"چهار رئیس در هشت ماه" گزارش اصلی جام جم درباره تغییراتی در سازمان هواپیمائی کشور است. "حرف مسئولان نظام در دفاع از ملت فلسطین یکی است" از سخنان رهبر جمهوری اسلامی در صدر گزارش های رسالت آمده، کیهان همین خبر را با عنوان "دفاع از فلسطین یک واجب شرعی است" آورده، آفتاب یزد نوشته "بیداری گسترده اسلامی موجب حل بسیاری از مشکلات جهان اسلام می شود".
خراسان از "شکست تلاش های آمریکا در نیویورک،وین و برازیلیا برای جلب حمایت از تحریم های جدید علیه ایران" خبر داده، ابتکار با تیتر "بازی سیاسی رسانه ای ایتالیا علیه ایران" اخبار مربوط به دستگیری خبرنگار ایرانی را منعکس کرده و جوان همین خبر را با تیتر "سناریو تکراری علیه خبرنگار افشاگر" منعکس کرده است.
"دفاع دولت از بودجه سال آینده" عنوان اصلی دنیای اقتصاد است، جهان صنعت از "حرکت بودجه به دور از چشم انداز" خبر داده، پول در صدر اخبار خود از قول یک اقتصاددان برنامه نویس نوشته "دوران برنامه نویسی در ایران به سر آمد"، روزنامه ایران "جزئیات خرید و فروش سهام عدالت" را در تیتر اول خود آورده و "واریز ۲۰ درصد درآمد نفتی به صندوق توسعه ملی" عنوان اصلی مردم سالاری است.
بهار از زبان ایت الله مکارم شیرازی نوشته "مطلقا حکم اعدام نداده ام".
گزیده مقالات
گزارش آژانس
کیهان در سرمقاله خود نوشته آقای آمانو یا خواب نما شده اند یا اینکه اسناد جدیدی در اختیار دارد که ادعاهای قبلی آژانس را نقض می کند. هر کدام که باشد گزارش فوریه کاملا مخدوش و زیر سؤال است. نکته بسیار مهم در اینجا این است که تقریبا تمام منابع غربی در هفته گذشته به صراحت گفته اند که گزارش فوریه مبتنی بر هیچ اطلاعات جدیدی درباره ایران نیست بلکه از همان اطلاعات قدیمی استفاده می کند که آژانس مدت هاست درباره ایران در اختیار دارد.
به نوشته این روزنامه پس اگر اسناد جدیدی در کار نباشد- که نیست- آمانو باید دلایل واضحی ارائه کند که چرا ارزیابی های قبلی آژانس از مطالعات ادعایی را تغییر داده است؟ سؤال مهم این است که آیا این دلایل جز فشارهای سیاسی، ماهیت دیگری می تواند داشته باشد؟
سرمقاله کیهان ادعا کرده شواهد متعددی وجود دارد که نشان می دهد که یک اتفاق جدید در آژانس رخ داده و سخت گیری های محمد البرادعی درباره آنچه آژانس می تواند بگوید و آنچه نمی تواند دیگر تکرار نخواهد شد. اولی هاینونن رئیس بخش پادمان آژانس نقش کلیدی در این زمینه ایفا می کند.
باز هم حذف سبز
" رنگ پرچم ایران باز هم مخدوش شد" عنوان گزازش اصلی بهار است که در آن آمده برای چهارمین بار پیاپی رنگ های پرچم ایران در جلسات مربوط به دولت، شائبه برانگیز شد و این بار رنگی که سبز تیره به نظر می رسید بخش بزرگی از رنگ سبز پرچم ایران را پوشاند.
در این گزارش با اشاره به عکسی که توسط خبرگزاری ایسنا منتشر شده آمده در این عکس محمود احمدی نژاد رئیس جمهور در کنار دیگر همراهانش در کابینه دهم زیر بنری نشسته اند که در آن رنگی که سبز تیره به نظر می رسد بخش اعظم رنگ سبز پرچم ایران را پوشانده و باند سبز پرچم ملی، دو رنگ شده است.
بنا به نوشته بهار مساله مخدوش شدن رنگ های پرچم ایران ماجرایی است که از ششم بهمن آغاز شد و همچنان ادامه دارد. آن زمان و در مراسم معارفه محمدعلی جوانفکر در «ایرنا»، رنگ سبز پرچم ایران مخدوش شد، شاید عده ای آن را خطای طراحی دانستند ولی چندی نگذشت که وقتی احمدی نژاد میان اعضای ستاد برگزاری مراسم دهه فجر رفت رنگ آبی جایگزین رنگ سبز شد و همان زمان این موضوع به نقد کشیده شد و برخی نیز خواستار پاسخگویی احمدی نژاد شدند.
وضعیت مطبوعات
احمد مسجد جامعی در مقاله ای در روزنامه بهار با اشاره به این که مقامات دولتی توقیف روزنامه ها را تکذیب می کنند و مدعی هستند که هیات نظارت بر مطبوعات ربطی به آن دولت ندارد نوشته با وجود آنکه بیشتر اعضای هیات نظارت در سه دوره پیاپی در این مجموعه حضور داشته اند ولی نحوه برخورد با مطبوعات در چندماه اخیر کاملاً با دوره های قبل متفاوت است که مهمترین تغییر در این مدت جابه جایی وزیر فرهنگ و ارشاد اسلامی است که مسوولیت جلسات هیات نظارت را نیز برعهده دارد.
به نوشته وزیر پیشین ارشاد سیاست ماه های اخیر در توقیف و لغو امتیاز نشریات در عمل موجب کاهش قدرت فضای رسانه ای ملی در کشور شده است. هرچند معمولاً آمارهایی ازدیاد صدور مجوزهای جدید ارائه می کنند، اما این مجوزها براساس تکثر و گونه گونی تفکرات سیاسی-فرهنگی-اجتماعی در جامعه بزرگ ایران نیست؛ در حالی که در شرایط کنونی با توجه به افزایش سطح سواد و تخصص و گسترش شهر و شهرنشینی و توسعه عظیم ارتباطات و رسانه ها شاهد هویت های متکثر جامعه ایرانی هستیم. به عبارت دیگر به جای تکثر نمی توان با تعدد موضوع را حل و فصل کرد.
به نظر آقای مسجد جامعی در مقاله بهار کاهش تعداد مطبوعات به ویژه از بین بردن تنوع صداها آسیبی است که دامنه آن حوزه قدرت رسانه ای را در بر می گیرد و در شرایط دشوار امروز، این تقاضا بی پاسخ نمانده و رسانه ها و شبکه های اطلاع رسانی فارسی زبان دیگری از نقاط مختلف عالم مدار و محورجریان گردش اطلاعات خواهند شد.
پایان برنامه نویسی
پول در گزارش اصلی خود نوشته مسعودنیلی و محمد ستاریفر دو برنامهنویس و اقتصاددان که هردو جزو تهیهکنندگان برنامههای توسعه در ایران هستند،به این نتیجه رسیدهاند که پایان دوران برنامهنویسی در ایران فرا رسیده است.
به نوشته این روزنامه محمد ستاریفر میگوید: وقت و سرمایه کشور نباید در این شرایط صرف برنامهای شود که در اجرا تعهد و پایبندی به آن وجود ندارد. اقتصاددانان نامآشنای کشور درحالی به این نتیجه رسیدهاند که کمیسیون تلفیق به دلیل تعلل یا ناتوانی دولت در تهیه و تنظیم برنامه پنجم توسعه، درآخرین مصوبههای خود،برنامه چهارم توسعه را یک سال دیگر تمدید کرده است.
پول نتیجه گیری کرده اینکه این دو اقتصاددان نام آشنا که سالها از برنامه نویسی برای توسعه ایران دفاع کردهاند به چنین برداشتی رسیدهاند البته از اهمیت فوقالعادهای برخوردار است که بی اختیار ما را به گذشتههای دور برمیگرداند. خاطرهای که در زمان ابوالحسن ابتهاج رخ داد و گویی یک بار دیگر تاریخ تکرار شده است.
دور از چشم انداز
جهان صنعت در گزارش اصلی خود نوشته ما در ایران یک برنامه بلندمدت ۲۰ ساله داریم که به سند چشمانداز معروف است. یک برنامه پنج ساله داریم که به برنامه میانمدت معروف است. یک برنامه کوتاهمدت هم داریم که سالانه است و معمولا به آن بودجه گفته میشود. واضح است که باید بین اینها یک هماهنگی وجود داشته باشد.
به نوشته این روزنامه محمد ستاری فر نقد درستی دارد که بودجه ۸۹ باید به دور از سند چشمانداز نباشد. در واقع ما باید با این بودجههای سالانه سال به سال به آن چشمانداز نزدیکتر شویم، یعنی باید براساس تحقق اهداف برنامههای سالهای قبل برنامه تازه را بدهیم و باید براساس تحقق اهداف برنامههای سالهای قبل برنامه سال آینده را بنویسیم. حال باید پرسید اگر ما طی سالهای ۸۵، ۸۶، ۸۷ و ۸۸ به اهداف خود نرسیدیم به جای اینکه بخواهیم همچنان هماهنگ با چشمانداز باشیم بهتر نیست یک چشمانداز تازهای بنویسیم.
به کدام تفکر؟
حمید رضا شکوهی در سرمقاله مردم سالاری نوشته یک سوال: آیا مشکل مردم برای تامین بنزین با ۶۰۰۰ تومان حل می شود؟ در شرایطی که اختلاف نظر در مورد خط فقر به حدی است که آمار متفاوتی از ۴۰۰ هزار تومان تا ۸۰۰ هزار تومان را برای خط فقر ارائه می دهند و هزینه های مردم در ایام عید سر به فلک می زند، ۶۰۰۰ تومان در این بین چه جایگاهی دارد؟
به نوشته این مقاله کدام تفکر است که تصور می کند مردم با دریافت ۶۰۰۰ تومان بنزین باید خشنود و خوشحال شوند؟ آن هم درکشوری که سومین ذخایر غنی نفت جهان را در اختیار دارد و آن چه باعث کمبود بنزین در کشور وافزایش واردات آن شده، نه صرفا مصرف بی رویه، بلکه سوء مدیریت در احداث پالا یشگاه های جدید و تولید فرآورده های نفتی و از جمله بنزین درداخل کشور به منظور بی نیازی از واردات است.
در انتهای سرمقاله مردم سالاری آمده با تفکراتی که هدیه کردن ۶۰۰۰تومان بنزین و هدیه هایی از این دست را به مردم تجویز می کنند نمی توان گفت: جایگاه واقعی و شان و شخصیت مردم که در یک جامعه اسلا می ارزش بسیار بالا یی دارد; رعایت می شود.
بخش خصوصی و نفت و گاز
حمید حسینی در سرمقاله روزنامه پول نوشته به نظر میرسد اصلیترین و فوریترین راهکار تحقق اهداف چشمانداز در حوزه نفت و گاز و پتروشیمی، توسعه سرمایهگذاری و کسب فنآوری است. در مقوله نفت چنانچه کوتاهیهای پیشین ادامه یابد و در خصوص سرمایه گذاری کوتاهی کنیم، تمام ابزارها از دست ما خارج خواهند شد. ظرفیتسازی و توسعه آن در قضیه نفت نه فقط محور توسعه کشور است، بلکه به سبب اینکه موجب افزایش قدرت چانهزنی در محیط بینالملل میشود، یک نیاز فوری و حیاتی است.
به نوشته این اقتصاددان میدان دادن به بخش خصوصی و ایجاد فرصت فعالیت و به بازی گرفتن توانمندیهای داخلی، یگانه راه تعالی و کارآمدی نظام است. صلاح و سواد کشور، پرداختن دولت به امور حاکمیتی و پرهیز از تصدیگری است.
منتظر نابودی دریاچه
پول در گزارشی پیرامون محیط زیست نوشته دریاچه ارومیه که روزگاری نه چندان دور به واسطه برخورداری از بزرگترین کلونیهایپرندگان مهاجر و بومی، در بین دریاچههای کشور خوش میدرخشید، امروز به دریاچهای مرده در شمال غرب ایران تبدیل شده است. از سواحل گلی دریاچه که التیامبخش بسیاری از بیماریهای پوستی و دردهای استخوانی بود، خبری نیست.
به نوشته این گزارش از دستههای ۶۰هزار قطعهای فلامینگوها و پرواز این پرندگان قرمز بال بر فراز دریاچه دیگر چیزی باقی نمانده است. آرتمیای دریاچه ارومیه که بزرگترین نوع آرتمیا در جهان (تنها جاندار قابل زیست دریاچه) بود و وجود همین موجود آبزی بود که سبب شهرت دریاچه ارومیه به نگین سرخ آذربایجان شده بود، تا سر حد انقراض و نابودی پیش رفته است.
از دید گزارشگر پول بنادر و اسکلهها سال هاست که به دلیل پسروی آب دریاچه تعطیل شده و همه این عوامل درست به دست هم داده تا نگین سرخ آذربایجان این روزها به سفیدی بگراید. وضعیت دریاچه ارومیه هر سال بدتر از سال قبل میشود و به نظر میرسد تصمیمگیران و برنامهریزان دولتی تنها دست روی دست گذاشته و نابودی بزرگترین دریاچه داخلی ایران را به تماشا نشستهاند.