پیشنهاد نامیدن یک خیابان به نام آمنه بهرامی


پیشنهاد نامیدن یک خیابان به نام آمنه بهرامی

مردمک : معصومه ابتکار، عضو شورای شهر تهران امروز ۱۱ مردادماه پیشنهاد کرد که خیابانی در تهران به نام «آمنه بهرامی» نامگذاری شود.

دو روز پس از آن‌که آمنه بهرامی از اجرای قصاص خواستگارش منصرف شد، رئیس کمیته محیط زیست شورای شهر تهران، خواستار قدردانی این شورا از خانم بهرامی شد و پیشنهاد کرد که خیابانی در تهران به نام او نامگذاری شود.

خانم ابتکار گفت که اقدام آمنه بهرامی ‌نشان داد که این دختر اگرچه بینایی را از دست داده، اما «بصیرت و زیبایی دلش را» همچنان حفظ کرده است.

این عضو شورای شهر تهران، ادامه چنین بخشش‌هایی را سبب «همبستگی ایرانیان» قلمداد کرد.

همچنین پس از گذشت آمنه بهرامی از قصاص مرد اسیدپاش، محمد خاتمی، رئیس‌جمهوری پیشین ایران در پیامی او را «آموزگار مهربانی، شرافت، احترام به زندگی، دیگرخواهی و بزرگ‌منشی» نامید.

رئیس بنیاد باران در پیام خود نوشت: با این اقدام بر همه ثابت شد که در برابر سنگدلی و بی‌آزرمی و نفرت‌پراکنی و خودخواهی و کین‌توزی هنوز می‌توان از مهربانی، شرافت و احترام به زندگی، دیگرخواهی و بزرگ‌منشی هم سراغ گرفت و زیبایی را در اوج آن به تماشا نشست.

آقای خاتمی در ادامه با به چالش کشیدن رفتار صاحبان قدرت پرسید: آیا در عرصه زندگی سیاسی و اجتماعی نیز نمی‌توان از آمنه آموخت و بحران را با آرامش و تنش را با احترام به یکدیگر و پاس داشت حق و حرمت انسان و دوری از غرور – به‌خصوص آنان که قدرت بیشتری دارند – سودا کرد.

اما این نامه بی‌پاسخ نماند و آمنه بهرامی در گفت‌و‌گو با سایت روزآنلاین خطاب به وی گفت: وعده‌ای که شما به من داده بودید، بعد از پایان ریاست جمهوری شما، به فراموشی سپرده شد. شما به من قول داده بودید که رئیس جمهوری ایران، همیشه پشت من خواهد بود. اما بعد از شما به فراموشی سپرده شد و رئیس‌جمهوری سراغ از من نگرفت.

او با ابراز خوشحالی از این‌که محمد خاتمی به یادش بوده گفت که دیروز محمود احمدی‌نژاد پزشکی فرستاده و گفته که این پزشک، جراحی‌های او را در ایران و رایگان انجام دهد.

خانم بهرامی اما در پاسخ گفت: من نیازی به دکترشما ندارم. من بهترین دکترها را دارم و حاضر نیستم پزشکان خودم را عوض کنم. من نیاز به کمک و پول دارم که در تمام این سال‌ها از من دریغ شده است.

مجید موحدی، خواستگار آمنه که از او جواب منفی گرفته بود، بعد از ظهر روز دهم آبان ۱۳۸۳، در یکی از محله‌های شرق تهران روی صورت او اسید پاشید و این اتفاق علاوه بر تغییر چهره کامل آمنه، به نابینایی او از هر دو چشم منجر شد.

پیگیری‌های حقوقی آمنه و خانواده او سبب شد قوه قضائیه نخستین حکم اسیدپاشی را در ایران صادر کند. بر اساس این حکم قرار بود متهم با چکاندن اسید در چشم از هر دو چشم نابینا شود.

آمنه پس از آسیب‌دیدگی با کمک‌های دولت و نهادهای بین‌المللی به اسپانیا رفت و تا کنون ۱۷ بار تحت عمل جراحی قرار گرفته است.

خانم بهرامی ۲۳ اردیبهشت، چند ساعت پیش از اجرای حکم قصاص که به تعویق افتاد، در گفت‌وگو با برنامه ساعت ششم رادیو فردا اعلام کرده بود که در صورت دریافت دو میلیون یورو حاضر است از کور کردن مجید موحدی چشم‌پوشی کند.

پس از این مصاحبه، تعدادی از فعالان حقوق بشر و زنان ایران با راه‌اندازی کمپینی در فیس‌بوک تصمیم گرفتند با آمنه وارد گفت‌وگو شوند و او را از این کار منصرف کنند.

آمنه تنها قربانی اسیدپاشی در ایران نیست. در سال‌های اخیر موارد زیادی از اسیدپاشی مردان روی زنانی که به شکلی به خواست آنها جواب منفی داده‌اند، دیده شده است.

در تازه‌ترین آنها، دختر ۱۹ ساله‌ای که به درخواست ازدواج مردی جواب منفی داده بود، به همراه مادرش قربانی اسیدپاشی شد.

براساس قانون مجازات اسلامی، درصورتی که اسیدپاشی منجر به مرگ شود، مجازات آن مرگ و در موراد دیگر، پرداخت دیه و حبس یا قصاص عضو مجازات آن است.

آینه - انگلیس - لندن
نام گذاری بخوره تو سرتون. خرج و مخارج این دختر معصوم رو بدید بهتر هست تا نامیدن خیابان. کلی خرج عمل و داروها میشه مردید اون رو پرداخت کنید.
سه‌شنبه 11 مرداد 1390

germinehpakravan - قبرص - لارناکا
این کارها نان وآب ودرمان برای این زن بزرگوار نمیشود.همگی باید دست بیکی کنیم وبرای جراحی های لازم وبازگرداندن بینائی این زن جوان تلاش کنیم.نام ونام خیابان تا دلت بخواهد اسامی گوناگون هست.بی بو وبی خاصیت
سه‌شنبه 11 مرداد 1390

odin - بلژیک - انتورپن
امیدوارم خیابونی که من در انجا بدنیا اومدم و رشد کردم را انتخاب کنن. خیابون ما از قدیم اسمش «منیریه» بوده و کسی هم جرات عوض کردنش را نداشته. مطمئنم مردم این خیابون قدیمی و اصیل تهران از صمیم قلب راضی هستن که از این به بعد بگن خیابون یا میدان امنه. امنه عزیز به اندازه خواهر و دخترم دوست دارم. ایکاش میشد یک چشم خودم رو بتو بدم. نه از روی احساس میگم نه از روی ترحم. ارزو میکردم امکان پیوند چشم بود و میتونستیم اینجوری هر دو ببینیم. خواهر قشنگم زیبایی تو در حد نوشتن و تعریف نیست.
سه‌شنبه 11 مرداد 1390

leila leila - سوئد - گوتنبرگ
از فردا همه یک پارچ اسید تو دستشونه و راحت کارشونو میکنن و خوشحال از اینکه بخشیده که میشن هیچ یه منت هم سر دخترای بدبخت میگزارن که بد کردیم باعث شدیم خیابون بنامتو بزنن??? من جای امنه بودم نمی گذشتم
سه‌شنبه 11 مرداد 1390

baran828 - ایران - تهران
odin_بلژیک،؛عزیزم خیابونی که تو میگی هم برای اینکار خوبه اما واقعا این خیابون منیریه یا در اصل امیریه زمانی برای خودش وجاهت وکلاسی داشته جای صاحب منصبانی بوده فروغ ورهی ودکتر مقدم و....مال همین محلن هنوز تو کوچه پسکوچه هاش میشه طعم زندگیهایی رو مزه مزه کرد دبیرستان دخترانه ی محمودزاده که محل تحصیل فروغ عزیز بود دبیرستان دوشیزگان که با همه ی اسلامی بودنش کلاس قجری و درباری خاصی داشت ودبیرستان شرف!من این محل رو خوب میشناسم ادمهاش برای خودشون اصالتی داشتن که هنوز بقایای اون مشهوده............چقدر دلتنگ روزهای دبیرستانم هستن که از کوچه ی البرز میرفتم تو امیریه وعکسهای عابدزاده رو با افتخار وغرور نگاه میکردم،کاشکی گذشته ها رو داشتم.........والبته همه ی اینه قابل امنه جون رو نداره که تاوان چیزهایی رو داده که حتی ادم از گفتنش هم شرمش میاد...
سه‌شنبه 11 مرداد 1390

+0
رأی دهید
-0

نظر شما چیست؟
جهت درج دیدگاه خود می بایست در سایت عضو شده و لوگین نمایید.