بکشش و منو راحت کن ! خدا : یا موسی ! برای دیدنم به کوه طور بیا !!!
*********
واسه شتر و زرافه و سوسمار کشتی ساخته بود بعد میگفتم یه دوچرخه برام بخر میگفت ندارم. [ پسر نوح از ناگفتههای اختلافات با پدرش میگوید، نقل از کتاب خاطرات جنتی ]
*********
این دفعه دیگه نوبت توئه بری شکار، همش منو میفرستی بعد میشینی ببینی آدم و حوا چیکار میکنن بیای رو دیواره غار بنویسی بقیه بخندن . . .. . دعوای جنتی با دایناسور ماده واسه نوبت شکار
**********
حوا سیبُ گاز زد و همون موقع تو ذهن من یه جرقه زده شد !! ایده لوگوى اپل از من بوده !! . . . . جنتى و اعتراض نسبت به خوردن حقش !!
*********
آقا دمت گرم خیلی چیز با حالی بود... . .. . ... .
دفعه بعد چیپس و ماست هم میآرم . .. . .. (جنتی خطاب به زکریای رازی)
**********
اولین نفری هستی که اومدی اینجا؟ ..... بیلااااخ . . ... . . نیشها و کنایه های جنتی به نیل آرمسترانگ لحظاتی پس از قدم نهادن بر روی خاک کره ماه . . پاورقی : آرمسترانگ که نمیدونست بیلاخ چیه فکر کرد داره تبریک می شنوه. و اینجا بود که بیلاخ در فرهنگ غرب تبدیل به لایک شد و در نوشته های مرحوم ارمسترانگ بعنوان پیرمرد فضایی از او یاد شده است . همچنین ذکر شده است از او بعنوان راهنمای محلی کمک گرقته شده است .
***********
بچه ها فرار کنین … جنتی فروختمون … . . . . … . .. . حضرت عیسی خطاب به حواریون در هنگام حمله سربازان رومی
**********
مثل تو هیچ جایی ندیدم، علاقه دارم بهت شدیدأ، پس بدو همه جا داد بزن بگو احمده بی اف جدیدم . . , . جنتی در حال مخ زدن زلیخا
***********
احمد انقدر بپر بپر نکن....میزنی بطری شیر رو میریزی گند میزنی به اینجا ها!!! --اه ه ه ....حواسم هس دیگه....ولم کن بذار بازی کنم . -دیدی ریخت؟حالا چه جوری تمیزش کنیم؟! . . و بدین سان،کهکشانِ راه ، (شــــیری) شد! (چگونگی خلق کهکشان راه شیری)
************
قبل از انفجار بیگ بنگ!
(جبرئیل : احمد من میرم بخوابم یادت نره شیر گازو ببندی !!)
************
یکی بود یکی نبود غیر از جنتی مهربون هیچکس نبود.اون موقع ها هنوز تو هم نبودی! یه روز... . . ... ... ... . . . جنتی در حال قصه گفتن به خدا !!!!!
*************
اول خیره میشی ، بعد یواش یواش نزدیک میشی و بعد با کشیدن نعرهای بلند 15 متر میپری و گردنش رو گاز میگیری.... . . . جنتی در حال آموزش شکار به دایناسور دست آموزش...
*************
بچه حواست کجاست؟ کمرم شکست ببخشید آقا؛ من بی تقصیرم ای بابا اینجا هم آسایش نداریم . . لحظه به چاه انداختن یوسف درون چاه و افتادن روی جنتی
**********
این چه وضعه حکومت الهیه؟!نه اختلاسی،نه دزدی ای،نه دروغی...حالا اینا بخوره تو سرت!یه تجاوز ساده هم نمیتونی بکنی؟! . . . . [جنتی در حال شماتت یوسف]
**********
در قدیمی نرین دست نوشته های پیدا شده از انسان در غاری نوشته شده: . . . اینجا زمینه من آدمم ،اینم حواست، اونم جنتیه . I love you PMC
خداییش من موندم تو این راز که این آخوندها چکار میکنند که این همه عمر میکنند مگه میشه یک موجودی از هشتاد سالگی عمرش بگذره بعد دوساعت سیخ بایسته؟ اون خمینی رو هم کشتند وگرنه حالا حالاها زنده بود.
وای بر شما ها که فرهنگتان شده این و مسخره کردن دیگران و کسانی که خلاف تفکرات شما هستند. هان! اینم از فرهنگ ناب شما و همه کسانیم که کامنت میدن و مسخره میکنند...زنده بار رئیس جمهور پاینده باد رهبر
مسیح پسر مریم - ایران - تهران ... تو که موافق انتر مسلمین هستی . چرا وی پی ان میخری میای اینجا!! سایت که واست درست کردن . khamenei.ir . میتونی بری اونجا.. . دیگه نیاز به خرید وی پی ان نداری واسه خوردن . اینجا مال افرادیه که دلشون پر هست از ظلم و .. امثال تو!! .. اگه مردی تو این جامعه و چیزی از دور و ورت نمیبینی .. بهتره یه ذره خاک هم بریزی رو خودت ...
. یه راننده کامیون به اداره پلیس تلفن می زنه و میگه: من یک مارمولک را له کردم.پلیسه میگه: خب جسدش را از وسط جاده بردار بیانداز کنار جاده.راننده کامیون می پرسه: عبا و عمامه اش را چکار کنم؟!!
sia_sefid - ایران - تهران اگر چشمانت را باز کنی و از خواب بیدار شوی میبینی که شما و هم حزبی های شما جمعیتی اندک در برابر سیل خروشان و آگاه مردمی هستید.البته ما مثل شما نیستیم که ماهارا مزدور و قاتل و...میخوانید بلکه به شما به دید هموطن و مردم خودمون نگاه میکنیم و برای هدایت شما هم از گمراهی به درگاه خدا دعا می کنیم.از معرفی سایت هم ممنون
خدا بیامرزه مادرم را یک روز سفره انداخته بود یک اخوند هم امده بود روضه بخواند من هم چون بچه بودم اجازه داشتم سر سفره باشم من حواسم به اخونده بود که چطوری گریه میکند ولی او گریه نمیکرد بلکه ادای ان را درمیاورد که کسی نفهمه داره پرو پاچه زنهارا دید میزنه