رابطه پر فراز و نشیب دفتر تحکیم وحدت و نهضت آزادی


رابطه پر فراز و نشیب دفتر تحکیم وحدت و نهضت آزادی

علی افشاری
پنجاهمین سالگرد تاسیس «نهضت آزادی ایران» فرصتی فراهم کرده است تا ابعاد مختلف حیات سیاسی این تشکل بررسی شود. پرداختن به مناسبات این تشکل با تشکل سراسری دانشجویی «دفتر تحکیم وحدت» بخشی از مناسباتی است که نگارنده در این نوشته به آن می پردازد.



رابطه دفتر تحکیم وحدت با نهضت آزادی رابطه پر فراز و نشیبی بوده است. اگر نیای دفتر تحکیم وحدت را انجمن های اسلامی دانشجویان بدانیم که در دهه بیست ابتدا در دانشگاه تهران تشکیل شدند ، انگاه رابطه نزدیکی بین این نسل های نخستین انجمن ها و بنیانگذاران نهضت آزادی را می توان مشاهده کرد.

البته نهضت آزادی در سال ۱۳۴۰ تاسیس شد .ولی نطفه اولیه انجمن های اسلامی دانشجویان در اوایل دهه بیست به ابتکار عطاء الله شهاب پور در دانشکده علوم پزشکی دانشگاه تهران منعقد شد . قدمت انجمن های اسلامی دانشجویان بیشتر از نهضت آزادی است اما حضور پر رنگ افرادی چون مهندس بازرگان و دکتر یدالله سحابی در جلسات اولیه انجمن های اسلامی تصور نزدیکی این دو را پر رنگ کرده است. بعد ها افرادی چون دکتر ابراهیم یزدی و عزت الله سحابی که در دامان انجمن ها رشد یافته بودند خود به نهضت آزادی پیوستند.

نسل های اولیه انجمن های اسلامی شیفته و دلبسته افکار و آراء مهندس بازرگان و دکتر یدالله سحابی وبخصوص جلسات تفسیر قران آت الله طالقانی بودند. ولی حضور شریعتی و شکل گیری سازمان مجاهدین خلق و سیطره یافتن خط مشی مسلحانه باعث شد که علائق نظری وسیاسی اعضاء انجمن ها از نهضت آزادی فاصله بگیرد و نوگرایی دینی بر مبنای روایت جامعه شناسانه و انقلابی از اسلام را دنبال کند که ایدئولوگ آن دکتر علی شریعتی بود .

با پیروزی انقلاب فعالان انجمن ها به دو دسته کلی تقسیم شدند. برخی دل در گرو افکار آیت الله خمینی بستند که بعد ها معروف به دانشجویان خط امام شدند. برخی دیگر مدافع سازمان مجاهدین خلق شدند و نام انجمن دانشجویان مسلمان را بر خود گذاردند.

دفتر تحکیم وحدت توسط دانشجویان خط امام تشکیل شد. فضای انقلابی و روحیه رادیکال دانشجویان مشی میانه رو و خرد ورزانه نهضت آزادی و دبیر کل فقید آن را نمی پسندید . این مساله بستر گسست از نهضت آزادی بود اما فعالان دهه شصت انجمن ها شیفته سنت گرایی ایدئولوژیک آیت الله خمینی بودند و خصلت ضد مدرنیته و غرب ستیزی ، آنان را به دشمنی با لیبرالیسم کشاند تا جایی که مدافع حکومت تمامیت خواه شدند.

مشارکت در قدرت و پاسداری از منافع حکومت در دانشگاه ها باعث شد تا نهضت آزادی جزو خطوط قرمز تحکیم قرار بگیرد. در این میان تحکیم از جاده انصاف خارج شد و اتهامات واهی را نصیب رهبران نهضت آزادی کرد.

اقدام تسخیر سفارت آمریکا ضمن انکه به حیات دولت موقت خاتمه داد فضای سیاسی کشور را به سمت خشونت راند و در این فضا چهره های میانه رو و آزادی خواهی مانند مهندس بازرگان قربانی شدند.

مخالفت با نهضت در دفتر تحکیم و وحدت و انجمن های اسلامی دانشجویان تا اواسط دهه هفتاد باقی ماند . صحبت از آنان در فضای داخلی مجموعه ممنوع بود و نهضت آزادی جزو نا اهلان و نا محرمان تلقی می شد.

با وزیدن نسیم تحولات در دفتر تحکیم وحدت و گذار آن از تشکل دولتی به سمت تشکلی منتفد و متعلق به جامه مدنی نوع نگاه به نهضت آزادی را نیز دستخوش تغییر نمود. نقطه آغازین تجلی این تغییر درگذشت مهندس مهدی بازرگان بود. دانشگاه پلی تکنیک آغاز گر این راه بود.
 
علی رغم تمایل برخی از اعضاء برگزاری مراسم ختم برای مهندس بازرگان در انجمن اسلامی رای نیاورد. گروهی از دانشجویان همراه با دکتر حسن فرید اعلم از اساتید شاخص دانشگاه برای بزرگداشت دبیر کل فقید نهضت آزادی و از سیاست مداران خوشنام کشور فراخوان دادند. من خود در این برنامه حضور داشتم و شاهد بودم نیرو های امنیتی مسلح وارد مسجد دانشگاه شدند و با حمایت برخی از اعضاء سابق انجمن و نیروهای بسیج دانشجویی برنامه را بز هم زدند.

بعد ها انجمن های اسلامی دانشگاه های امیرکبیر و علامه طبلطبایی برخی از افراد همسو با نهضت چون یوسفی اشکوری ، محمد مهدی جعفری و مقصود فراستخواه که البته عضو این مجموعه نبودند و دکتر غلامعباس توسلی را برای سخنرانی دعوت کردند که با تنش هایی چون حمله گروه ها فشار و فعالیت های ایذایی نیروهای امنیتی همراه بود .

منتها جنجالی ترین اتفاق پس از حضور دکتر ابراهیم یزدی در اردوی سیاسی انجمن اسلامی دانشجویان دانشگاه امیر کبیر در شهریور ۷۶ رخ داد. وی در پایان برنامه که مصادف بود با اذان مغرب اقدام به نماز خواندن کرد . برخی از دانشجویان به صورت خود جوش به وی اقتدا کردند و نماز جماعتی شکل گرفت. این موضوع دستمایه محافظه کاران و جریان ضد اصلاحات شد تا حمله سنگینی به انجمن اسلامی دانشگاه امیر کبیر بکنند. تمامی تریبون های حکومتی علیه این اقدام موضع گرفتند و موج محکومیت تا جایی پیش رفت که جنتی در نماز جمعه تهران گریه کرد که چرا پشت سر یک لیبرال نماز خوانده اند! همزمان طیف سنتی دفتر تحکیم وحدت نیز خواستار اخراج انجمن اسلامی امیرکبیر از اتحادیه شد.

از این مقطع به بعد نوع نگرش نسبت به نهضت آزادی و کلا نیروهای ملی مذهبی به یکی ا زمحور های تمایز و کشمکش طیف های سنتی و مدرن تحکیم تبدیل شد. البته هر دو نیرو در حفظ استقلال و عدم موافقت با مواضع خاص سیاسی و عقیدتی نهضت آزادی مشترک بودند منتها طیف مدرن معتقد بود که باید با عناصر این مجموعه تعامل داشت و از انها برای سخنرانی در دانشگاه ها دعوت بعمل آورد و همچنین ا زحقوق آنها دفاع نمود اما طیف سنتی آنها را خط قرمز محسوب می کرد.

روند تحولات دفتر تحکیم وحدت با هژمونی یافتن فراکسیون مدرن بسمتی رفت که وابستگان به ائتلاف ملی مذهبی و نهضت آزادی بخشی از نیرو هایی بودند که در برنامه ها و نشست های سیاسی و فرهنگی دفتر تحکیم وحدت و انجمن های اسلامی همیشه حضور داشتند.

دفتر تحکیم وحدت از ۱۳۷۶ به بعد به تدریج نگاه منفی دهه شصت و اوایل نیمه دهه هفتاد را به سمت مثبت تغییر داد.

دلایل این تغییر نگرش در وهله نخست اصرار مجموعه بر گسترش فضای آزادی بیان و تبادل افکار و اندیشه ها بود. ضرروت گفتگو بین نیروهای منتقد وضع موجود ارتباط با نهضت آزادی را ضروری می ساخت. در پارادایم نسل جدید که گست از گفتمان و عملکرد بنیانگزاران دفتر تحکیم وحدت بود ، آزادی و تقویت جامعه مدنی محوریت داشت.
 
از این رو طبیعی بود تا بخشی از ظرفیت هایش را در اختیار جریانی قرار دهد که از ابتدا پس ا زانقلاب بر ضرورت رعایت آزادی ها تاکید کرده بود و به همین دلیل از قدرت بیرون امده بود. ستایش و تجلیل از شخصیت هایی چون مهندس بازرگان و دکتر سحابی از سوی فعالان جدید دفتر تحکیم وحدت یک وظیفه اخلاقی بود تا برخورد های نا روای گذشته را تا حدودی جبران کنند. البته بخشی از افراد متعلق به نسل های قبلی دفتر تحکیم و وحدت که تحول پیدا کرده بودند نیز همراهی کردند.

ضدیت حکومت با نهضت نیز در توجه دانشجویان تاثیر بسزایی داشت.
به لحاظ سیاسی از خرداد ۷۶ تا تیر ماه ۷۸ موضع نهضت آزادی رادیکال تر از دفتر تحکیم وحدت بود . در این مقطع گرایش غالب اصلاح طلبان وبخصوص انهایی که در دولت بودند منتقد جدی دفتر تحکیم وحدت در میدان دادن به نهضت آزادی بودند. قرار دادن نام علیرضا رجایی نامزد ائتلاف نیروهای ملی – مذهبی در لیست انتخاباتی دفتر تحکیم وحدت یکی ا ز وجوه اختلاف پر رنگ دفتر تحکیم وحدت با گروه هایی مانند مجمع روحانیون مبارز ، حزب مشارکت و سازمان مجاهدین انفلاب اسلامی بود.

اما از فاجعه کوی دانشگاه به بعد رویکرد سیاسی دفتر تحکیم وحدت تند تر شد و به مرور این فاصله گسترش یافت . انتخابات ریاست جمهوری ۸۴ اوج این جدایی بود. در این دوره نهضت آزادی و اصلاح طلبان به هم نزدیک شدند و از کاندیداتوری دکتر معین در راس تشکیلاتی بنام جبهه دموکراسی خواهی حمایت کردند. شرایط خاص دوران ریاست جمهوری احمدی نژاد فاصله نهت آزادی با اعضاء دفتر تحکیم وحدت را کاهش داد . ولی کماکان مشی سیاسی ظرفین تفاوت های قابل ملاحظه ای با یکدیگر دارد.

به لحاظ معرفتی اگر چه نسل جدید فعالان دفترتحکیم وحدت از گرایش اسلام فقاهتی و انقلابی عبور کردند اما به قرائت خاص علم محور نهضت آزادی باز نگشتند بلکه بخش غالب آنها پشتیبان گرایش نو گرایی دینی فلسفه محور دکتر سروش و دیگر افرادی چون دکتر مجتهد شبستری شدند.

در اصل عدم نوزایی در بینش دینی نهضت آزادی باعث شد تا عبور ایدئولوژیک انجمن های اسلامی از باور های معرفتی و عقیدتی نهضت آزادی در دهه ۵۰ دچار تغییر نشود . البته نظرات و دیدگاه های وابستگان نهضت آزادی در مجموعه دفتر تحکیم وحدت مطرح بوده و مورد نقد و بررسی قرار گرفته است و از این منظر در شکل دهی باور های اعضاء انجمن ها نقش داشته است.

ولی در مجموع می توان گفت که بشترین تاثیر نهضت آزادی در روند جدید دفتر تحکیم وحدت الهام بخشی از ویژگی های ممتاز شخصیتی و منش اخلاقی چهره های برجسته این سازمان دینی – سیاسی قدیمی بوده است.

به هر حال قرار داشتن در جبهه مقابل استبداد دینی و پاره ای از اشتراکات سیاسی وعقیدتی باعث شده است که در حال حاضر ارتباط خوبی بین دفتر تحکیم وحدت و نهضت آزادی وجود داشته باشد. ارتباطی که بر پایه حفظ استقلال مجموعه تحکیم و به رسمیت شناخته شدن وجوه تمایز ها و اختلاف نظر ها و درس گرفتن از رابطه پر فراز و نشیب گذشته قرار دارد.

علی افشاری از اعضای سابق شورای مرکزی دفتر تحکیم وحدت

بی خیال - ایران - کرمان
واقعا نهضت آزادی خواری در چشم استعمارگران آمریکا و انگلیس و روسیه بود. به همین دلیل و با خیانت آخوندها این گروه همواره با بی مهری سیاست مداران مواجه شد و این جریانات قشر روشنفکر برا که دلسوزترین گروه برای مردم ایران بود ناجوان مردانه و با پرونده سازی از صحنه اجتماعی و سیاسی کنار زدند
سه‌شنبه 27 اردیبهشت 1390

bawafa1385 - المان - هامبورگ
عده ای جویای نام وپست ومقام در لباس روشنفکر نما ها و با همدستی یکدیگر بلای خانمانسوز این انقلاب را بجان مردم ایران انداختند مرور زمان نشان داد که این گروه ملی مذهبی ها با همدستی گروه های ریز ودرشت دیگر سینه اسلام عزیز را بسینه میکوبیدند و باعث بوجود اوردن و تاسیس حسینیه ارشاد شدند و جوانان نا اگاه دانشجو را بنام مبارز بداخل این کانون کشاندند و این مصیبت را بروزگار ملت اوردند که جر رمالی جن گیری و دعانویسی اثر مثبت دیگری نداشتند. سر دسته بظاهر زنده ولی باطل شده این گروه ملی مذهبی ها یعنی همان اقای یزدی بچه قزوین بزرگترین خیانتکار این گروه بود بحث زیاد است و یاد اوری ان باعث ناراحتی روحی عصبی میشود.
سه‌شنبه 27 اردیبهشت 1390

+0
رأی دهید
-0

نظر شما چیست؟
جهت درج دیدگاه خود می بایست در سایت عضو شده و لوگین نمایید.