مهاجران ایرانی: موفق ترین گروه مهاجران

مهاجران ایرانی: موفق ترین گروه مهاجران

مهرداد درویش پور جامعه شناس مقیم سوئد است. او خود یک مهاجر است و تحقیقات زیادی نیز در زمینه مهاجرت داشته از جمله کتابی در این زمینه که در دانشگاه های این کشور تدریس می شود. با او در مورد مهاجران ایرانی گفت و گو کرده ایم.

مهرداد درویش‌پور

دویچه وله: آقای درویش‏پور، اگر بخواهیم مهاجرت ایرانیان را ابتدا از نظر تاریخی ـ‏ البته تاریخ معاصرـ تقسیم‏بندی کنیم، چند دوره می‏توان برای آن در نظر گرفت؟
 

مهرداد درویش‌پور: اگر اشاره‏ی شما به مهاجرت بعد از انقلاب ایران است، نوعی تقسیم‏بندی دیگر را باید در نظر گرفت و اگر به پیش از آن برمی‏گردد، باید گفت که مهاجرت ایرانیان در دوران انقلاب مشروطه و پیش از آن شروع شده که بخشا توسط روشنفکران به کشورهای اروپایی بوده، بخشا توسط نیروی کار به کشورهای همسایه از جمله به باکو و نظایر آن صورت گرفته است.
 

مهاجرت بزرگ ایرانیان که مفهوم تبعید را به خود گرفت، بیشتر پس از شکست فرقه‏ی دمکرات آذربایجان بود و سپس در کودتای سال ۱۳۳۲ شاهد مهاجرت گسترده‏ای هستیم. این مهاجرت‏ها عمدتا به کشورهای بلوک شرق و توسط گروه‏های سوسیالیستی در جامعه‏ی ما صورت گرفت. در عین حال، در دوران رونق نظام پهلوی هم شاهد موجی از مهاجرت دانشجویان بودیم که آنها تبعیدی نبودند، اما به قصد تحصیل در کشورهای اروپای غربی و امریکا سکنی گزیده بودند. مهاجرت این گروه در ابتدا بیشتر مهاجرتی تحصیلی به شمار می‏رفته است، ولی تحت تاثیر فضای سیاسی آن زمان، بخش زیادی از این دانشجویان به فعالیت‏های سیاسی روی می‏آوردند. اما پس از انقلاب ایران، نخست شاهد آغاز موج جدیدی از مهاجرت در آستانه انقلاب هستیم. نخستین گروه‏هایی که مهاجرت می‏کنند، وابستگان به خاندان و یا به حکومت گذشته بودند. اما با شکل‏گیری  سرکوب‏های سیاسی و آغاز جنگ، شاهد مهاجرتی بی‏نظیر در تاریخ ایران می‏شویم که هرگز با هیچ دوره‏ای قابل قیاس نیست.
 

شما هم یکی از مهاجرین همین موج جدید مهاجرت هستید که از آن به عنوان مهاجرت بی‏نظیر در تاریخ معاصر ایران یاد کردید. به عنوان یک جامعه‏شناس و کسی که سال‏ها است هم پدیده‏ی مهاجرت را لمس می‏کنید و هم با آن درگیر هستید، بیشترین مشکلات ایرانیان مهاجر، در ۲۵−۳۰ سال اخیر، در جامعه‏ی میزبان چه چیزهایی بوده است؟
 

به نظر من، مهم‏ترین دشواری مسئله‏ی تبعیض نژادی است. تبعیض نژادی − قومی باعث شده که بسیاری از مهاجرین و نه فقط پناهندگان دوره‏ی اولیه، بلکه مهاجرینی که چندین دهه در این کشورها زندگی می‏کنند، به سادگی نتوانند در متن جامعه جای بگیرند. گرچه ما نمونه‏های موفقی از حضور مهاجرین در حوزه‏ی سیاست، اقتصاد و دانشگاه‏های کشورهای اروپایی و آمریکایی داریم، اما با این همه، با وجود این که در میان چند میلیون مهاجر ایرانی که به دلیل تبعید، دلایل اقتصادی، پیوند خانوادگی، فرار از جنگ و… به این‏جا آمده‏اند، اِلیت نخبگان جامعه‏ی ایرانی، یعنی طبقه‏ی متوسط مدرن شهری تحصیل‏کرده نقش دست بالا را دارد، اما همین نیروی کیفی در جوامع غربی، آن‏چنان که باید و شاید جذب نشده‏اند.
 

عده‏ای بر این باورند که تفاوت فرهنگی یا پای در گذشته داشتن و یا عدم تمایل ایرانیان، موجب شده که آن‏طور که باید و شاید جذب نشوند. نظر دیگری بر این باور است که تبعیضات ساختاری مانع آن است. به گمان من، نقش تبعیض قومی − نژادی در کشورهای غربی، به خصوص در برخورد با کسانی که از کشورهای خاورمیانه می‏آیند، عاملی بازدارنده است و تاثیرات منفی‏ می‏گذارد.
 

با توجه به این که حدود ۳۰ سال از این مهاجرت می‏گذرد و کشورهای اروپایی نیز نه تنها از ایران، بلکه از بقیه‏ی کشورها نیز به علت شرایط خاص جهانی، تعداد بیشتری مهاجر پذیرفته‏اند، آیا مشکلی که به آن اشاره کردید، در طول این ۳۰ سال کم‏رنگ‏تر شده است یا نه؟
 

به یک معنی، نه! به این معنی که شاهد کاهش خارجی‌ستیزی در کشورهای اروپایی نیستیم. برعکس، از فرانسه گرفته تا آلمان، دانمارک، هلند، اتریش، تا حتا سوئد و بسیاری دیگر از کشورهای اروپایی، موج راست افراطی و احزاب خارجی‏ستیز رشد بیشتری یافته‏اند. این طبیعتا به کل جامعه‏ی مهاجر و از جمله مهاجرین ایرانی فشار بیشتری می‏آورد و بیم از آینده‏ی ناروشن را در آن‏ها تقویت می‏کند. اما این تنها یک عامل است. واقعیت این است که عوامل دیگری باعث شده که تا آن‏جایی که به ایرانیان برمی‏گردد، به یک نیروی مؤثر تبدیل شوند. به گمان من، نوعی بلند‏پروازی قومی و فردی در ایرانیان وجود دارد که به شرایط پایین تن نمی‏دهند و این یک انگیزه‏ی پیشرفت شده است. مثلا اگر رفتار ایرانیان را با مثلا پناهندگان شیلی مقایسه کنیم؛ اگر کارهای به لحاظ منزلت اجتماعی پایین‏تر و یا با کیفیت کم‏تر به پناهندگان شیلی سپرده می‏شد، به راحتی به آن تن می‏دادند. اما ایرانیان یک استراتژی خودداری داشتند. آن‏ها ترجیح می‏دادند حتا بیکار باشند یا به تحصیل و یا مشاغل آزاد روی بیاورند، اما شغل‏های با منزلت اجتماعی پایین‏تر را نپذیرند و با سخت‏کوشی خود سعی کنند در برابر این تبعیض نژادی واکنش نشان دهند.
 

این باعث شده که جامعه‏ی ایرانی مهاجر در این ۲۰−۳۰ سال رشد چشم‏گیری کند. اگر کشور سوئد را که حوزه‏ی تحقیق من بیشتر در آن‏جا بوده در نظر بگیریم، شاهد پیشرفت‏های بسیار گسترده‏ای در میان ایرانیان مهاجر هستیم. به گونه‏ای که تصویر جامعه‏ی سوئد از ایرانیان تغییر کرده است. یعنی اگر در اوایل با دیدن فیلم‏هایی مانند «بدون دخترم، هرگز» یا رفتارهای بنیادگرایان اسلامی نگاه بسیار منفی‏ای نسبت به ایرانیان وجود داشت، امروزه ایرانیان به عنوان یکی از پیشرفته‏ترین، سکولارترین، تحصیل‏کرده‏ترین و موفق‏ترین گروه‏های مهاجر شناخته می‏شوند. به گونه‏ای که، تا ‏جایی که به مدل کشور سوئد برمی‏گردد، ارزیابی شده، نقشی که یهودی‏ها در امریکا داشتند و به عنوان موفق‏ترین گروه قومی در آن‏جا عمل کردند، ایرانیان در کشور سوئد پیدا کرده‏اند. در خود آمریکا نیز تحقیقات نشان‏دهنده‏ی آن است که پس از یهودی‏ها، موفق‏ترین گروه اجتماعی، ایرانیان بوده‏اند.
 

آقای درویش‏‏پور، به بلندپروازی قومی ایرانی‏ها اشاره کردید. گفته می‏شود، شما هم اشاره کردید، که ایرانیان نسبت به سایر مهاجران، قدرت انطباق بیشتری با جامعه‏ی میزبان دارند. آیا این درست است یا به همان بلندپروازی قومی‏شان برمی‏گردد؟
 

بلندپروازی قومی را با اندکی تساهل، به عنوان یک منتالیته یا روحیه‏ای که موجب می‏شود قدرت تمکین ایرانیان کم‏تر باشد و میل به تغییرشان را برجسته‏تر کند، توضیح دادم. اما تفاوتی که در رابطه با ایرانیان در مقایسه با دیگر گروه‏های مهاجر وجود دارد، این است که ایرانیانی که به غرب آمده‏اند، به نوعی در کشور خودشان در تبعیدی درونی به‏سر می‏بردند؛ یعنی گروهی تحصیل‏کرده، سکولار، مدرن، طبقه‏ی متوسط شهری. بنابراین این گروه وقتی به غرب می‏آید − من در یکی از تحقیقاتم نوشته‏ام − به یک معنی به سرزمین مادری بازگشته است.درست است که زبان این‏جا فرق می‏کند، نرم‏ها و ارزش‏ها متفاوت‏‏اند و تبعیض نژادی و موانع دیگری هم هستند، اما در مجموع بسیاری از ایرانیان با این ارزش‏های دمکراتیک و مدرن در جامعه‏ی غربی‏ بیشتر احساس نزدیکی می‏کنند تا با ارزش‏های سنتی حاکم بر جامعه‏شان. در حالی که کسانی که از  کشورهایی مانند ترکیه یا کشورهای خاورمیانه آمده‏اند، یا به عنوان نیروی کار آمده‏اند و یا گروه‏های روستایی یا سنتی جامعه بوده‏اند و به این ترتیب میل آن‏ها به تطبیق و قدرت انطباق‏شان کم‏تر است. بنابراین، میل تطبیق بالاتر ایرانیان در درجه‏ی اول، منطبق با موقعیت طبقاتی اجتماعی مدرن شهری، تحصیل‏کرده و سکولار آن‏ها است که امکان تطبیق را با ارزش‏های جامعه‏ی موجود بیشتر می‏کند.
 

در مورد قدرت انطباق‏‏پذیری بیشتر ایرانیان نسبت به سایر مهاجران، گفتید که به عوامل مختلفی بستگی دارد، از جمله این که پایگاه اجتماعی مهاجران ایرانی نسبت به سایر مهاجران تفاوت دارد. به نظر شما، آیا این تفاوت باعث می‏شود که شوک فرهنگی که یکی از عوارض مهاجرت است، در مورد ایرانیان کم‏تر رخ بدهد؟
 

همین‏طور است؛ طبیعتا گروه‏های مهاجر به طور یکسان با این شوک فرهنگی روبرو نیستند. در دوره‏ی اول مهاجرت این شوک قوی‏تر است و پس از گذشت یک دهه انطباق فرهنگی بیشتر می‏شود. اما در مورد ایرانیان، به دلیل همان ‏ظرفیت یا پیشینه‏ی طبقاتی‏ای که دارند، قدرت تطبیق‏شان به مراتب بهتر بوده و می‏توان گفت که ایرانیان یکی از مدرن‏ترین گروه‏های مهاجری هستند که دست‏کم از کشورهای آسیایی می‏آیند. خود این امر موجب می‏شود که شوک فرهنگی کم‏تر‏ و سرعت تطبیق‏پذیری بیشتر باشد. اما همه‏ی ایرانیان هم یک‏دست نیستند. بین زن و مرد، بین نسل قدیمی و نسل جدید٬ بین کسانی که موقعیت تحصیلی یا طبقاتی بالاتری داشته‏اند با کسانی که از محیط روستایی آمده‏اند، تفاوت هست. حتا در مورد گروه‏های قومی متفاوت ایرانی هم درجه‏ی انطباق‏پذیری تفاوت دارد. هرچه فرد مدرن‏تر باشد، تحصیلات بالاتری داشته باشد و پیش‏تر با ارزش‏های جامعه‏ی غرب آشنا بوده باشد، شانس تطبیق‏اش بیشتر است و نسل جوان هم نسبت به نسل قبلی، از شرایط انطباق‏پذیری به مراتب بالاتری برخوردار است.
 

گفته می‏شود که مهاجران ایرانی کم‏تر از سایر مهاجران علاقه دارند با خودشان رابطه داشته باشند. حتا بهتر است بگوییم، اصلا علاقه ندارند و در حقیقت خود را از هم‏دیگر پنهان می‏کنند. این درست عکس آن چیزی است که در مهاجران ترک یا عرب دیده می‏شود. آیا به نظر شما این‏‏طور هست و در این صورت دلیل آن چیست؟ آیا به صحبت‏های قبلی‏تان برمی‏گردد که ایرانیان بیشتر دوست دارند با جامعه‏ی میزبان منطبق شوند؟ یا علت دیگری دارد؟
 

کاملا همین‏طور است که می‏فرمایید. البته این مساله پیچیدگی‏ای دارد که مایل‏ام به آن اشاره کنم؛ این واقعیت که ایرانی‏ها بیشتر تمایل به ادغام دارند و نه فقط ایرانیان، بلکه هر گروه مهاجری که تمایل‌اش به ادغام در سرزمین غربی بیشتر باشد، میلش به «گِتوسازی» کم‏تر است. به این معنا، پدیده‏ی گتوسازی در میان ایرانیان به‏چشم نمی‏خورد. نه حتا در آمریکا که در میان ایرانیان تمرکزی در لوس‏آنجلس وجود دارد و نه در کشورهای اروپایی. در حالی که گروه‏های دیگر، نظیر آسوری‏ها، ترک‏ها، چینی‏ها و بسیاری گروه‏های دیگر، حتا آمریکای لاتینی‏ها در کشور امریکا، کم‏وبیش تمایل به گتوسازی از خود نشان می‏دهند. تمایل به گتوسازی ناشی از قدرت کم‏تر اننطباق است. گروه‏های مهاجری که پیش‏شرط‏های انطباق را کم‏تر دارند، سعی می‏کنند از طریق ایجاد گتو، از نوعی شبکه‏ی قومی خودشان بهره‏مند شوند و با در کنار یکدیگر زندگی کردن، شرایط زندگی‏شان را ساده‏تر کنند.
 

در مورد ایرانی‏ها برعکس، نوعی فرار از حتا زندگی با همسایه‏ی ایرانی نیز وجود دارد و این ناشی از میل شدید این گروه به ادغام و به‏هم پیوستگی است. ایرانی‏ها کمونیته‏ی خود را حفظ می‏کنند. یعنی تجمع ایرانیان به عنوان یک گروه قومی با توجه به کثرت‏شان، در بسیاری کشورهای امریکایی و اروپایی تبدیل به یک واقعیت شده است. ولی این گروه سعی می‏کند بیشتر از طریق فعالیت‏های فرهنگی و اجتماعی، خود را به عنوان یک کمونیته حفظ کند، نه از طریق گتوسازی یا هم‏زیستی در یک منطقه. به این ترتیب می‏توان گفت هم میل شدید به فرار از مسکن گزیدن در کنار دیگر ایرانی‏ها و برعکس، تمایل شدید به زندگی در میان شهروندان کشور میزبان، نشان از تمایل‏شان به ادغام بیشتر است و هم حفظ کمونیته‏ی ایرانی به این معنی است که عناصر فرهنگی خود را حفظ می‏کنند و حتا از آن کمونیته برای حفظ هویت‏های فرهنگی، حتا مقابله با نژادپرستی و نوعی هویت ملی قومی بخشیدن به خود استفاده می‏کنند.
این دوگانگی را می‏شود دید و فکر می‏کنم شاید بهترین شکل ادغام، مدلی است که ایرانی‏ها در پیش می‏گیرند؛ پرهیز از گتو و حفظ کمونیته، با توجه به این که آن هم یک ابزار قدرت و شبکه‏ی ارتباطی است.
 

آیا این درست است که گفته می‏شود زنان مهاجر قدرت انطباق بیشتری از مردان دارند؟ و اگر درست است، به نظر شما چرا این‏طور است؟
 

کاملا همین‏طور است. من در تمام تحقیقات‌ام و همین‏طور رساله‏‏ی دکترای‏ام، از جمله به این نکته پرداخته‏ام که چرا زنان مهاجر ایرانی نسبت به مردان ایرانی پیشرفته‏تر هستند. به نظر من، دو دلیل اساسی در این مسئله نقش دارد. یک دلیلش این است که زنان ایرانی در جوامع غربی نوعی تحرک طبقاتی بیشتری پیدا کرده‏اند. چون شرایط این جوامع نسبت به ایران، موقعیت‏های بهتری را از لحاظ حقوقی، ارزشی و استقلال اقتصادی در اختیار زنان قرار داده است، بنابراین زنان توانسته‏اند به راحتی رشد کنند و از این موقعیت‏ها برای یک پرش یا تحرک طبقاتی به سمت بالا استفاده کنند.
 

در مورد مردان کاملا برعکس بوده است. بسیاری از مردان در این جوامع در مقایسه با کشور ایران، بسیاری از امتیازات مردسالارانه را از دست داده‏اند و بنابراین به راحتی، نگاه مثبتی به این جامعه ندارند.علاوه بر آن تا آنجا که به تبعیض نژادی برمی‏گردد، تبعیض نژادی نسبت به مردان خشن‏تر است. جامعه آن‏ها را به عنوان مجرمان بالقوه و سرکوبگر می‏شناسد. در حالی که نسبت به زن مهاجر ایرانی، نگاهی به‏اصطلاح قربانی و یا نگاهی که باید از او پشتیبانی کند، دارد. این امر هم موجب می‏شود که نگاه مردان منفی‏تر باشد و زنان مهاجر ایرانی مثبت‏تر بتوانند رشد کنند.
 

سومین عامل که به نظر من بسیار مهم است، مردان در کشور ایران نُرم جامعه بودند و وقتی به کشورهای غربی مهاجرت می‏کنند، به «آن‏دیگری» تبدیل می‏شوند. حس آن‏دیگری بودن و از دست دادن کامل قدرت، چه در رابطه با زن، چه در رابطه با اینکه دیگر نرم جامعه نیستند و در حاشیه قرار گرفته‏اند، در مردان بسیار قوی‏تر است. در حالی که زنان در خود ایران هم «آن‏دیگری» بودند؛ به اصطلاح «جنس دوم» بودند. این امر موجب می‏شود، وقتی به جامعه‏ی غربی می‏آیند، از یک آمادگی ذهنی روانی برخوردار باشند که به‏رغم شهروند درجه دو تلقی شدن، برای پیشرفت بکوشند. به عبارت دیگر، شوک آن‏دیگری بودن بر مردان مهاجر که موقعیت و امتیاز بیشتری را از دست می‏دهند، شدیدتر است. زنان به دلیل آمادگی بیشتری که به خاطر آن‏دیگری بودن در ایران داشتند، راحت‏تر می‏توانند با این شرایط برخورد کنند. مثلا کارهای با منزلت اجتماعی پایین‏تر را زنان راحت می‏پذیرند و به جلو می‏روند. در حالی که مردان نشسته‏اند، دارند کانال‏های تلویزیون را عوض می‏کنند یا به گذشته‏ی پرافتخارشان می‏نازند و در نتیجه، این مانع از آن می‏شود که مردان بتوانند به اندازه‏ی زنان در این جامعه رشد پیدا کنند.
 

آقای درویش‏پور، شما مهاجرت ایرانیان پس از انقلاب اسلامی از ایران را مهاجرتی بی‏نظیر در تاریخ معاصر ایران دانستید. پس از انتخابات ریاست جمهوری در سال جاری، شاهد موج جدیدی از مهاجرت ایرانیان، به ویژه روزنامه‏نگاران، نویسندگان و فعالان سیاسی، مدنی و اجتماعی از ایران به اروپا و آمریکا بودیم. آیا می‏توان این را سیر جدید مهاجرت ایرانیان نامید؟
 

قطعا چنین است. پس از انقلاب ایران، ابتدا یک مهاجرت گسترده‏ی پناهندگی، تبعیدی و فرار از جنگ بود. مرحله‏ی بعد آن تبدیل به مهاجرت خویشاوندی شد و بسیاری به خاطر پیوند خانوادگی مهاجرت کردند. در برخی از کشورهای اروپایی تعویض دانشجو و یا دانشجویان اعزامی، تبدیل به بخش دیگری از مهاجرت شد که کم‏تر رنگ سیاسی، پناهندگی و یا خانوادگی داشت و بیشتر شغلی و تحصیلی بود. اما پس از کودتای اخیر، و اجازه بدهید بگویم در سالیان اخیر، مجددا با سخت‏تر شدن شرایط سیاسی جامعه، یک حس ناامیدی، یک حس شکست و حس این که شرایط سخت‏تر می‏تواند آن‏ها را روانه‏ی زندان کند، باعث شده نسل جوان، روزنامه‏نگاران، روشنفکران و کسانی که در ایران در پی ساختن جامعه بودند، کشور را ترک کنند و اگر شرایط همین‏گونه ادامه پیدا کند، یعنی سیاست سرکوب تثبیت شود و دولت کودتا به عقب رانده نشود، قطعا با دور جدید گسترده‏ای از مهاجرت روبرو خواهیم شد که همچنان دانشجویان و روزنامه‏نگاران، اما نسل جوان، ترکیب اصلی این نیروی مهاجر را تشکیل خواهند داد.
 

با توجه به این که این نسل جدید، تجربیات نسل گذشته‏ی مهاجران را در خارج از ایران دارند، فکر می‏کنید، احتمالا با مشکلات کم‏تری روبرو خواهند بود؟
 

از این بابت که در دوره‏ای وارد می‏شوند که مهاجرت گسترده‏تر و تبعیض نژادی در جوامع غربی شدیدتر است، فکر می‏کنم با یک سری دشواری بیشتری روبرو خواهند شد. از یک منظر دیگر هم با توجه به این نسل قبلی مهاجر ایرانی در اینجا جا افتاده است، پیوند این دو گروه خیلی ساده نخواهد بود. بلکه این گروه سعی خواهد کرد که هم‏پالکی‏ها، هم‏قطاران و هم‏گروه‏های خود را پیدا کند. نوعی شکاف و جدایی در بین این دو نسل از مهاجرین وجود خواهد داشت. در عین حال، این هم واقعیتی است که با توجه به اینکه ما یک کمونیته‏ی قوی ایرانی داریم، این امر می‏تواند نقش مثبتی ایفا کند که مهاجرین تازه بسیاری از راه‏ و چاه‏ها و چگونگی پیشرفت در جامعه را به جای این که از صفر شروع کنند، بتوانند از قبل این کمونیته‏ی ایرانی فرا بگیرند و این به امر ادغام و به هم‏پیوستگی‏شان یاری بهتری برساند.

saharrr - امریکا - فلوریدا
تبعیض نژادی تبعیض نژادی !!!اینو راست میگه
شنبه 28 آذر 1388

persianshadow1 - انگلستان - برایتون
مطلب جالبی بود.هر چند که اکثر ما تبعیدیها با تمام این مشکلات کم و بیش دست و پنجه نرم کرده ایم. به کسانی که تازه میخواهند بیان چند توصیه میکنم: 1. حتما زبان کشوری و که میخواهید برید رو قبل از رفتن با جدیت سعی کنید توی ایران یاد بگیرید. 2. اگر مجرد و بالای 30 سال هستید سعی کنید نیاین خارج! 3. حتما یک فن یا حرفه بجز تحصیلاتی که دارید بلد باشید.چون تا چند سال عمرا بتونید توی رشته ای که درس خوندید کار گیرتون بیاد(ممکنه هرگز گیرتون نیاد!). 4. مردهایی که زن پرتوقع دارند یا خانمهایی که شوهر تنبل و غیر خلاق دارند هرگز نیان چون صد در صد کارتون به طلاق میکشه!! خانمهای جوانی که شوهر بددل و زیادی غیرتی دارند اونها هم اصلا نیان!! کسایی که دلشون زود زود واسه بابا مامانشون تنگ میشه هم نیان چون ممکنه تا چند سال نبینیدشون یا خدای نکرده هرگز نبینیدشون. امیدوارم این اطلاعات به دردتون بخوره.
شنبه 28 آذر 1388

nikroo - یونان - اتن
. خاله سلام.........
شنبه 28 آذر 1388

باقلوا - ایران - ایران
persianshadow1 - انگلستان - برایتون . سلام . مرسی - اطلاعات مفیدی بود . از شما و دیگر کاربران ساکن خارج از کشور سوال داشتم :. نظرتون در مورد مهاجرت خانمهای مجرد بالای 24 سال چیه ؟ و همچنین خانمهای مجردی که بنا به تربیت خانوادگی پایبند به یک سری هنجارهای مذهبی نظیر روسری سر کردن و فرق قایل شدن بین محرم و نامحرم هستند ؟. آیا این دو گروه از خانمها میتونن خارج از کشور راحت زندگی کنن ؟ . .
شنبه 28 آذر 1388

باقلوا - ایران - ایران
persianshadow1 - انگلستان - برایتون . در ضمن نوشته بودین بهتره حرفه ای رو قبل از خروج از ایران یاد بگیریم . میشه دقیق تر توضیح بدین چه حرفه هایی بازار کار خوبی داره ( برای خانمها ) و اینکه آیا موسسه ای که در ایران حرفه خاصی رو یادمون داده لازمه حتما اعتبار بین المللی داشته باشه و . گواهی بین المللی برامون صادر کنه ؟ . یا اینکه صرفا از یک آموزشگاه گمنام کوچک در ایران یک حرفه رو . ( حتی اگر شده در سطح مبتدی یا متوسط ) یاد بگیریم کفایت میکنه و نیاز به گواهی کتبی معتبر یا یادگیری تا سطوح پیشرفته نیست ؟. ممنون میشم اگه راهنمایی کنین. .
شنبه 28 آذر 1388

ashkan57000 - ایران - کرج
persianshadow1 - انگلستان - برایتون . ممنون از اطلاعاتی که دادی ولی با این شرایط فقط باید افراد ریلکس و کسانی که وابستگی کمی نسبت به خانواده دارن بیان؟
شنبه 28 آذر 1388

pokalu - آلمان - دورتموند
persianshadow1 - انگلستان - برایتون . کاملا درست گفتی دستت درد نکنه
شنبه 28 آذر 1388

parvin ariya - ایران - اصفهان
ایرانیانی که مهاجرت کردند کم و بیش از قشر تحصیل کرده اند و بعضی ازانها تحصیلات بسیار بالائی دارند. امامهاجران دیگر کشورهاجهان سومی کارگران کم سواد ویا بیسواد هستند . مثلا یک پزشک تورک ٫ویتنامی و یا پاکستانی به اروپامهاجرت نمیکند .
شنبه 28 آذر 1388

Maryam39 - ایران - تهران
persianshadow1 - انگلستان - برایتون . مرسی از اطلاعاتت ولی چرا مجرد و بالای 30 سال نیاد ؟ میشه علتشو توضیح بدین لطفا ؛ ممنون
شنبه 28 آذر 1388

mehro - هلند - روتردام
persianshadow1 - انگلستان - برایتون. موافقم اینجا بخاطر بی ظرفیت بودن بعضی از خانمها کار به طلاق کشیده میشه.اما در هر صورت هر کسی می خاد بیاد بیاد .ایرانیها می تونند همیشه بهترین باشند .
شنبه 28 آذر 1388

persianshadow1 - انگلستان - برایتون
پرسیده بودید خانمهای محجبه! ببینید تو ایران ادم دید و نگاهش محدوده. خدای ایران هم خداییه که ما فقط بخاطر اینکه یه چیزی ازش میخوایم خدامونه!! اینجا شما ادمهای بسیار گوناگون با رنگها و مذاهب گوناگون میبینید اونوقت جهان بینی شما و محرم و نا حرم معنیش براتون عوض میشه.
شنبه 28 آذر 1388

malmsteen - اکراین - کی یف
persianshadow1 - انگلستان - برایتون. خیلی خوب گفتید. عالی.
شنبه 28 آذر 1388

7-aseman - اتریش - وین
تمام حرفهای دوستمون. persianshadow1 - انگلستان - برایتون.. که گفتند واقعیت داره.و دوستانی که خواستند از حرفه بدونند اینجا هر کسی هر کاری بتونه انجام بده ضرر نمیکنه اگه مدرک داشته باشه از ایران خوبه اگه مدرک نداره ولی هنرش رو کامل داره زمانی که بیاد و در زبان مسلط باشه میتونه در همون رشته اینجا دوره ی اموزشی رو یاد بگیره و با داشتن مدرک اون کشور مشغول به کار بشه .بدون مدرک هم اگه خودشو در محیط کار خوب نشون بده قابل قبول ولی جدیدا بیشتر کارها رو میگند حتمی باید مدرک داشته باشید در غیر اینصورت اجازه کار نمیدند.تا جایی که من از اتریش میدونم کارهای فنی همه چیز خوبه. کارهای برقی.مکانیکی و تعمیراتی در هر زمینه.ارایشگری..مخصوصا اشپزی چون اتریشی ها خیلی شکمو هستند و عاشق غذاهای متنوع.پرستار سالمندان.امداد.هتل داری.خیاطی کمتر و کسی بتونه هم بد نیست در کنار کار.روفی فرش.و اینجا باید فقط تلاش کرد.در غیر این صورت اگه دکترا هم داشته باشید ومسلط به زبان نباشید وقت هدر دادن
شنبه 28 آذر 1388

bahram366 - ایران - تهران
پروین اریا بدبخت عقده ای وطن فروش معلومه که از موفقیت ایرانیا در خارج کشور حسابی سوختی
شنبه 28 آذر 1388

ARTEMIS-SW - سوئد - مالمو
parvin ariya - ایران - اصفهان . پان تورک بیگانه اینجا ایرانی نظر میده نه نوکر الهام علی اوف به کوری چشم تو هم در سوئد هم امریکا مهاجرین ایرانی از نظر تحصیلات رتبه ی 1هستند..خنگ خدا می دانی..----43 دانشمند ایرانی در ناسا سازمان فضائی امریکامشغول به کار هستند؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟بترک وطن فروش با نام جعلی اریا!!!!خودتی.
یکشنبه 29 آذر 1388

golden remix - سوئد - استکهلم
. ARTEMIS-SW - سوئد - مالمو. تو هنوز تو سوئد یادنگرفتی که به نظر مردم احترام بذاری هرچند با نظرشون موافق نباشی .
یکشنبه 29 آذر 1388

mashady - انگلیس - منچستر
golden remix - سوئد - استکهلم . عزیزم این خانمARTEMIS-SW - سوئد - مالمو همیشه با یکی در حال دعواست کلا تند و دعواییه نگران نباش
یکشنبه 29 آذر 1388

mehro - هلند - روتردام
اگر بالای 30 دارای مدرک فوق لیسانس یا بالاتر هستید خوبه . زیر30 سال بدون مدرک سخته واسه کار مناسب. سعی کنید به کشورهای انگلیسی زبان برید که همه جا کار برد داره زبان هلندی وکشورهای اسکاندیناوئ بی مصرف هستند.پیروز باشید
یکشنبه 29 آذر 1388

باقلوا - ایران - ایران
7-aseman - اتریش - وین. از شما هم ممنون . اطلاعات مفیدی بود .
یکشنبه 29 آذر 1388

ARTEMIS-SW - سوئد - مالمو
golden remix - سوئد - استکهلم . شما این شخص را نمی شناسید همیشه کامنت های ضد ایرانی می نویسد احترام به خائن بی هویتیست..درس ندهید.
یکشنبه 29 آذر 1388

soorenadelasero - انگلستان - هالیفکس
متاسفانه اخیرا نژاد پرستی در انگلستان بیداد می کند . مخصوصا با حضور بی ان پی ! جو کاملا بر علیه مهاجران است و تمامی نقصان ها و مشکلاتشون را بویژه اقتصادی را ناشی از حضور مهاجران می دانند . تاسف انگیز است و درد آور .
یکشنبه 29 آذر 1388

milad bandar - ایران - بندرعباس
سلام دوستان لطفا جواب بدید. بازار کار مهندسی کشاورزی چطوره؟رقص چطور؟
یکشنبه 29 آذر 1388

dannni - سوئد - استکهلم
ARTEMIS-SW - سوئد - مالمو . . /اینو خوب اومدی
دوشنبه 30 آذر 1388

katrina - اسکاتلند - گلاسکو
milad bandar - ایران - بندرعباس -مهندسی کشاورزی رونمیدونم ولی رقص بندری خوب جواب میده اونم درماداگاسکار ههههههههههههههههههههه
سه‌شنبه 1 دی 1388

milad bandar - ایران - بندر
katrina - اسکاتلند - گلاسکو . خوشمزه
چهار‌شنبه 2 دی 1388

+0
رأی دهید
-0

نظر شما چیست؟
جهت درج دیدگاه خود می بایست در سایت عضو شده و لوگین نمایید.