لودویک لازاروس زامنهوف، پزشک و زبان شناس لهستانی، زبان اسپرانتو را در سال 1887 میلادی به جهان معرفی کرد
در بریتانیا هشت نفر از نمایندگان پارلمان، با ارسال درخواستنامه ای به دفتر جایزه نوبل در نروژ، انجمن جهانی اسپرانتو را نامزد دریافت جایزه صلح نوبل سال ۲۰۱۰ میلادی کرده اند.
در نامه هشت نماینده پارلمان بریتانیا آمده است:"فعالیت های انجمن جهانی اسپرانتو (Universala Esperanto-Asocio) به تنوع زبانی، حفظ دموکراسی، آزادی بشر و ایجاد فرهنگی جهانی کمک می کند که همه این ها در ایجاد و حفظ صلح موثر است. در نتیجه با توجه به تاثیر فعالیت های این انجمن در ایجاد تفاهم بین المللی که عاملی اساسی در برقراری صلح جهانی است، این انجمن نامزد دریافت جایزه صلح نوبل می شود."
اسپرانتو، زبانی بین المللی است که در سال ۱۸۸۷ میلادی از طرف دکتر لودویک لازاروس زامنهوف، پزشک و زبان شناس لهستانی به جهان معرفی شد. آقای زامنهوف معتقد بود که داشتن زبان بین المللی مشترک به برقراری ارتباط بین مردم کشورهای مختلف کمک می کند.
او با در نظر گرفتن محدودیت های مربوط به یادگیری زبان های مختلف و نیز نظراتی که در باره تسلط فرهنگی کشورهای استعماری در جهان وجود داشت، به فکر ابداع زبانی جدید افتاد که به هیچ کشور یا ملیت خاصی وابسته نباشد.
آقای زامنهوف با چندین زبان از جمله روسی، لهستانی، آلمانی، فرانسه، لاتین، یونانی، عبری، انگلیسی، ایتالیایی، اسپانیایی و لیتوانیایی آشنا بود و با در نظر گرفتن شرایط و ویژگی های هر یک از این زبان ها، توانست ساختار و قوانین دستوری ساده ای را برای زبانی جدید تعریف کند. واژه های مورد استفاده در این زبان هم ابداعی یا برگرفته از زبان های دیگر است.
پرینوش صنیعی، نویسنده و از کسانی که سال ها پیش زبان اسپرانتو را فراگرفته و به این زبان مسلط است، با این توضیح که معمولا دستور زبان و گرامرهای سنگین، از مشکلات افرادی است که می خواهند زبان جدیدی یاد بگیرند، می گوید: "اسپرانتو ۱۶ قاعده دستوری اصلی دارد که می توان آنها را در مدتی کوتاه یاد گرفت. برای یادگیری واژه ها هم کافی است که ریشه اصلی کلمه یاد گرفته شود و بعد، با استفاده از دستورهایی ساده، این ریشه را به صورت اسم، صفت یا قید درآورد و دایره واژگان را به طور تصاعدی گسترش داد. قوانین ساده ای هم برای ترکیب کلمه ها در جمله های اسپرانتویی وجود دارد که می توان در مدتی کوتاه آنها را یاد گرفت. "
او آغاز دوره انسانگرایی در جهان و توجه به این که تمام انسان ها، حقوق مساوی دارند را زمینه ساز تعریف و ابداع زبان اسپرانتو می داند و اضافه می کند: "با شروع نهضت انسانگرایی در جهان، این دیدگاه به وجود آمد که انسان ها برای برقراری ارتباط با هم، باید در شرایط مساوی باشند و از آنجا که زبان، مهم ترین وسیله ارتباطی است، باید شرایط به گونه ای فراهم شود که یک ابزار ارتباطی با شرایط مساوی در اختیار همه قرار بگیرد، یعنی زبانی وجود داشته باشد که زبان دوم همه و نه زبان مادری کسی باشد."
خانم صنیعی اضافه می کند: "این بحث ها در حدود ۱۰۰ سال پیش مورد توجه روشنفکران قرار گرفت و در نهایت دکتر زامنهوف در لهستان که به بیش از ۲۰ زبان دنیا مسلط بود، زبان جدیدی را به نام اسپرانتو تدوین کرد و گروه های روشنفکر هم هر کدام به نوعی به او پیوستند."
او در باره زمان و چگونگی ورود زبان اسپرانتو به ایران می گوید: "به دنبال به وجود آمدن یک دیدگاه روشنفکرانه و انسانگرایانه، این زبان جدید تعریف شد و روشنفکران همه جا با آن ارتباط برقرار کردند. چنین شرایطی در ایران هم حاکم بود. ولی مساله این است که باید دید در حدود ۱۵۰ سال پیش، چند نفر روشنفکر در ایران حضور داشتند و به همین نسبت هم زبان اسپرانتو وارد ایران شد."
پرینوش صنیعی می گوید: "برخی معتقدند که اعتصام الملک، پدر پروین اعتصامی، واردکننده یا معرف زبان اسپرانتو به ایران بوده است. احمد کسروی هم برای چندین سال مجله ای منتشر می کرد که مطالبی در باره اسپرانتو در آن چاپ می شد. در زمان افتتاح دانشگاه تهران در سال ۱۳۱۳ خورشیدی هم زبان اسپرانتو از مطالب درسی دانشگاه بود و کلا جامعه روشنفکری ایران به زبان اسپرانتو تمایل داشت."
با این حال، زبان اسپرانتو همیشه با استقبال روبه رو نبود. در دوره ای از تاریخ، میزان اقبال به این زبان به حدی بود که مسولان برخی کشورها را به تردید در باره ماهیت آن انداخت و طبیعتا مقابله با آموزش این زبان هم شروع شد. در دوره حکومت هیتلر در آلمان، برخی از افرادی که به زبان اسپرانتو صحبت می کردند (اسپرانتیست ها) و آن را آموزش می دادند، زندانی شدند و مواردی از اعدام اسپرانتیست ها در دوره حکومت استالین در روسیه هم گزارش شده است.
به گفته پرینوش صنیعی، آن زمان به اسپرانتیست ها حمله می شد، چون زبان جدیدی بلد بودند که با آن می توانستند با افرادی از کشورها و جوامع دیگر ارتباط برقرار کنند و به دلیل همین ارتباطات بین المللی، به آنها اتهام جاسوسی زده می شود. او می افزاید: "در ایران هم تقریبا چنین شرایطی حاکم بود و می گفتند که اسپرانتو زبان بهایی ها است و هرکس آن را یاد می گیرد، بهایی است."
برخورد با آموزش و یادگیری زبان اسپرانتو در سطح جهانی، باعث شد این زبان در لایه های زیرین جوامع باقی بماند، ولی به مسیرش ادامه دهد. خانم صنیعی در باره این روند در ایران یادآور می شود:"در اوایل دهه ۱۳۵۰ خورشیدی، اقدامات ناصرالدین صاحب زمانی، نویسنده و روانشناس ایرانی، باعث شد زبان اسپرانتو دوباره در ایران مورد توجه قرار بگیرد."
او توضیح می دهد: "بررسی مسایل مربوط به ایران و جوانان، محور اصلی فعالیت های دکتر صاحب زمانی بود. او اعتقاد داشت که جوانان ایران فقط یک چیز کم دارند و آن وسیله ای است که بتوانند با جهان در ارتباط باشند تا با آخرین دستاوردهای علمی و فرهنگی دنیا آشنا شوند و داشته هایشان را هم به راحتی به جهانیان عرضه کنند. او معتقد بود که این وسیله باید به حدی ساده باشد که جوانان ایران آن را زود یاد بگیرند و از آنجا که او خودش در دوره جوانی با زبان اسپرانتو آشنا شده بود، به این نتیجه رسید که این زبان می تواند وسیله ارتباطی خوبی برای جوانان ایران باشد، چون هر وقت یک ابزار بین المللی به جوانان ایران داده شده است، درخشیده اند و نشان داده اند که توانایی های بالایی دارند."
به گفته پرینوش صنیعی، "در حدود سال های ۱۳۵۲ تا ۱۳۵۴ خورشیدی، کلاس های آموزش اسپرانتو به طور محدود، خیلی خصوصی و با حضور عده کمی تشکیل می شد، ولی بعد در مدرسه "روش نو" تحت ریاست یمینی شریف، کلاس های بزرگی برای آموزش اسپرانتو تشکیل شد که به شدت مورد استقبال قرار گرفت و خیلی از اسپرانتیست های قدیمی ایران، در همین کلاس های آموزشی این زبان را یاد گرفتند."
او اضافه می کند: "میزان استقبال از زبان اسپرانتو و نوشته ها و مقاله هایی که در باره این زبان در ایران منتشر شد، به حدی بود که مسئولان سازمان جهانی اسپرانتو در هلند متعجب شده بودند و به طور مرتب به ایران می آمدند تا بدانند چه اتفاقی افتاده است که این همه آدم با زبان اسپرانتو ارتباط برقرار کرده اند."
اما دوره این روند و استقبال شدید از زبان اسپرانتو در ایران هم به پایان رسید و به تدریج دایره علاقه مندان به این زبان، محدود به کسانی شد که به زبان های جدید علاقه مند هستند. در شرایط کنونی هم انجمن اسپرانتوی ایران، در زمینه آموزش این زبان فعالیت می کند.
زبان اسپرانتو در دیگر کشورهای دنیا هم تقریبا روند مشابهی طی کرده است، هرچند آمار دقیقی در باره تعداد افرادی که به این زبان مسلط هستند، وجود ندارد و این تعداد بین 100 هزار تا 2 میلیون نفر برآورد می شود. پرینوش صنیعی در باره علت تفاوت زیاد این آمار می گوید: "افرادی هستند که در زمان یادگیری اسپرانتو، در آمار به حساب می آیند، ولی کسانی مثل من که بعد از سال ها فعالیت در زمینه های مختلف مرتبط به زبان اسپرانتو، دیگر عضو انجمن جهانی اسپرانتو نیستم، در محاسبات جایی ندارند."
او اضافه می کند: "ارتباط با دنیاهای جدید، علت اصلی گرایش من برای یادگیری اسپرانتو بود. الان من ارتباطات گسترده ای با افراد مختلف در سراسر دنیا دارم و دوستانی دارم که از طریق زبان اسپرانتو با آنها آشنا شده ام."
البته فقط خانم صنیعی چنین نظری ندارد. تاکید بر گسترده شدن روابط اجتماعی و بین المللی افراد با یادگیری زبان اسپرانتو، محور اصلی فعالیت های تبلیغی انجمن جهانی اسپرانتو است. الان اسپرانتیست های دنیا در نشست هایشان سرود مشترکی را سر می دهند که شعرش با الهام از نظرات دکتر زامنهوف، مبدع اسپرانتو، سروده شده است. آنها پرچم مشترکی به رنگ سبز و سفید هم دارند و ادبیات اسپرانتو در بیش از یک قرن اخیر، پیشرفت قابل توجهی داشته است و نویسندگان و هنرمندانی بنام، آثارشان را به این زبان منتشر کرده اند. در واقع می توان گفت اسپرانتو زبان مشترک گروهی است که بدون آن که از یک کشور مشخص یا وابسته به یک موقعیت جغرافیایی خاص باشند، با وابستگی های زبانی و تا حدی فرهنگی، کنار هم جمع شده اند.
اسپرانتو زبان مشترک گروهی است که بدون وابستگی جغرافیایی کنار هم جمع شده اند، اما پرچم مشترکی به رنگ سبز و سفید دارند |
با این حال، در شرایط کنونی، سخنرانان بیشتر نشست ها و کنفرانس های بین المللی در سراسر جهان به انگلیسی صحبت می کنند و حتی گفته می شود که انگلیسی زبان بین المللی غالب در دنیا است.
برایان بارکر در مقابل طرح این دیدگاه، می گوید: "زبان انگلیسی یک زبان امپریالیستی است و زبان های امپریالیستی بر این اساس در سراسر دنیا گسترش پیدا کرده اند که هرچه پول بیشتر و قدرت بیشتری داشته باشید، زبانی که به آن صحبت می کنید، بیشتر مورد استفاده قرار می گیرد. ولی اسپرانتو یک زبان بی طرف است و گرایش سیاسی ندارد. آیت الله خامنه ای مشکلی با آموزش این زبان ندارد. در چین هم چنین نظری وجود دارد و کنفرانس امسال اسپرانتو در کوبا برگزار می شود. در آخرین کنفرانسی هم که داشتیم آقای کاسترو، رییس جمهوری کوبا به نشست آمد. در واقع زبان اسپرانتو کاملا در سراسر دنیا بی طرف است و ارتباط بین المللی منصفانه ای را شکل می دهد که تمام طرف های درگیر در آن، در سطح برابری هستند."
شاید به همین دلیل است که گروهی از نماینده های پارلمان بریتانیا، انجمن جهانی اسپرانتو را برای دریافت جایزه صلح نوبل نامزد کرده اند.
آقای بارکر از نامزد شدن انجمن جهانی اسپرانتو برای دریافت این جایزه دفاع می کند و می گوید:"سال قبل، باراک اوباما، رییس جمهوری آمریکا این جایزه را دریافت کرد. ولی بحث های زیادی مطرح است که جایزه صلح نوبل بر اساس دستاوردهای افراد به آنها داده می شود، ولی آقای اوباما فقط در انتخابات برنده شده بود و برای صلح جهانی کاری نکرده بود. با این حال، جایزه صلح نوبل را گرفت و این موضوع، با این که تاکید می شود برای دریافت جایزه صلح نوبل باید حتما افراد اقدام عملی انجام دهند، درست در نمی آید. "
او اضافه می کند:"باراک اوباما در زمان دریافت جایزه صلح نوبل، هیچ کاری برای صلح نکرده بود، ولی سازمان ما، سال ها به سختی تلاش کرده است تا با آموزش زبانی مشترک و بی طرف، شرایط برای درک متقابل و تفاهم افراد از ملت ها و کشورهای مختلف فراهم شود. به خاطر همین تلاش ها هم نامزد دریافت جایزه صلح نوبل شده است."
مریم رستگار - بی بی سی