قاتل فراری با نام مستعار در زندان پنهان شده بود

قاتل فراری با نام مستعار در زندان پنهان شده بود

مردی که از 22 ماه قبل به اتهام قتل صاحب یک سوپرمارکت تحت تعقیب بود در زندان شناسایی شد. این مرد پس از همدستی در یک جنایت در اصفهان به شیراز گریخت و در آنجا وقتی به اتهام دزدی دستگیر شد برای اینکه رازش برملا نشود خودش را با نام جعلی معرفی کرد. اردیبهشت ماه سال 87 پرونده یی روی میز بازپرس شاه محمدی رئیس شعبه 5 دادسرای جنایی اصفهان گشوده شد و او و کارآگاهان ویژه مبارزه با قتل تحقیق درباره کشته شدن صاحب مسن یک سوپرمارکت را در دستور کار خود قرار دادند. مقتول مردی بازنشسته به نام رمضانعلی بود که در مجاورت خانه اش یک سوپرمارکت راه انداخته بود و اوقات خود را در آنجا می گذراند. همه نشانه ها از آن حکایت داشت که رمضانعلی قربانی یک دستبرد شده است. کارآگاهان در جریان تحقیقات خود با این احتمال مواجه شدند که قاتل یا قاتلان از افراد سابقه دار هستند. به همین خاطر به تفحص درباره مجرمانی پرداختند که در پیشینه آنها جرائمی همچون سرقت به عنف دیده می شد. این روش تحقیقاتی پلیس را با متهمی 22 ساله به نام قاسم روبه رو کرد و او بازداشت شد. متهم وقتی تحت بازجویی قرار گرفت به چندین فقره سرقت اقرار کرد. او که از مرگ رمضانعلی خبر نداشت دستبرد به سوپرمارکت وی را نیز پذیرفت و وقتی شنید او کشته شده است توضیح داد با چاقو چند ضربه به پیرمرد زد اما زمان ترک مغازه مالک آن هنوز زنده بود. متهم در ادامه اعترافاتش همدست 26 ساله خود به نام محمدعلی را نیز معرفی کرد. به این ترتیب جست و جوها برای یافتن دومین متهم پرونده که او نیز مردی سابقه دار بود ادامه یافت و معلوم شد او از اصفهان گریخته و راهی شیراز شده است. در این مدت ردی از محمدعلی به دست نیامد تا اینکه روزهای نخست دی ماه سال جاری ماموران نخستین سرنخ ها را از محل اختفای احتمالی متهم ردیف دوم به دست آوردند و موفق شدند تنها فرد مرتبط با وی را دستگیر کنند. پلیس در ادامه با اطلاعاتی مواجه شد که گواهی می داد محمد علی به اتهام سرقت در زندان شهید لاجوردی شیراز بازداشت است اما انجام استعلام نتیجه مثبتی در پی نداشت. در مرحله بعد وقتی مشخصات متهم فراری به مسوولان زندان ابلاغ شد آنها فهمیدند مردی با این ویژگی ها با قرار صادره از سوی شعبه 13 بازپرسی دادسرای شیراز در زندان حضور دارد اما خودش را با نام علیرضا معرفی کرده است. به این ترتیب محمد علی به اصفهان منتقل شد و معاونت در قتل صاحب سوپرمارکت را پذیرفت. در ادامه دو متهم پرونده مورد بازجویی مجدد قرار گرفتند. قاسم در این مرحله از تحقیقات گفت؛ من در بیش از 50 مورد کیف قاپی همراه محمدعلی حضور داشتم، تمام بدبختی های من از یک دزدی ساده شروع شد. در کودکی یک روز با دوستم به مغازه رفتیم و من یک پفک برداشتم اما گیر افتادم و کتک مفصلی خوردم و خون آلود به خانه برگشتم و به ناچار اولین دروغ بزرگ زندگی ام را گفتم. پس از آن چون من بیش فعال بودم به مدرسه خاصی رفتم و در آنجا هم نتوانستم مقاومت کنم و یک روز 300 هزار تومان پول روی میز مدیر را برداشتم و گریختم و بعد هم به دلیل مشکلات مختلف از مدرسه اخراج شدم. مدتی بعد تحت تاثیر دوستانم به مصرف حشیش روی آوردم و بعد سراغ هروئین، شیشه و آخرش هم کراک رفتم و از آن به بعد برای تامین مواد مخدر مجبور به دزدی شدم. قاسم ادامه داد؛ من در موتورسواری مهارت داشتم و محمدعلی در کیف قاپی. ما هر روز یک موتورسیکلت از خیابان می دزدیدیم و با آن در خیابان ها پرسه می زدیم و بعد از شناسایی سوژه مناسب کیفش را می ربودیم.در ادامه تحقیقات محمدعلی نیز گفت؛ من دزدی هایم را از سرقت مغازه شروع کردم و پس از دو سه مورد سرقت به مواد مخدر روی آوردم و بیشتر پولی را که به دست می آوردم صرف مواد می کردم. من و همدستم روزانه شش یا هفت مورد سرقت انجام می دادیم و حدوداً روزی 200 هزار تومان که تمامش تبدیل به مواد می شد گیرمان می آمد.قاسم ادامه داد؛ ما هیچ وقت سراغ بانک زنی نرفتیم چون می دانستیم اگر این کار را انجام بدهیم خیلی زود دستگیر می شویم. حتی اگر چک پیدا می کردیم هم وصول نمی کردیم و مدارک را هم دور می ریختیم. با ارزش ترین چیز برای ما پول نقد، کارت سوخت و طلا بود. آن شب هم این سوپر را نشان کردیم و وقتی دیدیم شرایط مساعد است به سراغ پیرمرد رفتیم. او مقاومت کرد و قاسم ضربات اول را به سینه اش زد و من هم چندین ضربه با چاقو زدم اما نفهمیدیم فوت شده است. بعد از این ماجرا من به شیراز رفتم و به دلیل دزدی دستگیر شدم و با نام مستعار در زندان ماندم. 

 دو متهم اکنون در بازداشت به سر می برند و تحقیقات از آنها برای افشای جزییات جرائم شان ادامه دارد.