توطئه دختر برای پسران همسایه
اعتماد : یک دختر با ادعای اینکه پسران همسایه وی را ربودهاند، خواست با این داستان ساختگی به انتقامگیری عجیبی دست بزند.
وقتی دو پسر با تصور اینکه دختر آشنا را قربانی نیت شیطانی خود کردهاند بازداشت شدند، راز دروغ بزرگ دختر همسایه فاش شد. دوم تیر سالجاری دختر 19 سالهیی به دادسرا مراجعه کرد و پرده از یک توطئه سیاه برداشت. این دختر به دادیار شعبه ششم گفت: شب گذشته وقتی به خانه برمیگشتم در محاصره دو پسر شرور قرار گرفتم. هیچکس در خیابان نبود. هرچه فریاد زدم کسی کمکم نکرد. به زور و تهدید چاقو مرا سوار خودرویشان کردند و به یک خانه قدیمی بردند، دهان مرا گرفته بودند، هرچه تلاش کردم نتوانستم از دستشان فرار کنم. هرچه التماس کردم گوش نکردند. نیمههای شب بود که مرا در خیابانهای اطراف دولت رها کردند. دختر 19ساله در ادامه افزود: آن دو پسر شرور را میشناسم، یکی از آنها از ساکنان قدیمی محلهمان است. با این ادعا، رسیدگی به پرونده در دستور کار پلیس قرار گرفت. تحقیقات نشان میداد که دختر جوان به همراه مادرش بهتازگی به محله دولت آمدهاند که هدف پسر شیطانصفت قرار گرفتهاند. وقتی دو پسر همسایه در تله ماموران کلانتری قرار گرفتند در بازجوییها ادعاهای دختر همسایه را نپذیرفتند و آن را یک پاپوش دانستند. این دو پسر به دادیار گفتند که ما هیچوقت به این دختر نزدیک نشدهایم و ادعاهای دروغین وی را نمیپذیریم و دختر جوان برای اینکه از ما انتقام بگیرد این پاپوش را درست کرده است. دو متهم در شعبه ششم دادسرا در ادامه افزودند: 6 ماه پیش این دختر به همراه مادرش به محله ما آمدند ولی از آن روز به بعد مقابل خانهشان همیشه دعوا و جنجال بود. هر روز مرد تازهیی با فریاد و عربدهکشی آرامش ساکنان کوچه را برهم میزد. مادر و دختر نیز با داد و فریاد از آنها میخواستند خانهشان را ترک کنند. چند روز پیش نیز پسری جلوی خانهشان خیمه زده بود و حرکت نمیکرد، ساعتها آنجا نشست و وقتی مادر و دختر را در خیابان دید با چاقو به سمتشان دوید ولی اینبار نیز آنها به کمک ساکنان محل از این ماجرا جان سالم به در بردند ولی پسر جوان با چاقویی که در دست داشت خودش را زخمی کرد. همه ساکنان خسته شده بودند، تصمیم گرفتیم استشهادنامهیی پر کنیم و تحویل پلیس بدهیم تا این خانواده از کوچه ما برود. وقتی این کار را کردیم، مادر و دختر از این جریان باخبر شدند و این دروغ بزرگ را ساختند تا تلافی کنند. با ادعاهای دو پسر جوان، دادیار پرونده خود را در برابر تناقضگوییهایی دید که ادعاهای دختر جوان را زیر سوال میبرد. تحقیقات نشان میداد که در آن شب سیاه دو پسر جوان در خانهشان بودهاند و هیچ خلافی انجام ندادهاند. این دختر با ادعای اینکه پسران همسایه وی را ربودهاند با این داستان ساختگی خواست به انتقامگیری عجیبی دست بزند. همین سرنخ کافی بود تا دختر جوان بار دیگر به دادسرا احضار شود و در برابر قاضی شعبه 6 قرار بگیرد. این دختر که خود را مقابل مدارک محکمهپسند میدید، چارهیی جز اعتراف ندید و گفت: من و مادرم به تنهایی زندگی میکردیم. پدرم به خاطر کلاهبرداری به حبس محکوم شد. هر روز طلبکاران زیادی مقابل خانهمان صف میکشیدند، از شرق تهران به این منطقه آمدیم تا در امان باشیم ولی به سرعت آدرس خانهمان را پیدا کردند و با دعوا و داد و فریاد پولشان را میخواستند. وقتی متوجه شدم که همسایهها بخاطر این جنجالهای خیابانی به طرح شکایت پرداختهاند، نقشه انتقامجویی را طراحی کردم. با ادعاهای این دختر 19ساله، پرونده برای افشای زوایای پنهان تحت رسیدگی تخصصیتر قرار گرفت.
|
|
|
|
|
|
|