اینکه رمال خوبی بوده و فقط از حماقت بعضی خانمها سوء اسفاده میکرده و پول کسب میکرده،چندین سال پیش رمالی را دستگیر کرده بودند که زن ساده لوحی را جهت انداختن مهرش در دل شوهر و مادرشوهر ،پس از چندین بار مراجعه و دادن دعاهای گوناگون،بالاخره در اتاق محل کارش چادر و یا ملحفه ای را بر سر خود و خانم تشنه محبت انداخته و زیر چادر دعاها و اشکالی را بر روی شکم و سینه خانم که اکنون بالا تنه اش لخت گردیده مینویسد و ....خانم خرافاتی و ساده لوح موقعی بخود میآید که کار از کار گذشته و پیرمرد حقه باز رمال زیر چادر به هدف شیطانی اش رسیده ولی هنوز از مهر شوهر خبری نیست،پس از شکایت خانم فریب خورده رمال دستگیر میشود ولی بازهم با پرروئی ابراز میدارد که من میخواستم بخت بسته زن را باز کنم. |