گفتگو با حمید پرنیان سردبیر نشریه چراغ , نشریه دگرباشان جنسی ایرانی و یک همجنسگرا

 مصاحبه سایت اشتراک با حمید پرنیان سردبیر نشریه چراغ 
نشریه دگرباشان جنسی ایرانی و همجنسگرا

اشتراک: تشکر می کنیم از حمید پرنیان که این گفتگو را پذیرفت.
حمید پرنیان: من از شما متشکرم، چون به گفتگو نشستن با یک همجنسگرا و شنیدن خواسته های سیاسی-اجتماعی اش به ذهن هر اداره کننده ی یک پایگاه خبری- تحلیلی نمی رسد و بنابراین من دوباره از شما متشکرم.

- اگر می شود ابتدا خودتان را معرفی کنید.
حمید پرنیان هستم، سردبیر چراغ، نشریه‌ی دگرباشان جنسی ایرانی، و یک همجنسگرا.

- لطفا در همین ابتدا در رابطه با کلمه ی دگرباشان جنسی که نام نشریه شماست کمی توضیح بدهید.
دگرباشان جنسی برگردان نسنجیده ی واژه ی queer است. معنی این کلمه در لغت به معنی عجیب و غریب و در ریشه به معنی قطع کردن عرض و گذشتن از عرض است. اما در فرهنگ کوچه بازار انگلیسی زبان ها به عنوان یک ناسزا برای همجنسگرایان به کار برده می شد. بعدها دانش پژوهان امورجنسی از این کلمه برای نامیدن حوزه ی جدیدی در مطالعات جنسی و جنسیتی استفاده کردند.
پس از رواج این واژه و مثبت شدن اش از آن برای نامیدن تمامی تنوع های جنسی استفاده شد. تنوعاتی مانند زنان و مردان همجنسگرا، مردان و زنان دوجنسگرا، ترنس سکسچوال ها، و همه ی کسانی که زندگی جنسی شان با نرم ها و هنجارهای جنسی-اجتماعی جامعه در تضاد قرار دارد.
با این پیش زمینه من به سئوال شما جواب می دهم. دگرباشان جنسی یعنی همه ی کسانی که رفتارها و اندیشه های جنسی شان با رفتارها و اندیشه های غالبی و مشروع جامعه متفاوت است و لزوما مختص همجنسگرایان نیست. اما از آن جایی که همجنسگرایی موضوع روز حقوق بشر است می شود از طریق آزادی رفتار همجنسگرایی به آزادی رفتارهای جنسی نامتعارف دیگر کمک کرد. رفتارهای نامتعارفی که دقیقا مانند همجنسگرایی ناآگاهانه مورد ستم قرار می گیرند. مثل کسانی که دوست دارند در سن بالا ازدواج کنند، زن هایی که عقیم هستند و یا از بچه آوری سر باز می زنند، یا مردان دگرجنسگرایی که از الگوهای غالب مردانه آزار می بینند و دوست دارند برای خودشان مردانگی ای را ایجاد کنند که جامعه نمی پسندد و با آن مخالفت می کند.
بنابراین آزادی همجنسگرایی فقط به معنی آزادی همجنسگرایان نیست.
آزادی همجنسگرایان، آزادی جنسی همه ی مردم از قیود یا بندهای ناروایی است که سنت و فرهنگ به اجبار به پای آن ها بسته و مانع آزادی آن ها شده است.

- خواهش می کنیم کوتاه در مورد واژه ی ترنس سکسچوال توضیح دهید.
من سکسولوژیست نیستم اما برای نزدیک کردن ذهن شما به پدیده ی ترنس سکسچوال می توانم از جمله ی معروف آن ها استفاده کنم. ترنس سکسچوال های مرد-به-زن می گویند؛ «ما درون مان زنی داریم که در بدن مردانه ی ما زندانی است». این جمله تفاوت همجنسگرایان با ترنس سکسچوال ها را نشان می دهد.
ترنس سکسچوال کسی است که احساس می کند زنی است که به اشتباه تن مردانه دارد و یا مردی است که به اشتباه تن زنانه دارد. آن ها معمولا با عمل تغییر جنسیت مشکل خودشان را برطرف می کنند.

- با این اوصاف فرق همجنسگرایان با ترنس سکسچوال ها چیست؟
همجنسگرایان از تن شان راضی هستند و نیاز به عمل تغییر جنسیت نمی بینند. زن همجنسگرا خودش را یک زن می داند و مرد همجنسگرا خودش را یک مرد. اما مشکل همجنسگرایان این است که جامعه نمی خواهد سبک زندگی جنسی آن ها را بپذیرد. جامعه آن ها را وادار می کند که سبک زندگی دگرجنسگرایان را اختیار کنند و یا این که خودشان را ترنس سکسچوال بدانند و عمل تغییر جنسیت را انجام دهند.
حتما می دانید که سال هاست همجنسگرایی از لیست اختلالات جنسی انجمن روانشناسی آمریکا حذف شده است و همجنسگرایی بیماری نیست. اگر شما اختلال یا مشکلی را در زندگی آن ها می بینید ناشی از جنگ خونینی است که آن ها برای احقاق حقوق خودشان و زیستن بر مبنای نیازهای جنسی و درونی شان دارند.


- آیا واقعا ترنس سکسچوال ها خودخواسته تن به عمل تغییر جنسیت می دهند یا جو اجتماعی و فرهنگی جامعه ناچارشان به این کار می کند.
این که آن ها احساس می کنند زنی هستند که به اشتباه مرد شده اند و یا مردی هستند که به اشتباه زن، دلیل بر این نیست که بخواهند که تن شان را دستکاری کنند و یا متحمل درد شدید بریدن یکی از اعضای شان بشوند. جامعه ی دگرجنسگرا نمی تواند بپذیرد که یک مرد زنانگی بکند و یک زن مردانگی. بنابراین به اجبار به آن ها القا می کند که یا زن بشوند یا مرد.
پس دوستان ترنس سکسچوال من مجبورند برای حفظ امنیت خودشان و کم کردنِ خطرات زیستن نامعمول تن به این عمل وحشیانه ی تغییر جنسیت بدهند. حال بعضی شان خودخواسته و بعضی ها هم همانطور که اشاره کردید بر اثر اجبار و فشار فرهنگی و اجتماعی.
در واقع ترنس سکسچوال می خواهد به خواهش های زنانه اش (اگر تن مردانه دارد) و به خواهش های مردانه اش (اگر تن زنانه دارد) جواب داده شود اما چون از تنی برخوردار است که اجازه ی بروز و جواب گیری مطلوب را به وی نمی دهد بنابراین وادار می شود تن اش را تغییر بدهد وگرنه هستند ترنس سکسچوال هایی که همچنان در تن خودشان زندگی می کنند و در جواب گرفتن خواهش های شان کامیاب هستند.
پس این ذهن دگرجنسگرای جامعه است که آن ها را وادار می کند خودشان را تغییر دهند. دقیقا همین جا می توان تفاوت ظریف ترنس سکسچوال و همجنسگرا را فهمید. همجنسگرا در همین تنی که هست به خواسته های اش جواب داده می شود اگرچه پنهانی و در پستو. اما هر دو متحمل سختی ها و دشواری های زیست اجتماعی هستند.
حرف اصلی من این است که انسان ها باید آزاد باشند تا خودشان سبک زندگی خودشان را انتخاب کنند و هیچ چیزی آن ها را وادار به هیچ کاری نکند. البته من به اخلاق معتقدم و اصل را بر این می گذارم که آزادی من آزادی شما را محدود نکند و بالعکس.
- اشاره کردید به این که «... آزادی همجنسگرایان، آزادی جنسی همه ی مردم از قیود یا بندهای ناروایی است که سنت و فرهنگ به اجبار به پای آن ها بسته و مانع آزادی آن ها شده است.» و هم چنین در جای دیگر از این صحبت کردید که به اخلاق معتقدید. آیا فکر نمی کنید که اخلاق موجود در هر جامعه ای وابسته به همان سنت و فرهنگ است و اگر به این موضوع باور دارید چگونه به این تناقض پاسخ می دهید.
من زمانی که از اخلاق صحبت کردم به اخلاقی اشاره کردم که آزادی من آزادی تو را محدود نکند و بالعکس. این اخلاق در تضاد کامل با اخلاق ادیان ابراهیمی قرار می گیرد. بنابراین منظور من از اخلاق، اخلاق غالب جامعه نیست. اگر قرار باشد بر اساس اخلاق غالب جامعه داوری کنیم پس نیازمند تغییر نیستیم. همان طور که می دانید جنبش آزادی همجنسگرایان کاملا غربی و مدرن است و بنابراین اخلاقی که مستلزم این نگرش اجتماعی است باید غربی و مدرن باشد.
خوشبختانه مردم ایران بعد از تحمل انواع استبدادهای فرهنگی و سیاسی و اجتماعی متوجه ی نابودی ارزش های فردی شده اند. بنابراین وقتی من از اخلاق حرف می زنم همسو با اخلاقی صحبت می کنم که جامعه ی کنونی ایرانی مطالبه اش می کند. اخلاقی که ارزش ها و آزادی های فردی را مد نظر دارد.

- می خواهم در ارتباط با شکل رابطه ای که ممکن است بین ادیان مختلف و خصوصا اسلام و همجنسگرایی داشته باشد صحبت کنید.
تفسیر غالب هر دینی، به خصوص دین اسلام، همجنسگرایی را طرد می کند و شدیدترین و خشن ترین مجازات را برای آن قائل است. اما من بر خلاف برخی از دوستان که دین را یک چیز ثابت و غیرتاریخی می دانند به این باور دارم که تفسیرهای ما از گزاره ها و دستورات دینی، کاملا تاریخی و عصری است. و همانگونه که تاریخ دین اسلام و به خصوص فقه اسلامی نشان داده، که مستعد سازگارکردن خودش با نیازهای جامعه است، بنابراین می شود به امکان پذیرش همجنسگرایی از سوی دین اسلام هم اندیشید.
امکان دارد گفته شود که منع آشکارِ همجنسگرایی که در قرآن و فقه آمده راه را برای چنین تفسیر خوشبینانه ای می بندد. شما را ارجاع می دهم به گفتمان های جدیدی که در این زمینه پدید آمده است، به ویژه مقاله ی چشمگیر آقای نراقی با عنوان «جایگاه همجنسگرایی در اسلام».
ایشان در این مقاله با ارائه ی نگرشی نو به داستان لوط پیامبر و قوم اش پایه های این امکان خوشبینانه را بنا می کند. آقای نراقی در این مقاله نشان می دهد که حتی منظور خداوند از قوم لوط که آشکارا زن ها را رها کردند و خودشان را با مردها ارضا می کنند همجنسگرا نیست. چرا که لوط پیامبر دختر خودش را به مردم پیشنهاد می دهد و درخواست می کند دست از سر مردانی که مهمان اش بودند بردارند. همین نشان می دهد که قوم لوط نه تنها همجنسگرا نبودند بلکه از طریق تجاوز جنسی نیازهای خودشان را برطرف می کردند.
حالا اگر ما کانون گزاره های همجنسگراستیزانه ی دین اسلام را خراب کرده باشیم می توانیم ادعا کنیم که تفسیر قبلی تفسیرهای نادرستی بودند و در تفسیر جدید همجنسگرایی می تواند با دین اسلام سازگار باشد. بنابراین همان طور که می بینید تفسیرها کاملا سیاسی و وابسته به هنجارهای اجتماعی و فرهنگی است. این، امکانِ «تفسیرهای» مرکزستیز را فراهم می کند.

- اگرچه سئوال مربوط به اسلام و ادیان را من پرسیدم اما با توضیح شما این سئوال به وجود آمده که چرا زمانی که به گفته ی خودتان جامعه ی ایران به سمت ارزش ها و آزادی های فردی برگشته است لازم است تا در این مورد این قدر تفکر کنیم و تلاش کنیم تا این دو را – یعنی اسلام و همجنسگرایی – با هم سازگار کنیم.
تو این را قبول داری که جامعه ی ما یک جامعه ی اسلامی است؟

- خب به درجه ای شاید این چنین باشد. اما من تنها می خواهم تا این تناقض را توضیح بدهید.
در واقع من می خواستم به همین اشاره کنم که تناقضی در کار نیست؛ وقتی ما قبول داشته باشیم که جامعه ی ما یک جامعه ی دینی است و همین جامعه بعد از گذشتن از مراحل تاریخی به ضرورت احترام به آزادی ها و ارزش های فردی رسیده و همان طور که قبلا گفتم دین یک چیز ثابت نیست بلکه تاریخمند و متغیر است، پس می توان به این فکر کرد که جامعه ی ایران مانند جوامع اسلامی مدرن دیگر به بازنگری به باورهای دینی اش رسیده است ...

- خب اگر به این بازنگری به باورهای دینی اش رسیده ، باز من می پرسم چرا این نیاز وجود دارد؟ یعنی اگر مردم ایران آن نگرش های متحجرانه ی دینی را کنار گذاشته اند چه نیازی است که باز هم به اسلام برگردیم و بخواهیم تا آن را با همجنسگرایی سازگار کنیم؟
بحثِ بازگشت به دین اسلام نیست. آزادی های فردی که قبلا اشاره کردم درباره ی آزادی دین هم صدق می کند. بله، اگر مردم ایران به اتفاق خواستار حذف کامل دین از عرصه ی اجتماعی باشند ظاهرا دیگر بحث سازگاری دین و همجنسگرایی دین مطرح نیست. اما وقتی دین به عنوان یک حق فردی مطرح است همجنسگرایی نیاز دارد برای پذیرفته شدن خودش در دین تلاش کند.
همجنسگرایی قبل از این که با قرائت دولتی از دین مشکل داشته باشد، با نگرش پدر و مادرها، دوستان، و همکاران فرد همجنسگرا مساله دارد. یکی از این مساله ها، مساله ی توجیه و دلیل آوری دینی است. می خواهم بگویم حتی اگر ما دارای قانون اساسی سکولاری هم باشیم، باز همجنسگرایی با عدم پذیرش روبروست.

- بسیار خب! می پردازیم به موضوعی دیگر. می خواهم بدانم که آیا هیچ نزدیکی ای با جنبش های اجتماعی ای که در ایران در جریان است احساس می کنید؟ جنبش هایی از قبیل جنبش زنان، کارگران، دانشجویان و ...
مسلما بله. خوشبختانه مطالبات جدید جنبش ها، به خصوص جنبش دانشجویی و جنبش زنانِ بیرون از کشور، آزادی و احقاق حقوق همجنسگرایان را مد نظر قرار داده است. اما متاسفانه گفتمان آن ها به گفتمان رایج و غالب تبدیل نشده است. این تا حدودی به دلیل عدم توانایی همجنسگرایان برای آشکار کردن و بیان مطالبات شان است و تا حدودی به خاطر عدم توجه و ناهشیاری جنبش هایی است که ماشین مطالبات مدنی را به پیش می برند. این دو در رابطه ای قرار گرفته اند که هم دیگر را تقویت می کنند، یعنی عدم توانایی همجنسگرایان برای آشکارسازی ناآگاهی پیکره ی جنبش های مدنی را باعث می شود و دومی اولی را تشدید می کند. ما نیازمند شکستن این چرخه ی بازدارنده هستیم.


- آیا مطالبات تان را در مدل سیاسی-اقتصادی خاصی برآورده می بینید؟ یعنی مدل سیاسی-اقتصادی خاصی در حال حاضر وجود دارد که بتواند مطالبات شما را برآورده کند؟
فکر می کنم آزادی جنسی-فردی بنیاد خواسته ها و مطالبات جنبش همجنسگرایی است. هر سیستم اقتصادی-سیاسی ای که این اجازه را به افراد جامعه بدهد مسلما دگرباشان جنسی در آن وضعیت خودشان را آزاد و رها از ممنوعیت هایی می بینند که پیش تر تجربه کرده اند. اما خودپیداست که آزادی جنسی در سیستمی متبلور می شوند که به آزادی فردی احترام قائل است. آزادی های سیاسی، اقتصادی، جنسی، دینی، و ... در یک شبکه ی درهم تنیده ای با هم ارتباط تنگاتنگ دارند. یعنی نمی شود به جامعه ای فکر کرد که از آزادی های سیاسی و اقتصادی برخوردار باشد و در زمینه ی جنسی شاهد نادیده گرفتن آزادی های فردی باشیم.
من فکر می کنم آزادی های جنسی مرحله ی متکامل نظام های سیاسی-اقتصادی معاصر باشد. یعنی هر نظامی که بکوشد تا ممنوعیت ها و محدودیت های فردستیزانه ی جنسی را از بین ببرد مترقی تر و مطلوب تر است. مسائل جنسی، آینه ای از مسائل سیاسی و اجتماعی و اقتصادی یک جامعه است.

- آیا با جنبش سبز که اکنون شکل گرفته است و جامعه را در مرحله ی یک دگردیسی اجتماعی قرار داده است احساس مشترکی دارید؟ آیا به این جنبش اجتماعی اهمیتی می دهید یا خیر؟
خوشبختانه هنوز مطالبات این جنبش به طور صریح بیان نشده است. یعنی برخی می گویند تنها قدرت گیری اصلاح طلبان هدف این جنبش است و برخی دم از تغییر نظام و قانون اساسی می زنند. اما من فکر می کنم مردم بار دیگر استبداد را تجربه کردند و خواستار رهایی از این وضعیت و پیداکردن یک جایگزین سیاسی هستند.
پذیریش بی درنگ و بلافاصله ی همجنسگرایی در مطالبات این جنبش بسیار دور از نظر است. مردم اگرچه بر ضرورت آزادی های فردی و زدودن استبداد از زندگی اجتماعی شان پی برده اند اما هنوز باورهای نادرستی درباره ی آزادی های جنسی و همجنسگرایی دارند. حتی اگر آغازگران این جنبش از اندیشه های سکولار هم برخوردار بودند باز ما با مساله ی عدم پذیرش همجنسگرایی روبرو بودیم به این خاطر که – همان طور که قبلا اشاره کردم – جنبش های مدنی در ایران هنوز حقوق همجنسگرایان را در دوردست ترین سطوح مطالبات مدنی می بینند.
بنابراین اگر این جنبش سبز حرفی از همجنسگرایی هم به میان نیاورد کاملا طبیعی به نظر می رسد، چرا که هنوز هم مردم و هم اکثریت فعالان سیاسی و حقوق بشر عینیت ستم و فشاری که ساختار دگرجنسگرازده ی کنونی بر فرد فرد دگرباشان جنسی وارد می کند را درک نمی کنند.
ما نیاز داریم که اهمیت حقوق دگرباشان جنسی را به این فعالین و مردم اثبات کنیم و این رسالت متقابل دگرباشان جنسی و فعالینی است که با حقوق دگرباشان جنسی همدلی دارند. برای نمونه در طرح پیشنویس قانون اساسی نوین ایران که توسط حقوقدانان سبز در دست تهیه است این چالش تجسم پیدا کرده و می تواند یکی از نقاطی باشد که نوید آزادی دگرباشی جنسی را بدهد.

- در انتها به ما بگویید که آیا از جریان پرونده ی قضایی سه همجنسگرایی که حکم اعدام برای شان صادر شد اطلاع و خبری دارید یا خیر؟
بله، متاسفانه خبر دستگیری و زندانی کردن و نهایتا صدور حکم اعدام این سه تن که ظاهرا از چند سال پیش مراحل قضایی اش را طی کرده بود از سوی سازمان دیده بان حقوق بشر – هرچند دیر اما - مطرح شد. خوشبختانه یکی از این سه، نعمت صفوی، حکم اعدام اش به دادگاه تجدیدنظر رفته و مضطربانه منتظر اعلام رای این دادگاه هستیم.

- لطفا به ما بگویید در صورتی که خوانندگان ما علاقمند باشند تا به نشریه ی شما یا رسانه های دیگرتان دسترسی داشته باشند باید به کجا مراجعه کنند؟
سایت چراغ، نشریه ی دگرباشان جنسی ایرانی
https://blog.irqo.org/
و همچنین می توانید برای خواندن وبلاگ های دگرباشان جنسی ایرانی به این آدرس مراجعه کنید:
https://www.khanehonar1.blogspot.com

منبع : سایت اشتراک .نت

shabnam anti mammad! - استرالیا - سیدنی
به هر حال باید به حضور این افراد در جامعه اذعان کرد و به اونها به عنوان انسان احترام گذاشت اما تبلیغ برای فعالیت هاشون که در جوامع غربی خیلی صورت میگیره به نظر من زیاد جالب نیست چون باعث یادگیری رفتاری میشه که الزاما نیازی فیزیکی یا روانی نیست. من به شخصه دوست ندارم نزدیکانم درگیر این مسایل بشن.
پنج‌شنبه 26 آذر 1388

ukguy4u - لندن - بریتانیا
ممنون از مطلب مفیدتون . اگه همه ما واقعا به دموکراسی ایمان داشته باشیم باید به انسانها با هر گرایش دینی ،سیاسی و جنسی به صرف انسان بودنش احترام بگذاریم . همجنسگرایی نه یک بیماریه نه یک منش فکری که از فردی به فرد دیگه سرایت کنه ،بلکه یک گرایش ذاتی و درونیه که با فرد متولد میشه و افراد همنجسگرا هم مثل سایرین میتونن خوب و بد ، با سواد و بی سواد ، با فرهنگ و بی فرهنگ داشته باشن و مسلما حق حیات و حقوق سایر شهروندان حامعه رو دارن.حقی که خداوند به اونها داده . ما باید در گذار از یک کشور سنتی به کشوری مدرن و الگو در منطقه و سطح جهان باید یاد بگیریم همه انسانهای دیگه رو دوست داشته باشیم و در امور زندگی شخصی دیگران دخالت نکنیم جز در مواردی که حق انسان دیگه ای ضایع بشه. به امید رسیدن به آزادی و دموکراسی برای همه مردم ایران با هر گرایش .
پنج‌شنبه 26 آذر 1388

LiliRose - کانادا - تورنتو
اینجوری می شه نسل بشر رو هم منقرض کرد.
پنج‌شنبه 26 آذر 1388

nima13591111 - ایران - تهران
با سلام. این جوامع غربی هم دیگه شورش رو درآوردن. اونها بر خلاف ما از اونور بام دارن می افتن. این همجنس بازها همشون بیمار هستن و باید برای بیماری اونها فکری کرد یا علاجشون کرد یا از جامعه دورشون کرد چون ممکنه بقیه رو هم بیمار کنن. نه اینکه برای تسهیل کثافتکاریاشون قانون وضع کنیم.
پنج‌شنبه 26 آذر 1388

vahid22 - آلمان - هامبورگ
جون مادرت نمیخواد همجنسگرایی رو با اسلام توجیه کنی!!
پنج‌شنبه 26 آذر 1388

ARTEMIS-SW - سوئد - مالمو
ازاد باشید و ازاد زندگی کنید بدور از کور اندیشانیکه چون خودشان این احساس را ندارند به ازار و تخطئه ی شما می پردازند جوامع اسلامی از این نظر کاملا عقب افتاده هستند خودشان می توانند برای مهار پائین تنه ی کوفتیشان حجاب اختراع کنند صیغه و تعدد زوجات را عادی بدانند و در همین حال حکم سنگسار و شلاق برای زنی صادر کنند که یک صدم کثافتکاریهای مردان را مرتکب شود و کثیفتر اینکه چون رهبر دینشان از کودک 9 ساله هم نگذرند. روابط همجنسگرایان صد در صد خصوصی است چون کسی ازار نمی بیند !!!در ضمن گور بابای دین که خود ادیان عامل بزرگترین تضادها و قتل عامهای تاریخ بوده اند.
پنج‌شنبه 26 آذر 1388

parandeye abi - بلزیک - بروکسل
خاک تو سر همجنسبازها...مخصوصا از جنس ایرانیش
پنج‌شنبه 26 آذر 1388

amoon - انگلیس - لیورپول
یک همجنسگرا چه مشکلی برای شما دارد؟ بجز ان که شما هم ...... همجنسرای انتخاب نیست! افرینش هست! ایا میتوانید به کار خالق ایرای بگیرید؟
پنج‌شنبه 26 آذر 1388

amoon - انگلیس - لیورپول
parandeye abi - بلزیک - بروکسل . خاک ...که حتی زندگی در دمکراسی هم نتوانست عقل ...بهت بدهد
پنج‌شنبه 26 آذر 1388

parandeye abi - بلزیک - بروکسل
amoon - انگلیس - لیورپول تو میخوای بگی حالا که تو دمکراسی زندگی میکنم برم همجنسباز بشم؟تو دموکراسی چیزهای بهتری هست که تو و امثال تو و ارتمیس بیبهره اید
پنج‌شنبه 26 آذر 1388

hamvatn shomam - انگلستان - کترینگ
ترنس سکسچوال خوب وضعشش معلومه و خیایها هم میرن خودشون را یا پر و یا دختر میکنند و در رفتار اجتماعی حتی اگر عمل هم نکنند مشخص میشن که چی هستن ولی همجنسگراها واقعا بیمارن چون با توجه به اینکه تمایل به هم نوع خود دارند ازدواج با غیر هم نوع میکنند و در یک مورد من شاهد هستم پسری که پدرش همجنسگرا بود دوستای همجنسگرای باباش اونقدر بهش میگفتن بابات ایکارست و بهش گیر میدان که ترتیب اونم بدن پسر در سن 14 سالگی خودکشی کرد.خوب اگر همجسبازی چرا زن میگیری و بچه دار هم میشی؟!!!! به همین آقای .... بگو میل ازدواج و بچه دار شدن داری؟ببین چی میگه.آخه اون زنیکه میفهمه شوهرش با یک مرد دیگه میره تو تخت و همجنسبازی یا در حقیقت بهش ...میده چه حالی پیدا میکنه.گناه اون زن چیه و یا گناه بچه های او زن چیه که باباشون خانواده را میزاره زیر پاش له میکنه که چیه آقا آزادی میخواد و باید بره بده و جامعه هم این آزادی را قبول داشته باشه.برن بدن ولی اجازه اینکه ازدواج بکنند و یا یزور بچه مردم را آره که خودکشی کنه و از این جور مشکلات واقعا باید مخالفت کرد.
پنج‌شنبه 26 آذر 1388

hanana_30 - هند - ژونا
سلام. از نظر من کسی که مشکل اینطوری داره اگه واقعا نوع افرینشش مشکل داره باید عمل کنه در غیر این صورت باید درمان بشه اینها مشکل روانی دارن و اصلا ربطی به روشنفکر بودن نداره .اینها از روابط جنسی افراطی به جایی میرسن که دیگه حتی انسانها هم جوابگوی اینها نیستن .من مخالف ترویج عقاید اینها هستم .اگر فرزند من این مشکل رو داشته باشه میتونه عمل کنه مثل یه مریضی اما در غیر این صورت دوست ندارم ادعای روشنفکری کنم.....اگه اینطور ژیش بره تا 20 سال دیگه ازدواج خواهر و برادر و ژدر و دختر هم باب میشه .....من میخوام فرزندم الگوهای زندگی سالم داشته باشه .....
پنج‌شنبه 26 آذر 1388

oldboy - انگلستان - لندن
کسانی که با گرایشهای دیگر جنسی مشکل دارن و اونها رو بیماری و غیرعادی و..میدونن از نظر تکامل فکری هنوز به بلوغ کامل نرسیدن.توصیه میکنم برای رفع این عقب موندگی مطالعتشون رو زیادتر کنن نه اینکه از رو شکم و تخیل تز بدن. همجنسگرایی ترویج دادنی نیست.این گرایشها اصلا انتخابی نیست که کسی بتونه ترویجش بده!
پنج‌شنبه 26 آذر 1388

konstantin777 - اوکراین - کیف
parandeye abi - بلزیک - بروکسل.من نمیدونم که تو چرا هر وقت حرف از همجنسگرایی میشه مثل نخود اش خودتو پرت میکنی وسط.انگار که همجنسگراها یه کار بدی :) باهات کردن.شایدم ...!. تو یه مریض روانی بیش نیستی که باید درمان بشی!. nima13591111 - ایران - تهران.بهتره حرف دهنتو بفهمی و اول بری خودتو درمان کنی.
پنج‌شنبه 26 آذر 1388

oldboy - انگلستان - لندن
parandeye abi - بلزیک - بروکسل . نه. خاک تو سر نادون ها و عقب مونده هایی که با وجود زندگی تو اروپا هنوز همون طرز فکر مونگل و متحجر رو دارن.
جمعه 27 آذر 1388

parandeye abi - بلزیک - بروکسل
oldboy - انگلستان - لندن. من حاضرم خاک تو سرو عقب مونده یا مونگل (یا هرچی تو بگی)باشم ولی نه همجنسباز!!!!!!!!!!!!!!!!!! اخه یک مرد واقعی با مرد میخوابه؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟
جمعه 27 آذر 1388

amoon - انگلیس - لیورپول
parandeye abi - بلزیک - بروکسل . تو خودت را در حد قضاوت میدونی اون هم در این مورد؟ -
جمعه 27 آذر 1388

+0
رأی دهید
-0

نظر شما چیست؟
جهت درج دیدگاه خود می بایست در سایت عضو شده و لوگین نمایید.