ای پرنده بهای آزادی چیست ؟. گمان نمی کنم که وقتی خدا تو را خلق کرد برای آزادی تو شرطی گذاشت – ولی خوب می دانم در این سال هایی که در قفس بودی این انسان ها بودند که آزادیت را پایمال هوس های خویش کردند تا هر روز با دیدنت دل زنگار گرفته اشان باز شود . دریغا که نه تنها تورا از حق زندگی محروم کردند بلکه خود را نیز در بند نفس خویش حبس کردند و دلخوش بودند که قدرت دارند تو را زندانی کنند اما غافل بودند که خدا تو را آزادآفریده است و امر خدا در آزادی توست چه زنده باشی و چه مرده . این سرنوشت توست و باید پرواز را از سر گیری ...............زیاد زیستن آرزوی همه است اما خوش زیستن ، آرمان یک عده معدود. .. در بیکرانه های زندگی دو چیز افسونم می کند: آبی آسمان را که می بینم و می دانم که نیست ....امیدوارم که این خانم هم قصد آزادی تو را داشته باشد.چه خوش است که همه آزاد و سرافراز زندگی کنند.
میگم از کجاش معلومه که مرغ عشقه؟ یه شباهتهایی داره ها ولی قیافش به این حرفها نمیخوره.نه؟؟!!شاید یه چی دیگس.ما دو تا داشتیم.یک اتفاقی افتاد،آزادشون کردیم.اصلا کار درستی نیست پرنده تو قفس گذاشتن،هر کی این کار رو میکنه دلش از نظر من کمی سنگه!*Fanoos* - ایران - شهمیرزاد:تو قسمت عکاسی یه چیزایی نوشته بودین.ممنون.امیدوارم شما هم موفق باشید.انشالله که هم شما عروس بشین هم من عکاس.اونجا حال نداشتم نظر بدم:-)
من یه مرغ عشق داشتم خیلی با من دوست بود همیشه با منقارش در قفس رو باز میکرد پرواز میکرد میومد رو شونه ام می نشست با منقارش موهامو میکشید خیلی با مزه بود ..تا اینکه مادر بزرگم گفت براش یه جفت بگیر تنها نباشه .منم رفتم براش یه مرغ عشق ماده گرفتم که مثلا جفتش باشه چون خودش نر بود ..ولی وقتی آوردم انداختم تو قفس یک دفعه مرغ عشقم بهش حمله کرد داشت بیچاره مرغ عشق ماده رو میکشت .که از زیر دست و پاش نجات دادم ..ولی از اون روز دیگه اخلاقش عوض شد بد جور عصبی شده بود بعدش افسردگی گرفت مریض شد . من هنوزم موندم چرا اینهمه به زن حساسیت داشت ..لوول
هدیش - ایتالیا - پالزمو. یخ و بی مزه هم خودتی - پرنده باین خوشگلی و زیبائی اگر جائی دیدی منو. خبر کن. معلومه یکبار هم که شده به کبوترهای شهر میلان ( میلانو) -شهر. زیبای تریست ( تریسته) و رم و.. دانه ندادی. چه کنم نه احساس داری و. نه سلیقه - لااقل برای خودت این احساس وسلیقه را نگه دار, باشه .