تمام روزنامه های امروز صبح رسیدگی به ماجرای اختلاس ۳ هزار میلیارد تومانی در جلسه غیرعلنی مجلس را با تیترهایی نظیر "مجلس قانع نشد" و یا "صدای اختلاس در بهارستان پیچید" در صدر اخبار و گزارش های خود قرار داده اند. همچنین برخی از روزنامه ها اظهارات روز گذشته احمد توکلی پس از برگزاری این جلسه برجسته کرده اند که به مقامات مسئول و مرتبط با این اختلاس توصیه کرده است که "استعفاء بدهید و بروید".
در کنار حجم قابل توجهی از مقالات درباره موضوع اختلاس بزرگ، اظهارات غلامحسین محسنی اژه ای سخنگوی قوه قضاییه درباره بازداشت ۱۹ نفر از عوامل این اختلاس نیز در صفحات سایر روزنامه ها از جمله کیهان، رسالت و جام جم خودنمایی می کند.
در کشف اختلاس های دیگر هم رقابت کنید
ابتکار در سرمقاله اشرقابت مقامات کشور برای کشف اختلاس را مورد توجه قرار داده و نوشته این روزها که رازهای یک اختلاس بزرگ از پرده برون افتاده، بسیاری از افراد و مراجع سیاسی و قضایی کشور در پرداختن به این موضوع مسابقه گذاشتهاند و هرکس خود را کاشف این راز بزرگ میداند، فقط مانده است خود فرد اختلاسکننده که در رسانهها حاضر شود و بگوید: «من پیشازاین درباره مفاسد خودم هشدار داده بودم!»
فضل الله یاری با این مقدمه ادامه داده اختلاس در معنی برداشت غیرقانونی اموال دولتی و یا غیردولتی توسط کارمندان دولت یا وابسته به دولت است. نوعی کلاهبرداری منظم و از پیشطراحیشده که یک نوع ملموس و بارز آن، کشیدن چک بلامحل در سیستم اقتصادی است... اما در حوزههای سیاسی، اجتماعی و فرهنگی نیز از این چکهای بلامحل بسیار کشیده شده که گویا سروصدای مربوط به چکهای بیپشتوانه پولی، پرداختن به آنها را در درجهاهمیت بعدی قرار میدهد.
نویسنده این مقاله افزوده چکهای بلامحل سیاسی، همان قول و قرارهای سیاسیونی است که بر پیشخوان اعتماد مردم نوشته و امضا میشود؛ اما حتی سالها پس از مراجعه مردم به حساب اعتبار سیاستمداران، آنان را دست خالی و مغبون برمیگرداند. سیاستمدارانی که بیتوجه به اعتبار خود و تنها با تکیه بر اعتماد مردم وعده میدهند و مینویسند و امضا میکنند، گویی نمیدانند که هم روزی صورتحساب اعتبارشان منتشر میشود، هم تاریخ اعتماد مردم به آنان منقضی میشود. آن زمان با استناد به میلیونها چک بلامحل و مطالبات برآوردهنشده مردم زیاندیده و فریبخورده، حتی بدون تشکیل دادگاهی در قوهقضاییه، حکم قطعی محکومیت آنان صادر خواهد شد.
ابهام در برگزاری همایش اصلاح طلبان
اعتماد در گزارشی از ابهام و نامعلوم بودن برگزاری همایش اصلاح طلبان خبرداده و نوشته بعد از چند دعوت نصف و نیمه برخی چهرههایاصولگرا از اصلاحطلبان برای از سرگیری فعالیتهای سیاسیشان و چراغ سبزهایی که در اظهارنظر شخصیتهایی چون علی لاریجانی و محمدرضا باهنر، رییس و نایب رییس مجلس، به چشم میخورد، دیروز معاون سیاسی وزیر کشور نخستین سنگ را جلوی پای شورای هماهنگی جبهه اصلاحات گذاشت و از لزوم دریافت مجوز رسمی از «مجاری ذیصلاح» برای برگزاری همایش سخن گفت.
به گزارش این روزنامه اصلاحطلبان میگویند همایشهایی از این دست نیازمند کسب مجوز نیست، چرا که وزارت کشور تاکنون چنین درخواستی را از هیچ یک از احزاب و تشکلهای سیاسی نداشته است، همچنین اگر این رویهیی جدید باشد درباره تشکلهای اصولگرا اعمال نمیشود. در یکی دو ماه گذشته از یکسو گروهی از اصولگرایان دو جبهه سیاسی به نامهای ایستادگی و پایداری تشکیل دادهاند و از سوی دیگر هر چند وقت یکبار تشکلهای اصولگرا همایشها یا کنگرههایی در مکانهای عمومی برگزار میکنند، بدون آنکه برای چنین اقداماتی از وزارت کشور یا هر مرجع دیگری مجوز دریافت کنند.
علی محمدغریبانی رییس شورای هماهنگی جبهه اصلاحات در همین باره به اعتماد گفته: "هر چند براساس اطلاعاتی که داریم، میدانیم احزاب و تشکلهای اصولگرا از طی چنین روندی معاف هستند، با این حال میخواهیم نامهیی به وزارت کشور بنویسیم، تا سالن اجتماعات این وزارتخانه را برای برگزاری همایش در اختیارمان بگذراند که اگر با این درخواست موافقت شود خود به خود به معنی صدور مجوز خواهد بود. اگر با برگزاری این همایش در سالن اجتماعات وزارت کشور مخالفت شود، در این صورت آن را در محل مجمع نیروهای خط امام برگزار میکنیم که مکانی غیرعمومی و داخلی محسوب میشود."
بازی جناحی با موضوع ملی
امیرعباس نخعی طی یادداشتی در شرق سفر محمود احمدی نژاد و انتقاد رسانه های اصولگرا از وی برای مذاکره احتمالی با مقامات امریکا را دستمایه کرده و نوشته باز هم نیویورک باز هم «مذاکره». ظاهرا هر سفر به آمریکا آن هم اگر سفر رییسجمهوری برای شرکت در اجلاس سازمان ملل باشد برای برخی یادآور «مذاکره» است؛ مذاکراتی که حتی طرح آن در روزنامههای دیگر برای مردم همچون گذشته جذاب نیست، اما حربه مذاکره با آمریکا ظاهرا همچنان کارکردهای سیاسی گذشته را برای برخی حفظ کرده است.
نویسنده این مقاله اضافه کرده برای هر دانشآموخته علم سیاست و هرکس که اندک آشنایی با فضای سیاسی کشور داشته باشد، پرواضح است در شرایطی که دو کشور حتی برای حل مشکلات دست چندم خود، آن هم با حضور طرفهای سوم و با ترکیبهای چندگانه همچون ۱+۵ حاضر به نشستن پشت یک میز نیستند گفتوگوی دوجانبه امری بعید مینماید.
به عقیده نویسنده انتشار خبر مذاکره یک جریان سیاسی با آمریکا نه تنها موجب انفعال بیشتر آن جریان در میان مردم نمیشود، بلکه به دلیل تاثیر مثبت آن جنبه تبلیغات انتخاباتی نیز پیدا میکند...در ایران دیپلماتها تصمیمگیران اصلی این صحنه، پارامترهای مشخص خود را برای تصمیمگیری در این زمینه دارند، اما رسانهها دستکم نمیتوانند و نباید هم مسایلی اینگونه را دستاویزی برای دستیابی به اهداف سیاسی خود قرار دهند. آنچه که فضای سیاسی دو کشور نشان میدهد این است که فعلا برای دو طرف انگیزهای برای «گام» برداشتن به سوی یکدیگر نیست.
کمترین انتظار؛ استعفای مسولان اقتصادی
همشهری در رابطه با برگزاری جلسه غیرعلنی روز گذشته مجلس برای رسیدگی به اختلاس ۳ هزار میلیارد تومانی و توضیحات مقامات دولتی به نمایندگان با عباسعلی نورا عضو کمسیون برنامه و بودجه مجلس گفت و گو کرده و از قول نوشته: "بهنظرم حرفی برای گفتن نداشتند و تلاش بیشتر برای تبرئه بود و به جز رئیس سازمان بازرسی کل کشور که تا اندازهای شفاف گزارش داد، نمایندگان دولت تلاش داشتند تا موضوع را در حد یک اشتباه و خطا تنزل دهند."
آقای نورا با اشاره به این که مجلس به هیچ جمع بندی و نتیجه خاصی نرسید همچنین گفته :" آنها هیچ پاسخ قانع کنندهای در برابر پرسشهای نمایندگان مجلس نداشتند و تلاش کردند تا موضوع را در حد تخلف در یک شعبه و برخی از کارمندان بانک در اهواز تقلیل دهند و میگفتند که ما علم غیب نداشتهایم که این تخلف در حال شکلگیری است، اما مجلس این توضیحات را قبول نکرد. تلاش و همت دولتمردان در نشست علنی این بود که اختلاس را از سطح کلان تبرئه کنند و به سطح خرد بکشانند که مجلس اعتقاد داشت این موضوع در سطح کلان باید دیده شود و حداقل اینکه مقامات ارشد اقتصادی اگر نقشی نداشتهاند باید استعفا بدهند."
این نماینده مجلس به همشهری گفته: "خواسته مجلس این است که اگر دولتمردان اقتصادی، نقشی در اختلاس نداشتهاند و تقصیری هم متوجه آنها نیست بهترین راه این است که استعفا دهند و بروند دنبال کارشان و حتی رئیس مجلس هم بهصورت ضمنی این خواسته را مطرح کرد."
ادبیات ارعاب و افشاگری
تهران امروز در سرمقاله امروزش با اشاره به انتشار خبری از سوی روزنامه ایران و وبسایت اینترنتی آن درباره این که «دولت از ۳۱۴ نفر از مقامات کشور ۱۴۰ هزار سند در دست دارد که به وقتش افشا خواهد شد»، نوشته اگر واقعا این اسناد و افراد خطاکار واقعیاند وظیفه هر دوستدار نظام است که آنها را به دستگاه قضا تحویل دهد و اگر نیست، جز تشویش اذهان عمومی نتیجه دیگری ندارد.
حسام الدین کاوه همزمانی انتشار این خبر با پیگیری ها درباره پرونده اختلاس ۳ هزار میلیاردی را برجسته کرده و افزوده قانون اساسی وظایف سه قوه مقننه، مجریه و قضائیه را به دقت تفکیک کرده است و تداخل وظایف را مانع شده است. با این حال خط و نشان کشیدن برای قوه قضائیه، چاره کار نیست چرا که دستگاه قضا در رسیدگی به پرونده اختلاس ۳ هزار میلیارد تومانی به وظیفه ذاتیاش عمل خواهد کرد و میکند.
نویسنده مقاله همچنین نوشته تهدید به افشاگری و ارعاب مسئولان، نشان میدهد که تهدیدکنندگان تا چه حد موقعیت خود را در خطر میبینند و بیتردید ماجرای اختلاس ۳ هزار میلیارد تومانی، از یک عقبه سیاسی برخوردار است که بدون پشتیبانی و حمایت آن عقبه سیاسی نمیتوانسته به مقاصد خود دست یابد. سویه دیگر تهدید به افشاگریها، نمایانگر نهان روشی و رفتار دوگانه معدود افرادی است که با ادبیات ارعاب، میخواهند جلوی اجرای عدالت را به هر قیمت که شده بگیرند.اینگونه به نظر میرسد که جریان یا جریانهای خاصی برای تامین هزینههای سیاسی خود، پیوند با اقتصاد آلوده را پیشه کرده است تا بتواند در آینده نیز بر کرسی قدرت بماند.
وعده های بی سرانجام
مردم سالاری طی مقاله ای وعده های عملی نشده محمود احمدی نژاد در سال های اخیر از جمله: پایین آوردن بهره یا سود مشارکت بانکی تا عدد یک رقمی، تورم یک رقمی، وعده یک میلیون و ششصد هزار شغل در سال ۸۹ و دومیلیون و پانصد هزار ایجاد شغل در سال ۹۰، آوردن پول نفت بر سرسفره مردم، اهدای یک میلیون تومان اهدایی به نوزادان و... را فهرست کرده است.
منصور فرزامی پس پرداختن به این وعده ها پرسیده این وعده های ریز و درشت که هر روز و ماه و در هر انجمن و جلسه سخنرانی به مناسبتی، بدون دیدگاه کارشناسی و عاقبت اندیشی و همه سونگری مطرح می شود به چه منظوری است؟ آیا به شادی های زودگذر مردم دل خوش می شویم؟ آیا با علم به امکانات کشور و توانمندی های موجود، این احکام صادر می شود؟ آیا در جامعه ما کم کم قبح بدقولی از بین می رود؟ آیا توانمندی های جامعه و کشور ما، تحمل این وعده ها را دارد؟
نویسنده مقاله سپس نوشته به نظر می رسد که آمار و ارقام و توان واقعی امکانات ما، درست منتقل نمی شود و قول ها و وعده ها مبتنی بر خیال است نه واقعیت ها! شاید وعده ها برخاسته از منطق علمی است اما مقام بالای اجرایی کشور، بازوها و مغزهایی را یاور خود نمی بیند که توانایی ها را از قوه به فعل درآورند. آیا به وادی قحط الرجال درآمده ایم و «جهان تهی است ز رندان؟» شاید جابه جایی مهره های اجرایی و عدم ثبات مدیریت ها منتج به این بدقولی ها شده است. آیا فکر نمی کنید که تیم نخبه های اجرایی نیاز به بازسازی و جبران داشته باشد؟
+0
رأی دهید
-0
نظر شما چیست؟
جهت درج دیدگاه خود می بایست در سایت عضو شده و لوگین نمایید.