خامنهای جراح قابلی نیست
آیت الله علی خامنه ای، رهبر جمهوری اسلامی ایران
مجید محمدی (جامعهشناس)
تقابل جنبش اعتراضی ایران و ضد جنبش به کدام مرحله رسیده است که حکومت به بازداشت موسوی، رهنورد و کروبیها اقدام کرد؟ نگرانیها از کجاست؟ حاکمان چه تصوری از وضعیت خود جامعه در این مقطع دارند؟ حکومت در این بازداشتها به دنبال چیست؟
با فرض محاسبهی هزینهها و فایدهها از سوی خامنهای و نیروهای امنیتی و قضایی و نظامی وی در بازداشت این چهار نفر در این زمان خاص (که همواره فرض درستی نیست چون محاسبهی هزینهها و فواید همواره بر رفتار حاکمان ایرانی حاکم نبوده است)، فشار از ناحیهی هواداران رژیم برای بازداشت و محاکمه نمی تواند دلیل این بازداشتها باشد چون این فشار در ۲۱ ماه گذشته نیز وجود داشته است.
عدم امکان کنترل تظاهرات خیابانی در صورت دعوت کروبی و موسوی نیز نمی تواند دلیل بازداشت باشد چون سازمان سرکوب حکومت در ۲۱ ماه گذشته در بازداشت و پراکندن معترضان در عرصهی خیابان موفق بوده است. تغییر فاحشی نیز در مواضع و دیدگاههای این دو در این فاصله رخ نداده است و هر دو همواره خواستار اجرای قانون اساسی رژیم بودهاند.
با در نظر گرفتن نکات فوق، خامنهای با کدام تصورات و دیدگاهها به اینجا رسیده است که باید غدهی سرطانی اصلاح طلبی (به زعم خود) را جراحی کند و حکم به بازداشت موسوی و کروبی و همسرانشان در این زمان مشخص داده است؟
تداوم شنیده شدن صدای بدیل از ایران
مواضع موسوی و کروبی از منظر بیرونی، صدای بخش قابل توجهی از مخالفان داخلی به شمار می آیند. سخنان و انتقادات آنها معمولا انعکاس مناسبی در رسانههای همگانی ایالات متحده و اروپا پیدا می کنند و از این طریق به جهان عرب، آفریقا و امریکای لاتین – حوزههای مورد توجه حکومت جمهوری اسلامی- بسط می یابند.
حکومت اسلامی علی رغم ادعای عدم اهمیت انعکاس صداهای متفاوت در خارج از کشور نمی خواهد این صداها شنیده شود. خامنهای از این که توسط رهبران نمادین جنبش در کنار مبارک و بن علی و قذافی قرار گرفت و رسانههای بین المللی مدعی رهبری جهان اسلام را هم سطح دیگر دیکتاتورهای مادام العمری منطقه قرار دادند به شدت آشفته است. به زعم حاکمان جمهوری اسلامی، بازداشت این دو و همسرانشان جنبش را از انعکاس صدای آنها به عنوان بدیل صدای رسمی محروم می کند.
تحول جریان اصلاح طلبی مذهبی
پس از موج گستردهی بازداشت نیروهای شناخته شدهی اصلاح طلب مذهبی (سابقا حکومتی) که نقش چندانی نیز در اعتراضات خیابانی نداشته اند (چه از حیث دعوت و چه سازماندهی)، غیر از تعداد بسیار اندکی از آنان، اکثر آنها از امکان اصلاح پذیری رژیم مایوس شدهاند. این امر به سرعت هر نیروی سیاسی را به سمت اندیشهی براندازی سوق می دهد.
کروبی و موسوی به همان میزان که از سوی حکومت برای دست کشیدن از انتقادات غیر ساختار شکنانهی خود تحت فشار بودهاند از سوی نیروهای جنبش جهت رهبری یک حرکت انقلابی نیز تحت فشار قرار داشتهاند. مقامات امنیتی احساس کردهاند که پس از فراخوان ۲۵ بهمن این دو به تدریج به سمت تبدیل شدن به رهبران انقلابی در حال تحول هستند و از این جهت باید از معترضان دور نگاه داشته شوند.
افزایش تنش درونی
علت دیگر بازداشت موسوی و کروبی و همسرانشان بالا رفتن میزان تنش میان نیروهای خودی و درونی تا حد غیر قابل تحمل آن از منظر خامنهای و مشاوران وی است. حکومت می خواهد با زندانی کردن این چهار نفر به دو قطبی تر شدن فضای سیاسی یاری برساند (یا با ماهستید یا علیه ما) تا هم نیروهای وفادار در یک شرایط شکننده از انتقاد و حمله به یک یکدیگر دست بردارند و هم افراد میانه و با موضع نامشخص تکلیف خود را با جنبش اعتراضی روشن سازند.
«خواص بی بصیرت» از منظر خامنهای یک ظرفیت بالقوه خطرناک برای بالا بردن پرچم سفید در شرایط اعتراضات عمومی خیابانی دارند که این امر رژیم را شکننده کرده است. حکومت در پی آن است تا از این بازداشتها به صورت جانبی در جهت متحد کردن نیروهای خودی استفاده کند (نگاه کنید به صحبتهای احمدی نژاد پس از بازداشت این افراد مبنی بر دفاع از همراهان مورد انتقاد وی).
تصور سقوط قریب الوقوع
با سقوط برخی از دولتهای عربی و امکان سقوط قریب الوقوع رژیم در ایران (از منظر حاکمان)، هزینهی بیرون ماندن موسوی، کروبی و همسرانشان بیشتر از هزینهی محبوس شدن آنها بوده است. در غیر این صورت، بازداشت ها صورت نمی گرفتند. حاکمان اسلامگرا که دیدهاند چند هزار جوان مصمم مصری می توانند با ایستادگی و هدف روشن، رهبر یک کشور هفتاد میلیونی مثل مصر را در دو هفته ساقط کنند یا اعتراضات در لیبیِ ظاهرا با ثبات به سرعت بیش از نیمی از کشور را از کنترل حکومت خارج کرده شدیدا احساس خطر کردهاند.
مقامات امنیتی و نظامی و قضایی و شخص خامنهای واهمه دارند که با جرقهی اعتراضات خیابانی کنترل وضعیت از دستشان خارج شده و مخالفانی که دیگر به دنبال رای خود نیستند بلکه براندازی رژیم یا برکناری خامنهای را می خواهند ابتکار عمل را به دست گیرند. حاکمان جمهوری اسلامی بیش از معترضان به بی ثباتی رژیم باور دارند.
نیاز به وجین کردن اصلاح طلبان
حکومت برای انتخابات بعدی و نیز نمایش وجود یک اپوزیسیون بی خاصیت و مطیع، نیاز دارد که اصلاح طلبان را وجین کرده و نیروهای سر سخت را از میدان حذف کند. جراحی جریان اصلاح طلبی در ۲۱ ماه گذشته با خشونت هر تمام تر در جریان بوده است. اعلام رسمی موسوی و کروبی توسط وزیر اطلاعات به عنوان «ضد انقلاب» این پیام را به اصلاح طلبان می دهد که حاکمان در این جراحی جدی هستند و آنها که هنوز تیغ جراحی را احساس نکردهاند باید از آنها فاصله بگیرند.
با زندانی شدن این چهار نفر تکلیف بقیه (که از منظر مقامات در حد و اندازهی کروبی و موسوی نیستند) روشن می شود: یا به صراحت اعلام وفاداری می کنند (مثل رسول منتجب نیا و مجید انصاری) و در عرصهی سیاسی به شکلی ضعیف شده باقی می مانند یا اعلام وفاداری نمی کنند و سریعا حذف می شوند.
پرداخت هزینهی بیشتر برای پرهیز از هزینههای کمتر
اما بازداشت این چهار نفر هزینههای بیشتری را بر تن نحیف و رنجور حکومت بار خواهد کرد:
هزینهی نخست، آن که موسوی و کروبی در زندان به عنوان رهبران نمادین جنبش مورد حمایت همهی نیروهای اپوزیسیون قرار خواهند گرفت و این امر بیشتر مخالفان را متحد خواهد ساخت تا هواداران نظام را. حکومت با این کار یکی از نقاط امتیاز خود یعنی تفرق مخالفان را تضعیف می کند.
دوم آن که پس از حصر خانگی و سپس بازداشت این دو، ثقل رهبری و هدایت جنبش به خارج از کشور انتقال یافته است که به هیچ وجه قابل کنترل توسط دستگاههای نظامی و امنیتی نیست. کروبی و موسوی بدون بازداشت بهترین سوژههای سازمان اطلاعاتی رژیم برای کسب خبر از تحرکات مخالفان بودند اما اکنون در شرایط حبس به مهرههایی بی فائده در صفحهی شطرنج اطلاعاتی رژیم تبدیل شدهاند.
سوم آن که در عین سوق دادن بخشی از اصلاح طلبان به ابراز برائت از موسوی و کروبی بخشی دیگر که منتقد رهیافت موسوی و کروبی بودند (مثل محمد خاتمی) مجبور به دفاع از آنها خواهند شد.
چهارم آن که اصلاح طلبان در عین آن که منتقد حکومت بودند با رفتارها و باورهای خود بر عمر رژیم جمهوری اسلامی افزودهاند (این سخن در مقام داوری در مورد آنها نیست). رفتار حکومت با موسوی و کروبی موجب از دست رفتن سرمایهی عظیم اصلاح طلبی در خدمت آن است.
و پنجم، نتیجهی این بازداشتها برای نیروهای هوادار و همپیمان با حکومت افکندن ترس در دل آنهاست با این مضمون که هیچ کس حتی نخست وزیر امام و رئیس سابق مجلس کشور در جامعه امنیت ندارند و برخورد قانونی با آنها صورت نمی گیرد.
این موضوع مایهی فاصله گیری بیشتر بسیاری از نیروهای مذهبی سابقا انقلابی از حکومت می شود. ترس و ارعابِ بیشتر، کارکردی دوگانه دارد: از یک سو فضای عمومی را قبرستانی تر می کند اما اعضای این قبرستان را با مدیریت قبرستان بیگانه تر می سازد.
nader46 - انگلیس - لندن
|
مرگ بر جمهوری اسهالی ورهبرمفنگی شیره ای. دیکتاتور خایمنه ای کارت تمومه. |
سهشنبه 10 اسفند 1389 |
|
arian1 - ایران - ابادان
|
بزودی این دیکتاتور خونخوار وحرام زاده که خود را رهبر شیعیان می داند برای همیشه همراه با مذهب تتقلبی وشیطانی اش به جهنم فرستاده می شود. زنده باد ایران اریایی و مرگ بر جمهوری شیطانی |
سهشنبه 10 اسفند 1389 |
|
emadr - ایران - کرج
|
جالب و با مفهوم بود. به امید روزی آزاد ایران را دوباره می سازیم. |
سهشنبه 10 اسفند 1389 |
|
bawafa1385 - المان - هامبورگ
|
جنبش مردم ایران حرکتی است خود جوش بمنظور رهائی از ستم و عذابی که عده ای بنام الله بر مردم وطن ما چیره شدند. مردم ایران بدلیل ظلم وستمی که از سیستم مذهبی حاکم بر ایران بنام الله و رسول و نمایندگان الله بر زمین بر این ملت وارد امده بتنگ امده و دیگر حاضر بپذیرش این قوم ستمگر نیستند . طبقات روشنفکر و تحصیلکرده ایران خوب میدانند که این جنبش انها بمنظور رهائی از زیر یوغ ستم نمایندگان الله بر این ملت است. این جنبش مردمی مربوط بتمام مردم ایران است . الله اکبر است یا الله اصغر است بعد از این در جنبش مردم ایران نقشی ندارد . |
چهارشنبه 11 اسفند 1389 |
|
1k adame sadegh - کانادا - تورنتو
|
اگر ملت ایران میخواهند از دست لباس شخصیها راحت شوند. عکس انها را در سایتها پخش کنند تا از طرف ملت ایران شناسائی شوند. انوقت هستکه در خانه خود زندانی میشوند. و جرات بیرون امدن را ندارند. |
چهارشنبه 11 اسفند 1389 |
|
م ر - ایران - تهران
|
خامنه ای سلاخی ماهرست و باید استالین و چرچیل و هیتلر جلوی آقا لنگ پهن کنند . |
چهارشنبه 11 اسفند 1389 |
|