خبرگزاری فارس نتیجه نظر خواهی (استفتاء) از ۱۱ شخصیت دینی پیرامون اختلاط دختران و پسران در دانشگاه را منتشر کرده که حاوی اختلاف نظرهای جدی در میان آنها است.
به گفته حجتالاسلام محسن محمودی امام جمعه ورامین این شخصیت ها (سیدعلی خامنهای، جعفر سبحانی، سیدعلی حسینی سیستانی، لطفالله صافی گلپایگانی، سیدعلی علوی گرگانی، سید یوسف مدنی تبریزی، حسین مظاهری، ناصر مکارم شیرازی و حسین نوری همدانی) به پرسش زیر پاسخ داده اند : «اختلاط دختران و پسران در برخی مراکز آموزشی مانند دانشگاهها و عدم نظارت جدی بر این مراکز، ضمن ایجاد زمینههای گناه و خودآرایی، موجب رکود علمی و ایجاد رقابتهای ناسالم و حرکات غیر اخلاقی شده، به طوری که بسیاری از خانوادهها و دانشجویان از وضعیت موجود رنج میبرند.آیا شرعا این اختلاط جایز است، وظیفه مسئولان آموزش عالی کشور و متولیان این مراکز چیست» (۱۲ مهر ۱۳۸۹).
همانگونه که از اسامی فوق پیداست در میان افرادی که مورد پرسش قرار گرفته اند نام هیچیک از شخصیت های روحانی منتقد و مخالف دولت (صانعی، بیات زنجانی، دستغیب، اردبیلی...) به چشم نمی خورد و برخی از آنها هم در شمار روحانیون اصلی همسو با دولت کنونی به شمار می روند.
یک فقه و سه نگاه متفاوت
با آنکه در خود پرسش دینی طرح شده از پیشاپیش نوعی موضع فقهی وجود دارد اما پاسخ ۱۱ آیت الله با یکدیگر همسو نیست. در بررسی چگونگی برخورد به موضوع مطرح شده از سوی کسانی که مورد پرسش قرار گرفته اند میتوان به وجود سه دیدگاه متفاوت اشاره کرد:
برخورد اول و بسیار متفاوت از دیگران مربوط به آیت الله سیستانی است. ایشان با بیان اینکه "امر مربوطه به خود فرد است اگر بیم افتادن به گناه نداشته باشد اشکال ندارد." آشکارا با اختلاط جنسیتی در محیط های اجتماعی از جمله دانشگاه از دیدگاه فقهی مخالفت نکرده و آنرا مغایر با شرع تشخیص نداده است. این دیدگاه کم و بیش شبیه همان نظری است که آیت الله خمینی هم در اوایل انقلاب درباره اختلاط جنسیتی در دانشگاه ها بیان کرد. وی در آن زمان با کسانی که قصد جدا سازی دختران و پسران و یا کشیدن پرده در کلاس های درس را داشتند به مخالفت برخاست.
برخورد دوم به کسانی مربوط می شود که بنوعی از موضع گیری صریح مبتنی بر مخالفت کامل با اختلاط جنسیتی خودداری کرده ند. آیتالله مکارم شیرازی از جمله گفته است "در مواردی که امکان جداسازی هست باید این کار صورت پذیرد و در مواردی که این کارامکان پذیر نیست بر پسران و دختران لازم است که از خودآرایی و تحریک دیگران جدا بپرهیزند". آیتالله خامنهای نیز با موضعی مبهم به پرسش مطرح شده پاسخ داده و به این پاسخ اکتفا کرده است که "هر کس باید بر طبق مقررات به وظایف شرعی و قانونی خود، از جمله امر به معروف و نهی از منکر اقدام کند."
گروه سوم را کسانی تشکیل می دهند که از منظر سنتی بطور صریح دیدگاه مخالف خود درباره اختلاط جنسیتی در محیط های دانشگاهی را ابراز داشته اند. از نظر آیتالله صافیگلپایگانی "واضح است که اختلاط مذکور حرام است و علاوه بر آن مفاسد و تبعات سوء بسیار بر آن مترتب است و متاسفانه در اثر بی توجهی مسئولان روز به روز دامنه آن گستردهتر میشود؛ البته جدا کردن کلاسهای دختران و پسران کار لازمی است، چون معلوم است که اختلاط بین نامحرم مفسده زیاد دارد، بهطور کلی ورود زن بدون رعایت موازین اسلامی در صحنه اجتماع و دوشادوش مردان در همه امور شرکت کردن، مفاسد بسیار دارد". از نظر وی اختلاط جنسیتی در دانشگاه "غربگرایی وتقلید از کفار و اعمال و رفتار آنها" است آیتالله سبحانی نیز خواستار آن شده که "مراکز آموزشی از نظر دختر و پسر جدا باشند. وظیفه این است که از اختلاط در آموزشگاهها جلوگیری شود و دانشگاه دختران غیر از دانشگاه پسران باشد."
"گناهی" بنام اختلاط جنسیتی
این نظرات سه گانه دینی در شرایطی بیان می شود که هم اکنون حدود ۳ میلیون و ۸۰۰ هزار دانشجوی ایرانی در بیش از ۲۰۰۰ موسسه آموزش عالی تحصیل می کنند و فقط شمار بسیار کمی از آنها واحدهای تک جنسیتی (دانشگاه هایی مانند الزهرا) هستند. این نوع طرح پرسش و نیز حرف های گوناگونی که در ۲-۳ سال اخیر پیرامون "زیان "ها، عواقب منفی و "گناهان" اختلاط جنسیتی گفته می شود نشان از وجود اراده ای جدی برای اجرای شکلی از جدا کردن دختران و پسران در سطح آموزش عالی دارد. آخرین بخشنامه وزارت علوم که در آن به موارد مختلف تفکیک جنسیتی در واحدهای آموزشی اشاره می شود بخوبی پرده از سیاست های گام به گام برای جدا سازی دختران و پسران بر می دارد.
آقای محسن محمودی (به عنوان پژوهشگر و استاد حوزه و دانشگاه) در گفتگو با خبرگزاری فارس درباره این "فتواها" مخالفت شخصی خود با اختلاط دختر و پسر در دانشگاه ها را اینگونه توضیح می دهد "امروز یکی از معضلات جدی در مراکز آموزشی در سطوح عالی اختلاط بیحساب و کتاب دختران و پسران است". وی می گوید "من در این مدت حضور در دانشگاهها موارد متعددی را سراغ دارم که دانشجویان متعهد بهخاطر مزاحمتهای اخلاقی مجبور به ترک تحصیل شده و یا احیانا گرفتار معضلات اخلاقی شدند و مواردی را سراغ دارم که برخی دانشجویان خوش استعداد و درسخوان بهدلیل گرفتار آمدن در دام افراد بد اخلاق دچار مشکلات روحی شده و صدمات جبران ناپذیر خوردهاند". وی حتا "برخی از معضلات مثل ناراحتیهای روحی و روانی، سقط جنینها و کثرت طلاقها" را هم ناشی از همین پدیده اختلاط جنسیتی می داند.
شنا کردن در خلاف مسیر آب
بازخوانی همه این سخنان و برداشت ها نشان دهنده تناقضاتی است که قرائت دینی پدیده های جامعه امروزی و تلاش برای پیوند زدن سیاست های اجتماعی با قواعد و آداب دینی و سنت می تواند بوجود آورد. پرسشی که در زمینه اختلاط جنسیتی پیش آمده نمونه خوبی برای نشان دادن گره های گور فقهی در برخورد با مسایل اجتماعی امروزی هم هست.
همین که در بین ۱۱ شخصیت دینی سه رای متفاوت در مورد موضوعی واحدی وجود دارد نشان می دهد که سماجت برای دینی کردن همه شئون جامعه و قرائت سنتی پدیده های امروزی چگونه می تواند به بن بست ها و سردرگمی های فقهی و حقوقی منجر شود. تازه این ۱۱ نفر همه طیف های فکری روحانیت را هم نمایندگی نمی کنند و چه بسا نظریات دیگر متفاوتی هم وجود داشته باشد. حال در این میان تکلیف قانونی که بخواهد بر پایه این نظریات فقهی تدوین شود چیست و چگونه باید با کلاف سردرگمی که در جامعه برای اجرای آن بوجود می آید مقابله کرد؟ اگر نظر کسانی مانند آقای سبحانی به قانون کشور تبدیل شود تکلیف کسانی که مقلد او نیستند از نظر شرعی چیست؟
همه می دانند که جدا سازی دختران و پسران با هدف عدم ارتباط آنها با یکدیگر بصورت عملی در همه سطوح جامعه غیر ممکن است. مگر می توان در جامعه با ویژگی های کنونی زنان و مردان را همه جا از یکدیگر جدا کرد؟ وانگهی بدون این تماس های سطحی و اولیه (که از نظر آقایان اختلاط بی حساب و کتاب نام گرفته) و بدون تجربه جامعه پذیری با جنس مخالف چگونه نسل جوان می تواند ابتدایی ترین ابعاد هویت اجتماعی و جنسیتی خود را شکل دهد؟
چه خوب است کسانی که سنگ اجرای هر چه بیشتر اصول دینی در جامعه را به سینه می زنند ابتدا به آنجه در ایران گذشته و می گذرد نگاه کنند. آیا "اسلامی شدن" غیر مشارکتی و دولتی بخش های مختلف جامعه در طول ۳۰ سال توانسته است نتایج مطلوب را به بار آورد؟ آیا جامعه ایران در زمینه مسایل اخلاقی و یا فسادهای اجتماعی (دزدی، اعتیاد، رشوه خواری...) جایگاه برتری نسبت به سایر کشورها دارد؟
مشکل این است که نتیجه ای که دینداران سنتی از این دینی کردن اجباری و هر جه بیشتر روابط دو جنس مخالف انتظار می کشند نه تا کنون بدست آمده و نه هیچگاه حاصل خواهد شد. همانگونه که تفکیک واحدهای دوره ابتدایی و متوسطه و تحمیل مجموعه ای از اصول دینی و محدویت ها به دانش آموزان نیز نتوانسته است نسلی با "حجاب و عفاف" بوجود آورد و از تماس دختران و پسران جوان در بیرون از محیط های آموزشی جلوگیری کند. آنجه که دست اندرکاران شاید بخوبی درک نکرده اند این است که با پدیده های اجتماعی نمی توان برخورد آمرانه و از بالا و دستوری انجام داد و با زور قانون، فتوا و نیروی انتظامی و حراست فرهنگ جامعه ای را دگرگون کرد و از جوانان چیزی را خواست که ضد اجتماعی است با روح زمانه سازگاری ندارد.
|
|
|
|
|
|
|
|
|
|
|
|