چهارشنبه ۳۰ اردیبهشت ۱۳۸۸ - ۲۰ می ۲۰۰۹
چرچیل و راننده تاکسی
چرچیل(نخست وزیر اسبق بریتانیا) روزی سوار تاکسی شده بود و به دفتر BBC برای مصاحبه می‌رفت.
هنگامی که به آن جا رسید به راننده گفت آقا لطفاً نیم ساعت صبر کنید تا من برگردم.
راننده گفت: "نه آقا! من می خواهم سریعاً به خانه بروم تا سخنرانی چرچیل را از رادیو گوش دهم" .
چرچیل از علاقه‌ی این فرد به خودش خوشحال و ذوق‌زده شد و یک اسکناس ده پوندی به او داد.
راننده با دیدن اسکناس گفت: "گور بابای چرچیل! اگر بخواهید، تا فردا هم این‌جا منتظر می‌مانم!"
| pandora - آلمان - آلمان |
مثل اینکه اون زمان نه ماشینا رادیو داشتن نه رادیوی کوچیک و قابل حمل موجود بوده:)) |
یکشنبه 12 اردیبهشت 1389 |
|
| caspian41 - استرالیا - سیدنی |
باحال بود, pandora - آلمان - آلمان شما درست میگید ولی از ان گذشته تاجایی که من اطلاع دارم سیاستمدار ها حداقل یک ماشین رو دارن,اون هم ادمی مثل چرچیل!!که بعد از حادثه ترور امد سخنرانی کرد وگفت اون کسی که ترور شد بدل من بود, |
یکشنبه 12 اردیبهشت 1389 |
|
| سید ابوالقاسم واعظ - اندونزی - جاکارتا |
روزی احمدی نژاد میخواست برای نطق تلویزیونی به صدا و سیما برود ولی چرخبالش خراب بود. تغییر قیافه داد و با یک تاکسی به صدا و سیما رفت و طبق روال همیشگی سفرهای استانی یک تراول صد تومنی به راننده داد و از او خواست که منتظرش بماند تا او را برگردانداما راننده گفت که می خواهم به خانه بروم و نطق احمدی نژاد را تماشا کنم. احمدی نژاد عصبانی شد و تراول را پس گرفت و یک پس گردنی محکم به راننده زد و گفت: من که می دانم حرف های او ارزش شنیدن ندارد اما تو ناکس نالوطی می خواهی حتما آنها را گوش بدهی و تا یک هفته برای تمام مسافران تاکسی او را مسخره کنی. راننده دستش را دراز کرد و تراول را پس گرفت و گفت می مانم. همین که حرف هایش را از رادیو بشنوم بس است و اگر دستش را توی دماغش بکند یا زیپ شلوارش را ببندد هم همکاران فردا صبح برایم تعریف خواهند کرد. |
یکشنبه 12 اردیبهشت 1389 |
|
| anoshiravan dadgar - ایران - شیراز |
آقای pandora اگر متن را دقیق بخوانید راننده گفته است می خواهم بروم خانه سخنرانی را گوش کنم. |
یکشنبه 12 اردیبهشت 1389 |
|
| pandora - آلمان - آلمان |
anoshiravan dadgar - ایران - شیراز . مثل اینکه شما حرف من رو با دقت کامل نخوندید.منم دقیقا دارم میگم طرف مجبور بوده بره خونه!!! |
دوشنبه 13 اردیبهشت 1389 |
|
| bita tehrani - کانادا - ونکوور |
سید ابوالقاسم واعظ - اندونزی - جاکارتا .داستان شما با حال تر از ایرانیان یوکی بود.مرسی. |
سه‌شنبه 14 اردیبهشت 1389 |
|
| i.am.the.world - لوکزامبورک - اش |
ببخشید, گور بابای چرچیل به انگلیسی چه میشود??? برای سلامتی مغزتان خوب است. ها?? شادباشید. |
چهارشنبه 15 اردیبهشت 1389 |
|