پایان جنگ ایران و عراق؛ بر دولتمردان آیت الله چه گذشت
از راست میرحسین موسوی، عبدالکریم موسوی اردبیلی رئیس شورای عالی قضایی، محمد ری شهری وزیر اطلاعات، آیت الله خمینی، علی اکبر ولایتی، علی خامنه ای رئیس جمهور، اکبر هاشمی رفسنجانی فرمانده جنگ و احمد خمینی
محمد قوام
بی بی سی
پیشنهاد اکبر هاشمی رفسنجانی به آیت الله خمینی برای پذیرفتن آتش بس و سپس محاکمه خودش به عنوان مسئول پذیرش قطعنامه نشان می دهد که برای پایان جنگ ایران و عراق آن هم ماه ها پس از پذیرش آن از طرف عراق چه قیل و قالی در دولت ایران وجود داشته است.
علی اکبر ولایتی، وزیر امور خارجه ایران در دوره جنگ هشت ساله مدت کوتاهی پس از آتش بس میان ایران عراق برخی از مسائل جنگ، شیوه های تصمیم گیری و محتوای برخی از مذاکرات را به صورت فشرده منتشر کرد.
روایت او در کتاب "تاریخ سیاسی جنگ تحمیلی عراق علیه جمهوری اسلامی ایران" از نحوه پذیرش قطعنامه ۵۹۸ و پایان جنگی که نیمروز سی و یکم شهریور ۱۳۵۹ آغاز و نیمه شب ۲۶ تیر ۱۳۶۷ پایان گرفت، بخشی از تاریخ معاصر ایران است.
به روایت نویسنده در ماه های آخر جنگ، حمایت جهانی از عراق به اوج خود رسیده بود و آمریکایی ها عملا به طور مستقیم وارد صحنه جنگ شده بودند. "سکّوهای نفتی ما را بمباران می کردند. با هدایت هواپیماهای عراقی بمباران نفتکش ها را تسهیل می کردند. فرانسوی ها هواپیماهای پیشرفته سوپراتاندار و میراژ ۲۰۰۰ در اختیار آنها گذاشتند."
وزیر خارجه وقت ایران روایت می کند که "روس ها مدرن ترین هواپیماهای جنگنده و دورپرواز و بلندپرواز را به عراق ارسال کردند. کویت و عربستان سیل پول جاری کردند. آلمانی ها مواد لازم برای سلاح شیمیایی در اختیار آن ها می گذاشتند. عراق به طور وسیع مناطق مسکونی و جبهه ها را بمباران شیمیایی می کرد و مجامع بین المللی با سکوت خود این جنایات را تایید می کردند."
بر اساس نوشته آقای ولایتی، آیت الله روح الله خمینی در اوایل تابستان ۱۳۶۷ و یک سال پیش از درگذشت، به این نتیجه رسیده بود که آتش بس با عراق و قطعنامه ۵۹۸ را بپذیرد.
اکبر هاشمی رفسنجانی جانشین فرمانده کل قوا که در عمل فرماندهی جنگ را بر عهده داشت، در خاطراتی که درباره زمینه های پذیرش آتش بس نقل کرده می گوید که در برابر استدلال اصرار او و همراهانش آیت الله خمینی در ابتدا مخالف پایان جنگ به این شکل بود. "امام می گفتند ما بارها گفتیم که اگر جنگ ۲۰ سال طول بکشد، میایستیم و تا آخرین نفس و تا آخرین قطره خون میجنگیم."
آقای هاشمی رفسنجانی می گوید "وقتی بحث به اینجا رسید، گفتم اگر مسئله این است، من الان از طرف شما اختیار دارم و به جای شما اداره میکنم. اگر اجازه بدهید، من اعلام پذیرش میکنم که طبعا معتبر است. وقتی کار پیش رفت و عملی شد، شما مرا محاکمه کنید. منتها بگذارید اول کار انجام شود تا مسئولیت آن به گردن من بیفتد و کسانی که ناراضی میشوند، مرا مسئول این کار بدانند."۱
علی اکبر ولایتی وزیر امور خارجه ایران در دوره جنگ هشت ساله ایران و عراق می گوید موافقت یران با قطعنامه ۵۹۸ برای جهان ناگهانی و غیرمنتظره بود
اما آیت الله خمینی به فاصله نسبتا کوتاهی پس از آن، نسبت به پذیرش آتش بس قانع شده بود.
هاشمی رفسنجانی می گوید "(آیت الله خمینی) دیدند دولت میگوید نمیتوانم هزینه جنگ را بدهم. فرمانده سپاه میگوید با این مقدار امکانات نمیتوانم بجنگم. ارتش اظهارنظر نمیکرد . . . وقتی مجموعه این عوامل را دیدند، قانع شدند. همان گونه که ما قانع شده بودیم. ما که مسئول کشور و فرمانده جنگ بودیم، بیشتر از دیگران میخواستیم پیروز شویم و یا ادامه دهیم، ولی واقعیتهای میدان چیزهای دیگری بود."
پس از موافقت آیت الله خمینی با پایان جنگ رهبران ارشد وقت در ایران در روز شنبه ۲۵ تیر ۱۳۶۷ جلسه ای تشکیل دادند.
به روایت آقای ولایتی این جلسه با حضور سران سه قوه و اعضای مجلس خبرگان، شورای نگهبان و شورای عالی قضایی در نهاد ریاست جمهوری تشکیل شد و احمد خمینی و محمدرضا توسلی از طرف آیت الله خمینی در شرکت داشتند.
"در این جلسه پیشنهادهای مختلفی از جمله وساطت الجزایر، سازمان کنفرانس اسلامی و پاکستان مطرح شد که مورد تصویب قرار نگرفت و در نهایت قرار شد رسما پذیرش قطعنامه به شخص دبیرکل سازمان ملل و با امضای رئیس جمهور اعلام شود."
همزمان با موافقت آیت الله خمینی با آتش بس، شماری از دیپلمات های ایران به همراه علی اکبر ولایتی برای آخرین مذاکرات درباره جزئیات قطعنامه ۵۹۸ عازم نیویورک و مقر سازمان ملل شدند.
آقای ولایتی می گوید "پس از بازگشت این جانب از نیویورک، آقای دکتر [جواد] لاریجانی گزارشی از جلسه ۲۵ تیر دادند. بلافاصله در حین جلسه با آقای [محمد جعفر محلاتی نماینده وقت ایران در سازمان ملل] در نیویورک تماس گرفته و از ایشان خواستم که در اسرع وقت، طی یادداشتی رسمی با امضای رئیس جمهور، پذیرش قطعنامه به دست شخص آقای [خاویر پرز] دکوئیار دبیر کل سازمان ملل اعلام گردد."
علی اکبر ولایتی در ادامه می نویسد که نیمه شب یکشنبه ۱۷ ژوئیه ۱۹۸۸ (۲۶ تیر ۱۳۶۷) نامه رئیس جمهور وقت ایران، آیت الله علی خامنه ای، توسط محمد جعفر محلاتی در منزل دبیرکل، به آقای پرز دکوئیار تسلیم شد.
خاویر پرزدکوئیار دبیر کل وقت سازمان ملل در سفر به تهران با رئیس جمهور ایران دیدار می کند
آیت الله خامنه ای رئیس جمهور وقت ایران در این نامه خطاب به دبیر کل سازمان ملل نوشته بود «همان طور که اطلاع دارید، آتش جنگی که توسط رژیم عراق در ۲۲ سپتامبر ۱۹۸۰ با تجاوز عراق به خاک جمهوری اسلامی ایران افروخته شد، اکنون دامنه ای گسترده یافته و از درگیری بین دو کشور به سرعت فراتر رفته و نه تنها کشورهای دیگر را نیز به صحنه نبرد کشانده، بلکه دامن بیگناهان و افراد غیرنظامی را گرفته است. کشته شدن ۲۹۰ انسان بی گناه ناشی از سرنگونی هواپیمای ایرباس جمهوری اسلامی ایران توسط یکی از ناوهای آمریکایی مستقر در خلیج فارس شاهد این مدعاست.
در چنین شرایطی، فعالیت جنابعالی در اجرای قطعنامه ۵۹۸ اهمیت ویژه ای می یابد. جمهوری اسلامی ایران همواره شما را در تلاش هایتان در این زمینه تایید و یاری نموده است . . . امیدواریم اعلام رسمی این موضع از جانب جمهور اسلامی ایران، جناب عالی را در ادامه تلاشهایتان که قبلا بارها مورد تحسین و پشتیبانی ما قرار گرفته است، یاری نماید."
تا دو دهه پیش هنوز رادیو مهمترین رسانه خبری در ایران بود و در میان همه برنامه های خبری رادیو، اخبار ساعت ۲ بعداز ظهر اهمیت فوق العاده ای داشت.
خاطرات برخی از مقام های جمهوری اسلامی از جمله اکبر هاشمی رفسنجانی نشان می دهد که این بخش خبری برای حکومت ایران در آن زمان چه اهمیتی داشت. خبر عزل آیت الله حسینعلی منتظری از قائم مقامی رهبری و خبر انتخاب آیت الله علی خامنه ای به عنوان دومین رهبر جمهوری اسلامی از همین بخش خبری اعلام شد.
کمتر از یک سال پیش از درگذشت آیت الله خمینی، اولین بار در ساعت ۲ بعدازظهر روز دوشنبه ۲۷ تیرماه، رادیو تهران خبر پذیرش قطعنامه و آتش بس با عراق را پخش کرد.
انتشار این خبر موجب واکنش های متعددی در داخل و خارج ایران شد به طوری که بسیاری از دیپلمات ها آن را با ناباوری نقل می کردند.
علی اکبر ولایتی می گوید "موافقت جمهوری اسلامی ایران با قطعنامه ۵۹۸ برای جهان ناگهانی و غیرمنتظره بود."
اکبر هاشمی رفسنجانی رئیس مجلس ایران و جانشین فرمانده کل قوا هم ساعاتی بعد در روز ۲۷ تیر ۱۳۶۷ کنفرانس خبری تشکیل داد و گفت آیت الله خمینی شخصیت های "سیاسی و علما" را مامور کرد تا در جلسه ای مساله آتش بس را مورد بررسی قرار داده و آن را اعلام کنند.
آقای ولایتی از قول اکبر هاشمی رفسنجانی می نویسد در جلسه ای که به همین منظور یک روز پیش از اعلام عمومی آتش بس تشکیل شد، شیوه کار مشخص و تصمیم گرفته شد اولین گام قبول قطعنامه ۵۹۸ شورای امنیت سازمان ملل باشد.
بر اساس نوشته علی اکبر ولایتی، آقای هاشمی رفسنجانی در مورد انگیزه های پذیرش قطعنامه ۵۹۸ گفت "مسائل فراوانی وجود دارد و مهمترین آن این است که بر ما روشن است که کفر جهانی و استکبار در این مقطع تصمیم گرفته اند که به طور جدی از پیروزی سریع ما جلوگیری کنند و پافشاری ما در این مقطع نیز ممکن است منجر به خسارات فوق العاده ای گردد . . . مجموعه این شرایط و ادله دیگری که فعلا ذکر نمی شود، ما را به این نتیجه رساند که مصلحت انقلاب و ملت ایران و عراق و منطقه این است که قطعنامه مذکور پذیرفته شود . . . آنچه اتفاق افتاده این است که ایران تا به حال خواستار آن بود که ابتدا کمیته تعیین متجاوز تشکیل شود . . . ولی فعلا با توجه به شرایط جدیدی که پیش آمده از آن شرط خود صرف نظر کرده ایم."
اکبر هاشمی رفسنجانی، پس از اعلام پذیرش قطعنامه و پایان جنگ در گفت و گو با خبرنگاران گفت که مصلحت انقلاب و ملت ایران و عراق و منطقه این است که قطعنامه مذکور پذیرفته شود
همان روز ۲۷ تیر ۱۳۶۷ ستاد فرماندهی کل قوا که ریاست آن با اکبر هاشمی رفسنجانی بود بیانیه ای صادر و اعلام کرد: "ملت انقلابی ما با تاسی از امام بزرگوارش جز به تکلیف الهی نمی اندیشد و در شرایط و احوال مختلف به همان تکلیفی پایبندی نشان می دهد که مورد نظر امام و تضمین کننده مصلحت اسلام و حفظ کشورهای اسلامی باشد."
بر اساس خاطرات منتشر شده وزیر خارجه پیشین ایران در آن روز جلسه ای در حضور میرحسین موسوی آخرین نخست وزیر جمهوری اسلامی ایران و با حضور سفرا و مسئولین وزارت امور خارجه تشکیل شد و آقای موسوی وضعیت کشور و دلایل پذیرش قطعنامه را توضیح داد.
درباره محتوای سخنرانی آقای موسوی در این کتاب توضیحی داده نشده اما تاریخی ترین موضع داخلی پس از پذیرش قطعنامه و آتش بس، پیام آیت الله خمینی بود.
آیت الله خمینی روز چهارشنبه ۲۹ تیر ۱۳۶۷ پیام تاریخی و مهمی صادر کرد و پذیرش قطعنامه را به "نوشیدن جام زهر" تشبیه کرد.
سیگار کشیدن وزیر در حضور دبیر
عباس ملکی، معاون وقت وزارت امور خارجه ایران نقل می کند که دوم مرداد ۶۷ برای دیدار با مقام های سازمان ملل به همراه وزیر خارجه عازم نیویورک شد.
"صبح بود که آقای دکتر ولایتی را دیدم و در اتومبیل بحث داده شدن مسئولیت مذاکرات به وزارت خارجه مطرح شد، من گفتم که ستادی تشکیل دهیم و همان جا نامش را ستاد سیاسی و جنگ تحمیلی گذاشتیم که تا انتهای مذاکرات هم این نام باقی ماند."
چهارم مرداد ۶۷ اولین ملاقات هیات ایرانی با رئیس برزیلی شورای امنیت بود. عباس ملکی می گوید "آقای دکتر ولایتی به آن فرد گفتند که اطلاع پیدا کردهایم عراق دوباره به ما حمله کرده است و او گفت در این باره تحقیق خواهد کرد."
آقای ملکی در یکی از خاطرات خود از این دیدار نوشته است که صبح برای دیدار با دبیرکل سازمان ملل میرفتیم که "سفیر کشورمان در سازمان ملل، به ما اطلاع داد که شب گذشته منافقین [سازمان مجاهدین خلق] به ایران حمله کردهاند و بخش وسیعی از خاک ما را گرفتهاند و در برخی مناطق تا ۱۰۰ کیلومتر جلو آمدهاند و الان هم در ۳۰ کیلومتری کرمانشاه هستند. اوضاع عجیبی بود."
بر اساس نوشته های معاون وقت وزارت امور خارجه ایران این گمان در هیات مذاکره کننده ایرانی وجود داشت که اعلام خبر حمله به ایران فریبی برای نیروهای نظامی جمهوری اسلامی باشد تا نیروهای خود را وارد غرب کشور کند و در این فاصله عراق با استفاده از فرصت پیش آمده از جنوب به ایران حمله کند.
در چنین فضایی اولین جلسه مقام های ایرانی و سازمان ملل آغاز شد.
عباس ملکی می گوید "جلسه ما با آقای دبیرکل شروع شد و آقای دکتر ولایتی که شاید در ۲۵ سال اخیر سیگار نمیکشیدند، از شدت عصبانیت به خاطر شنیدن خبر حمله منافقین [مجاهدین خلق] و برای کنترل خودشان، جلوی آقای دبیر کل سیگار روشن کردند و این مطلب هم به دبیرکل گفته شد. بعد از آن جلسه، نشست خصوصی دکتر ولایتی و آقای دکوئیار انجام شد که دبیر کل از ایران خواسته بود که به او فرصت داده شود تا در این باره تحقیق کند."
عصر همان روز دومین ملاقات هیات ایرانی با دبیرکل سازمان ملل انجام شد و آقای دکوئیار به نقل از آمریکاییها صحت خبر حمله مجاهدین خلق به ایران را تایید کرد.
آقای ملکی می نویسد "آن موقع از ایران خبرهایی میرسید، از عملیات مرصاد و عقبنشینی منافقین شنیدیم و عموم خبرهایی که میرسید، خوشحال کننده بود. البته لازم به ذکر است که عراق خودش عقب ننشست و شجاعت جوانان ما بود که او را عقب نشاند . . . به هر حال پس از ۱۰ جلسه با دبیر کل و جلساتی با اعضای شورای امنیت، ۳ شهریور ۶۷ به تهران بازگشتیم و بعد از این مذاکرات دو جانبه و جداگانه ما و عراقیها با دبیرکل سازمان ملل، بحث مذاکرات سه جانبه ژنو پیش آمد."
مدتی پس ازاین دیدارها در نیویورک، مذاکرات در مقر اروپایی سازمان ملل ژنو انجام شد که عباس ملکی هم در آن حضور داشت.
عباس ملکی، معاون وقت وزارت خارجه ایران می گوید آقای ولایتی که شاید در ۲۵ سال اخیر سیگار نمیکشید، به دنبال شنیدن خبر حمله منافقین [مجاهدین خلق] جلوی دبیر کل سازمان ملل سیگار روشن کرد
"سالنی در این مقر بود که یک میز سه گوشه داشت و برای مذاکرات سه جانبه آن جا رفتیم. در یک ضلع هیأت سازمان ملل مینشست و در قسمت دیگر هیأت ما و در قسمت سوم هیأت عراقی. هیأت ایران درست مثل جامعه خودمان بود. یعنی هم روحانی داشت، هم دیپلمات، هم نظامی، هم افراد دیگر، اما عراقیها یکدست بودند و همه وقتی میایستادند، میشد دید که یک کلت کمری همراه دارند."
از نکات جالب توجه در این مذاکرات نحوه برخود طرفین و گفت و گو بر سر مسائلی است که مورد اختلاف دو کشور بوده. از جمله این مسائل نام رودخانه مرزی ایران و عراق است.
معاون پیشین وزارت امور خارجه ایران روایت جالبی از این موضوع دارد: "طارق عزیز لفظ شطالعرب را بر زبان میراند و آقای دکتر ولایتی از اروندرود نام میبرد. زمانی که این مساله پیش آمد، طارق عزیز با بیاحترامی پرسید: این آقا (خطاب به علی اکبر ولایتی) چه کلمهای گفت؟ همان طور که متوجه هستید طارق عزیز این سؤال را مستقیما از هیأت ایرانی نپرسید، بلکه از آقای دکوئیار سؤال کرد تا در حقیقت مستقیما با ما صحبت نکند."
بر اساس مشاهدات آقای ملکی، طارق عزیز معاون نخست وزیر عراق می گوید اروندرود کلمه آشنایی برای وی نیست و آقای دکتر ولایتی هم در جواب گفت که از هزاران سال قبل این بخش از این رود به نام اروندرود معروف است و گفت دلیل آن هم این شعر فردوسی در شاهنامه است که «تو اروند را به تازی...»
طارق عزیز پرسید این شعر را کی گفته؟ و پاسخ ما این بود که فردوسی. بعد گفت اسم کتابش را دوباره بگویید و ما گفتیم شاهنامه.
اینجا بود که طارق عزیز به دکوئیار رو کرد و گفت "اینها اگر اسم این کتاب را در ایران بر زبان بیاورند، اعدام میشوند". در حقیقت او فکر کرده بود که شاهنامه بحثهایی را درباره دوران پهلوی و شاه مخلوع ایران مطرح میکند که این استنباط او باعث خنده همه شد. پس از آن ما دوباره برای دو هفته به نیویورک رفتیم."
گفت و گوی ایران و عراق در این مرحله نه در نیویورک و نه در ژنو به نتیجه مشخصی نرسید و سرانجام دبیرکل سازمان ملل شکست مذاکرات را اعلام کرد.
قرار بود مجموع مذاکرات سه جانبه ایران و عراق با نظارت سازمان ملل به اجرای قطعنامه ۵۹۸ و سرانجام امضای توافقنامه صلح منجر شود.
صدام حدود یک سال پس از آن و پیش از حمله به کویت، نامه نگاری هایی را با مقام هایی ایرانی آغاز کرد که به اجرای برخی از مفاد قطعنامه منجر شد اما موافقتنامه صلح باز هم امضا نشد.
|
|
|
|
|
|
|
|
|
|
|
|
|
|
|
|
|
|