بررسی روزنامههای صبح تهران - سه شنبه ۱۸ مرداد
روزنامه های امروز صبح تهران در صفحه اول خود با چاپ عکس و گزارش از دو شب آشوب در لندن نوشته و در عین حال از اوج گیری قیمت طلا در بازار جهانی خبر داده و بخش هائی از تازه ترین سخنان آیت الله خامنه ای را منعکس کرده اند.
جهان صنعت از زبان رهبر جمهوری اسلامی در صدر اخبار خود نوشته "رفتار قبیله ای در سیاست و اقتصاد ضعف است"، تهران امروز همین گزارش را با تیتر" مساله اشتغال و تورم حل نشده" آورده، "اگر نقاط منفی را نبینیم صدمه خواهیم خورد" انتخاب روزگار است و روزنامه جمهوریاسلامی نوشته "ارزیابی صحیح از وضعیت کشور مستلزم نگاه واقع بینانه و پرهیز از یکسونگری است".
کیهان از قول بروکینگز در تیتر اول خود نوشته "عربستان را دریابید سقوط آل سعود حتمی است"، فرهیختگان از "دو شب آشوب درلندن" نوشته است و دنیای اقتصاد "طلا در ارتفاع ۱۷۰۰ دلاری" را با اهمیت دیده است.
دعوت از اصلاح طلبان، دست دولت کوتاه از انتخابات
"بهترست دولت برگزار کننده انتخابات نباشد" به نقل از نایب رییس مجلس تیتر اول شرق است، آرمان از زبان همین مقام نوشته "خواهش می کنم اصلاح طلبان به انتخابات بیایند"، "تغییر در نحوه برگزاری انتخابات" در صدر اخبار ابتکارآمده، مردم سالاری از قول عماد افروغ در عنوان اصلی خود نوشته "در انتخابات ۸۸ هیچ کس برد نداشت" و اعتماد در گزارش اصلی خود از "حضور اصلاح طلبان برای گرم شدن تنور انتخابات" نوشته است.
عباس عبدی در مقاله اصلی اعتماد نوشته مشکلی که برای فعالان سیاسی کنونی وجود دارد این است که این مجموعه از افراد معمولا جزو طبقه متوسط به بالای جامعه هستند. حتی بخشهایی از آنان که از طبقات پایینتر هستند، به دلایل متعدد و از جمله اولویتهای فرهنگی و فکری برای آنان، در عمل همسو با مطالبات طبقه متوسط به بالا هستند این طبقه دارای تشکیلات و سخنگو و رسانه است، در حالی که طبقات حاشیهیی و نیز کمدرآمد جامعه فقط مترصد این هستند که ببینند چه گروهی میتواند آنان را بسیج کرده و به آنها انگیزه تزریق کند و وعدههای مناسبی به آنان دهد.
به نظر این جامعه شناس اصلیترین مطالبه این گروه نیز مسائل معیشتی است، زیرا آزادی بیان یا سایر آزادیها چندان برای آنان موضوعیتی ندارد. در میدان انتخابات ایران، رای قابل توجه و حتی متمرکز و بدون پراکندگی نزد این گروه است. هر گروهی که بتواند آنان را با خود همراه کند، برگ برنده را خواهد داشت. این همراهی در انتخابات ریاستجمهوری در ذیل یک گرایش عمومی شکل خواهد گرفت، ولی در انتخابات مجلس ممکن است مسائل منطقهیی و محلی، به نحو بارزی تاثیرگذار باشد. مگر آنکه یک گروه سیاسی قادر باشد موضوعی کلان و عمومی را تبدیل به محور برنامه انتخاباتی خود کند.
در انتهای مقاله اعتماد آمده در میان نیروهای فعلی، سه دسته کلی را میتوان از یکدیگر متمایز کرد. دسته اول اصلاحطلبان هستند. اگر انتخابات همین الان برگزار شود، به این گروه اجازه مشارکت نخواهند داد، هرچند ممکن است بازیگرانی بدلی از آنان درست کرده و به میدان بیاورند؛ بازیگرانی که از پیش بازنده خواهند بود و فقط دستمزد بدلی خود را خواهند گرفت. ولی اگر شرایط موازنه قوا تغییر کند، این احتمال وجود دارد که آنان بتوانند در انتخابات شرکت کنند، حتی اگر با نیمی از توان تشکیلاتی خود هم وارد میدان شوند، قدرت بسیجکنندگی آنان چشمگیر خواهد بود. مشروط بر اینکه رهبری متمرکز و منسجمی از خود نمایش دهند.
احمد شیرزاد در مقاله ای در آرمان به سخن محمد رضا باهنر نایب رییس مجلس که گفته خواهش می کنم اصلاح طلبان وارد انتخابات شوند پاسخ داده و نوشته خواهش لازم نیست کسانی باید در انتخابات شرکت کنند که امکانش را داشته باشند در حال حاضر جز در برخی از شهرستان های دور، امکان رقابت برای بدنه اصلی اصلاح طلبان وجودندارد و اما این که به طور مشخص و جبهه ای که به اصلاح طلبی شناخته می شود و جامعه به آنان اعتماد دارد بتوانند به عرضه بیناید من فکر می کنم تا حداقل ها فراهم نشود صحبت از حضور نمی تواند تعیین کنده باشد.
این نماینده اصلاح طلب مجلس پیشین در ادامه مقاله اش خطاب به اصولگرایانی که خواهان بازتعریف اصلاح طلبی شده اند نوشته نمی شود از گرایش های سیاسی خواست قالب بندی شوند و مارک اسانداری که مورد تائید اصولگرایان باشد را برخود بزنند چنان که برای اصولگرائی هم نمی شود مثلا همین الان مشائی جز اصولگرایان هست یا نه . ملاحظه می کنید که تعریف برای اصولگرایان هم دشوار است.
صنعت نفت و بی کفایتی ها
قدس در تیتر اول خود خبر از "کشف میدان ۱۳۳ میلیارد دلاری گاز در عسلویه" داده اما شرق در گزارشی نوشته نفت ایران چند صباحی است که تاوان بیبرنامگی و تاثیر محدودیتهای بینالمللی را در قالب حادثههای گوناگون میدهد؛ حادثههایی که بعضا در هیچ کجای دنیا نمونه مشابه آن را پیدا نمیکنید.
رضا زندی در مقاله ای در همین روزنامه نوشته بیکفایتی در بخشهایی از «صنعت نفت» حالا دیگر نگرانکننده شده است. نوزده حادثه در پانزده ماه؟! آیا باید چشمانمان را بر آمار خیرهکننده حوادث نفتی ببندیم؟ از «تلفات جانی» و «پول ملت» که در حوادث «دود» میشود حرف نزنیم؟ از زحمات مهندسان و کارگرانی که در شرایط سخت برای احداث پروژههای نفتی عرق میریزند بگذریم؟ خدشهای که به آبرو و اعتبار بینالمللی صنعت نفت وارد میشود را نادیده بگیریم؟
نویسنده مقاله شرق با اشاره به پارگی یکی از مخازن امونیاک پتروشیمی پردیس عسلویه نوشته روزی که در حضور عالیترین مقام اجرایی کشور، واحد بنزینسازی پالایشگاه آبادان، اندکی پس از افتتاح آتش گرفت، انتظار این بود که با اتخاذ تدابیر پیشگیرانه و «برخورد مناسب» با مدیران مسوول «کمکفایت» بساط این حوادث برچیده شود. اگر امروز هم چارهای جدی نیندیشیم، فردا شاید خسارت بزرگتری تحمل کنیم.
به نوشته این مقاله علت هزینه های گزافی که از جیب ملت خارج می شود اول عدم ثبات در مدیریت کلان نفت، تغییر پیدرپی وزیر و به تبع آن مدیریتهای میانی است و دیگر این که حتی اگر فرضیه خرابکاری از برخی حوادث نفتی نظیر انفجار خط لوله انتقال گاز به ترکیه مطرح شود باز هم نمیتوان مسوولیت حفظ و حراست از پروژههای نفتی را از دوش سازمان حراست نفت نادیده گرفت.
رسول بهروش در قدس گزارشی دارد که در ابتدای آن آمده حکایت رانندگی در ایران، قصه غریب و پرخطری است. اصولاً ثبت رکورد بیشترین مرگ و میر و تلفات جاده ای در جهان برای کشورمان، می تواند یک منشور چند وجهی باشد که از ابعاد گوناگون قابل بررسی است. از یک سو نبود جاده های استاندارد، از سوی دیگر کیفیت پایین خودروهای تولیدی، از یک طرف ناآگاهی بخشی از رانندگان و از طرف دیگر اجرا نشدن مقررات راهنمایی و رانندگی به دلایل گوناگون، از جاده های ایران چهره ای مخوف و ترسناک ساخته که گویی هر لحظه مترصد صید قربانیان جدیدی است.
گزارشگر این روزنامه در عین حال به داستان دردناک حوادثی اشاره کرده که گاه و بیگاه برای خودروهای دوگانه سوز رخ می دهد و طی آن، خودروهایی که به شکل غیراستاندارد گازسوز شده اند، طعمه انفجار و حریق می شوند.
قدس افزوده هر چند روز یکبار، خبری تلخ از منهدم شدن یک خودرو در نقاط مختلف کشور می رسد که با سهل انگاری در تغییر سوخت خودرو شان، چند خانواده را داغدار کرده اند. برخی به درستی از خودروهای دوگانه سوز غیراستاندارد، با عنوان طعنه آمیز «بمب های متحرک» یاد می کنند؛ بمب هایی که چند سالی است از مقابل چشممان عبور می کنند، گاهی برایمان بوق می زنند و حتی برخی اوقات، سوارمان می کنند.
طنز رستم و اسفندیار
محمد حسین روانبخش در مردم سالاری نوشته غیبت اسفندیار دولت در روزهایی که یک رستم (رستم قاسمی- وزیر تازه نفت) به دولت اضافه شده سوال برانگیز است و برای همین این سوال دیروز از محمد رضا باهنر پرسیده شد که مشایی کجاست؟ باهنر هم برای اینکه نشان دهد چقدر از او خبر دارد گفت: اگر او را دیدید سلام من را هم برسانید!
به نظر نویسنده یک نکته در این جواب باهنر هست: اینکه حالا حالاها قرار نیست کسی مشایی را ببیند والا باهنر خیلی دنبال سلام رساندن به مشایی نیست !
طنزنویس مردم سالاری افزوده در شاهنامه اسفندیار توسط پدرش به جنگ رستم فرستاده می شود، چون اسفندیار می خواهد جای بابا را بگیرد و شرط جانشینی مبارزه با رستم است. بعضی ها دوست دارند داستانها را شبیه به هم بیان کنند و می گویند حالا که مشایی قصد کرده رئیس جمهور بعدی باشد، باید مبارزه کند!
ابراهیم رها که هر روز در اعتماد بیانیه ای صادر می کند امروز نوشته :ما اعلام حمایت میکنیم از اینکه قرارگاه خاتم جانشین سرمایهگذاران خارجی در شرکت نفت شده است. انصافا وزیر جدید نفت قدم اول را فرو کرد توی... توی چشم دشمنان و حومه!
طنز نویس اعتماد پیشنهاد داده این اقدامات نیز صورت گیرد:
الف) سایر قرارگاهها جایگزین سایر سرمایهگذاران در سایر پروژههایی که پول در آن هست بشوند. ب) قرارگاه خاتم جایگزین یک چیزها و جاهای دیگر هم بشود بطور کل!
ج) کلیه سرمایهگذاران خارجی از کشور اخراج شوند. جذب سرمایهگذار خارجی هم از این به بعد یک حرف بیادبی بلکه بیناموسی محسوب شود؛ هرکس گفت بکنند توی دهنش فلفل.
د) فعلا سردار قاسمی، وزیر نفت در الف هستند بگذارید به دال هم خواهند رسید!