خوردن سم سیاه در محاصره پلیس


خوردن سم سیاه در محاصره پلیس

ردیابی این تبهکاران زمانی آغاز شد که مردی تنها وقتی از شب‌نشینی در خانه دوستانش به خانه خود بازگشت دید دزدان همه اثاثیه و اموال کم‌حجم وی را به ارزش 15 میلیون تومان به سرقت برده‌اند. وقتی ماموران کلانتری 148 انقلاب به تحقیقات میدانی دست زدند و خود را در برابر سرقت شبانه دیدند در تحقیق از مرد مالباخته شنیدند وی در خانه آشنایی میهمان بوده و وقتی ساعت 5 صبح به خانه‌اش بازگشته تا کیف کارش را بردارد دیده در ورودی باز است و همه اثاثیه‌اش به سرقت رفته است. ساختمان همسایه این مرد که دوربین مداربسته داشت مدنظر تیم پلیسی قرار گرفت و زمانی که فیلم دوربین بازبینی شد، ماموران دیدند 3 سرنشین یک تاکسی دزدان خانه هستند. با وارد عمل شدن تیمی از پایگاه سوم آگاهی تهران ردیابی‌ها ادامه د اشت تا اینکه مردی در تماس با پلیس 110 ادعا کرد 2 مرد ناشناس را در خانه‌اش دیده است. این 2 مرد که یکی از آنها با دیدن ماموران سعی داشت با چاقو به وی حمله کند و دیگری در سرویس بهداشتی زیرزمین پنهان بود، بازداشت شدند. پلیس در بازرسی بدنی از آنان یک چاقو، قیچی قفل‌بر، چراغ قوه و تجهیزات سرقت به دست آورد. 2 مرد جوان ابتدا ادعا کردند از سوی یک راننده تاکسی که ادعا داشت صاحبخانه است برای اسباب‌کشی اجیر شده‌اند اما با سر رسیدن پلیس، آن مرد ناشناس پا به فرار گذاشته و از آنان خواسته پنهان شوند. در برابر این داستانسرایی، وقتی 2 مرد تصویری از خود را در داخل دوربین مداربسته دیدند در بازجویی‌های ماموران پایگاه 3 پلیس آگاهی پذیرفتند با همدستی راننده تاکسی که از دوستان نزدیکشان است به طراحی سرقت از خانه‌های بدون سکنه دست زده‌اند. با راهنمایی‌های «محمدصادق» کارآگاهان خود را به پشت در خانه راننده 30 ساله تاکسی به نام «میثم» در یکی از محله‌های قدیمی رساندند که وی از راه پشت‌بام و کوچه پس‌کوچه‌های تنگ و پیچ در پیچ توانست فرار کند و 2 تن از هم‌پالگی‌هایش که در زیرزمین پنهان شده بودند به دام افتادند. حسن و هادی ابتدا گفتند تنها از دوستان و بچه‌محل‌های میثم هستند و در جریان سرقت‌هایش قرار ندارند تا اینکه همزمان با پیدا شدن اسناد سفید، لوازم و ابزار جعل مدارک در خانه راننده تاکسی از جیب‌های دو دوست وی نیز حکم ماموریت وزارت کار و امور اجتماعی تحت عنوان بازرس کار و اشتغال اتباع خارجی و حکم ماموریت مربوط به بازرسی از اماکن پیدا شد و آنان پرده از فعالیت زیرزمینی باندی برداشتند. کارآگاهان به ردیابی سردسته فراری پرداختند و وقتی میثم را در مخفیگاهش محاصره کردند دیدند وی ماده سیاهرنگی را خورده است. وقتی میثم درباره پودر سیاهرنگ سکوت کرد، کارآگاهان وی را به بیمارستان انتقال دادند و مشخص شد وی مرگ موش خورده بود و اگر تحت درمان قرار نمی‌گرفت حتما به کام مرگ فرومی‌رفت. این راننده تاکسی در بازجویی‌ها گفت: 30 سال دارم و دارای زن و یک بچه هستم. تاکنون 2 بار به خاطر جعل به زندان افتاده‌ام و همیشه به خاطر علاقه‌ای که به نظام داشتم مدارک هویتی و حکم‌های ماموریتی مامور را جعل می‌کردم و این در حالی بود که در آزمون‌ها برای وارد شدن به ارگان‌های نظامی پذیرفته نشده بودم. وی افزود: حدود 18 ماه در زندان مانده‌ام و با این همدستانم در همانجا آشنا شدم. میثم ادعا کرد بستگانش در زمینه خرید و فروش زمین فعالیت دارند و قرار گذاشتیم بعد از آزادی با هم کار کنیم. وقتی نتوانستیم وارد این حرفه بشویم هادی وسوسه‌ام کرد تا با جعل و سندسازی خانه‌های رها شده را اجاره بدهیم یا بفروشیم. میثم گفت: اصلا تصور نمی‌کردم دستگیر شوم. وقتی ماموران به خانه‌ام آمدند و توانستم فرار کنم بدبختی‌های بازداشت و زندان و استرس محاکمه شدن به یادم افتاد برای من عذاب‌آور بود به خاطر همین تصمیم گرفتم خودکشی کنم. مرگ موش خریدم اما جرات نکردم بخورم تا اینکه باز هم محاصره شدم و تصمیم گرفتم مرگ موش را بخورم. وی در پایان گفت: بیکاری، اختلاف با زنم، بی‌آبرویی، اختلاف با پدر و مادرم، زندان و بی‌اعتمادی اطرافیانم موجب شد مرگ را انتخاب کنم و الان باز به مرگ فکر می‌کنم که این یک آرزو است و اگر آزاد شدم و زنده ماندم سعی می‌کنم زندگی آبرومندانه‌ای برای همسر و فرزندم فراهم کنم و هیچ‌گاه نمی‌خواهم خلافکار بمانم. از بی‌آبرویی و دربه‌دری خسته شده‌ام

آینه - انگلیس - لندن
به خاطر علاقه‌ای که به نظام داشتم مدارک هویتی و حکم‌های ماموریتی مامور را جعل می‌کردم ......یکی نیست به این بگه احتیاجی به این کارها نبود میرفتی استخدام می شدی اینها هم سال شما رو با اغوش باز استخدام میکنند
شنبه 9 بهمن 1389

bawafa1385 - المان - هامبورگ
زندان در جمهوری اسلامی دانشگاه است . کما اینکه در ابتدای فتنه سال 57 همین شعار ها را بر در و دیوار ها نوشتند . حال بگفتار این سارقین دقت کنید . در زندان اشنا شدند . در زندان کار اموزی کردند . در زندان وارد دانشکاه شدند . اره عزیز زندان در جمهوری اسلامی یک دانشگاه است
شنبه 9 بهمن 1389

Fareed - ایران - تهران
آینه - انگلیس - لندن : گل گفتی
یکشنبه 10 بهمن 1389

+0
رأی دهید
-0

نظر شما چیست؟
جهت درج دیدگاه خود می بایست در سایت عضو شده و لوگین نمایید.