زنان در حق مردان مادری کرده و آنان را با بچهها اشتباه میگیرند.
این جمله یعنی اینکه زنان بیش از حد در حق مردان مفید واقع میشوند و کارهای را که خودشان میبایست انجام دهند برایشان انجام میدهیم برای مثال:
1. در حق آنها مفید هستید، مثلا: دنبال کلیدهایش میگردید .
2. راه انداختن بازیهای کلامی با انها جهت بیرون کشیدن اطلاعات: گرسنه ای؟ چی دوست داری؟ چی کار کردی؟
3. چنین فرض میکنید که مردها کم حافظهاند و اطلاعاتی که میبایست خودشان به خاطر داشته باشند باید به آنها گوشزد شود . وقت دکتر امروزت یادت نره! یادت نره بچهها رو از مدرسه بیاری!
4. آنها را نکوهش میکنید آن گونه که بچههایتان را دعوا میکنید: چند بار بگم چراغها را قبل از خوابیدن خاموش کن!
5. به عهده گرفتن کارهایی که فکر میکنید نمیتوانند انجام دهند: یک روز با بچهها فرستادمش که برن لباس بخرن فاجعه بود! دیگه همچین کاری را نمیکنم.
6. اصلاح کردن اشتباهاتشان و امر ونهی کردن به آنها: اگر جای تو بودم از سمت چپ رانندگی میکردم! اگر جای تو بودم از دوستم به خاطر کاری که انجام دادم معذرت خواهی میکردم. اما چرا ؟
به دلیل حس مادرانهای که در وجود همه زنان است و آنها هنگامی که دختر کوچکی بودند همین رفتار را از مادر خود دیدهاند و همان الگو را عینا تکرار میکنند و مسلما مردها هیچ مخالفتی با این عمل ندارند چون راحتتر هستند که کس دیگری کارهایشان را انجام دهد اما به یاد داشته باشید این کار بعد از مدتی شما را کلافه و خسته میکند.
چرا بعد از مدتی با وجود تمام این فداکاریهایتان ، باز هم روابط خراب میشود؟
علی رغم اینکه در ابتدا این روابط جوانب مثبتی دارد اما بعد از گذشت زمان همسرتان از شما منزجر میشود چون الان او همانند یک پسر بچهای است که همیشه آرزوی این را دارد که خانه، هم چنین مادر خود را ترک گفته و مستقل زندگی کند و با برقراری رابطهای جدید آنها مادرشان (همسرانشان) را با یک معشوقه معاوضه میکنند. و با امر ونهی مداوم به همسرتان او احساس میکند که بیلیاقت است و باعث به وجود آمدن یک چرخهی معیوب در زندگی میشود.
راه حل:
1. از انجام دادن کارهایی که همسرتان خودش میتواند انجام دهد پرهیز کنید: اجازه دهید خودش دنبال کلیدش بگردد. ولی هیچگاه جواب سرد کنندهای به او ندهید مثلا به او نگویید خودت برو بگرد من که مادرت نیستم.
2. با همسرتان مانند شخصی لایق، دانا و قابل اعتماد رفتار کنید. سعی ننمایید به جایش فکر کنید و یا تقویم او باشید. یک بار که وقت دکترش را فراموش کرد دفعهی بعدی آن را به خاطر میسپارد.
3. مسئولیتها را به او واگذار کنید و اگر از انجام آنها برنیامد سعی نکنید مسولیتها را از او سلب نمایید. هرگز وسوسه نشوید که او را نجات دهید و کنترل اوضاع باز به دست خودتان بیافتد و به او اجازه اشتباه کردن بدهید.
زنان، خود و ارزشهایشان را زیر پا گذاشته و در مقایسه با مردان، خود را در مرتبه دوم قرار میدهند!
تصور کنید بر سر میز شام یک تکه از ماهیهای بزرگتر آن یکی است آن را به کی میدهید؟ چرا به همسرتان؟ و خودتان را در رتبه دوم قرار میدهید.
1. ما علاقه، عادتها و فعالیتهای خود را بخاطر همسرمان کنار میگذاریم چون این علایق خوشایند او نیست، و معمولا زنان میگویند که وارد مرحله جدیدی شدهاند ودیگر این فعالیتها برایشان جذابیتی ندارد در حالی که خودشان را گول میزنند و اغلب اوقات بعد از تمام این روابط (طلاق) دوباره زنان به همان فعالیتهای سابقشان باز میگردند. و یا اینکه بسیاری از مردان سعی دارند شما را از کسانی که دوستشان دارید (پدر، مادر، دوستان...) جدا کنند. مردانی که از درون احساس ناامنی زیادی دارند، شما را از سیستمهای حمایتیتان جدا کنند. زیرا آنها نیاز دارند که احساس کنند همسرشان در کنترل کامل آنها باشد. اما اگر کسی دیگر این کار را با خودشان انجام دهد و آنها در کنترل خود بگیرد شکوه سر میدهند و اینکه زن در کنترل مرد باشد دو اثر سوء دارد:
- بیش از حد به مرد خود وابسته میشوید چون جز او کسی را ندارید.
- شما منزوی و گوشه گیر شده و قادر به برقراری ارتباط با دیگران نخواهید بود.
2. از لحاظ احساسی و برای اینکه مردتان را راضی کنید به هر شکلی که او میخواهد در میآیید: یکی از معمولترین راههایی که ارزش خود را زیر پا گذاشته و خود را در درجهی دوم اهمیت قرار داده و همه چیز خود را حتی قیافه، رفتار و عقایدشان را تغییر داده تا به شکل زن ایدهال او در آیند. خود را در معرض جراحیهای خطرناک قرار داده فقط بخاطر اینکه همسرشان او را با قیافه دیگر و یا هیکل دیگر بیشتر دوست بدارد و میپسندد.
3. برای اینکه رویاهای مرد مورد علاقهتان را تحقق ببخشید، رویاهای خود را به کلی فراموش میکنید. زنی که از کار خود استعفا میدهد تا به شغل همسر خود برسد و به او کمک کند و بعد از سه سال که آنها قطع رابطه میکنند خود را بیکار و نیازمند میبیند.
چرا زنان در روابط خود را فدای دیگران میکنند؟
زنان به دلایل زیادی این کار را انجام میدهند چون هزاران سال است که به زنان آموزش داده اند که خود را فدای شوهرانشان کنند. (علایق، استعداد، و شغلهایشان را و ....) چون مادران و مادر بزرگانمان خود را این گونه دیدهاند . به عوض آن که تلاش کنیم رویاهای خودمان را تحقق ببخشیم فدا کردن انها در راه مردانمان را نوعی ایثار و قربانی میدانیم. خیلی ساده است که بگوییم:
می توانم درسم را تمام کنم و یک مهندس شوم، اما دوست داشتم حمایت بیشتری از همسرم که در رشته عمران تحصیل میکرد، بکنم، بنا براین تصمیم گرفتم از حق خودم بگذرم. وقتی شخصیت خودتان را برای این که بیشتر دوست داشته شوید زیرا پا میگذارید نتیجه این خواهد شد که خودتان را کمتر دوست داشته باشید.
راه حل: چگونه از فدا کردن رویاها در روابطمان پرهیز کنیم:
1. از تمامی رویاها و خواستههای گذشتهتان که بخاطر عشق شوهرتان زیر پا گذاشتهاید لیستی تهیه کنید تا در اینده دیگر مرتکب چنین کاری نشوید.
2. رویاهایتان را تعقیب کنید و شخصیت خود را تمام و کمال بخاطر بسپارید و به خاطر شخصی به هر رنگی در نیاید به امید اینکه مردی را بیابید که بتواند شما را اغنا کند. هر چه زن کاملتری باشید احتمال اینکه مستاصل شوید کمتر است و ارزشهایتان را کمتر زیر پا میگذارید.
ما مردان, غالباً از اینکه مثل کودکان با ما رفتار شود عصبانی می شویم چون احساس می کنیم خانمها با این رفتارشان قصد به دست گرفتن اختیار و ارادهء ما را دارند. ولی اشتباهاتی که درمورد خانمها عنوان کردید کاملاً صحت دارد. از مطلبتان ممنون.
مهرداد2538 - ایران - تهران/ در جهان هیچ چیز کاملا خطایی وجود نداره ! حتی یک ساعت" از کار افتاده هم روزی 2 بار وقت صحیح و نشون میده ! کمی منطقی تر نگاه کنیم!