نزاع 5 جوان بر سر یک زن قتلی را رقم زد
تهران امروز : قضات شعبه 71 دادگاه کیفری استان تهران، هفته پیش درباره پرونده قتل پیچیدهای به قضاوت نشستند که بیش از 5 متهم داشت.
به گزارش تهران امروز در ابتدای این جلسه نماینده دادستان با خواندن کیفرخواست گفت: 16 مهرماه سال گذشته ماموران پلیس ورامین جسد جوانی به نام بهمن را در اطراف ورامین پیدا کردند. بدن کاردآجین شده این جوان نشان از به قتل رسیدن وی بود. با انجام تحقیقات میدانی مشخص شد مقتول بر سر زنی به نام لاله با چند جوان به نامهای اصغر، ابوالفضل، بهنام و وحید نزاع داشته است و احتمال دارد که توسط این افراد کشته شده باشد. استعلام از مخابرات هم نشان داد که مقتول قبل از به قتل رسیدن خود تماسهایی را با لاله داشته است.
با بازجویی از این 4 نفر، آنها به دست داشتن در این جنایت اقرار کرده و گفتند به خاطر رقابت عشقی بر سر دختری به نام لاله با هماهنگی این زن، بهمن را به قتلگاهش کشانده و او را با ضربات چاقو از پای درآوردهاند.متهمین گفتند روز حادثه لاله به بهمن زنگ زده و از او خواست سر قرار بیاید. سپس سه نفر از ما با چاقو به جان مقتول افتاده و او را به شدت مجروح کردیم. بعد هم دور گردن وی دستمالی انداخته و آنقدر آن را فشار دادیم تا از مرگ او مطمئن شدیم. بنده به عنوان نماینده دادستان با توجه به اعترافات متهمین و سایر شواهد برای آنها درخواست صدور حکم قانونی را دارم.
در ادامه اولیای دم مقتول در جایگاه حاضر شده و برای متهم تقاضای قصاص کردند.
سپس اصغر متهم ردیف اول در جایگاه ایستاده و با پذیرفتن اتهام خود گفت: من و لاله 8 ماه بود که به عقد موقت هم درآمده بودیم. مدت عقدمان داشت تمام میشد و من میخواستم این مدت را تمدید کنم که یکروز بهمن به من گفت میخواهد لاله را به عقد خود درآورد. وی مدعی شد لاله به وی ابراز علاقه کرده و خودش این پیشنها د را به وی داده است. بهمن حتی شماره تماس لاله که روی موبایلش افتاده بود را هم به من نشان داد و گفت از مدتها پیش با هم در تماس هستند.
من به بهمن گفتم کاری به کار لاله نداشته باشد چرا که این زن را مال خودم میدانستم. چند ساعت بعد که لاله را دیدم وی گفت مقتول دوباره با او تماس گرفته و برایش مزاحمت ایجاد کرده است. لاله از من خواست بهمن را بکشم و گفت شرط ازدواج دائمیام با تو این است. لاله مدعی شد بهمن از رابطهاش با وی برای همه صحبت کرده و آبرو برای او نگذاشته است.من هم موافقت کردم. روز حادثه لاله به مقتول زنگ زده و او را به محل قتل کشاند. لاله به بهمن گفت در آن محل تنها و منتظر وی است.
اما واقعیت این بود که من و ابوالفضل و دیگر همدستانم هم آنجا مخفی شده بودیم. بهمن که آمد به او گفتم چرا مزاحم زن صیغهای من شدهای و ضربهای به وی زدم اما او سعی کرد مرا آرام کند وخواست برای صحبت به کلبهای که در آن نزدیکی بود برویم. داخل کلبه یک مرتبه امیر با این عنوان که چرا به مادر من تجاوز کردهای به سمت بهمن حمله کرده و با او گلاویز شد. درگیری ادامه پیدا کرد و من دستان مقتول را گرفته و ابوالفضل با چاقو او را زد. بعد هم امیر دستمالی دور گردن او پیچید و خفهاش کرد. سپس جسد را برداشته و پا به فرار گذاشتیم.
چند موتور سوار از دور آمده وجنازه را پیدا کردند اما چون هوا تاریک بود و ما دور شده بودیم ما را نشناختند.از صحنه که فرار کردیم لاله گفت حالا که بهمن را کشتی با تو ازدواج میکنم.
سپس لاله در جایگاه حاضر شد تا از خود در مقابل اتهاماتش دفاع کند. این زن 21 ساله با رد اتهامات خود گفت: من مدتی به صیغه اصغر درآمدم و چون مدتش تمام شد تصمیم به ازدواج با بهمن گرفتم. من بهمن را دوست داشتم و دلیلی برای کشتن او وجود نداشت. علت آنکه بهمن را به کلبه کشاندم این بود که وحید پشت سر من گفته بود با من رابطه دارد و من هم برای اینکه ثابت شود چنین چیزی نیست خواستم آنها را با هم روبهرو کنم. من نمیدانستم که اصغر و دوستانش چه برنامهای برای بهمن چیدهاند. فقط از بیرون کلبه صدای نالههای بهمن را شنیدم و فهمیدم وی کشته شده است. بعد هم از ترس فرار کردم.
در ادامه جلسه ابوالفضل در جایگاه ایستاده و گفت: من نمیخواستم بهمن را بکشم و اصلا او را نمیشناختم. اصغر پای مرا به این ماجرا باز کرد. او گفت چند نفر میخواهند او را بزنند و خواست به کمک او بروم. وقتی هم دیدم که اصغر در خطر است به کمک او رفتم.
متهم بعدی امیر بود که به دفاع از خود پرداخت و خطاب به قضات گفت: لاله چند روز پیش از قتل به من زنگ زده و گفت بهمن به مادرم تعرض کرده است. وقتی هم که لاله گفت قرار است بهمن به آلونک بیاید به آنجا رفتم تا انتقامم را از او بگیرم. ولی قصد کشتن او را نداشتم چون یکی از ضربات چاقویی که ابوالفضل زد به گردن بهمن خورد من خواستم گردن او را با پارچه ببندم که خون نیاید ولی نمیخواستم خفهاش کنم.
سپس وحید و دیگر متهمان به دفاع از خود پرداخته و در آخر هم قضات شعبه 71 دادگاه کیفری استان تهران وارد شور شدند تا رای خود را درباره این پرونده پیچیده صادر کنند.
|
|
|
|
|
|
|
|
|
|
|
|
|
|
|
|
|
|
|