روزنامه های امروز صبح تهران به مقابله روزنامه ها و مقامات ایرانی با ناآرامی های لندن پرداخته و در مقالاتی آن را به شوخی شبیه دانسته اند.
فعالیت های انتخاباتی هواداران دولت و بی حاصل ماندن کوشش اصولگرایان برای رسیدن به وحدت در انتخابات سال آینده، ابراز نگرانی از قیمت ها و تورم و در عین حال انتقاد از خشونت در جامعه از دیگر مسایل این روزنامه هاست.
واکنش ایران به ناآرامی های لندن
"ناآرامی در لندن، تنش در روابط ایران و انگلیس" عنوان اصلی روزنامه شرق است، کیهان از جست و جوی خانه به خانه در این کشور خبر داده و نوشته "بازداشت ۱۵۰۰ جوان"، فرهیختگان نوشته "رفتار وحشیانه با مردم اصلا قابل قبول نیست" و آرمان خبر از "آمادگی بسیج برای اعزام به لندن" داده است.
صادق زیباکلام در مقاله ای در روزگار از واکنش برخی از مسئولان و مقامات و رسانه های حکومتی ایران به اغتشاشات و ناآرامی های هفته گذشته در انگلیس ابراز تعجب و شگفتی کرده و آن را کمدی – تراژیک خوانده و نوشته آدم باورش نمی شود در قرن بیست و یکم و با بودن این همه ابزار و امکانات ارتباطی از ماهواره و اینترنت گرفته تا مطبوعات، فیس بوک، توییتر و شبکه های اجتماعی، این همه در دیدن، درک و تشخیص واقعیت ها، مسوولان ما به خطا بروند و نتوانند بدیهیات و واقعیات مسلم و آشکار را در خصوص حوادث و رویدادهای این کشور ببینند و به جای آن تصویر، تصورات و ذهنیات خود را جایگزین کنند. انسان وقتی برخی از واکنش ها، قضاوت ها و رهنمودهای مسولان ایرانی در قبال این رویدادها را می شنود باورش نمی شود آنان در آنچه پیرامون حوادث آن کشور دارند می گویند جدی باشند و آن مطالب را از ته دل گفته و به آن باور داشته باشند.
عبدالجواد موسوی هم در مقاله ای در همین روزنامه نوشته انگلیس عجیب و غریب و گاه مایه انبساط خاطر است.بعید می دانم این بزرگواران از نتایج و توابع حرفهایشان آگاه نباشند اما به احتمال قریب به یقین میگویند چیزی که عوض دارد گله ندارد. انگلیسیها که دو سال پیش در مقابل حوادث پس از انتخابات ایران چنان کردند، مستحق اند.
مقاله روزگار تاکید کرده اگر قضایا را کاملا سیاسی ببینیم شاید به این بندگان خدا حق بدهیم و به جماعت انگلیسی بگوییم: کلوخ انداز را پاداش سنگ است. اما و اما این نحوه از برخورد طبق معمول با شعار دینی و اخلاقی جور درنمی آید. نمی توان با حریف مقابله به مثل کرد و در همان حال او را به رعایت انصاف و اخلاق و تقوا دعوت کرد.
نویسنده با اشاره به تصمیم های ایران در زمان جنگ با عراق نوشته همین رفتارهای ظریف جنگ ما و عراقی ها را از یکدیگر متمایز می کرد و اگرنه در ظاهر، سرباز ایرانی همان می کرد که سرباز عراقی. خشونت ورزیدن پلیس همه جا مذموم است چه در انگلستان، چه در ایران. چه بیخ گوش ما، چه در شمال آفریقا. مشکلاتی که دولت دارد
هرمیداس باوند در مقاله اعتماد نوشته شکی نیست که رییسجمهور میتواند برای پیگیری سیاستهای حوزه بینالملل خود افرادی را به عنوان مشاور انتخاب کند اما تصدی افرادی در مقام معاونت بینالملل میتواند شائبه موازیکاری با وزارت امور خارجه را به وجود آورد و نشاندهنده عدم اتحاد کابینه برای پیگیری منویات خود در حوزه دیپلماسی کشور باشد. رییسجمهور باید مشخص کند که اگر بحثی و موضوعی در حوزه بینالملل و سیاست خارجی کشور به وجود آمد کدام دستگاه و فرد مسوول پیگیری آن است و اولویت را به وزیر خارجه خود میدهد یا معاون بینالملل؟ علاوه بر این برای ماموریتهای خارجی کشور کدامیک را اصلح میداند.
به نوشته این استاد دانشگاه در عرف بینالملل رایج است که افرادی مسوول پیگیری سیاستهای حوزه بینالملل کشورها باشند که به یکی از زبانهای زنده دنیا تسلط داشته باشند. حال این سوال مطرح است که آیا آقای سعیدلو از این توانایی برخوردار است؟ با توجه به کشمکشهایی که طی روزهای اخیر میان وزارت امور خارجه و مجلس به وجود آمده است شاید هدف آقای احمدینژاد از انتخاب سعیدلو به کار گماردن فردی باشد که خارج از نظارت مجلس بتواند دیدگاههای رییسجمهور را پیگیری کند. در روزهای گذشته آقای صالحی برای کوچکترین سیاستگذاری و موضعگیری در وزارت خارجه به مجلس احضار شده است تا پاسخگوی سوالات نمایندگان باشد، بنابراین احتمال آن وجود دارد که آقای احمدینژاد بخواهد از زیر سوالات مجلس شانه خالی کند و با تصدی سعیدلو به عنوان معاون بینالملل خود از مجرای دیگری به پیگیری سیاستهایش بپردازد.
تاکید مقاله اعتماد بر این است که دستگاهای اطلاعاتی کشور که طی ماههای اخیر مباحثی را درباره حضور اطرافیان احمدینژاد در دستگاه سیاست خارجی کشور مطرح کرده بودند، دیگر نمیتوانند از طریق اعمال فشار نمایندگان مجلس دیدگاههای خود را به کرسی بنشانند و موجبات برکناری سعیدلو را فراهم کنند چرا که سمت معاونت بینالملل رییسجمهور جایگاهی در حیطه اختیارات رییس کابینه است و نمیتوان خردهیی به احمدینژاد گرفت که چرا این فرد را انتخاب کرده است یا باید او را برکنار کند. هیچ افتخاری ندارد
رضا زندی در مقاله ای در شرق نوشته اگر وزیر نفت بودم، در نخستین هفته وزارتم به عربستان حمله نمیکردم. نمیگفتم: "عربستان سعودی کل اوپک را شامل نمیشود." چرا؟ چون یکسوم کل تولید ۳۰ میلیون بشکهای اوپک از چاههای سعودی میآید. چند برابر ایران نفت تولید میکند و به دنبال کسب سهم بازار نفت ایران در هند، چین، کره، ژاپن و ... است. چون اقتصاد ما تاب کاهش جدی درآمدهای نفتی را ندارد.
ابزار مقابله در دنیای نفت "مازاد ظرفیت تولید" است. وقتی ظرفیت نداریم بهترین راه کسب منافع ملی، "تعامل سازنده" است تا بازارهای نفت کشور حفظ شود، جلوی کاهش قیمت نفت گرفته شود و ارتقای پرستیژ ایران را به همراه بیاورد.
روزنامه جمهوری اسلامی نوشته سخنان رئیسجمهور در مراسم ضیافت افطار چهارشنبه شب کارکنان نهاد ریاست جمهوری که اظهار داشت: "اینکه در طول ۶ سال گذشته ۳۰ میلیون نفر برای رفع مشکلات خود به این مجموعه مراجعه کردند، نشان دهنده حجم بالای فعالیتهای انجام شده در این مجموعه است" مورد نقد سایت خبری عصر ایران قرار گرفته است. این پایگاه خبری و تحلیلی نوشت: "این آمار نشان میدهد که در ۶ سال گذشته به طور متوسط هر سال ۵ میلیون نفر برای مشکلات و مسایل خود به نهاد ریاست جمهوری مراجعه کردهاند. این روزنامه نوشته اگر این رقم بر فرض اینکه همه روزهای سال روز کاری باشد تقسیم بر تعداد روزهای سال بشود رقمی حدود ۱۳۷۰۰ مراجعه کننده برای هر روز کاری نهاد ریاست جمهوری میشود که به گمان راقم این سطور نهاد ریاست جمهوری به هیچ وجه ظرفیت پرسنلی برای پاسخ دهی به این تعداد مراجعه کننده در روز را ندارد."
عصر ایران افزود: "برفرض صحت، این آمار اعترافی تلخ است به این که مردم ایران واقعاً دچار مشکلات زیادی هستند، آنقدر که دهها میلیون نفرشان فقط به نهاد ریاست جمهوری مراجعه کردهاند تا بلکه گرهی از کارشان گشوده شود."
جمهوری اسلامی نوشته این آمار باعث افتخار نیست کما این که هر چقدر آمار افراد تحت پوشش کمیته امداد و بهزیستی بالا باشد، جای بالیدن ندارد و باعث ناراحتی و شرمساری ملی است. این تعداد مراجعه کننده به نهاد ریاست جمهوری در ۶ سال گذشته اگر نگوییم یک فاجعه ملی است، قطعاً نشان از ناکارآمدی سیستم اداری کشور است." خشونت افتخار ندارد
مردم سالاری از "غیرقانونی بودن ۱۸ مصوبه جدید دولت" خبر داده، جام جم نوشته "چهار اعدام پرونده سیاه" و روزگار نوشته "به لیاس شخصی ها بدون حکم پاسخ ندهید".
جهان صنعت در سرمقاله خود با اشاره به این که "حکم اعدام صادر شد؛ چهار متهم اصلی فاجعه خمینی شهر باید در ملاء عام اعدام شوند" نوشته همین چندسال پیش بود که نیروی انتظامی عملیات ضربتی مبارزه با اراذل و اشرار را شبانه در تهران انجام می داد و صداوسیما نیز بخشهای گسترده ای از آن را برای خانواده ها روی آنتن می فرستاد تا ببینند.
به نوشته این روزنامه تحقیر دستگیرشدگان در عملیات شبانه با آفتابه به گردن انداختن و به کهریزک فرستادن آنها به طور کامل انجام شد. کهریزک هنوز آن روزها نامش با فاجعه عجین نشده بود و به گفته مسوولان نیروی انتظامی کاربری اش برای همین اراذل و اوباش بود. بماند که هنوز معلوم نیست ساختن چنین زندانی که رهبر انقلاب شخصا دستور تعطیلی آن را داد به کدام حکم مجاز شمرده شده بود. پاسخ دادن به این سوال نه در حوزه اختیارات ماست و نه در حوزه تخصصمان،حتما آنها که متهم به کهریزک فرستادند فکر آن را کرده بودند.
جهان صنعت پرسیده اما آیا با آن راهکاری که نیروی انتظامی اتخاذ کرد و صداوسیما به عنوان پرنفوذترین رسانه کشور همراهی تمام انجام داد، پرونده اراذل و اوباش بسته شد؟ آیا در تمام محلات تهران میتوان آسوده در خیابان قدم زد؟ آیا در همین تهران پایتخت ایران اسلامی زنان جرات و جسارت می کنند در تاریکی هوا قصد سفری درون شهر تهران داشته باشد؟ فعالیت های انتخاباتی به کجا می رسد
روزنامه ابتکار "جمع ۷+۸ را بی حاصل" خوانده، قدس از قول مهدوی کنی نوشته "ما گروه گرا نیستیم و اصولگرائیم" و روزنامه جمهوری اسلامی از "انتقاد شدید رییس مجلس از کشمکش ها و سهم خواهی های انتخاباتی" نوشته است.
فرزانه آیینی در گزارشی در اعتماد نوشته فاش شدن پشتپرده دیدارهای اخیر جمعی از نزدیکان اسفندیار رحیممشایی با برخی استانداران، نگرانی اصولگرایان از سرنوشت انتخابات آتی مجلس را دو چندان کرده است.
به نوشته این گزارشگر مدتی بود که نه خبری از فعالیتهای جریان خاص به گوش میرسید و نه اعلام موضع و نگرانی علیه این جریان و وابستگان شاخصش در دولت - مشایی و حمید بقایی - از سوی اصولگرایان، آنچنان که به نظر میرسید غایله جریان خاص ختم به خیر شده است. اخیرا اما اخباری مبنی بر دیدارهای استانداران و فرمانداران با نزدیکان مشایی که به نمایندگان جریان خاص شهره شدهاند سبب بازگشت موج نگرانی اصولگرایان شده است و باعث شده مجددا موجی از اما و اگرها و شنیدههای غیر رسمی در عالم سیاست شکل بگیرد.
اعتماد نوشته در این میان برخی سخن از تغییرات پیاپی فرمانداران و بخشداران و تزریق مدیران ارشد و میانی استانداری تهران و البته وزارت کشور به بخشها و فرمانداریهای دورافتاده از پایتخت میرانند و برخی میگویند شنیدهایم که در دیدارهای نمایندگان جریان خاص با استانداران پولهایی هم پرداخت شده است. عده ای نیز عنوان میکنند این جریان که به خاطر نفوذش در دولت بشدت مورد غضب اصولگرایان قرار گرفته است تلاش دارد افراد گمنام را به عنوان کاندیداهایش وارد مجلس کند تا برچسب جریان خاص مانع تحقق آرمانش برای تصاحب اکثریت مجلس هشتم نشود.
ابتکار از قول محمد رضا باهنر نوشته اصولگرایان در حالت خوف و رجا بهسر میبرند. و اضافه کرده این توصیف در حالی درباره این جناح بهکار برده میشود که جناح رقیب، یعنی اصلاحطلبان، در بیسابقهترین وضعیت خود بهسر میبرند و عملاً نه حرکتی برای حضور در صحنه سیاسی کشور از خود نشان میدهند (آنگونه که از شرطگذاریهای آنها برمیآید) و نه تاکنون ارادهای برای این کار از خود نشان دادهاند.
این روزگار افزوده پیشبینیهای جناح اصولگرای کشور که فکر میکرد با دراختیارگرفتن تقریباً همه نهادهای نظام و در غیبت رقیب سابقاً قدرتمند خود، یعنی اصلاحطلبان، به اهداف خویش خواهد رسید، درست از آب درنیامد و تاکنون باوجود تلاشهای فراوان چهرههای متنفذ و مورد احترام این اردوگاه، راه بهجایی نبرده است.
به نوشته ابتکار تشکیل گروه ۷+۸ که تاکنون بسیاری از اصولگرایان را در ذیل خود تعریف کرده است، اگرچه اقدام مهمی در این جناح بهشمار میرود، اما تاکنون نتوانسته آنگونه که اصولگرایان میاندیشیدند، انسجام کاملی از این جناح بزرگ کشور را به نمایش بگذارد.
محمد حسین روانبخش در ستون طنز مردم سالاری نوشته این روزها بعضی ها با شدت به دنبال ایجاد وحدت میان خودشان هستند و دست به هر کاری می زنند تا به وحدت دست پیدا کنند. از آنجا که کمک به همنوع کار نیکی است، بالاخص اگر آن همنوع دچار استیصال شده باشد، امروز روش های مختلف رسیدن به وحدت، به همنوعان محترم آموزش داده می شود:
"اولین روش وحدت زوری است به این معنا که بعضی ها عقیده دارند تا زور بالای سرآدم ها نباشد، آنها زیر بار هیچ زوری نمی روند! حالا که معلوم شده جناح محترم متفرق حاضر نیست زیر هیچ علمی جمع شود و از هر طرف که آنها را جمع و جور می کنند، از طرف دیگر به گشت و گذار می روند و یک جا نمی ایستند، باید از روش وحدت زوری استفاده کرد. طبق این دستور العمل هر کس که زیر بار وحدت زوری نرود نه تنها خودی نیست ، بلکه نخودی هم نیست و اصلا نباید وارد بازی انتخابات شود!"
روش دیگر به نظر طنز نویس مردم سالاری تفرقه بینداز و وحدت کن است و سرانجام اسم تفرقه را گذاشت وحدت: بهترین و موثرترین راه این است که معنی کلمات را عوض کنیم. این تاکتیک تا بحال در جاهای دیگر استفاده شده و به شدت جواب داده است. براساس این روش باید اسم هر نوع تفرقه و اختلاف را بگذاریم وحدت! به این ترتیب هر کسی که برود یک گروه یا گروهچه تشکیل دهد در راستای وحدت قدم برداشته، هرکس که علیه بقیه حرف بزند وموضع گیری کند، دارد وحدت را تقویت می کند و هر کس ساز جدایی سر دهد، پایبندی اصولی و صد در صدی خود را به وحدت نشان داده است. با این اوصاف مطمئنا با نزدیک تر شدن به انتخابات، وحدت چنان اوجی می گیرد که بیا و ببین!
+0
رأی دهید
-0
نظر شما چیست؟
جهت درج دیدگاه خود می بایست در سایت عضو شده و لوگین نمایید.