آلبوم کامل ترانه های فارسی خواننده زن اسرائیلی در آستانه انتشار
+13
رأی دهید
-0
آلبوم کامل ترانه های فارسی خواننده زن اسرائیلی در آستانه انتشار
ستاره بخت ریتا جهان افروز در یک دوره ۲۵ ساله تنها و تنها رو به اوج بوده و هرگز افول نکرده است.
ریتا، مشهورترین خواننده زن اسرائیلی که زاده ایران است، پس از ۴۰ سال زندگی در اسرائیل، آلبوم کاملی از ترانه های ایرانی خود را در اسرائیل و جهان عرضه می کند.
این تصمیم ریتا توجه بسیاری را در اسرائیل به خود جلب کرده است زیرا اسرائیلی ها فکر نمی کردند که ریتا هنوز چنان به یاد ایران باشد که بخواهد یک آلبوم کامل خود را به ترانه های فارسی اختصاص دهد.
تنش سیاسی ایران و اسرائیل هیچ اثری بر ریتا نگذاشته است – همان گونه که سایر یهودیان ایرانی زاده ای که در اسرائیل زندگی می کنند، هر دو کشور را دوست دارند و زادگاهشان ایران را می ستایند.
اقدام ریتا در ارائه آلبوم ایرانی از این نظر مهم است که دوستدارانش در اسرائیل از سه سال و نیم پیش در انتظار آلبوم جدیدش بودند و انتظار داشتند که او ترانه های عبری بخواند.
تصمیم ریتا به ارائه دست کم ۱۲ ترانه فارسی در آلبوم دوازدهم اش، با معیارهای سرمایه گذاری تجاری در ارائه آلبوم های هنری نیز مغایرت دارد زیرا بعید است که فروش آن بتواند هزینه های کلان چنین آلبومی را جبران کند.
با وجود این، ریتا این روزها در مصاحبه های متعدد با رسانه های اسرائیل تأکید دارد که در آستانه پنجاه سالگی، ترجیح می دهد که پاسخگویی به نیازهای قلبی خویش را در اولویت می داند و معیارهای دیگر برایش کمتر اهمیت دارند.
ریتا تاکید دارد که هرگز نمی تواند خود را دور از ایران و زبان فارسی بداند - حتی اگر تا پایان عمر هم نتواند از ایران دست کم دیداری داشته باشد.
ریتا از هنگامی که شهرت و محبوبیتش تثبیت شد، گاهی در شماری از آلبوم هایش، یک ترانه فارسی را نیز در میان ترانه های عبری ارائه می کرد یا در کنسرت هایش برای اسرائیلی ها ترانه ای فارسی نیز می خواند که شاید کمتر کسی از میان جمعیت چنین ترانه ای را می شناخت.
اما تا کنون سابقه نداشت که او بخواهد تمامی یک آلبومش را به ترانه های فارسی اختصاص دهد.
پیشینه خانوادگی ریتا
ریتا که نام فامیلش جهان افروز است، از والدینی اصفهانی الاصل، در نوروز سال ۱۹۶۲ در تهران بدنیا آمده است.
هنگامی که با آغاز دهه هفتاد میلادی، حکیمه جهان افروز، مادر ریتا شوهرش را متقاعد کرد که برای زندگی به اسرائیل بروند، ریتا تازه هشت سال داشت و کلاس دوم مدرسه بود.
ریتا پس از رفتن به سربازی ارتش اسرائیل به گروه خوانندگان ارتش پیوست ولی شهرتش از سال ۱۹۸۶ آغاز شد؛ زمانی که ترانه هایش گُل کرد و همراه با مادرش، که با نام عبری «شارونا» معرفی می شد، در شوهای محبوب تلویزیونی اسرائیل حضور یافت.
از آن سال به بعد، در یک دوره ۲۵ ساله، ستاره بخت ریتا تنها و تنها رو به اوج بوده و هرگز افول نکرده است.
او در طول سالها محبوب ترین خواننده زن و پرفروش ترین هنرمند بوده است. کنسرت هایش علیرغم بلیط گران، دهها هزار نفر را به خود جلب می کند.
او که هنرپیشه ای بسیار قوی نیز هست، بینندگان کنسرت هایش را با توان عظیم خود میخکوب می کند. در این صحنه هاست که مردم می توانند پی ببرند چه کسی یک هنرمند واقعی و خلاق و بی نظیر است.
ازدواجش با رامی کلاینشتین، خواننده و آهنگساز یهودی آمریکایی الاصل، که دوست دوران دبیرستانش بود، توجه بیشتری را جلب کرد زیرا رامی معرف خصلت های غربی معرفی می شد ولی ریتا می گفت که رامی را به فرهنگ ایرانی عادت داده و حتی خوراک های ایرانی به او می دهد به گونه ای که رامی تا «ته دیگ» نباشد، غذا نوش جانش نمی شود.
ریتا و رامی برای اسرائیلی ها نماد خیال انگیزی از پیوند کامل و بی نقص میان فرهنگ های شرقی و غربی بودند.
ازدواجشان نیز بسیار مستحکم به نظر می رسید و وجود دو فرزند دخترشان؛ «مِشی» («ابریشم») و «نوعام»، این پیوند را در طول سالها محکم کرده بود.
کنسرت های آنها نیز بسیار پرشور و پرطرفدار و به شدت پولساز بود.
اما در سپتامبر ۲۰۰۷ آنها به ناگهان از هم جدا شدند، هرچند دوستانه.
جدایی شان آنها را منزوی نکرد، بلکه بر شهرت شان افزود؛ بویژه که آن دو را دوباره به هنرمندان مجردی که هر یک از رفت و آمدهای شان بازتابی گسترده در مطبوعات زنانه و زرد داشت، بازتاب می یافت.
کارهای هنری ریتا و رامی نیز در جدایی شان، ادامه یافت. بویژه ریتا ثابت کرد که بدون رامی هم همان هنرمند پرقدرت و شگفتی برانگیز است.
ریتا در سال های اخیر با دکتر رونن برگمن، روزنامه نگار مشهوری که کارشناس امور ایران است، نزدیکی داشت، هرچند که رونن از او جوان تر بود.
اما به نظر می رسد که علاقه ریتا به ریشه های ایرانی اش بود که او را هم به رونن برگمن نزدیک کرده بود زیرا رونن دائم در جریان امور ایران است و در این باره مطلب می نویسد و مورد مصاحبه رسانه های اسرائیل در باره ایران است.
صدای خوش در خانواده ریتا ذاتی و ارثی است. مادرش، حکیمه خانم، که هنوز نیز زنی بسیار جذاب است، در تهران و تل آویو در کنار آرایشگری، آواز نیز می خواند و دست کم چند بار در سالهای دهه های هشتاد و نود در اسرائیل نیز به روی صحنه رفت.
شماری دیگر از عموزاده ها و خواهرزاده های ریتا نیز اکنون خود به هنرمندان بسیار مشهوری درعرصه تئاتر، سینما و آواز در اسرائیل تبدیل شده اند زیرا افزون بر زیبایی خاص و جذابیتی چشمگیر، صدای خارق العاده ای دارند یا هنرپیشه هایی توانا هستند.
ریتا که یک «دیوا» محسوب می شود، در برابر پاپ اعظم و نیز سران جهانی نیز برنامه اجراء کرده است. هنگامی که سیلویو برلوسکونی، نخست وزیرایتالیا، میهمان رسمی اسرائیل بود، شیمون پرز، رییس جمهوری اسرائیل، ریتا را به هنرنمایی دعوت کرد و برلوسکونی را مجذوب صدای خیره کننده اش کرد.
ریتا هنگامی که بسیار جوان بود در تئاتر مشهور «بانوی زیبای من» نیز هنرپیشه اول بود. از آن پس نیز به دلیل قدرت اپرایی صدایش، در چند اپرا و تئاتر نیز ایفای نقش کرده است.
اکنون ریتا درنزدیکی پنجاه سالگی، به خود زیباترین هدیه را داده است: آلبومی از ترانه های زادگاهش؛ ایرانی که خاطره ای عزیز در ذهن اوست و همانند بسیاری دیگر ازیهودیان ایرانی به دوراز ایران، ریتا نیز دعا می کند که ایرانش همواره در جهان پر قدر و منزلت باقی بماند و شاید او نیز روزی، نه چندان دور، بتواند دوباره بر خاک عزیز ایران بوسه زند.
این تصمیم ریتا توجه بسیاری را در اسرائیل به خود جلب کرده است زیرا اسرائیلی ها فکر نمی کردند که ریتا هنوز چنان به یاد ایران باشد که بخواهد یک آلبوم کامل خود را به ترانه های فارسی اختصاص دهد.
تنش سیاسی ایران و اسرائیل هیچ اثری بر ریتا نگذاشته است – همان گونه که سایر یهودیان ایرانی زاده ای که در اسرائیل زندگی می کنند، هر دو کشور را دوست دارند و زادگاهشان ایران را می ستایند.
اقدام ریتا در ارائه آلبوم ایرانی از این نظر مهم است که دوستدارانش در اسرائیل از سه سال و نیم پیش در انتظار آلبوم جدیدش بودند و انتظار داشتند که او ترانه های عبری بخواند.
تصمیم ریتا به ارائه دست کم ۱۲ ترانه فارسی در آلبوم دوازدهم اش، با معیارهای سرمایه گذاری تجاری در ارائه آلبوم های هنری نیز مغایرت دارد زیرا بعید است که فروش آن بتواند هزینه های کلان چنین آلبومی را جبران کند.
با وجود این، ریتا این روزها در مصاحبه های متعدد با رسانه های اسرائیل تأکید دارد که در آستانه پنجاه سالگی، ترجیح می دهد که پاسخگویی به نیازهای قلبی خویش را در اولویت می داند و معیارهای دیگر برایش کمتر اهمیت دارند.
ریتا تاکید دارد که هرگز نمی تواند خود را دور از ایران و زبان فارسی بداند - حتی اگر تا پایان عمر هم نتواند از ایران دست کم دیداری داشته باشد.
ریتا از هنگامی که شهرت و محبوبیتش تثبیت شد، گاهی در شماری از آلبوم هایش، یک ترانه فارسی را نیز در میان ترانه های عبری ارائه می کرد یا در کنسرت هایش برای اسرائیلی ها ترانه ای فارسی نیز می خواند که شاید کمتر کسی از میان جمعیت چنین ترانه ای را می شناخت.
اما تا کنون سابقه نداشت که او بخواهد تمامی یک آلبومش را به ترانه های فارسی اختصاص دهد.
پیشینه خانوادگی ریتا
ریتا که نام فامیلش جهان افروز است، از والدینی اصفهانی الاصل، در نوروز سال ۱۹۶۲ در تهران بدنیا آمده است.
هنگامی که با آغاز دهه هفتاد میلادی، حکیمه جهان افروز، مادر ریتا شوهرش را متقاعد کرد که برای زندگی به اسرائیل بروند، ریتا تازه هشت سال داشت و کلاس دوم مدرسه بود.
ریتا پس از رفتن به سربازی ارتش اسرائیل به گروه خوانندگان ارتش پیوست ولی شهرتش از سال ۱۹۸۶ آغاز شد؛ زمانی که ترانه هایش گُل کرد و همراه با مادرش، که با نام عبری «شارونا» معرفی می شد، در شوهای محبوب تلویزیونی اسرائیل حضور یافت.
از آن سال به بعد، در یک دوره ۲۵ ساله، ستاره بخت ریتا تنها و تنها رو به اوج بوده و هرگز افول نکرده است.
او در طول سالها محبوب ترین خواننده زن و پرفروش ترین هنرمند بوده است. کنسرت هایش علیرغم بلیط گران، دهها هزار نفر را به خود جلب می کند.
او که هنرپیشه ای بسیار قوی نیز هست، بینندگان کنسرت هایش را با توان عظیم خود میخکوب می کند. در این صحنه هاست که مردم می توانند پی ببرند چه کسی یک هنرمند واقعی و خلاق و بی نظیر است.
ازدواجش با رامی کلاینشتین، خواننده و آهنگساز یهودی آمریکایی الاصل، که دوست دوران دبیرستانش بود، توجه بیشتری را جلب کرد زیرا رامی معرف خصلت های غربی معرفی می شد ولی ریتا می گفت که رامی را به فرهنگ ایرانی عادت داده و حتی خوراک های ایرانی به او می دهد به گونه ای که رامی تا «ته دیگ» نباشد، غذا نوش جانش نمی شود.
ریتا و رامی برای اسرائیلی ها نماد خیال انگیزی از پیوند کامل و بی نقص میان فرهنگ های شرقی و غربی بودند.
ازدواجشان نیز بسیار مستحکم به نظر می رسید و وجود دو فرزند دخترشان؛ «مِشی» («ابریشم») و «نوعام»، این پیوند را در طول سالها محکم کرده بود.
کنسرت های آنها نیز بسیار پرشور و پرطرفدار و به شدت پولساز بود.
اما در سپتامبر ۲۰۰۷ آنها به ناگهان از هم جدا شدند، هرچند دوستانه.
جدایی شان آنها را منزوی نکرد، بلکه بر شهرت شان افزود؛ بویژه که آن دو را دوباره به هنرمندان مجردی که هر یک از رفت و آمدهای شان بازتابی گسترده در مطبوعات زنانه و زرد داشت، بازتاب می یافت.
کارهای هنری ریتا و رامی نیز در جدایی شان، ادامه یافت. بویژه ریتا ثابت کرد که بدون رامی هم همان هنرمند پرقدرت و شگفتی برانگیز است.
ریتا در سال های اخیر با دکتر رونن برگمن، روزنامه نگار مشهوری که کارشناس امور ایران است، نزدیکی داشت، هرچند که رونن از او جوان تر بود.
اما به نظر می رسد که علاقه ریتا به ریشه های ایرانی اش بود که او را هم به رونن برگمن نزدیک کرده بود زیرا رونن دائم در جریان امور ایران است و در این باره مطلب می نویسد و مورد مصاحبه رسانه های اسرائیل در باره ایران است.
صدای خوش در خانواده ریتا ذاتی و ارثی است. مادرش، حکیمه خانم، که هنوز نیز زنی بسیار جذاب است، در تهران و تل آویو در کنار آرایشگری، آواز نیز می خواند و دست کم چند بار در سالهای دهه های هشتاد و نود در اسرائیل نیز به روی صحنه رفت.
شماری دیگر از عموزاده ها و خواهرزاده های ریتا نیز اکنون خود به هنرمندان بسیار مشهوری درعرصه تئاتر، سینما و آواز در اسرائیل تبدیل شده اند زیرا افزون بر زیبایی خاص و جذابیتی چشمگیر، صدای خارق العاده ای دارند یا هنرپیشه هایی توانا هستند.
ریتا که یک «دیوا» محسوب می شود، در برابر پاپ اعظم و نیز سران جهانی نیز برنامه اجراء کرده است. هنگامی که سیلویو برلوسکونی، نخست وزیرایتالیا، میهمان رسمی اسرائیل بود، شیمون پرز، رییس جمهوری اسرائیل، ریتا را به هنرنمایی دعوت کرد و برلوسکونی را مجذوب صدای خیره کننده اش کرد.
ریتا هنگامی که بسیار جوان بود در تئاتر مشهور «بانوی زیبای من» نیز هنرپیشه اول بود. از آن پس نیز به دلیل قدرت اپرایی صدایش، در چند اپرا و تئاتر نیز ایفای نقش کرده است.
اکنون ریتا درنزدیکی پنجاه سالگی، به خود زیباترین هدیه را داده است: آلبومی از ترانه های زادگاهش؛ ایرانی که خاطره ای عزیز در ذهن اوست و همانند بسیاری دیگر ازیهودیان ایرانی به دوراز ایران، ریتا نیز دعا می کند که ایرانش همواره در جهان پر قدر و منزلت باقی بماند و شاید او نیز روزی، نه چندان دور، بتواند دوباره بر خاک عزیز ایران بوسه زند.
|
|
|
|
|
|
|
|