بررسی روزنامه های صبح تهران " دوشنبه ۲۹ فروردین


بررسی روزنامه های صبح تهران – دوشنبه ۲۹ فروردین



از تکان وزارتخانه ها تا خطر دموکراسی برای اعراب

در روزی که روزنامه ها از وضعیت نامعلوم وزارت اطلاعات خبر داده اند که استعفای وزیرش را احمدی نژاد پذیرفت ولی ساعتی بعد رهبر جمهوری اسلامی دستور داد که حیدر مصلحی همچنان وزیر بماند، تکلیف وزارت ورزش و جوانان هم نامعلوم است چه رسد که دولت اعلام کرده چهار وزارتخانه را هم قصد دارد در هم ادغام کند.

در همین حال گزارش ها از بالارفتن تعداد چک های بی محل، خرابی جاده ها و نبودن بودجه برای ادامه راه تهران شمال و رو به تعطیل بودن روزنامه ها خبر می دهند. نگرانی از این که چرا در بحرین فعال نیست و این که مبادا اعراب گرفتار دموکراسی شوند از جمله دیگر مطالب روزنامه های تهران است.

"مخالفت رهبر انقلاب بارفتن مصلحی از وزارت اطلاعات" تیتر اصلی خراسان است. "تصمیمات ناگهانی در کابینه" تیتر اول تهران امروز است. روزگار در گزارشی نوشته "چهار وزارت خانه ادغام شدند" و ابتکار از قول رحیم مشائی نوشته است "وزارت ورزش را تشکیل نمی دهیم".

تهران امروز در گزارش اصلی خود نوشته چند روز پس از اخطارها و تذکرات نمایندگان مجلس به دولت در خصوص معرفی سریع‌تر وزیر ورزش و جوانان، سخنان روز گذشته اسفندیار رحیم‏مشایی مبنی بر غیرکارشناسی بودن مصوبه مجلس زمینه‏ساز آغاز بحث‏های دوباره در این زمینه شد، چرا که گفت: از نظر کارشناسی، دولت تشکیل این وزارتخانه را با توجه به نوع مصوبه مجلس با ابهام همراه می‌بیند و نظر کارشناسی دولت این نیست.

جواد سیدپور در سرمقاله همین روزنامه نوشته همین چند صباح پیش بود که رهبر به سران قوا تذکر دادند که گلایه‌ های خود را به‌طور علنی مطرح نکنند اکنون اما در فاصله‌ای کوتاه از این سفارش ویژه رهبر انقلاب، رئیس‌دفتر رئیس ‌جمهور فاز جدیدی از اختلافات میان قوه مجریه و مقننه را علنی کرده و در توجیه عدم تمکین دولت به قانون "تشکیل وزارتخانه ورزش و جوانان" گفته دولت تشکیل این وزارتخانه را با توجه به نوع مصوبه مجلس با ابهام همراه می‌بیند و نظر کارشناسی دولت این نیست. دولت فکر نمی‌کند با تشکیل این وزارتخانه کمکی به ارتقای ورزش بشود.

تهران امروز تاکید کرده این اظهارات در حالی صورت می‌گیرد که دیگر زمان "مخالفت کارشناسی" با موضوعی که قانون رسمی کشور شده گذشته است و این قانون اکنون باید اجرا شود نه آنکه توسط دولتمردان با محک کارشناسی سنجیده شود. دولت می‌توانست پیش از این و زمانی که این مسئله در دستور کار مجلس شورای اسلامی بود نظر کارشناسی خودش را اعلام کند ولی وقتی تمامی روندها و پروسه‌های مورد نیاز برای تصویب قانون طی شده و از ابلاغ آن نیز زمان زیادی گذشته مخالفت از نوع و جنسی که رئیس‌ دفتر رئیس‌جمهور اعلام کرده نه تنها موضوعیت ندارد که خود حاوی پیام دیگری به جامعه است.

ابتکار با عنوان محصولی از کابینه می‌رود نوشته در حالی که صادق محصولی، وزیر رفاه، به عنوان بازوی اصلی اجرای قانون هدفمندی یارانه‌ها شناخته می‌شود، اما گفته شده او به زودی از بدنه دولت جدا می‌شود. وزارت رفاه، همچنان یکی از پاشنه‌های آشیل دولت است؛ موازی کاری با وزارت بهداشت و چالش‌های تامین اجتماعی با دولت، به نظر نمی‌رسد به این زودی‌ها به پایان برسد.

به نوشته این روزنامه این حواشی و ناهماهنگی‌ها فقط در وزارت رفاه است، بقیه وزارتخانه ها، با درصد بالاتری با سیاست‌های رییس دولت و اطرافیان درجه یکش، هماهنگ هستند. محصولی در آینده ای نه چندان دور، عطای وزارت را به لقایش می‌بخشد و وزارت رفاه هم به همان مسیری می‌رود که راه رفت؛ رای عدم اعتماد مجلس به حمید بهبهانی، وزارت راه را به دل وزارت مسکن فرستاد. بعید نیست با رفتن محصولی از دولت، رفاه هم به سوی کار بخزد.

شیرزاد عبداللهی در مقاله ای در روزگار از قول وزیر آموزش و پرورش نوشته "ما می خواهیم 32 دانشگاه عین دانشگاه های کشور ایجاد کنیم" و توضیح داده اگر فرض را بر این بگذاریم که هدف از این طرح، ادامه تحصیل معلمان دارای مدرک دیپلم و فوق دیپلم شاغل در آموزش و پرورش باشد، دانشگاه های آموزش و پرورش جوابگوی نیازهای علمی معلمان نخواهند بود و به محلی برای چاپ مدرک تبدیل میشوند. تاسیس 32 دانشگاه شاید جاه طلبی بعضی از مقامات وزارتخانه را تامین کند اما "کلاف سر در گم" تربیت معلم را پیچیده تر خواهد کرد.

به نظر این کارشناس امور تربیتی: ورود آموزش و پرورش به حیطه آموزش عالی با این گستردگی، توان محدود آموزش و پرورش در انجام وظایف ذاتی و قانونی خود را محدودتر می کند. می توان با عقد قرارداد با وزارت علوم زمینه ادامه تحصیل معلمان را در بهترین دانشگاه های دولتی موجود فراهم کرد. اگر قرار است هر وزارتخانه ای برای تربیت نیروی مورد نیاز خود دانشگاه ویژه تاسیس کند پس فلسفه وجودی وزارت علوم چیست؟

مقاله روزگار با این توضیح که تجربه دانشگاه تربیت معلم [دانشسرای عالی سابق]، دانشگاه شهید رجایی و دانشگاه پیامبر اعظم نشان می دهد که ورود آموزش و پرورش به حوزه تحصیلات عالی تجربه ای شکست خورده پرسیده با چه منطقی مجلس واگذاری موسسات فنی- حرف های آموزش و پرورش به وزارت علوم را تصویب می کند و از سوی دیگر شورای عالی انقلاب فرهنگی اجازه تاسیس 32 دانشگاه به آموزش و پرورش را صادر می کند؟

وضع بد چک، روزنامه و راه

جهان صنعت در گزارش اصلی خود نوشته این دومین بار است که رییس اتاق بازرگانی ایران در مورد آمار چک‌های برگشتی هشدار می‌دهد. شاید سال گذشته وقتی محمد نهاوندیان در مورد آمار بی‌سابقه چک‌های برگشتی اعتراض می‌کرد، فکرش را هم نمی‌کرد که چند ماه بعد این روند رشد بیشتری پیدا کند.

بر اساس آمار بانک مرکزی، آمار چک‌های برگشتی تا تیرماه 89 به 13 درصد رسیده در حالی که طی سال‌های 78 تا 86 متوسط نرخ تعداد چک‌های برگشتی حدود پنج درصد بوده است از این رو باید هم بخش‌خصوصی نگران این وضعیت باشد. با توجه به شرایط فعلی اقتصاد کشور که از طرفی با آزمون هدفمندی یارانه‌ها طرف است و از سویی دیگر با شرایط تحریم‌ها دست و پنجه نرم می‌کند، تجار و فعالان اقتصادی کشور با چالش زیادی رو به‌رو هستند.

علی میرفتاح در روزگار نوشته هزار بار نوشته ام که روزنامه نگاری شغل المعاش المعاد است. اگر پایش بیفتد مجال باشد و گوش شنونده گیر بیاورم، چنان زبان به شکایت باز میکنم که کسی جلودارم نخواهد بود. توی شغل ما یک چیزهایی هست که دارد روز به روز بدتر میشود و مجال کار تنگتر میشود. بحثم بیش از آنکه سیاسی باشد، صنفی است. صنفی که اگر به دادش نرسیم همین چهارتا و نصفی خواننده هم از بام مطبوعات می پرند و از خرید و خواندن روزنامه صرفنظر می کنند.

به نوشته این مقاله اوضاع امروز روزنامه ها فاجعه بار است و این نهادهای مدنی حتی از گردش ابتدایی چرخ اقتصادی خود عاجزند. تیراژ 20 هزار و 30 هزار و هزار، نه فقط عیب که فاجعه ای تلخ و نگران کننده برای فرهنگ و هنر این سرزمین است. اگر بناست از وجه دموکراتیک این مملکت حراست کنیم، حراست از روزنامه ها یا همان رکن چهارم دموکراسی – وظیفه جدی ماست. متاسفانه این قضیه سوی دیگری هم دارد یعنی آنها که چشم دیدن وجوه دموکراتیک نظام را ندارند، به طریق اولی چشم دیدن روزنامه ها را هم ندارند.

در انتهای مقاله ستون کرگدن روزنامه روزگار آمده: عیب ماجرا، یا بدی ماجرا در این است که علاوه بر مخالفان دموکراسی، خود روزنامه نگاران هم چشم دیدن روزنامه را ندارند. اینکه چه شده و چه بالیی سرشان آمده که به اینجا رسیدهاند و از این شغل و حرفه متنفر شده اند، جای بحث، زیاد دارد، اما واقعیت این است که چه آنها که در تولید روزنامه دست دارند و چه آنها که این تولید را مصرف می کنند هیچ کدام از این متاع دل خوشی ندارند و با این کالا حال نمی کنند. گویی بین تولیدکننده و مصرف کننده توافقی نانوشته وجود دارد که از سر دلسیری روزنامه را عرضه کنند و بخوانند.

علیرضا بندری در گزارشی در سیاست روز نوشته جاده‌های کشور همچنان قربانی می‌گیرند. این تیتر آشنایی است که بارها و بارها در رسانه‌های کشور منعکس می‌شود. نوبت ما کی می‌شود. لطفا به گزارشگر نگویید زبانش را گاز بگیرد. نگویید خدا نکند. نگویید نفوس بد نزند. همین دو روز پیش بود که پزشکی قانونی رسما اعلام کرد جاده‌های ما در هر ساعت 7/2 نفر قربانی می‌گیرند. این یعنی چیزی در حدود سه مرگ در هر روز که هدیه جاده‌ها به ماست. هدیه‌ای شوم که فقط به معنای نقطه پایان گذاشتن بر زندگی سه هموطن نیست.

نویسنده گزارش تاکید کرده خیلی‌های دیگر هم هستند که پس از این حوادث تلخ، زندگی خودراازکف می دهند. به سوگ نشستگان را هم به این آمار اضافه کنید و سرمایه‌های هنگفت مادی واستانی که به آسانی از کف می‌رود. لطفا گناه سیاهی این گزارش را به پای گزارشگر ننویسید. کمی نگاه کنید. خون را به آسفالت ببینید.

گزارش سیاست روز نشان می دهد پس از تعطیلات نوروز، اکثر هموطنانی که سالم به مقصد رسیدند از تصادفات تاسف باری سخن گفتند که با چشم‌های خود شاهدش بودند. در همین زمان به طور مرتب آماری از سوی نهادهای مختلف در رسانه‌ها منعکس شد اما تمامی رسانه‌ها این آمارها را قابل استناد نمی‌دانستند قرار شد "پزشکی قانونی" که خانه آخر قربانیان است، پس از تعطیلات از آمار تلخ، رونمایی کند. بالاخره در آخرین روزهای فروردین ماه جابر قره داغی رو به روی خبرنگاران ایستاد تا از قربانیان امسال سخن بگوید. اما باز هم از آمار دقیق خبری نشد.

مصائب رئیس دفتر

مردم سالاری از نامه یک مقام وزارت علوم خبر داده که از رحیم مشائی خواسته با این همه مشغله و کارهای متفاوت از تحصلات دانشگاهی بگذرد به مهندس مشائی توصیه نمایند از ادامه تحصیل خودداری کنند.

به نوشته این روزنامه، چندی پیش در خبرها آمده بود که مشایی قصد دارد در دانشگاه بین المللی چابهار به ادامه تحصیل بپردازد که این موضوع هم با حاشیه هایی همراه شد، اما انتشار این خبر موجب شد که رئیس دانشگاه بین المللی منطقه آزاد چابهار تحصیل اسفندیار رحیم مشایی مسئول دفتر رئیس جمهور در این دانشگاه را "کذب محض" عنوان کرد اما گشتی در سایت این دانشگاه نشان داد که فردی دقیقا به نام اسفندیار رحیم مشایی با شماره دانشجویی و با کد شناسایی به عنوان دانشجوی ورودی سال 87 در دوره کارشناسی ارشد مدیریت اجرایی در حال تحصیل در این دانشگاه است.

مردم سالاری نوشته در این شرایط خبری منتشر شد که مشایی قصد دارد در دانشگاه تربیت مدرس به ادامه تحصیل بپردازد که البته یک مقام مسئول در دانشگاه تربیت مدرس تحصیل مشایی را در این دانشگاه تایید کرد. رئیس دفتر رئیس جمهور در آزمون مجازی کارشناسی ارشد دانشگاه تربیت مدرس در رشته حقوق بین الملل ثبت نام کرده و در آزمون فوق شرکت داشته است و همانند سایر متقاضیان تا آخرین لحظه در جلسه آزمون حضور داشت.

این روزنامه با نقل قولی از مسئول روابط عمومی دانشگاه تربیت معلم نوشته انتشار نامه الکترونیکی قائم مقام وزارت علوم به رئیس جمهور برای مانع شدن از ادامه تحصیل مشایی در دانشگاه تربیت مدرس نشان می دهد که حساسیت ها بر سر مشایی از درون نهادهای دولتی هم در حال فزونی است. باید دید که رئیس جمهور در مورد خط قرمز خود حاضر به مماشات است یا نه و حسن نائینی که علاوه بر قائم مقامی معاونت وزارت علوم و رئیس هیات انتظامات اساتید دانشگاه تربیت مدرس هم با این نامه به سرنوشت افرادی همچون محسنی اژه ای، باقری لنکرانی و صفارهرندی دچار می شود؟!

آرمان نوشته یک عضو روزنامه کیهان در گفت و گو با یک هفته نامه در مورد مشایی اظهار داشت که تنها عملکرد سیاسی "فرقه مشائیه" محل نقد و تامل نیست; وقتی سال 1388 عنصر اصلی این فرقه در دولت بر اهدای جایزه "حکمتانه بوعلی سینا" به "سیدحسین نصر" اصرار می کند و سرانجام رییس دفتر فرح پهلوی به واسطه کوشش این دولتمرد دل ربوده از ریاست محترم جمهوری "برای فعالیتهای برجسته همبستگی ساز دانش و معنویت در ارتقای کیفیت زندگی" ستوده می شود، باید از سطح یک بحث سیاسی به درون یک مساله معرفتی رفت.

به نوشته این خبر پیام فضلی نژاد گفته تبلیغات "فرقه مشائیه" عین تفکر اومانیستی برخاسته از غرب سکولار است; اصلی ترین گزاره این فرقه، یعنی شعار "خدا شدن انسان" (اومانیسم اسلامی) که هر از گاهی با عبارات "سلام بر انسان" و "عشق به انسان" در هم میآمیزد، ترجمه دست چندم و کپی برداری کهنه ای از تئوری "اسلام آمریکایی" برای "تجزیه دین" است. اما اکنون چه کسی گزینه ماسونها برای دریافت پنهان یا آشکار این لقب درایران است؟!

وضعیت منطقه خاورمیانه و خطر دموکراسی

روزنامه جمهوری اسلامی برای چندمین بار در سرمقاله خود این سئوال را مطرح کرده که چرا به فکر بحرین نیستیم و نوشته در شرایط بسیار سختی که اکنون برای مردم بحرین از جمله شیعیان که اکثریت عظیم جمعیت این کشور را تشکیل می‌دهند ایجاد شده، وظایف مهمی متوجه جمهوری اسلامی ایران است که متأسفانه تاکنون به آن عمل نشده است.

به نوشته این مقاله دولت عربستان برای اهداف خود در بحرین اقدام عملی کرده. آیا ما نمی‌توانستیم با اخطارهای بازدارنده جلوی لشکرکشی آل سعود به بحرین را بگیریم و از بروز فاجعه نسل کشی در این کشور جلوگیری کنیم؟ وزارت امور خارجه کشور ما چه پاسخی برای منتقدانی دارد که می‌گویند این وزارت حتی در زمینه‌های سیاسی و تبلیغی نیز به وظایف خود در قبال فاجعه بحرین عمل نکرده است؟ بسیاری از فعالان سیاسی و صاحبنظرانی که سالها دارای سابقه فعالیت در وزارت امورخارجه هستند به عملکرد خنثی و قصورهای دستگاه سیاست خارجی کشورمان انتقاد دارند.

روزنامه جمهوری اسلامی سرانجام پرسیده تا چه وقت می‌خواهیم تماشاچی نسل کشی در بحرین باشیم؟ آل خلیفه و آل سعود با جنایاتی که در بحرین مرتکب شده‌اند این واقعیت تلخ را به اثبات رسانده‌اند که خطر آنها برای منطقه از صدام و حزب بعث کمتر نیست.

کیهان در تیتر اول خود از "جزئیات طرح بندر – فلتمن برای فتنه در سوریه" خبر داده و در سرمقاله اش نوشته کشتار مصراته این سؤال را فرا روی لیبیایی ها قرار داد که "جایگزین قذافی چه کسانی هستند" چرا که وقتی غرب دست قذافی را در کشتار مردمی که به دعوت حکومت انتقالی به میدان آمده اند، باز می گذارد به این معناست که به آنان اعتماد ندارد. در واقع غرب با نگاه به تجربه عراق می داند که مخالفت با دیکتاتورهایی نظیر صدام و قذافی تحت هر شرایطی مطلوب نیست و حالا دیگر اعضای ناتو هم بی گدار به آب نمی زنند.

این روزنامه بعد از این تاکید کرده مردم لیبی عموماً دین گرا هستند. زنان لیبیایی اگرچه با هیچ محدودیتی در خصوص پوشش مواجه نبوده اند اما آن را صد در صد مراعات می نمایند و در همان حال در تظاهرات سیاسی هم شرکت می کنند. مردم نیز به قوانین شریعت پایبندی تام و تمامی دارند با این وصف آمریکا می داند که روی کارآمدن یک حکومت اسلامی، طبیعی ترین اتفاق در لیبی است. بنابراین نمی توانند میدان داری مردم و نخبگان لیبیایی را تحمل نمایند.

با این مقدمه کیهان نتیجه گیری کرده غرب نمی خواهد "دیکتاتور" توسط مردم ساقط شود بلکه می خواهد سقوط او را به نام خود تمام کند تا پس از آن مردم با "مطالبات پس از پیروزی" غرب را به چالش نکشند. اما البته به میزانی که غرب دنبال جایگزین خاص می گردد، مردم نیز می دانند که غرب در کمین آنان نشسته و طبیعی است که از دستاورد خود محافظت نمایند.

رسالت در سرمقاله خود هشدار داده که عرب ها دارند از دیکتاتور ها نجات می یابند و گرفتار دموکراسی می شوند در حالی که به نظر نویسنده این مقاله اگر مرد عرب بتواند با دست آویختن به یک "هویت برنامه‌دار" و یک "هویت پروژه‌دار" جلوی نفوذها به دموکراسی رابگیرد، می‌تواند به آینده و خروج از چاله امیدوار باشد. و اگر موفق به کسب این هویت فعال نشود؛ اگر گرفتار آرمان‌های کور دموکراتیک شود؛ اگر به اتحاد در آرمان‌ها در سایه یک رهبری دینی نرسد، آن وقت، می‌توان گفت که "از چاه درآمده و به ویل افتاده".

حامد حاج حیدری نویسنده این مقاله فکر می کند با آرایش فعلی نیروها در خاورمیانه، آینده دموکراسی در خاورمیانه و ترکیه، چیزی شبیه پاکستان و بنگلادش از آب درخواهد آمد، که حکومت آنها را بیش از هر وصف دیگری، می‌توان با عنوان "قابل نفوذ" توصیف کرد. واقعاً دموکراسی کارآمد و در عین حال، "قابل نفوذ"، از استبداد متکبرانه مبارک و عبدالله صالح بدتر است.

به نظر سرمقاله رسالت دموکراسی بیمار است، چون شهروندان رأی خود را به نمایندگانی نمی‌دهند که از آنها انتظار طرح‌هایی را داشته باشند که منطبق با تعهدات دقیق آنها باشد. مراجعه به آراء عمومی، عمل مثبتی نیست که به وسیله آن، شهروندان اراده خود را اظهار کنند، و به برگزیدگان خود برنامه مشخصی بدهند تا آن را عملی سازند. انتخابات یک عمل منفی است که از طریق آن، شهروندان به جای دفاع از یک برنامه سازنده، در واقع، میان بد و بدتر، بد یا بدتر را انتخاب می‌کنند. حتی لزوماً نمی‌توان گمان کرد که آنها به سمت گزینه‌های بدتر حرکت نمی‌کنند.

کاهش قیمت نه برای زنده ها

محمد حسین روانبخش در ستون طنز مردم سالاری نوشته: قبل و بعد از تحویل سال نو، مقامات ارزشمند بازرگانی کشور، به طور مکرر و مستمر به اطلاع مردم می رساندند که در سال جدید" تغییر قیمت نداریم، "هیچ گونه تغییر قیمتی در سال 90 پذیرفتنی نیست" و حرف های بسیار دیگری در این مایه ها که چیزی گران نمی شود و... اما با کمال تاسف و تاثر فراوان گرانی اصلا گوش به این حرفها نداد و حتی نگذاشت حرف این عزیزان زحمتکش حداقل یک ماه اعتبار داشته باشد و در همین فروردین ماه، موج گرانی از میوه، گوشت و مرغ و سایر اقلام خوراکی تا خدمات مختلف را در نوردید و ما را انگشت به دهان گذاشت که پس منظور مقامات ارزشمند بازرگانی از اینکه تغییر قیمت نداریم ، چه بوده است؟! روز گذشته خوشبختانه خبری رسید که نشان داد آن وعده های مکرر، بدون مصداق هم نبوده و چیزی هست که در سال جدید دچار تغییر قیمت نشده باشد. خبر را بخوانید:

نویسنده این سخن مدیر امور فرهنگی سازمان بهشت زهرا را نقل کرده که "هزینه کفن و دفن اموات تهرانی امسال افزایش نمی یابد، همان 150 هزار تومان است" و نوشته توجه فرمودید؟ منظور از وعده های بالا، اموری بوده که مربوط به اموات بوده، اما ما اشتباهی خیال می کردیم آنها مربوط به زنده ها بوده است.

طنز نویس مردم سالاری نوشته با این اوصاف، از مسوولان محترم خواهشمندیم از این به بعد وقتی وعده های جدید می دهند، لطفا مشخص کنند که وعده ها مربوط به زنده ها است یا اموات; تا بعضی زنده ها توقع زیادی از مسئولان ارزشمند نداشته باشند و باعث زحمت پاسخگویی برای آنها نشوند.
gol andam - سویس - زوریخ
در وطن امروز ما ...!!!. غرور به گدایی افتاده و حجب و حیا به فاحشگی . انسانیت هم به تیغه بردگی .... از این مردم چه انتظاری میشه داشت! :( زوریخ
دوشنبه 29 فروردین 1390

+0
رأی دهید
-0

نظر شما چیست؟
جهت درج دیدگاه خود می بایست در سایت عضو شده و لوگین نمایید.