قصاص جوانی که به خاطر یک نگاه آدم کشت
حکم قصاص جوانی که به خاطر نگاه بد و ناسزاگویی، جوان دیگری را به قتل رسانده بود، در دیوان عالی کشور تأیید شد.
شامگاه 28 اسفند 87، مأموران پلیس بخش گلستان از توابع رباط کریم از فوت مشکوک جوانی در یکی از بیمارستانهای این شهر باخبر شدند.
مأموران با حضور در بیمارستان متوجه شدند که این جوان بر اثر اصابت چاقو به ناحیه گردن به قتل رسیده است و عوامل اورژانس وی را به بیمارستان منتقل کردهاند.
ساعتی بعد، مأموران تحقیقات خود برای شناسایی عامل این قتل را آغاز کردند و با اظهارات دوستان مقتول، مشخص شد فردی به نام مجتبی، عادل را به قتل رسانده است. بعد از گذشت 3 روز از وقوع قتل و دقیقاً اولین روز سال گذشته، متهم به قتل دستگیر شد و به ارتکاب قتل عادل، اعتراف کرد.
جلسه رسیدگی به این پرونده، در تاریخ 3 اسفند سال گذشته در شعبه 74 دادگاه کیفری استان تهران و به ریاست قاضی حسن تردست برگزار شد و اولیایدم با شکایت مجدد از متهم، تقاضای خود را قصاص اعلام کردند.
سیدحسینی، نماینده دادستان با بیان اینکه، با توجه به اقرار صریح متهم، نظریه پزشکی قانونی، شکایت اولیایدم و گزارش مرجع انتظامی، بزه انتسابی به متهم محرز است، تقاضای مجازات متهم را اعلام کرد.
در ادامه جلسه، متهم در جایگاه قرار گرفت و با بیان اینکه اتهام قتل را قبول ندارد، افزود: شب حادثه با موتور و به همراه دوستم به سمت خانه دایی من در حرکت بودیم که از فاصله دور متوجه شدم، مقتول به من نگاه میکند. وقتی به او نزدیک شدم، شروع به فحاشی کرد که من ابتدا تصور کردم با شخصی دیگر است.
اطراف را نگاه کردم و وقتی مطمئن شدم که به من فحاشی میکند، به سمت او رفتم و با هم درگیر شدیم. او هم با چاقو به طرف من آمد و در همین حین یکی از شاهدان که در دادگاه حاضر است، با مشت به صورت من ضربه زد. عینک من روی زمین افتاد و دید خوبی نداشتم، چند نفر روی سر من ریختند و من را کتک زدند.
سوار موتور شدیم و خواستیم از آنجا فرار کنیم که مقتول دوباره فحاشی کرد و این بار من با پا ضربهای به سینه او زدم که روی زمین افتاد. دست من را گرفته بود و من دستم را که چاقو در آن بود، کشیدم و بعدا از طریق دوستم فهمیدم که چاقوی من به گردن مقتول کشیده شده و او مرده است.
من عینک نداشتم و متوجه نشدم که در آن لحظه، مقتول با چاقوی من زخمی شد یا شخص دیگری. آنجا خلوت بود و من شاهدی برای تأیید اظهارات خود ندارم.
قاضی، اظهارات دوست متهم مبنی بر اینکه متهم ابتدا چاقو درآورده است را برای وی بازگو کرد که متهم این اظهارات دوستش را دروغ خواند.
بعد از اظهارات متهم، حمید، یکی از شاهدان حادثه در جایگاه قرار گرفت و در تشریح حادثه گفت: شب حادثه با دوستم مقابل مغازهای ایستاده بودیم که متوجه درگیری بین متهم و مقتول شدم و در یک لحظه، متهم با چاقو به گردن مقتول ضربه زد و با موتور فرار کرد. بعد از آن، با موتور، مقتول را به سمت بیمارستان بردم که قبل از رسیدن به بیمارستان، فوت کرد.
وحید، دیگر شاهد حادثه که به همراه حمید در صحنه حضور داشته است، در جایگاه قرار گرفت و اظهارات دیگر شاهد حادثه را تأیید کرد و مدعی شد که هیچکس با متهم درگیر نشد. هر 2 شاهد اظهار کردند که در دست مقتول چاقو ندیدند.
قاضی تردست، ختم جلسه را اعلام کرد و بعد از مشورت با اعضای دادگاه، متهم را به خاطر مباشرت در قتل عمدی، به قصاص محکوم کرد.
پرونده به دیوان عالی کشور ارجاع شد و قضات شعبه 32 دیوان، بعد از مشورت و بررسی پرونده، حکم دادگاه بدوی را تأیید کردند.
porharfi - هلند - آرنم
|
چه جنون ِ کُشتار ی. جوانان و نوجوانان کشور را گرفته !!؟؟ تنها خبر ِ مرگ و . کُشتار از اونجا میاد ...!(ایکاش پدرومادرانی که ارزش ِ و توانایی تربیت فرزند. ندارند ..به داشتن 1ویا2 فرزند قانع میشدند..تا از رُشد بی رویه جمعییت. و کُشتار بی نظیر آن برای کم کردن ِ آنچه خود کاشته اند جلوگیری کنند!). |
جمعه 14 آبان 1389 |
|
poriyaye_vali - قطر - دوحه
|
اینهمه به خاطذ قتل قصاص میشن واین ملت ادم بشو نیستند که نیستند...ازین ملت بوی خون میاد...یادم میاد زمانی شیراز بودم مهمان یه بنده خدایی ...هروقت میخواست از خونه بره بیرون یه چاقوی بزرگ رو با خودش میبرد..یه بار ازش پرسیدم چرا چاقو؟؟؟؟گفت ادم باید همیشه مسلح باشه |
جمعه 14 آبان 1389 |
|