مقتول بر خواسته‌اش اصرار کرد، او را کشتم


مقتول بر خواسته‌اش اصرار کرد، او را کشتم

مرد قاتل در دادگاه گفت: مقتول مزاحم همسرم می‌شد و وقتی بر این کار خود اصرار کرد، مجبور به کشتن او شدم.

شامگاه 30 تیر سال 87، مأموران کلانتری 206 ترمینال غرب از فوت یک جوان در بیمارستان حضرت رسول اکرم(ص) باخبر شدند.

مأموران با حضور در محل متوجه شدند جوان 26 ساله‌ای به نام رضا بر اثر اصابت ضربات چاقو مجروح شده و در حین رسیدن به بیمارستان بر اثر شدت جراحت وارده به قتل رسیده است.

بررسی بیشتر نشان داد رضا شاگرد یک راننده اتوبوس در ترمینال غرب بوده که به ادعای دوستانش با یک زن جوان شوهردار ارتباط داشته است. تحقیقات از شاهدان صحنه درگیری مشخص کرد متهم به قتل به نام محمد حدوداً 38 ساله یکی از تجار آهن با حضور در ترمینال با رضا درگیر شده و وی را با ضربه چاقو به قتل رسانده سپس از صحنه متواری شده است.

محمد بعد از دستگیری و در تحقیقات ضمن اعتراف به درگیری با رضا و ارتکاب قتل،‌ مدعی شد مقتول برای همسرش مزاحمت ایجاد کرده بود و به دلیل اصرار بر کارش او را به قتل رسانده است.

قرار مجرمیت متهم از سوی دادسرای جنایی تهران صادر و پرونده برای رسیدگی به شعبه 113 دادگاه کیفری استان تهران ارجاع شد که صبح امروز به ریاست قاضی محمدسلطان همتیار برگزار شد.

شفیعی، نماینده دادستان با اشاره به مدارک موجود در پرونده، بزه انتسابی به متهم را محرز دانست و خواستار مجازات وی شد. اولیای‌دم نیز خواسته خود را قصاص متهم عنوان کردند.

در ادامه متهم در جایگاه قرار گرفت و در تشریح حادثه گفت: مقتول برای همسرم مزاحمت ایجاد می‌کرد و به تذکرهای من برای منصرف شدن از این کارهایش توجهی نکرد تا کار به این‌جا کشید.

وی ادامه داد: فکر می‌کردم با صحبت کردن مشکل حل می‌شود و برای حفظ آبرو موضوع را با پلیس در میان گذاشتم. او با وقاحت تمام از من خواست همسرم را طلاق بدهم تا او با همسرم ازدواج کند.

متهم گفت: روز حادثه با مقتول در ترمینال قرار گذاشتم و بعد از اینکه او حرف‌های قبلی را تکرار کرد من اعصابم به هم ریخت و با شروع درگیری او را با چاقو زدم.

در ادامه جلسه، همسر متهم در جایگاه قرار گرفت و دربار نحوه آشنایی با مقتول گفت: در سفری که به سوریه داشتم،‌ مقتول مراقب من و فرزندم بود. یک بار تلفن همراه مرا گرفت و با ایران تماس گرفت؛ وقتی به ایران برگشتیم او مزاحمت‌هایش را شروع کرد، فهمیدم آن‌روز شماره‌هایم را برداشته است.

وی ادامه داد: وقتی مزاحمت‌های تلفنی او شروع شد، از او خواستم دست از کارش بردارد اما وقتی مخالفت‌های مرا دید شروع به تهدید من و همچنین تهدید ربودن فرزندم کرد.

در این لحظه،‌ قاضی همتیار برای شنیدن جزییات روابط همسر متهم و مقتول، ادامه جلسه را به صورت غیرعلنی رسیدگی کرد.

poriyaye_vali - قطر - دوحه
اره دیگه قاون وپلیس هم که کشکه ودنیا هم صاحب نداره ..هرکی از را میرسه یه چاقویی دست میگیره ومشغول سلاخی میشه ...خوب مشتی حالا مثلا چی شد زنت راحت شد ؟؟؟ خودت راحت شدی چی شد ؟؟این وسط توبازنده ای...ومثه اب خودن در صورتی که رضایت ندن میری سر دار
دوشنبه 1 شهریور 1389

ghost197 - هلند - امستردام
اگه رضایت دادند که دادند.واگر نه همدیگر را می بی نید.انوقت اونه و شما و یک پنج سانتی.حالا خود دانید.لللللول
سه‌شنبه 2 شهریور 1389

Black Chador - امریکا - ولدن
از کجا معلومه که زنش با اون مقتول "ازدواج موقت" نکرده بوده?
سه‌شنبه 2 شهریور 1389

alexxx - اتریش - وین
به نظر میاد که خانم کل حقیقت رو نمیگه. اگه دوستی با رضا رو رد کرده بود قاعدتا دیگه اسرار نداشت محمد طلاق بده زنش رو. باید زن محمد به رضا چراغ سبز نشون داده باشه که پسره اینجوری امیدوار بوده, ظاهرا از سفر سوریه به اینور اینا رابطه داشتن. هالا که طفلک مرده خانم میگه مزاحم میشده.یه جورائی به عقل سالم جور در نمیاد. ولی تا قبر...عا...عا...عا گناهش ارزونی خودش باشه خانوم. 
سه‌شنبه 2 شهریور 1389

ARTEMIS-SW - فرانسه - پاریس
اجتماع بیمار و بجای کتابی در دست چاقوئی در جیب!!!انوقت فریبکاران سیاسی که میخواهند اذهان معطوف به جای دیگری شود در صفحات تاریخ گیر کرده اند تا فکرها به قبل از شورش 57 کشیده شود تا کندذهنان نفهمند که امام امامشان دیو ترور اسلام را به جان ایران و جهان انداخت و اتشی را افروخت که هنوز شعله ور است.
سه‌شنبه 2 شهریور 1389

Pezhman - اتریش - وین
محمد , رضا راکشت.!! پس نتیجه آنکه, اسامی عربی باعث بهترشدن شخصیت انسانها نمیشوند.
سه‌شنبه 2 شهریور 1389

sepher - استرالیا - سیدنی
خانم جان بیخودی تنها سفر زیارتی سوریه نرفتن که ! ثوابش مهمه! .
سه‌شنبه 2 شهریور 1389

Atheist-0 - کانادا - ونکوور
اولا من نمیفهمم چرا تو اون مملکت هر کسی یک چاقو توجیبشه. ثانیا اگر این از نفهمی منه و باید داشته باشند چرا یکی از این اقایون وقتی یک مزدور رژیم جلوی زنش را میگیره و بهش امر و نهی میکنه غیرتی نمیشه و از ترسش شلوارش را هم خیس میکنه.
سه‌شنبه 2 شهریور 1389

+0
رأی دهید
-0

نظر شما چیست؟
جهت درج دیدگاه خود می بایست در سایت عضو شده و لوگین نمایید.