حلیم
مواد لازم:
۳۰۰ گرم گوشت سردست یا گوشت بوقلمون
۳۰۰ گرم گندم پوست کنده و خورد شده
پیاز بزرگ ۲ عدد
نمک و زردچوبه به میزان نیاز
کره یا روغن حیوانی به اندازه کافی
شکر و دارچین به میزان لازم
طرز تهیه :
قبل از شروع به طبخ بهتر است گندم را ۵ یا ۶ ساعت قبل در آب سرد خیسانده تا به راحتی و در زمان کمتری پخته شود.
بهتر است از گندم پوست کنده استفاده کنید واگر گندم پوست کنده در اختیارتان نبود میتوانید گندم را بعد از اینکه جوشاندید و نرم شد از یک صافی فلزی عبور دهید تا پوست آن جدا شود و بهتر است ۳۵۰ گرم گندم استفاده کنید چون وقتی پوست را جدا کنید از مقدار گندم کم میشود.
گوشت را به ۴ یا ۵ تکه تقسیم کنید و پیاز را خورد کرده همراه با زردچوبه و آب در قابلمه میگذاریم آرام آرام بپزد تا کاملا نرم شود٬ بعد مقدارکمی نمک میزنیم تا طعم خوبی بگیرد .
گندم را نیز دریک قابلمه مجزا ریخته و با یک لیتر آب میگذاریم به آرامی بپزد و توجه کنید که دانه های گندم به ته دیگ نچسبد و له نشود و اگر مشاهده کردید که آب گندم کم است میتوانید مقداری آب گرم به آن اضافه کنید و مرتب گندم ها را هم بزنید تا ته نگیرد.
گندم باید کاملا نرم شده باشد به صورتی که وقتی به آن نگاه میکنید هیچ دانه گندمی مشاهده نشود بلکه کاملا بصورت خمیر در آمده باشد.
در این زمان اگر گندمی که استفاده کرده اید پوست دار بوده میتوانید گندمها را صاف کنید و پوست ها را از آن جدا کنید.
اکنون گوشتهای کاملا پخته شده را با دستگاه آشپزخانه یا روش سنتی که همان گوشت کوب است٬ خورد میکنیم.
در این مرحله گندم نرم شده را که به صورت یک مایع سفت درآمده را با گوشت خورد شده مخلوط کنید و بگذارید روی حرارت بسیار ملایم تا غلیظ شود و به لعاب بیفتد.
در این مرحله بسیار مهم است که حلیم را تحت نظر داشته باشید و مدام آن را هم بزنید و مراقب باشید که اصلا ته نگیرد و نکته مهم این است که حلیم نباید مانند گوشت کوبیده سفت باشد و نباید مانند آش شل باشد پس مراقبت در این قسمت خیلی مهم است.
حلیم شما آماده است بهتر است روی آن را مقداری روغن حیوانی داغ کرده یا کره داغ کرده بریزید و روی آن را دارچین بپاشید و با مقداری شکر نوش جان کنید.
منبع : سایت خانه ما
homa-ir - المان - هامبورک
|
خیلی سال است که حلیم نخوردم - من دلم میخواد . اگر فراموش نکرده باشم مثل اینکه موقع خوردن شکر روی حلیم میریزند. |
چهارشنبه 31 شهریور 1389 |
|
shiva safapour - ایران - تهران
|
صبح بخیر عشق من . .میدونی که چرا اینجام . بله اینجام که برات ارزوی همه خوبی ها رو بکنم . سلامتی اول و شادی و موفقیت دوم و سوم ..هم برای گلم هم خانواده عزیزت .روزت خوش قلب من . .ایران تهران |
چهارشنبه 31 شهریور 1389 |
|
be man megan khoda - کویت - کویت
|
خودت خواستی که من مجبور باشم. برم جایی که از تو دور باشم. تو پای منو از قلبت بُریدی. خودت خواستی که من اینجور باشم. خودت خواستی که احساسم بشه سرد. خودت خواستی نمیشه کاری ام کرد. می دیدم دارم از چشمات می افتم. مدارا کردم و چیزی نگفتم. برام بودنِ تو بازی نبود و . به این بازی دلم راضی نبود و. از اول آخرش رو می دونستم. تو تونستی ولی من نتونستم. برات بودنِ من کافی نبود و . حقیقت اینکه می بافی نبود و . دارم دق می کنم از درد دوری. می خوام مثل تو شم، اما چه جوری؟ |
چهارشنبه 31 شهریور 1389 |
|
Dokhtare_Ariaei - ایتالیا - میلان
|
فردا اول مهر، شروع پائیزه. فردا برگها یکی یکی زرد میشن و میریزن و عابران با بی اعتنایی از روی آنها گذر میکنند. اما تو برای من، همیشه سبز بر روی درخت دوستی میمانی. برای تو دوست خوبم بهترین ها رو توی پائیز زیبا آرزو میکنم. پائیز مبارک |
چهارشنبه 31 شهریور 1389 |
|
Dokhtare_Ariaei - ایتالیا - میلان
|
هر چی از مفید بودن این حلیم خوشمزه بگیم بازم کمه ...اونم با گوشت بوقلمون یک جور دیگه خوشمزست بخصوص در نیمه پاییز زیر کرسی مادر بزرگ چه صفای داری من دلم برای روزهای از دست رفته خیلی تنگ شده و صد افسوس!!! |
چهارشنبه 31 شهریور 1389 |
|
Dokhtare_Ariaei - ایتالیا - میلان
|
هر چی از مفید بودن این حلیم خوشمزه بگیم بازم کمه ...اونم با گوشت بوقلمون یک جور دیگه خوشمزست بخصوص در نیمه پاییز زیر کرسی مادر بزرگ چه صفای داری من دلم برای روزهای از دست رفته خیلی تنگ شده و صد افسوس!!! |
چهارشنبه 31 شهریور 1389 |
|
marjamak - نروژ - اسلو
|
Esfahan Nesfe Jahan - آلمان - برلین . homa-ir - المان - هامبورک . نازنین هایم شما که دلنون حلیم میخواد به راحتی می توانید درست کنید البته به جای گندم از خرد شده اش در فروشگاه ها به نام . fiber havre gryn بخریند و با هرگوشتی که دوست داریند قاطی کنید و اب جوشیده. بسیار خوشمزه میشه . نوش جان |
پنجشنبه 1 مهر 1389 |
|
pahlavi100 - آمریکا - کالیفورنیا
|
(هر آنکس که داراست عقل سلیم --- خورد هفتهای پنج کاسه حلیم!) ( و گر معده اش هضم نتوان نمود --- شود مبتلا به عذابی الیم!) ( کند آرزو, آش سید حمید --- که قورباغه اش همچو انسان کلیم) ( چو خوردی دلت غور غور سر دهد --- ندانی که سیری، یا خوردی حلیم!) دوستان عذر من رو بپذیرید، نمیدانم چرا خطوط ارتباطی داخل جمجمه ام گاهی اتصالی پیدا میکنند! |
پنجشنبه 1 مهر 1389 |
|
Esfahan Nesfe Jahan - المان - برلین
|
marjamak - نروژ - اسلو .. دوست عزیز از این نوع در المان وجود داره بنام Haferflocken هافر فلوکن. دوست دیگری هم چنین توصیه ای کرد و با اعتراض دیگر دوستان روبرو شد که اصلا خوشمزه نمیشه. ولی میتونم از فروشگاههای ایرانی گندم پوست کنده و خورد شده را تهیه کنم. بهر حال مرسی.Homa جون.. در هامبورگ فروشگاههای ایرانی با مارک خانوم خانوما به صورت کنسرو فروش دارند. |
پنجشنبه 1 مهر 1389 |
|
pariha - کویت - کویت
|
pahlavi100 - آمریکا - کالیفورنیا - شاعرعزیز و معاصر واقعا باید به شما افتخار کرد حالا خطوط ارتباطی جمجمه شما خوب کار کرده یا نه کاری ندارم اینقدر شکسته نفسی نفرمایید - اگه تموم شعرهاتون کتاب کنید خودم اولین نفری هستم که میخرم البته پارتی بازی نکنی یک نسخه مجانی رو بدی به Esfahan Nesfe Jahan - آلمان - برلین - بخدا اگه دادش حمید هم بیاد و مثل همیشه شنگول و شاد باشه جهنم هر چیزی رو که از قورباغه درست کنه میخورم نمیدونم چرا غیبت صغری داره به کبری تبدیل میشه ؟ دادش حمید دوستت داریم - دادش حمید منتظریم |
پنجشنبه 1 مهر 1389 |
|
Esfahan Nesfe Jahan - آلمان - برلین
|
pahlavi جونم پسر عموی عزیز...شعر جالب و پر محتوائی بود . البته نه از نظر مواد (قورباغه), بلکه از نظر معنی. اصلا هم خطوط ارتباطی داخل جمجمه تون اتصالی نکرده. چون هر چی منو شما به حمیدخان بگیم حقشه. برای اینکه شما و من دائم فکر ایشون هستیم از شعرهای شما گرفته تا بوشمن گفتنهای من . حالا ایشون نه تنها از من شاکی هستند بلکه هیچ تشکر و یادی از شما نمی کنند.hamidTANTAN - اتریش - وین .. سلام خدمت حمید خان .کامنتتو در قسمت پاستا و میگوی پرادویه اینجا جواب میدم. می خواستم بگم من با تو قهر قهرم. هیچ راهی هم برای اشتی کردن با تو نمی بینم. خداحافظ برای همیشه. |
پنجشنبه 1 مهر 1389 |
|
homa-ir - المان - هامبورک
|
marjamak- نروژ - اسلو. نازنین دوست من - با تشکر از راهنمائیت - حتما امتحان میکنم . چون خیلی هوس کردم . فروشگاههای اینجا گندم و جو هست بخصوص مغازه های فراوان ترکها که هامبورگ را غروق کردن و همینطور مغازه های ایرانی و افغانی و پاکستانی جو و گندم هست سرفرصت برای صبحانه درست خواهم. کرد. و جای همه شما نازنینها را خالی خواهم کرد. pahlavi100- امریکا - . نه تنها خطوط ارتباطی داخل جمجمه ات اتصالی نکرده بلکه به انیشتن گفتی. زکی . خیلی باحالی کاری نکن که پر بزنم کالیفرنیا وروی بام منزلت جیک جیک. کنم |
پنجشنبه 1 مهر 1389 |
|
Dokhtare_ariaei - ایتالیا - میلان
|
خوش آمدی پاییز. پاییز از راه رسید. با همه رنگهای خیال انگیزش. که بوی پختگی و کمال میدهد. پاییز از راه رسید با بوی ماه مهر. ماه مدرسه و درس و دوستی ها و خاطره ها. پاییز از راه رسید با راهی که بروی عطیه برتر گشود. پاییز از راه رسید با کلیدی که دروازه ناگشوده قلب مرا گشود. و چشمانم را بروی بی نظیرترین تجربه روح در عالم خاک گشود. پاییز از را رسید با تمام تداعی های روح انگیزش. با همه رنگهایش که هر کدام طیفی از دوست داشتن و ماجرایی از مهر ورزیدن را به صحنه . خیال می آورد. پاییز از راه رسید با ترنم بارانهای دوست داشتنی اش. با قاب خیس پنجره هایش. با باد های ملایم و تندش که تن برگ را بر اندام درخت به لرزه می افکند. و فداکاری برگهای خشک و مسین به زیر گامهای عابرانی که عشق گمشده خویش را می جویند. برگ هایی که افتادن و تسلیم و فنا را به یاد تو می اورند . سرخ به رنگ خون . پاییز از راه رسید با الهه ی نارنجی پوش خویش. هم او که سالهاست دل کوچک من پرستشگاه مهر او ست . . |
پنجشنبه 1 مهر 1389 |
|
pahlavi100 - آمریکا - کالیفورنیا
|
Dokhtare_ariaei - ایتالیا - میلان --- خانم عزیز، فرا رسیدن پاییز به شما هم فرخنده باد. مارو از دستپخت بی نظیرتون که تعریفش رو زیاد شنیدیم، بی نصیب نذارید. |
جمعه 2 مهر 1389 |
|
pahlavi100 - آمریکا - کالیفورنیا
|
pariha - کویت - کویت --- نظر لطف شماست دوست عزیز. البته من این سروده ها رو در کتابچهای به اسم "دیوان بند تنبان" در صدد جمع آوری هستم و دوست ما بانو اصفهان نه مجاناً، بلکه با پرداخت بیعانه که به نوعی به سمت من پرتاب کردند برای خودشون رزرو کردند. برای اهدای کتابچه، با کمال میل در خدمتتون خواهم بود. فقط لطف کنید بنده رو در کنار گوشتکوب و ملاقه ، به میراث فرهنگی تبدیل نکنید!. |
جمعه 2 مهر 1389 |
|
pahlavi100 - آمریکا - کالیفورنیا
|
نمیدانم در کجا خواندم که گروهی از مردم "ترقی طلب" تلقی میشوند. اگر اینطور هست پس من هم "درقی طلب" هستم. مدتیست که چیزی اصابت نکرده!. |
جمعه 2 مهر 1389 |
|
pahlavi100 - آمریکا - کالیفورنیا
|
homa-ir - المان - هامبورک --- هما خانم گرامی، شما بزرگ تر همهٔ ما هستید. ما زیر سایهٔ لطف و عطوفت شما ذرّه ذرّه جان میگیریم و خودی نشان میدیم. جیک جیک که هیچ، شما حتی اگر قار قار هم کنید به گوش ما دلنشین خواهد آمد. |
جمعه 2 مهر 1389 |
|
pahlavi100 - آمریکا - کالیفورنیا
|
Esfahan Nesfe Jahan - آلمان - برلین --- دختر عموی گرامی، لطف و مرحمت سرکار، همیشه شامل حال من بوده. من از جناب استاد گلایهای ندارم. اولا ، کاملا واقفم که از لحاظ دسترسی به سایت شاید مشکل داشته باشند. ثانیا ، شاید از طرف من عمل نا بجایی سر زده باشد که مورد پسند ایشان واقع نشده. در هر صورت، ارادت من به ایشان هیچوقت تمامی ندارد و شما هم لطفا اصرارشان نکنید که این حقیر را بیشتر تحویل بگیرند. شاید اصلا از چشمشان افتاده ام. بزور که نمیشود وادارشان کرد من را دوست داشته باشند. اینهمه بانوی خوش صحبت و خوش کلام در این سایت هست، چه کار دارند با من نرّه الاغ همبازی شوند؟. |
جمعه 2 مهر 1389 |
|
iranazadiran - ایران - تهران
|
Esfahan Nesfe Jahan - طلا جون چرا از حمید دلخوری و با هاش قهری اون که چیز بدی در مورد شما نگفت تازه از محبتت قدر دانی و دفاع کرد حتما دلخوریت از جای دیگه و چیز دیگه ای آب میخوره. اما لطفا جدی نگیر و اونو ببخش حتی اگه اذیتت کرده میبینی که حال روحی مساعدی نداره. خودت بهتر میدونی فدای تو. |
جمعه 2 مهر 1389 |
|
iranazadiran - ایران - تهران
|
pahlavi100 - سرور جون مثله همیشه گل گفتین. چرا رو خودتون عیب میذارین سیمهاتون خیلی هم میزونه و هیچ اتصالی نداره کتابتون چاپ شد خودمون اولین مشتریاشیم. |
جمعه 2 مهر 1389 |
|
Esfahan Nesfe Jahan - آلمان - برلین
|
pahlavi جونم پسر عموی عزیز.. بخدا شما قصد دارید منو بکشید از بس خندیدم دیگه صورتم مچاله شده من معمولا خیلی می خندم اخه من از ترک دیوار هم خنده میگیره ولی از نوشته های شماها روده درد میگیرم . یکبار دیگه چای رو پام چپ شد دوبار می. |
جمعه 2 مهر 1389 |
|
Dokhtare_ariaei - ایتالیا - میلان
|
pahlavi100 - آمریکا - کالیفورنیا ممنونم پاییز شما هم مبارک و قشنگ باد.مرسی از لطف شما چشم حتما هر چند که دست پختم معمولیه |
جمعه 2 مهر 1389 |
|
Esfahan Nesfe Jahan - آلمان - برلین
|
1-- بانهایت احترام و ادب خدمت دوستان اشپزخونه. من نسبت به تک تک شما احترام و علاقه خاصی دارم و اگر شوخی می کنم 100% شوخیه . هیچ دلخوری و ناراحتی از شما ندارم تا حالا همه با هم بودیم , با هم خندیدیم و بازم اینطور میمونه. Hamid عزیز.. من به شخصه برای تو نگرانم و همیشه برای من مثل برادر بزرگترم هستی. تمنا دارم از من عذر خواهی نکن و شرمنده نباش. چون تا حالا برات کاری که در شانت باشه نتونستم انجام بدم. میدونم که عاشق خانمت و بچه هات هستی پس تا وقتی این کشش دو طرفه و درونی هست به تو قول میدم هیچ اتفاقی پیش نمیاد من اینو تضمین می کنم .گاهی وقتها دوست دارم یک گوشی ازت بکشم تا دردت بیاد و یک کامنتی بگذاری . قبول کن تقصیر خودته از بس ما را به خوبیها و شیطنتهات عادت دادی , همه دلتنگت میشن. البته برای من, نه فقط تو بلکه دیگران هم به همین صورت .تو میتونی به من همون خانم نصفه بگی که وقتی می خونم خنده ام میگیره چون منو یاد کارتن پسر شجاع میندازی .یا جوکها و خاطرات اصفهانی تعریف کنی. |
جمعه 2 مهر 1389 |
|
Esfahan Nesfe Jahan - آلمان - برلین
|
2-- مطمئن باش همه از Pahlavi جونم...Mohsen خان...be man megan khoda عزیز...wildpionyجونم .. pariha جونم...Raz-uk عزیز...Homa جون...iranazadirna جنتلمنم...و همچنین خودم...خیلی دوستت داریم و برات ارزوی بهترینها را میکنیم. دوستان هم منو ببخشید که دخالت کردم ولی سو تفاهماتی پیش اومد که باید برطرف بشه .همانطور که پسر عموم Pahlaviجون.. گفتند ارادت ما به تو تمامی نداره. نمیخوایم در استانه ازدواج pariha جون.. و پسر خاله Mohsen کسی از کسی دلخور باشه. قربانت فراش و دربون اشپزخونه خانم نصفه. |
جمعه 2 مهر 1389 |
|
Esfahan Nesfe Jahan - آلمان - برلین
|
pahlavi جونم پسر عموی عزیز.. من دوباره برگشتم چون نوشته های شما باعث خنده من و منجر به چپ شدن لیوان چای شد که کار دستم داد. پسر عمو جونم قربونتون بشم اون درقیها برای بیعانه کتاب نبودند برای تولدم بودند. ولی اگه هوس اصابت چیزهائی کردید از همون گروه ترقی طلب درخواست کنید. البته منم یادم گفتم ترقی طلبم ولی من قرار نیست جور گروه را بکشم.!! من در حد توانم قادر به هر چندتائی که شما تقاضا دارید تقدیم کنم. ولی از یکطرف هم نگرانم که دوباره نقش کف اشپزخونه بشید و هوس نبات داغ و ماساژ شانه ها را کنید. البته اونم حاضرم انجام بدم ولی قول بدهید از سهم خودتون دیگه بذل و بخشش نکنید . من درقی میفرستم ولی شما هم لطف کنید بفرمائید تازگیها با چه کسی بیشتر نشست و برخاست دارید که باعث شده اعتماد به نفس را از تون بگیره که یا از بابت سه تار و دوتار نگرانید و یا خود را نره..لقب دادید. اگه بدونم با دیر رسیدن درقیها اینطور بی اعتماد به خود هستید پس همه عزمم را جزم میکنم و بصورت جنگی, زعفرونی, داغ , ابدار و درقی میگم بیاید بگیرید بوس بوس بوس |
جمعه 2 مهر 1389 |
|
Esfahan Nesfe Jahan - آلمان - برلین
|
pariha - کویت - کویت .. افرین.مرحبا. اگه گذاشتی یک کتاب مجانی گیرم بیاد. اونروزها که عروس خودم بودی قلبت مهربونتر بود.iranazadiran جونم.. اصلا نگران نباش هیچ کس نمیتونه جمع دوستانه ما را از هم جدا کنه.اگه کسی هوس اینکار را کرد خود فراش دربونم, لنگه در را از جا می کنم و با جارو یکجا هر دو را تو سرش میکشم. تازه کفگیر گداخته شما و گوشکوب میراث فرهنگی pariha جونم هم هست. هر چه اینجا نوشته میشه فقط شوخیه. مرسی از نگرانیت و مهربونیت. |
جمعه 2 مهر 1389 |
|
pariha - کویت - کویت
|
pahlavi100 - آمریکا - کالیفورنیا هههههههههه (دیوان بند تنبان ) واییییییییی مادرشوهر جانم اعتراض کرد تراخدا همون دیوان رو هر چه زودتر تموم کن و با بند تنبان ببند وبراش بفرست که ولم نمی کنه |
شنبه 3 مهر 1389 |
|
hamidTANTAN - اتریش - وین
|
Esfahan Nesfe Jahan - آلمان - برلین با درود به شما خواهر خوب و مهربانم نصفه جهان جان عزیز:باید بگم از اینکه شما و دوستان تا این حد به من لطف و محبت دارید سپاس گذارم.شما بیشتر از اون چیزی که من هستم به من لطف دارید. هرچند که منهم به تک تک شما عزیزان ,مخصوصا خود شما ارادتی خالصانه دارم.با عرض معذرت از شما دوستان خوبم و وهمچنین همه بچهای اشپز خونه (بخش آشپزی )از تک تک شما خوبانم Esfahan Nesfe Jahan -pariha -pahlavi100 - iranazadiran- homa-ir- shiva safapour- mohsen_raja- wildpiony- be man megan khodaبرای همیشه خدا حافظی می کنم.البته فقط تو این بخش اشپزی.فقط خواهش می کنم که از من توضیح نخواهید.در این صورت بیشتر از شما تشکر می کنم.حالا هم برای اینکه لبخندی به لبتون بیاد .این ویدیو کلیپ را نگاه کنید.دوست تون دارم شدیدا.ارادتمندیکایک شما عزیزان حمید تن تن https://www.youtube.com/watch?v=HK1LySBYUR4 |
شنبه 3 مهر 1389 |
|
iranazadiran - ایران - تهران
|
homa-ir - المان - هامبورک. هما جان من با اینکه بسیار تعجب کردم از آشفتگی شما که برای روشن کردن موضوعی که همواره در سایت سوژه صحبت و شوخی بوده اما هنوز با تمام قلب دوست دارم و برات احترام قائلم و این سوءتفاهم ها نمی تواند در احساسم اثر کند و سوء تفاهم ها را در روابط دور و نزدیک بسیار طبیعی و قابل حل می دانم متاسفانه ما خود آنها را بغرنج و لاینحل و بزرگ می کنیم و با برداشت شخصی خود آن را تبدیل به معضل کرده و دشمنی ها و دوری ها بوجود می آوریم. عزیز نازنینم بفرما و بنشین و بتمرگ هر سه یک معنی را در خود دارند فرقش در احساسات متفاوتیست که به شنوده انتقال میدهد. زمانی که شما موضوعی را که همه با راحتی در مورد آن شوخی کرده و سربسر هم می گیریم و در این سایت به خاطر جنبه ای که در خود ایجاد کرده ایم بدون توجه به کسانی که شناختی از ما نداشته و ممکن است طرز رفتار و حرفهای ما هزار گونه بر داشت و قضاوت را به دنبال داشته باشد یکباره با مطرح و روشن کردن آن به خواست خودت و شکوه حمید توسط بنده صورت می گیرد اینگونه جبهه می گیری میکنی. برای من علامت سوال بسیاری پیش میاید که چرا..... |
شنبه 3 مهر 1389 |
|
iranazadiran - ایران - تهران
|
2-....مگر من غیر از چیزی که اتفاق افتاده بود و توضیح مراحلی که این شوخی شکل گرفته بود چه چیزی را مطرح کردم. مگر این سر مگو بود و یا خبر کشی و چغولی کردن. شما از من سوال کردی که نکنه تو از جریان خبر داشتی و بنده به خاطر اینکه برای شما و حمید سوء تفاهمی بوجود نیاید و من را دوستی مغرض بدانید موضوعی که حقیت داشت و اتفاق افتاده بود را مطرح کردم اگر به من گفته بودی که این موضوع را جایی مطرح نکنی سر من میرفت از من هیچ کس چیزی نمی شنید و از سویی همانگونه که عرض کردم بنده خود را دخالت نداده و موضوع را شوخی تلقی کردم تا اینکه جدیت در رفتار حمید و تو باعث شد که من به عقب برگشته و با خود مرور کنم که چه اتفاقی افتاد. من صد درصد بر طبق گفته خودت میدانستم که بین تو و همسر محترمت سابقه آشنایی نسبتا طولانی بوده و شما نیاز به تصمیم قطعی در این مورد داشتی و ازدواج را موضوعی سر سری نمیگرفتی اما زمانی که شما دو تا موضوع را جدی گرفتید و مرا از اینکه خبر داشتم و به تو نگفتم شماتت کردی همه چیز را واضح در این مورد مطرح کردم .... |
شنبه 3 مهر 1389 |
|
iranazadiran - ایران - تهران
|
3-....تا بدانید که در کار من قصدی نبوده و یا خدای ناکرده بنده هر حرفی که دوستانه بین دوستان مطرح میشود همگانی کرده و جار میزنم . بارها حمید راخل خطاب کردم و همینجا از او عذر خواهی کرده که حد خود را نشناختم و بی ادبی کردم البته که ایشان با بزرگواری هیچ کدام را به روی من نیاورد ولی چون به محاسن ( اگر باشد و داشته باشم ) و معایب خود هم به راحتی میپردازم و از سرنش یا تشویق خود ابایی ندارم اینگونه عمل کردم اما از حالا باید حواسم را جمع کنم این یکی از اشکالات بسیار بزرگ و دردسر ساز من است که همواره دیگران را مانند خود حساب می کنم . اما متوجه شدم همه عاقلند و تنها خلی که حق است هر نوع توهینی به او شود خودم هستم. اگر من هم برای شخصیت خود اینقدر که برای شخصیت دیگران ارزش قائلم ارزش قائل بودم حال و روزم از این جایگاه فعلی بهتر بود. ... |
شنبه 3 مهر 1389 |
|
iranazadiran - ایران - تهران
|
4.....در مورد تلفن تو به من برای اینکه بدانی در سایت چه خبر است کاملا حق با توست بنده اصلا منظورم به این نبود که به خاطر اخبار سایت با من تماس گرفتی عزیزم تو جلوتر و بیشتر از من در این سایت دوستان صمیمی تر داری که اگر هم بخواهی سراغ انها در این مورد بروی و یا کامپیوترت خرابه کافه نت هم وجود نداره تازه الان که اکثر موبایلها هم به اینترنت وصل است و برای گرفتن یک خبر مختصر از اینترنت خوبه. بنده قصد توضیح علت بودم وگرنه هیچ زمان محبت و شیرینی گفتار و لطفت رو که با هم از هر دری حرف میزدیم را فراموش نمی کنم و تو را یکی از دوستان نزدیکم میدانم و هیچ گاه نه از اسم کسی برای واسطه گری استفاده کردم و نه خواهم کرد اگر خودم یک انسان زنده هستم باید دستم را به زانوی اعتبار خویش بگیرم نه اینکه با اعتبار یا واسطه گری دیگران قد راست کرده و سر افرازی کنم حتی از قبل دوستان محترم و برگی چون شما.... |
شنبه 3 مهر 1389 |
|
iranazadiran - ایران - تهران
|
5-...نازنین خوبم محتویات حرفهای ما در تلفنهایمان نه به کسی مربوط است و نه ما با هم مصاحبه داشتیم که خبرش به رسانه ها برسد شما از من درخواستی کردی و برایت شبهه پیش آمده بود که آیا بنده از موضوع رنج و احساس حمید در اینباره آگاه بودم یا خیر بنده هم چیزی که بود را مطرح کردم. میبینید که ابایی از چیزی در مورد خودم ندارم و به راحتی مسائل را مطرح میکنم پاره ای از مسایل حاشیه ای هم که تنها به خودم مربوط است را به دلیل اینکه اینترنت یک رسانه عمومی ست مطرح نمی کنم که اگر به بحث کشیده شود از آن هم برای خود ابایی ندارم. در هر صورت ازت عذر خواهی میکنم از اینکه به گونه ای از من انتظار داشتی و من عکس آن را انجام دادم و باعث آزارت شد. امیدوارم که دیگه ناراحت نباشی و اعصابتو خراب نکنی میتونی دوستی با مرا قطع کنی اما خودت رو اذیت نکن من هم به احساس دوستی و احترام دو جانبه اهمیت میدهم و غیر از آن رابطه ای ناقص می دانم. با احترام. |
شنبه 3 مهر 1389 |
|
iranazadiran - ایران - تهران
|
pahlavi100 - آمریکا - کالیفورنیا. دوست گرامی چون در بحث هما جون پای صحبتی که در مورد شما شد را به میان کشید بنده به خاطر ارزش و نگه داشتن حرمت دوست نازنینی چون شما کمی موضوع را روشنتر مطرح می کنم. همانگونه که به هماجون نوشتم در صحبت تلفنی بعد از احوالپرسی دوستانه و چاق سلامتی و از هر موضوعی که به خودمان مربوط بود حرف زدن . حرف از سایت شد و بنده به هماجون گفتم یه چند تایی تو سایت خیلی بهت گیر دادن و تنها گفتم من یه جوابهایی بهشون دادم (کسی از من انتظار دفاع نداشت خودم نسبت به دوستانم غیرت دارم ) و بعد اون هما جون سوال کرد چه خبر از بر و بچه ها که من خندیم و گفتم پهلوی جون هم برا حمید سربسرت گذاشته بود که منم یه خورده سربسر گذاشتم هما شروع کرد به خندیدن و گفت الهی فداش بشم و من هم با خنده گفتم آره خیلی ماهه و این حرفا . موضوع همینقدر بود و اینگونه حال ببینید سوء تفاهم و یا بد بیان کردن چه افکار و برداشتهایی برای هر یک از ما پیش میاورد.... |
شنبه 3 مهر 1389 |
|
iranazadiran - ایران - تهران
|
pahlavi100 - .....کلمه ها رو ما زیاد جدی نمی گیریم (منظورم به خودم هست ) و بی محابا عنوان میکنیم. در هر صورت بنده همواره به شما ارادت دارم و منش و رفتارتان برایم قابل احترام است اگر هم به این امر اذعان دارم نه بلدم هنونه زیر بغل کسی بدم و نه دلیلی برای اینکار دارم. الان به خاطرم آمد که به خاطر دفاعی که از هماجون سر دوستی کردم داینوس و یه عده دیگه تا مدتها به من لقب پاچه خوار و چاپلوس چاکر هما لقب می دادند و هما جون هم احتمالا یا این نوشته ها را ندید که در جوابشان بگوید که من پاچه خوار کسی نیست و یا حرفهای آنها برایش بی اهمیت بود . در هر صورت خواستم موضوع را روشن کرده تا سوءتفاهمی پیش نیاید . با احترام. |
شنبه 3 مهر 1389 |
|
pahlavi100 - آمریکا - کالیفورنیا
|
iranazadiran - ایران - تهران --- دوست گرامی، احتیاجی به توضیح دادن به من نبود. میتوانم درک کنم که از روی خلوص نیّت سعی بر این دارید که برای حفظ روابط حسنه بین همهٔ دوستان کاری بکنید. تلاش میکنید که با نوشتن و توجیه کامل و اشاره به جزئیات جای شک و شبهه برای کسی باقی نگذارید. اما از نظر من فقط یک کامنت کوتاه برای رفع سؤ تفاهمی که از سوی هر کدام ما پیش میآید ، کفایت میکند. در نهایت این فضا را نباید زیاد جدی بگیریم، و صد البته وقتی که با هم شوخی میکنیم و سر به سر هم میگذاریم، نظر به جنبههای مختلف سؤ تفاهماتی پیش خواهد آمد. یادتان نرفته که آن سالهای دور با هم اینطور میخواندیم " بازی اشکنک داره --- سر شکستنک داره". |
شنبه 3 مهر 1389 |
|
pariha - کویت - کویت
|
واقعا که این کامنتها حلیم در حلیم هست. اونهایی که دوست دارند بهتر نیست تو تبادل نظر از همه گله کنند خواهش میکنم به این بحث ها خاتمه دهید و این جو را بیشتر از این متشنچ نکنید با حرفهای بی ربط با توجه به سن وسال بعضی از دوستان خیلی این صحبت ها واقعا بدور از منطق وعقل هست که مطرح شده. من و شاید بعضی از دوستان به این سایت مراجعه میکنیم تا ساعتی به خودمون اجازه بدیم با دوستان ایرانی دور از وطن ارتباط بیشتری داشته باشیم و همدل و همدرد بشیم و شوخی و خوشحالی و شیطنت را با هم تقسیم کنیم نه اینکه مسایل خصوصی - شخصی - ضعفها - دوست داشتن و شاید نداشتن ها و کمبودهای دیگران را مطرح کنیم . ( اگر نتوانیم همیشه اتفاقاتی راکه در زندگیمان می افتد کنترل کنیم ، دست کم می توانیم بر واکنشهای خود نسبت به آن وقایع ، و بر اعمالی که در مقابل آنها انجام می دهیم مسلط باشیم.) آنتونی رابینز. |
شنبه 3 مهر 1389 |
|
mohsen_raja - ایران - تهران
|
hamidTANTAN - اتریش - وین// ..1)درود بر حمیدخان عزیز؛ یه لحظه «خداحافظی» و «برای همیشه» رو دیدم، دلم ریخت ولی بعد که دیدم گفتی فقط از این بخش، خیالم راحت شد. وجود شما و امثال جنابعالی برای این سایت و کاربران این سایت غنیمته! من شخصا دوست دارم بعد از این باز هم کامنتهای شما در بخش اشپزی که بیشتر جنبه شوخی و طنز داره رو ببینم ولی بااین هم موافق نیستم که تمام نوشتههاتون محصور بشه در این قسمت! اونهایی که میدونند چی دارن مینویسند، اونهایی که سواد نوشتن دارند، اونهایی که با مطالعه هستند، اونهایی که در نوشتن وسواس دارند و قبل از نوشتن فکر میکنند میتونند بسیار تاثیرگذار باشند ..ادامه |
شنبه 3 مهر 1389 |
|
mohsen_raja - ایران - تهران
|
hamidTANTAN - اتریش - وین//..2)تاثیر بر روی اونهایی کمتر مطالعه داشتند و تحریکی باشند برای اونها برای بیشتر خوندن و تحقیق، کما اینکه این اتفاق برای خود من افتاد این سایت و تعدادی از کاربران ان باعث شدند ضمن اینکه مطالعهام بیشتر شد با حقایق زیادی که هیچوقت به اونها نه فکر میکردم و نه توجهی داشتم اشنا شدم. تاثیرگذار باشند برروی کاربران جدید و کم سن وسال، بر روی اونهایی که افق دیدشون محدود بوده، اونهایی که همه چیز رو از دریچه صدا و سیمای اسلامی نگاه میکنند وبلاخره اونهایی که واقعیت مذهب و در راس ان اهریمنی که ایران ما به ان گرفتار است رو درک نکردند. خلاصه اینکه، نوشتن شما فقط در بخش اشپزی نه کمکیست برای همطوطنان نگه داشته شدهات در جهل و نه به میهن رو به ویرانیات! ضمنا مگه قرار نشد شما دست دو نفر رو بذارید تو دست هم، بچهشون رو هم ببینی! پس چی شد؟! :-) |
شنبه 3 مهر 1389 |
|
Esfahan Nesfe Jahan - آلمان - برلین
|
از اصفهان نصف جهان به تمام دوستان عزیزم در قسمت اشپزخونه : با توجه به اینکه من در این مدت سعی در بهبود وضع اشپزیم داشتیم و همچنین از تجربیات شما عزیزان هم بهره بردم , از طرفی هم با کهولت سن دیگر قادر به رفت و رب و همچنین خوش امدگوئی و سر تعظیم فرود اوردن در برابر شما دوستان , تحت عنوان فراش باشی و دربانی را ندارم و فاتحه بنده هم خوانده شده با دلی ارام و قلبی مطمئن از خدمت شما عزیزان مرخص شده و مامن و ماوای خود را جهت تزکیه نفس و ارامش روح به قسمت فال روزانه منتقل میکنم . شاید در تنهائی انجا بتوانم این باقیمانده عمر را به تماشای تصاویر دیدنی این قسمت و خواندن مطالبی از خصوصیات و روحیات مردان مریخی و زنان ونوسی بگذرانم. خوشحال میشم هر از گاهی با منطق و احترام پذیرای شما باشم. Pahlavi جونم پسر عموی عزیزم.. برای دریافت باقیمانده درقیها در این قسمت خدمتگزارتان هستم. Pariha جونم.. شما هم در صورت داشتن وقت دست در دست فرزندان دلبندتان به گشت و سیاحت با من در این نزهتگاه افتخار بدهید. قربان شما اصفهان نصف جهان. |
یکشنبه 4 مهر 1389 |
|
pahlavi100 - آمریکا - کالیفورنیا
|
دوستان، بر خلاف عزیزانی که با وزش ملایم باد کم لطفی از جانب اغیار، سنگر مطبخ را خالی کرده و جایگاه را به جولانگاه نامردان و شکم سیر ها مبدل میکنند، اینجانب همیشه گرسنه، سخت و محکم بر جای خود ایستادهام و حتی اگر لازم ببینم چون مجانین به بحث و گفتگو با خودم خواهم پرداخت (مجبورم یک نام کاربری دیگر هم روبراه کنم). دختر عم بزرگوار، شما متولی این بارگاه هستید. شما اینجا را آب و جارو کرده اید و به عبادتگاه عاشقان مبدلش کرده اید. از طرف جمیع دوستان من به پای شما میافتم و عاجزانه از شما استدعا میکنم که تجدید نظر کنید. مطبخ بدون وجود شما به حکومت ملوک الطوایفی مبتلا خواهد شد. وحشت من از این کشتی بی سکاندار کمتر از وحشت ایرانیان از حملهٔ چنگیز خان نیست. اگر استغاثهٔ من از شما بی نتیجه ماند ، صد البته برای دریافت طلبم در آنجا که گفتید خدمت خواهم رسید، اما حقیقتا زمین آشپزخانه را برای غش کردن مناسبتر میشناسم! |
یکشنبه 4 مهر 1389 |
|
homa-ir - المان - هامبورک
|
EsfahanNesfeJahan- المان - برلین. کوه نمکی من - هرانچه که من میخواستم بگویم و بنویسم . Pahlavi100- امریکا - پهلوی جونم نوشته . ترا بخدا اینکاررامکن و اشپزخانه بدون تو نمکی ندارد . و من یکی که تازه از ماه عسل برگشتم غمگین نکن - پهلوی جون امیدوارم که نام کاربریت را عوض نکنی و نام پهلویت جاودانه بماند |
یکشنبه 4 مهر 1389 |
|
Esfahan Nesfe Jahan - آلمان - برلین
|
pahlavi --1 جونم پسر عموی عزیزم.. الهی من به قربون شما بشم الهی دردتون تو سرم بخوره , دست بوستون هستم. من هرگز اجازه نمی دهم که شما به پای من تمنا کنید. فکر می کنید وجود من به تنهائی اینجا را عبادتگاه عاشقان کرده? هرگز البته که نه . بدون حضور شما دوستان این رابطه و علاقه دو طرفه ایجاد نمیشد. خدا نکنه شما مجنون شده, نه نه هرگز در صدد درست کردن نام کاربری دیگری نباشید که از طرف سایت حذف بشید. چشم من فقط به خاطر شماها که در حقیقت هر کدامتون برای من ارزشمند و عزیز هستید می مونم. Hamid گل گلی.. یادت هست تو ایمیلت برام چی نوشتی? گفتی من فقط بخاطر... اونجا میام پس مرده و حرفش . مگه نگفتی مگه از من نخواستی که هوای... داشته باشم. |
یکشنبه 4 مهر 1389 |
|
Esfahan Nesfe Jahan - آلمان - برلین
|
2-- من که ثابت کردم پس حالا خودتو باید مواظب باشم? اگر از من خواستی قدمی بردارم چرا با من همقدم نمیشی? من به تنهائی قدرت تحمل این همه مسئولیت را ندارم. Pahlavi جونم پسر عموی غمخوار و مهربونم.. دوست دارم از این به بعد وقتی خسته و بیحال هستید بوستون کنم تا دوباره سرحال بیاید نه از بوس دادنهای من نقش زمین اشپزخونه بشید. بنابر این حالا که از نوشتن خسته شدید خودم تا بی نهایت بوستون میکنم. لطف کنید از این به بعد مزه و فشار انرا زودتر سفارش داده. بوس بوس بوس.mohsen_raja - ایران - تهران .. جناب حق با شماست. |
یکشنبه 4 مهر 1389 |
|
iranazadiran - ایران - تهران
|
pahlavi100 - آمریکا - کالیفورنیا. سرور جون گاهی اوقات ممکنه مسئله تنها یک معادله داشته باشه و نیم خط اما تا سه صفحه جواب ندید معادله همچنان مجهول میمونه. در هر صورت حق باشماست. بنده از شکستن سر گله ندارم از شکستن دل شاکی میشوم. بازی بازیست و اسمش روشه اما به خاطر ندارم با کسی حداقل در اینجا بازی کرده باشم و موضوعات را دستمایه بازیچه قرار داده باشم. با کسانی که جنبه شان در شوخی زیاد بود امثال شما اصفهان جون حمید جون محسن جون سر شوخی را یا باز کرده و یا به آنها اجازه شوخی با خودم را میدادم . در هر صورت زندگی صحنه تجارب زشت زیبا شیرین تلخ شاد و غمگین ماست و بازیگرانش ما انسانها. اگر از این جنبه بنگریم که درست است همه بازیگر هستیم و هر نقشی را که در توانائیهایمان باشد را بیشتر بازی می کنیم و می پسندیم. همیشه برای شما احترام قائل بوده و هستم. |
دوشنبه 5 مهر 1389 |
|
iranazadiran - ایران - تهران
|
hamidTANTAN - اتریش - وین. حمید جان امیدوارم هر کار که میکنی و مایل به انجامش هستی همواره با شادی و موفقیت همراه باشه قبل از هر چیز ازت برای تمام شوخی ها عذر خواهی میکنم باور کن قصد بی احترامی و یا کوچک کردن نبود چون برام بزرگی حتی با کاری که کردی و همه رو به جون هم انداختی. البته من به سهم خود اشتباه کردم اما اندازه اشتباه تو نبود. در هر صورت امیدوارم همیشه در جمع دوستان خوبت باشی و شادی ها و یا دل مشغولی هات رو با او نا تقسیم کنی. با احترام و دوستی. |
دوشنبه 5 مهر 1389 |
|
iranazadiran - ایران - تهران
|
Esfahan Nesfe Jahan - طلا جونم ممنون از همه زحمات و صفایی که بخصوص به این بخش میدی و به قول هما جون این بخش بی نمک تو بیمزه است. در هر صورت علاوه بر خودت (محسن خان نازنین و پریا جون ) پهلوی جون و هماجون به من میگن خدای با صفا و دختر آریایی شیرین عسل و کاترینا زیبا و شقایق ملوس و نازنین شکلات و راز و دیگر عزیزان اینجا گرم گرمه . با اجازت من هم گاه گداری برای موضوعاتی که لازم بدانم و نظری بنوبسم حاضر هستم و یه دالی میکنم. هر وقت هم که غذای آشپزخونه خیلی بی مزه و بی نمک بود اگه خواستی یه سر میزنم تا با شوری خود غذا رو خوش نمک کنم. وگرنه نمک تو و دیگران برای همه غذاها اندازه است. باز هم از همه محبتها و صفای تو و دیگر عزیزانم قدر دانی کرده و خود را کوچک همتون می دونم. فدای همگی مواظب خودتون باشین به خدا می سپارمتون. |
دوشنبه 5 مهر 1389 |
|
iranazadiran - ایران - تهران
|
pariha - کویت - کویت. عزیز نازنینم به راستی که درست میگویی و من از دانستن حقیقت شرمنده شدم. بله بنده باید در یک پبام خصوصی جواب هماجون رو میدادم هر چند که این مسئله از ابتدا در جمع مطرح شده بود. بهر حال همیشه کوچکترها ( منظورم به سن است ) از بزرگترها در سن چیزی نمی آموزند در بسیاری از موارد بر عکس آن صدق میکند. من از همه شما به خاطر مغشوش کردن جو عذر خواهی میکنم. با عرض ادب و احترام به پریا گلم. |
دوشنبه 5 مهر 1389 |
|