قاتل کراکی خاطره محاکمه شد


قاتل کراکی خاطره محاکمه شد

شاگرد بنگاه معاملات ملکی که با انگیزه سرقت برای تهیه پول موادمخدر، یک استاد دانشگاه را به قتل رسانده بود، روز گذشته محاکمه شد.

 عصر روز 30 شهریور امسال، مأموران کلانتری 141 شهران، از وقوع قتل زن جوانی در منزل مسکونی وی واقع در شهرک قائم باخبر شدند.

مأموران با حضور در محل حادثه متوجه شدند زن جوانی به نام خاطره بر اثر ضربات متعدد چاقو به قتل رسیده و صوفیا، دختر 5 ساله وی هم که توسط فرد مهاجم به شدت مجروح شده، به بیمارستان منتقل شده است.

مدیر مجتمع مسکونی،‌ به مأموران پلیس گفت: شوهر مقتول با من تماس گرفت و مدعی شد از خانه وی با او تماسی نیمه‌تمام گرفته شده که در آن صدای فریاد همسر و دخترش به گوش می‌رسیده است. زمانی که مقابل خانه آنها رسیدم جوانی کتانی به دست قصد خروج از خانه را داشت که به صورت من مشتی زد و فرار کرد و من تنها توانستم کتانی او را بگیرم.

با توجه به اینکه، همسایه‌های دیگر نیز قاتل را دیده بودند، هویت وی به سرعت شناسایی و مشخص شد وی کارگر بنگاه معاملات ملکی است که قرار بود برای خانه مقتول مشتری بیاورد.

چند ساعت از این حادثه نگذشته بود که مهران، با حضور در کلانتری، خود را قاتل خاطره معرفی کرد و مدعی شد که با انگیزه سرقت به خانه این استاد دانشگاه رفته است.

با اعتراف مهران به ارتکاب قتل، قرار مجرمیت وی به اتهام، مباشرت در قتل عمد خاطره، شروع به قتل صوفیا و سرقت مقرون به آزار 300 هزار تومان پول نقد صادر و پرونده برای رسیدگی به دادگاه کیفری استان تهران ارسال شد.

جلسه محاکمه روز گذشته در شعبه 113 و به ریاست قاضی محمدسلطان همتیار برگزار شد و شفیعی، نماینده دادستان با اشاره به کیفرخواست صادره خواستار مجازات متهم شد؛ اولیای‌دم نیز خواسته خود را قصاص متهم عنوان کردند.

در ادامه جلسه، متهم با انکار تمام اعترافات قبلی خود گفت: اعترافات قبلی من تحت فشار و شکنجه بوده است.

قاضی از متهم در خصوص اظهارات شاهدان که وی را در حین فرار از خانه مقتول دیده‌اند و همچنین مواجهه او با صوفیا، سؤال کرد که متهم تمام آنها را دروغ خواند.

وی در خصوص روز حادثه گفت: بعد از اینکه با پدرم به خاطر پول موادمخدر درگیری شدم، به مغازه رفتم و یک مشتری برای بلوک کناری مقتول بردم. خواستم آنها را به خانه مقتول ببرم تا آنجا را هم ببینند اما آیفون آنها خراب بود و به مشتریان گفتم چرخی در شهرک بزنند تا با صاحبخانه هماهنگ کنم.

متهم ادامه داد: با آسانسور بالا رفتم و وقتی مقابل خانه مقتول رسیدم، متوجه شدم که در خانه باز است. کنجکاو شدم و در را باز کردم، اما ناگهان با دیوار خون‌آلود رو به رو شدم؛‌ کتانی خود را درآوردم و داخل خانه شدم که با جسد مقتول در اتاق خواب مواجه شدم. بعد از دیدن جسد از ترس پا به فرار گذاشتم که قبل از خروج مقداری پول از روی میز برداشتم. هنگام خروج زن همسایه جلوی مرا گرفت که از ترس مشتی هم به صورت او زدم.

مهران، با بیان اینکه با انگیزه نیاز به پول برای تهیه موادمخدر اقدام به سرقت کرده است، اعترافات قبلی خود مبنی بر اینکه صوفیا، در خانه را به روی او باز کرده منکر و مدعی شد که در خانه باز بوده است.

متهم در تحقیقات اولیه اعتراف کرده بود که خاطره را تهدید به پرداخت پول کرده و خاطره بعد از اینکه در اتاق‌ها موفق به تهیه پول نشده بود، سراغ کمد لباس‌ها رفته و از جیب یک کت طوسی رنگ، 3 تراول‌ یک صد هزار تومانی درآورده و به او داده است؛ اما مهران در جلسه دادگاه تمام این اعترافات را انکار کرد و مدعی بود که به او القا شده است.

وی در حالی اعترافات خود را منکر می شد که در اولین تحقیقات، به تعویض لباس خونی خود، تعداد دقیق ضرباتی که به صوفیا زده بود و همچنین تعداد گره‌هایی که با روسری به دست خاطره زده بود را بیان کرده بود؛ او حتی از محلی که خاطره روسری‌هایش را قرار می‌داد، خبر داشت.

قاضی همتیار به متهم گفت اگر قبول کنیم که در آگاهی و دادسرا تو را شکنجه کردند، چطور در کلانتری و فقط چند ساعت بعد از قتل خودت مدعی شدی که خاطره را کشتی که متهم فقط سکوت کرد.

متهم مدعی در حالی مدعی بود که بارها در آگاهی شکنجه شده است که در پاسخ به سؤال قاضی حتی نتوانست یک نشانه از شکنجه را نشان دهد و مدعی بود که جای شکنجه زود خوب شده است؛ اما او مدعی بود که جای دندان زن همسایه که با او درگیر شده، بعد از 5 ماه همچنان روی دستش است.

مهران به قاضی گفت حدود 15 بار مشتری به خانه مقتول برده است که شوهر مقتول در واکنش به این اظهارات گفت: یک بار هم او را ندیده بود.

در ادامه جلسه، مدیر ساختمان که با متهم درگیر شده بود درباره روز حادثه گفت: بعد از اینکه مقابل خانه خاطره رسیدم، متهم را در حال فرار دیدم که به من گفت اگر کنار نروی، برایت دردسر درست می‌شود؛ کتانی را از او گرفتم که با مشت به صورتم زد و فرار کرد.

وی با بیان اینکه ادعای متهم در خصوص خراب بودن آیفون دروغ است، گفت: درباره ادعای وی که گفت با دیوار خون‌آلود مقابل در وروی مواجه شدم باید بگویم که اساسا مقابل در ورودی واحد آپارتمان، دیواری وجود ندارد.

* صوفیا به علت شرایط نامساعد روحی به دادگاه نیامد

قرار بود بار دیگر صوفیا با متهم رو به روی هم قرار بگیرند تا صوفیای 5 ساله، قاتل مادرش را شناسایی کند اما با توجه به اینک وی از این حادثه ضربه روحی شدیدی خورده است، قاضی همتیار این کار را منتفی اعلام کرد.

پدر صوفیا معتقد بود که صوفیا بعد از این حادثه دچار فوبیا (نوعی ترس) شده است و به شدت از مردان غریبه وحشت دارد و به هیچ‌وجه از او جدا نمی‌شود.

وکیل مدافع متهم هم برای دفاع از وی در جایگاه قرار گرفت و بدون اینکه مشخص کند که اتهام قتل از سوی موکلش را قبول دارد یا خیر، فقط گفت: موکل من این اتهام را قبول ندارد.

وی همچنین با نشان دادن یک برگه نوار مغزی از متهم که مربوط به یک سال قبل از قتل بود، مدعی شد که احتمال دارد موکلش دچار مشکلات روحی و روانی باشد.

متهم بار دیگر در جایگاه قرار گرفت و در بیان آخرین دفاعیات گفت: قتل را قبول ندارم و حاضر نیستم از خانواده مقتول عذرخواهی کنم.

قاضی همتیار ختم جلسه را اعلام و صدور حکم را به بعد از مشورت با مستشاران دادگاه ( بردبار، مقدم، سرٌی و واعظی) موکول کرد.

ایران دوست - ایران - تهران
واقعا جای تاسف داره !عجب امنیت و ارامشی در مملکتمون حاکم است.
چهار‌شنبه 6 بهمن 1389

lover_screensaver - ایران - کرج
عجب آدم پدر سوخته ای بوده! دلم واسه صوفیا سوخت :-(. آخه پول چقدر ارزش داره...! همچین آدمایی رو باید اول خفن شکنجه بدن ، بعد بندازنش توی زندان و بهش بگن که 3 سال دیگه اعدامت می کنیم ، تا توی این 3 سال بیماری روحی بگیره!
چهار‌شنبه 6 بهمن 1389

bache shapoor - سوئد - یوسدال
طرفداری از قاتلین نمیکنم ولی یک سئوال دارم: چرا همه بازماندگان مقتولین در دادگاهها خواستار قصاص قاتلین هستند و اگر خودشان گرفتار همچین مصیبتی نشده بودند یکی از کسانی هستند که مخالف سرسخت اعدام هستند و وقتی خودشان به این مصیبت دچار میشوند نظرشان را فراموش میکنند و خواهان قصاص میشوند? درست است که از دست دادن عزیز و جگرگوشه سخت است ان هم به این طریق ولی بهتر نیست بجای قصاص قتل قاتل خواستار حبس ابد با اشد مجازات باشند?
چهار‌شنبه 6 بهمن 1389

siseh - امریکا - فلوریدا
حالا که فکر میکنم میبینم اگر کسی"عمدا" عزیز مرا بکشد از دادگاه خواستار آزادی او را میکنم چون اگر او اعدام شود در واقع راحت شده اما اگر ازاد شود باید از پا و دست او را به 300 تکه تقسیم کنم .. من یک بار به سفر یک ماهه مادرم فکر میکنم اشکم ددر میاد چه برسه به .....
شنبه 9 بهمن 1389

+0
رأی دهید
-0

نظر شما چیست؟
جهت درج دیدگاه خود می بایست در سایت عضو شده و لوگین نمایید.