سه شنبه ۱ تیر ۱۳۸۹ - ۲۲ ژوئن ۲۰۱۰
طعمه هوس!

سر ظهر بود و برای فرار از گرمای سوزان هوا، به عنوان مسافر سوار یک خودروی پراید شدم.
راننده این خودرو که مرد جوانی بود با دیدن هر خانم بد پوششی در کنار خیابان، متلکی میگفت و میخندید.
او لحظاتی بعد، شماره تلفنی را به دستم داد و گفت: بیا این شماره خانم باکلاسی است، با او تماس بگیر و...
پسر جوان در دایره اجتماعی کلانتری 36 مشهد افزود: در آن لحظه به راننده پراید گفتم من اهل این حرفها نیستم و دنبال دردسر هم نمیگردم.
اما متاسفانه آن روز بعدازظهر در خانه مشغول کار با رایانه بودم که ناگهان وسوسه شدم به شماره آن خانم زنگ بزنم.
زن ناشناس که خودش را آناهیتا معرفی میکردمرا دعوت کرد تا به خانه اش بروم و همدیگر را ببینیم.
نمیدانم چرا در برابر این پیشنهاد عقلم را باختم و با عجله از خانه بیرون آمدم.
زمانی که مقابل خانه آناهیتا رسیدم، او گفت مراقب باش و به داخل خانه بیا. من با قدمهایی لرزان از پلههای آپارتمان بالا رفتم و بدون آنکه فکر آبرویم را بکنم وارد منزل این زن شیطانصفت شدم.
پسر دانشجو سرش را تکانی داد و افزود: به محض آنکه پا به داخل آن خانه لعنتی گذاشتم زن جوان در آپارتمان را قفل کرد و 2 مرد قویهیکل نیز که چاقو دردست داشتند به طرفم آمدند و پس از آنکه کتکم زدند مبلغ 43 هزار تومان وجه نقد و گوشی تلفن همراهم را با توسل به زور و تهدید گرفتند. من با عصبانیت به آنها گفتم که از دست شما شکایت خواهم کرد اما در این لحظه آناهیتا در حالی که میخندید، گفت: اصلا بگو برای چه به داخل این خانه آمدهیی، دوست داری موضوع را به پلیس اطلاع بدهیم؟
او ادامه داد: آقا پسر، گوشهایت را باز کن تا بفهمی چه میگویم، فردی که قبل از تو به داخل این خانه آمد خیلی قوی و پر ادعا بود ولی کتک مفصلی نوش جان کرد و پولهایش راهم گرفتیم و هیچ کاری هم نتوانست انجام بدهد. بهتر است هر چه زودتر بروی و گورت را گم کنی.
پسر جوان افزود: آنها دوباره کتکم زدند و مرا از خانه بیرون کردند. چون به اشتباه خودم پی بردهام و دوست ندارم جوان دیگری مثل من طعمه این افراد شیطانصفت بشود به اینجا آمدهام تا موضوع را پیگیری کنید.
سرهنگ پاسدار احد کریمی، فرمانده انتظامی مشهد در این باره گفت: تیمهای اطلاعات و عملیات کلانتری 36 مشهد بلافاصله وارد عمل شدند وبا توجه به سرنخهای موجود متهمان پرونده را دستگیر کردند. تحقیقات از این افراد همچنان ادامه دارد.
khosh bavar - ایران - یزد
|
وای بر ما ! به کجا میرویم و چرا به این سمت میرویم ? به سمت مدیریت جهانی و یا به سمت اعتماد مضاعف و یا به سمت اسلام ناب محمدی ?! |
دوشنبه 20 تیر 1390 |
|
Royan - المان - المان
|
یه عده جوان چشم وگوش بسته که دائم تحت کنترل نیروهای انتظامی هستند و آزادی روابط دوستانه با هم سن و سالان خودشون را ندارد و در حسرت این روابط هستند مسلم که وسوسه میشه وفریب دیگران را میخوره. |
دوشنبه 20 تیر 1390 |
|
*Fanoos* - ایران - شهمیرزاد
|
وای دیگه چی میشه گفت این همه رسانه ها اطلاع رسانی میکنن و میگن به راحتی اعتماد نکنید ..فریب نخورید باز همان آش و همان کاسه است .. |
دوشنبه 20 تیر 1390 |
|
damahi - ایران - بندرعباس
|
اینها همه بعلت محدودیت هایی است که حکومت اسلامی برای جوانها ایجاد کرده اگر مملکت آزادی داشتیم که این پنهان کاریها وجود نداشت. |
دوشنبه 20 تیر 1390 |
|