افزایش سرسام آور ذخیره ارزى چین و رابطه تهران - پکن

 
افزایش سرسام آور ذخیره ارزى چین و رابطه تهران - پکن

رادیو فردا :  اساس گزارش های منتشره، میزان ذخیره ارزی چین به ۲۵۰۰ میلیارد دلار بالغ مى شود.

در برنامه اقتصادى این هفته رادیو فردا میهمانان شرکت کننده در برنامه، فریدون خاوند، استاد دانشگاه و کارشناس اقتصادى در پاریس، یاسمین سعادت، کارشناس اقتصادى و استاد دانشگاه در واشینگتن، احمد علوى، کارشناس اقتصادى و استاد دانشگاه در استکهلم سوئد نخست افزایش سرسام ذخیره ارزى چین را مورد بررسى قرار مى دهند.

بر اساس گزارش های منتشره، میزان ذخیره ارزی چین به ۲۵۰۰ میلیارد دلار بالغ مى شود. در ادامه این بحث به رابطه ایران و چین نیز خواهیم پرداخت.
 

 
 
خانم سعادت که به تازگى از سفرى به خاور دور برگشته است، درباره علل افزایش ذخیره ارزى چین، مى گوید:

«سالهاست که در این دو دهه و بلکه سه دهه اخیر چین سیاست اقتصادى را بر این مبنا گذاشت که از طریق صادرات اقتصاد درون خود را بازسازی کند. البته چین جمعیت فوق العاده زیادى دارد. در نتیجه اصولاً دستمزد در چین پائین است. در نتیجه هزینه ساخت صادرات بسیار نازل است. در ضمن سیاست مالى چین همیشه طورى بوده که پولش را به دلار وصل کرده و ارز خود را ارزان نگاه داشته است که سبب مى شود کالاهاى ساخت چین توانسته با تمام دنیا رقابت شدیدى داشته باشد. صنایع نساجى ایران تقریباً از بین رفته به خاطر هزینه خیلى پائین واردات پارچه در ایران.»

به باور یاسمین سعادت دلیل عمده افزایش ذخایر ارزى چین پائین بودن درآمدها در این کشور و پایئن بودن نرخ ارز چین در مقایسه با دیگر ارزهاى جهانى مانند یورو و دلار است.

فریدون خاوند در پاسخ به این پرسش که افزایش ذخایر ارزى در یک اقتصاد چه اهمیتى دارد، ضمن موافقت با نظر خانم سعادت مى گوید:
 
«مدل چینى مبتنى بود بر صادرات انبوه و در همین حال درآمدها در چین بسیار پائین بود. نظام اجتماعى بازنشستگى و نظام بیمه هاى درمانى در چین پائین بود و به همین علت چینى ها مجبور مى شدند که بخش زیادى از درآمدهاى خود را صرفه جویى کنند. مصرف در چین آن گونه که باید و شاید نبود. به همین علت واردات چین در مرحله پائینى قرار داشت. مسائل ارزى هم کمک مى کرد که صادرات چین ارزان تمام شود و هجوم صادراتى چین به بازارهاى جهان شدت گیرد. به نظر مى رسد که این الگو تا مقدار زیادى به آخر راه خود رسیده است. زیرا هم واکنش کشورهاى اروپایى، آمریکا در مقابل این قدرت رقابتى یک مقدار ناسالم به آخر رسیده و آنها مقاومت مى کنند و از چین مى خواهند که قواعد بازى را یک مقدار رعایت کند.»

آقاى خاوند معتقد است به سود چین است که درآمد مردم آن بالا برود و الگوى صرفاً صادراتى عوض شود و چین تبدیل شود به یک کشور عادى تر.

وى ادامه افزایش ذخایر ارزى چین را در آینده بعید مى داند.

آقاى خاوند مى افزاید: «کشورى با این درآمدهاى ارزى منبعى مى شود براى تامین نیازهاى مالى اقتصاد جهانى و به خصوص در شرایط بحرانى، چینى ها تبدیل شدند به یک حافظ و پاسدار نظام پولى جهان و یک مقدار زیادى از درآمدهایى را که صندوق بین المللى پول تامین کرد از طریق چین تامین شد. این به چین اجازه مى دهد که بارش بر اقتصاد جهانى سنگینى کند و حضور روزافزون چین در عرصه جهانى به عوامل مختلفى بستگى داشته از جمله این ذخایر ارزى.»

خانم سعادت ضمن یادآورى سفر خود به هنگ کنگ و سنگاپور و تحلیل رفتن اقتصاد ژاپن در مقایسه با چین، معتقد است که چینى ها این عرصه را پر کرده اند: «تحلیل یکى از دو قدرت اقتصادى آسیا یعنى ژاپن و رشد دیگرى یعنى چین چشمگیر است. اگر بخواهم عامیانه صحبت کنم چین آمریکا را به صورتى به گروگان گرفته است. داشتن ذخایر بسیار زیاد که بیشترش به صورت دلار است، باعث مى شود که بهره ها خیلى پائین بمانند.»

فریدون خاوند با اشاره به کمک هاى چین به آمریکا از اتحاد بسیار بزرگ این دو قدرت اقتصادى سخن مى گوید و مى افزاید: «آمریکا به مقدار زیادی دروازه هاى خودش را به روى کالاهاى چینى باز می کند و در عوض آمریکایى ها اجازه پیدا مى کنند براى جبران کسرى بودجه شان دست پیدا کنند به دارایى هاى ارزى چین و خرید اوراق قرضه از طرف چینى ها.»

احمد علوى در همین زمینه مى گوید: «افزون بر آن مزیت ها یا جنبه هاى مثبت اقتصاد چین، بایدبه جنبه هاى منفى آن نیز بپردازیم. این انباشت سرمایه در چین و تراز پرداخت هاى بسیار قوى و نقدینگى بالا و ذخایر ارزى زیاد مى تواند ناشى از جنبه هاى منفى باشد.»

آقاى علوى با اشاره به این جنبه هاى منفى که به باور او نبود سندیکاها و سازمانهاى مدافع حقوق کارگران از آن جمله است مى گوید:

«مکانیسم انتقال بخشى از درآمد به کارگران در چین وجود ندارد و این یکى از دلایل ارزان بودن کالاى چینى و قابل رقابت بودن آن است. افزون بر این حقوق کار و کارگران در چین و قانون کار در چین بسیار ساده و به سود اهدافى است که دولت براى صادرات هرچه بیشتر کالا دنبال مى کند. مسئله توزیع نابرابر دارایى و درآمد و قوانین مالیاتى در چین اجازه مى دهد که سود بسیار انباشته شود.»


بسیارى از مدافعان مدل چینى مطرح مى کنند که تمام جوامع سرمایه دارى مدرن کم و بیش این روند را طى کرده اند. چرا چین نباید چنین باشد؟

احمد علوى: قصد من از این نگاه انتقادى این بود که تنها به جنبه هاى مثبت این ماجرا نگاه نکنیم. این که مى بینیم در سال هزاران کارگر در معادن چین کشته مى شوند به خاطر نبود آن قوانین مناسب کار و نبود وسایل لازم ایمنى و اوضاع محیط کار... بخشى از اقتصاد چین است.

همانطور که شما گفتید سرمایه دارى در مسیر تحول خود این مسیر را پیمود با این تفاوت که آن موقع اروپا در شرایطى بود که نیروى کار بسیار استثمار مى شد و شرایط بسیار نابرابر بود، ما هنوز نمونه هاى بهترى را نداشتیم. اما امروز با توجه به اینکه کشورهایى مثل کشورهاى اسکاندیناوى وجود دارند که در آنجا نابرابرى درآمد به حداقل میل کرده، و نابرابرى بسیار کم است، این مبناى مقایسه وجود دارد.

اگر چین در صد سال پیش یا دویست سال پیش در این شرایط بود، کسى شاید از آن انتقاد نمى کرد. منتهى الان لازم است که یک نگاه انتقادى به این فرایند انداخته شود به خاطر اینکه در نهایت اقتصاد مى بایست شرایط مطلوب زندگى را براى انسانها فراهم کند. اقتصاد براى اقتصاد و صادرات که براى صادرات نیست.»
 
آقاى علوى در پاسخ به این پرسش که چرا در ایران مدل چینى موفق نشد، مى گوید: یک نابرابرى میان اقتصاد ایران و اقتصاد چین وجود دارد. براى مثال در ایران قوانین کار و حقوق کارى داریم که نه سوسیالیستى است و نه بر مبناى نظام سرمایه دارى. در مقابل، بازار کار در ایران بسیار گران است به خاطر ناکارآیى قوانین؛ در مقابل یک اقتصاد بزرگ قرار دارد که نیروى کار در آن بسیار ارزان دارد. در نتیجه این دو اقتصاد به هیچ وجه قابل مقایسه نیستند و نمى توانند یک همکارى مناسب داشته باشند.

دلیل اینکه اقتصاد ایران نمى تواند الگوى چینى را بپذیرد، به خاطر بالا بودن سطح زندگى در ایران است. نیروى کار نمى تواند در رقابت با نیروى کار در اقتصاد چین باشد و تبدیل شود به یک کشور صادراتى در چارچوب هاى اقتصاد چین. از آن طرف نفت را داریم که نقدینگى بسیار ارزانى را به اقتصاد ایران تزریق مى کند. ترکیب این دو عامل یعنى نقدینگى ارزان و نیروى کارگران، باعث مى شود که اقتصاد ایران براى اجراى مدل چینى شانسى نداشته باشد.»

فریدون خاوند ضمن اعلام هم رایى با نظرات آقاى علوى در نگاه انتقادى او به اقتصاد چین مى گوید:

«من شخصاً انتقادات شدیدى دارم در رده همان انتقاداتى که آقاى علوى مطرح کردند. در مورد الگوى چینى و به خصوص خوشحالم که فشار کشورهاى غربى در دو مورد افزایش پیدا کند. یکى در مورد دامپینگ پولى. یعنى دولت چین از پولش استفاده مى کند براى گسترش بازارهاى جهانى و مسئله دوم این است که فشار بیشترى به چین وارد شود که چینى ها مسائل مربوط به حقوق کار و قوانین سندیکایى رعایت کنند. چون اگر غرب و کشورهاى پیشرفته جهان نتوانند چین را وادار کنند که خودش را در حد آنها در قوانین کار و سندیکایى بالا بکشد، غربى ها هم مجبور شوند در حد چین از این نظر پائین بروند. باید این اتفاق نیافتد. خوشحالیم از اینکه حدود ۵۰ میلیون چینى طى بیست سال گذشته از فقر سیاه بیرون آمده اند. ولى در عین حال این به هیچ وجه به معنى این نیست که چشم ببندیم بر ضعف هایى که در حال حاضر در چین وجود دارد.»

خانم سعادت در پاسخ به اینکه چین چگونه توانسته است بازار پارچه را در ایران از رقباى ایرانى خالى کند، مى گوید: در مقابل قیمت نازلى که چین مى تواند کالاهایش را عرضه کند، هر چقدر هم بخواهید تعرفه هاى گمرکى و یا روش هاى دیگر محافظت از اقتصاد ملى، این کالاها از طریق قاچاق وارد خواهد شد. سیاست چین این بوده که قیمت ها را پائین نگاه دارد. یک جنبه منفى چین که باید به لیست انتقادى دکتر علوى بیافزایم، جنبه محیط زیست است. یعنى یک اقتصاد را با فشار به تولید سوق دادن و هیچ نوع جنبه هاى اجتماعى را در نظر نگرفتن، این است که آب از بین مى رود، هوا از بین مى رود. داستان هاى آلودگى محیط زیست چین را همه مى دانیم. یک جنبه مثبت خاور دور... چرا خاورمیانه یا آفریقا نمى تواند یا آمریکاى جنوبى نتوانسته... بخش دولتى در خاور دور نسبى فاسد نبوده. معمولاً وقتى بخش هاى دولتى بزرگ اند، جامعه یک مقدارى قدرت تولید پائین دارد، چون کمتر سرمایه گذارى شده و راندمان کار پائین است، تا حدى خاور دور... این را از همکاران چینى شنیدم که خیلى هم با حکومت خوشحال نیستند... مى گویند دستگاه هاى حکومتى فاسد نبوده.»

یاسمین سعادت معتقد است که بسیارى از کشورهاى جهان سوم نتوانسته اند مدل دولت کارآ را که در خاور دور دیده مى شود پیاده کنند.

آقاى علوى، زمینه هاى موفقیت چین را حضور در نقاط مختلف دنیا، تنوع بسیار زیاد و انعطاف کالاها مى داند که سبب مى شود کارآفرینان و شرکت هاى چینى بتوانند در از میان بردن رقباى خود در کشورهایى مثل ایران کامیاب شوند.

فریدون خاوند با اشاره به پیامد تحریم ها بر اقتصاد ایران و سیاست اشتغال آفرینى ضربتى، مى گوید: با این طرح ها نمى شود براى زحمتکشان ایران کار به وجود آورد. تنها راه ایجاد کار ایجاد فضاى مناسب کسب و کار است. اگر در چین دستگاه اقتصادى کار مى کند و در ایران کار نمى کند به دلیل این است که عمدتاً در چین فضاى کسب و کار مناسب وجود دارد و در ایران فضاى کسب و کار مناسب نیست. یکى از عوامل مناسب نبودن مسئله انزوا است. انزواى جمهورى اسلامى در مقابل اقتصاد جهانى.

چینى ها از سال ۲۰۰۰ میلادى وارد سازمان جهانى تجارت شدند در دوحه. هیچ کشورى به اندازه چین سرمایه گذارى هاى خارجى جذب نمى کند. همکارى عجیبى وجود دارد بین دانشگاه هاى چین و دانشگاه هاى کشورهاى غربى. در بسیارى از زمینه ها مى شود این را تکرار کرد. در ایران مسئله انزوا و تحریم ها یکى از عوامل اصلى شکست هاى بزرگ اقتصادى ایران است.

اگر دروازه هاى ایران به روى کالاهاى چینى، تایلندى، ترکى، پاکستانى و غیره باز است به دلیل آن است که آن کشورها با دنیا رابطه دارند و ایران به دلیل تحریم ها با دنیا رابطه ندارد. تحریم ها که تا به حال برخلاف آن چیزى که گفته مى شد، موثر بودند و کمر اقتصاد ایران را خرد کرده اند، از این پس بیش از پیش موثر واقع خواهند شد و فضاى کسب و کار و سرمایه گذارى در ایران بیش از پیش در ایران با دشوارى رو به رو مى شود. تا وقتى که این مسئله حل نشود، به نظر من براى اقتصاد ایران هیچ نقطه امیدى نیست.»

خانم سعادت نیز دولتى بودن اقتصاد ایران را بزرگترین ضعف اقتصاد ایران مى داند.
sargalesh - ایران - شیراز
قسمت 1) ذخیره ارزی چین به ۲۵۰۰ میلیارد دلار: یعنی usa گروگان و برده چین, که نکنه چین از سیاست usa " دلگیر " بشه و بعنوان چشم زهر گرفتن و هشدار به usa " ناگهان " 500-400 میلیارد وارد " بازار جهانی " کنه که باعث " شکست اقتصادی دنیا " بشه و " از طرفی " چین که اخوند نفهم نیست که روی شاخه درخت نشسته " اره " کنه, یعنی چین چون چنین ذخیره ای داره, پس علاقه ای به ورشکستگی usa نداره: مثل یک 2 قلو بهم وابسته هستند. و usa و اروپا به کشور چین با یک نگاه "مساوی با خود " برخورد میکنند که در جلسه های صحنه بین الملی " این " کشور چین است که واسه ابرقدرتهای " دیروزی " خط و نشان میکشد: چین تبدیل به یک سوپرقدرت " متواضع " شده . چین یعنی کارخانه دنیا, که اگر سطح اقتصادی و اجتماعی کارگران را " بالا " ببرد, باز باعث بهم خوردن سیستم اقتصادی دنیا خواهد شد, زیرا بالا رفتن " مزد " کارگر چینی باعث " گرانی " کالا خواهد شد و کسی پول خرید را ندارد و باعث رکود شاخه های دیگر اقتصادی خواهد شد.
شنبه 2 مرداد 1389

sargalesh - ایران - شیراز
قسمت 2) باید جهان اول از " فروتنی و فرهنک غنی " چین متشکر باشند که این کشور با هوشیاری کامل و متانت اقتصادی دور اندیش خود قدم به جهان اول میگذارد.
شنبه 2 مرداد 1389

bita tehrani - کانادا - ونکوور
hardimجان از قول شما و ملت چین از رییس جمبون مردمی و از سلاله مرررردان!!!!که یک تنه در برابر اسسستکبار ایستاده تشکر میکنم.
شنبه 2 مرداد 1389

+0
رأی دهید
-0

نظر شما چیست؟
جهت درج دیدگاه خود می بایست در سایت عضو شده و لوگین نمایید.