آفتاب یزد با تاکید بر این که علیرغم مخالفت دولت، لایحه هدفمند کردن یارانهها به شورای نگهبان رفت در تیتر اول خود از "یک تصمیم، یک اعتراض و یک پاسخ" خبر داده است، ابتکار از زبان رییس دولت نوشته "لایحه را پس می گیریم"، ایران از قول دولتی ها نوشته "توافق یارانهای دولت و مجلس زیرپا گذاشته شد".
"احتمال اجرا نشدن لایحه هدفمندى یارانهها" تیتر اصلی حیات نو است و "یارانه نقدی منتفی میشود؟" سئوالی که در صدراخبار دنیای اقتصاد نشسته، مردم سالاری از قول احمدی نژاد نوشته "لایحه را پس می گیریم" و تهران امروز "برزخ یارانه ها" را عنوان گزارش اصلی خود دیده است.
"سران آل سعود را محاکمه کنید" تیتر اول کیهان است، "اگر پدرتان هم در بیاید با شما گفتگو نمی کنیم" از قول احمدی نژاد عنوان اصلی ابرار است.
"احمدی نژاد: سوخت 20 در صد را تولید می کنیم" عنوان رسالت است، "تولید سوخت هسته ای با غنای 20 در صد" تیتر اول اسرار و "کاهش 67 در صدی انگیزه سرمایه گذاری" گزارش اصلی جهان صنعت.
گزیده مقالات
چرا آزادی؟
مردم سالاری در سرمقاله خود با اشاره به آزادی قایق رانان انگلیسی نوشته با مروری بر رخدادهای مشابه به ویژه قضیه بازداشت جنجال برانگیز 15 ملوان انگلیسی دو سال پیش در آب های خلیج فارس و آزادی تامل برانگیز آنها که با بدرقه احمدی نژاد هم همراه شد، این سوال به ذهن می رسد که با توجه به حساسیت های موجود، اگر ورود این 5 ملوان به واقع مشکوک بود، پس چرا به این سرعت آزاد شدند و اگر هم نبود، پس چگونه روزنامه رسمی دولت بدون بررسی همه جانبه و کارشناسانه از مقامات مسوول، این چنین بی پرده و شفاف، با جنجال آفرینی ورود این 5 ملوان انگلیسی به ایران را مشکوک خوانده است؟
مردم سالاری پرسیده مگر غیر از این است که روزنامه ایران رسانه رسمی دولت می بایست به مراتب بیش از سایر رسانه ها در عدم بزرگ نمایی و جنجال آفرینی، در اخباری این چنین وسواس به خرج داده و با احتیاط بیشتری به موضع گیری رسمی در مواردی چون موضوع بازداشت این 5 ملوان بپردازد؟ آیا انتشار این موضع گیری نشان از هیجان مقطعی برخی دولتگرایان ندارد؟
سئوال های بی پاسخ
روزنامه جمهوری اسلامی نوشته در هفته جاری دستگیری 5 تبعه انگلیسی در آبهای ساحلی ایران که به ادعای لندن قایقرانانی بودند که از بحرین به امارات می رفتند خبرساز شد. این انگلیسی ها دومین گروه از ملوانان انگلیسی هستند که در سالهای اخیر پس از ورود به آبهای ایران و بعد از علنی شدن خبر بازداشت شان مثل 15 ملوان قبلی آزاد شدند .
به نوشته این روزنامه تکرار این نحوه برخورد با مسائل که برای افکار عمومی حائز اهمیت است و سئوالات بی پاسخ متعددی که فرصت پاسخگویی نمی یابد همچنان در اذهان موج می زند و گویا این بار هم مسئولان قصد دارند با سکوت از کنار آن گذر کنند.
سیاست خارجی بی پشتوانه
آفتاب یزد در سرمقاله خود به اظهارات شب گذشته رییس دولت در تلویزیون جمهوری اسلامی اشاره کرده و نوشته هفته گذشته در جلسه شورای حکام، شش کشور برزیل، ترکیه، مصر، افغانستان، پـاکستـان و آفریقای جنوبی، ترجیح دادند به قطعنامه ضد ایرانی آمریکا و هم پیمانان آن کشور - از جمله چین و روسیه - رای ممتنع بدهند البته برزیل حق دارد که منافع خود را بر حقوق ایران ترجیح دهد اما چه دلیلی وجود دارد که رئیس دولت ایران به جای گلایه از این عدم همراهی، به کمک دولت برزیل بشتابد؟ احمدینژاد در همین راستا اظهار داشته است: برزیل در قطعنامه اخیر، رای ممتنع داد که به معنای رای منفی است!
آفتاب یزد تاکید کرده که برخلاف آنچه احمدینژاد گفته، رای برزیل به قطعنامه از آن جهت که فاقد عنصر حمایت از حق ایران بود به رای مثبت نزدیکتر است تا رای منفی! چنان که گفته های وی در مورد وزیر خارجه فرانسه هم قابل قبول نیست که گفته خود فرانسویها هم به ما میگویند کوشنر یک ذره تعادل در حرف زدن ندارد و نمیداند چه بگوید. پیغامهایی که به ما میدهند این گونه است که رئیسجمهور فرانسه گرفتار وزیر خارجه خود است.
مجتبی واحدی تاکید کرده این اظهار نظر نیز اگر ناشی از مهرورزی افراطی نسبت به رئیس جمهور نامتعادل فرانسه نباشد میتواند القا کننده کم اطلاعی تیم مشاوران رئیس دولت ایران باشد. احمدی نژاد به گونهای از اسارت سارکوزی در دستان کوشنر سخن گفته است که گویی رئیس جمهور فرانسه عطوفت ویژهای به ایران دارد اما حریف وزیر خارجه خویش نیست. این در حالی است که سارکوزی در سه سال گذشته، به نوعی در برابر ایران موضعگیری کرده که شاید بتوان سخنان او را شدیدترین اظهارات بر علیه دولت ایران دانست.
این همه آشفتگی
جهان صنعت در سرمقاله خود نوشته تصویب لایحه هدفمند کردن یارانهها در حالی به پایان رسید که فرصت دولت برای اجرای سه قانون به شمارش معکوس رسیده است. بودجه با کسری 11 هزار میلیارد تومان امسال از یکسو، بودجهای بدون منابع هدفمند کردن یارانه از سوی دیگر و بودجه بدون قانون برای سال آینده، همگی حکایت از آشفتگی در اداره اقتصاد دارد.
به نوشته این روزنامه اگر زمان بیشتری به ساماندهی اقتصاد اختصاص مییافت؛ امروز 130 هزار میلیارد تومان بدهی بلاتکلیف در حوزه پولی نداشتیم. رکود گریبان تولید کشور را نگرفته بود و مهمتر از همه شاید بخشی از منابع حساب ذخیره ارزی به بازسازی صنایع نساجی اختصاص مییافت تا تاریخ دوباره تکرار نمیشد و آنان را به آخرین راهحل یعنی تجمع در مقابل وزارت صنایع نمیکشاند.
سرمقاله جهان صنعت چنین پایان می گیرد: این همه آشفتگی در حالی اتفاق میافتد که هنوز بخش اعظمی از مردم درگیر تصمیمهای مستقیم دولت برای اقتصاد قرار نگرفتهاند.
بحث فرسایشی
رسول رضایی در سرمقاله تهران امروز نوشته: سخنان دوباره محمود احمدینژاد، رئیسجمهور درباره احتمال بازپسگیری لایحه یارانهها بار دیگر نگاهها را به سرنوشت مهمترین طرح اقتصادی کشور معطوف کرده است به نحوی که این روزها از مردم عادی کوچه و بازار گرفته تا صنوف مختلف تجاری و تولیدی منتظر تعیین تکلیف این لایحه هستند.
به نوشته این روزنامه اهمیت موضوع به این دلیل است که در شرایطی که دولت و مجلس وارد یک بحث فرسایشی درباره محتوای این لایحه شدهاند، اما در سوی دیگر بازار منتظر تصمیم نهایی دولت و مجلس نمانده و پیشاپیش تاثیر پذیری خود از این لایحه را در ابعاد و حوزههای مختلف به نمایش گذاشته است.
تهران امروز اضافه کرده نمایشی خلسهآور که از یک سو باعث افزایش قیمت برخی اقلام و کالاها شده است و از سوی دیگر برخی صنوف اقتصادی را در رکود نسبی فرو برده و صاحبان این صنوف بلاتکلیف ماندهاند که بالاخره تکلیف این لایحه چه خواهد شد. اوضاع وقتی پیچیده تر میشود که هر روز اخبار متناقضی درباره این لایحه منتشر میشود.
غیبت زننده
ابتکار در مقاله اصلی خود پیرامون جلسه ستایش وحدت نوشته بزرگداشت روز مجلس در حالی در مجلس شورای اسلامی برگزار شد که غیبت دو مسئول ارشد نظام جمهوری اسلامی ایران به طرز زننده ای در آن خودنمایی می کرد.گرچه افکار عمومی کم کم دیگر عدم حضور محمود احمدی نژاد در جلسات مجمع تشخیص و از سویی دیگر عدم حضور هاشمی رفسنجانی در برخی دیگر از مراسم عادی شده است; اما نکته تلخ ماجرا آنجاست که این دو نفر چگونه عواقب تلخ و ناگوار رفتار فردگرایانه خود را بر ذائقه ملت ایران درک نمی کنند
ابتکار اضافه کرده رئیس جمهوری که در مدتی کوتاه، چند کشور در قاره های مختلف را درمی نوردد و رسانه های حامی اش مدام از پرکاری وی روایت می کنند; آیا واقعا نمی توانست تنها چند دقیقه در این جلسه حضور بهم رساند؟غور و تفکر در دلایل عدم حضور اینان، هرچقدر هم از قبل اعلام کرده باشند، بی فایده است و باید پذیرفت که عدم حضور آنان غیرقابل قبول است.
به نوشته این روزنامه احمدی نژاد از "دلایل خاص" برای عدم حضور در مجمع تشخیص مصلحت نظام خبر داد; اما این چه "دلایل خاص"ی است که حضور در نهاد بالادستی سیاست گذاری نظام و تعیین شده از سوی رهبر انقلاب را توجیه می کند؟محمود احمدی نژاد باید بداند که "رئیس جمهور اسلامی ایران" است و اکبر هاشمی رفسنجانی نیز می داند که "رئیس مجمع تشخیص مصلحت نظام" و "رئیس مجلس خبرگان رهبری" است، اما آیا این دو می دانند که این داستان عدم حضورها و توجیهات برای مردم و دلسوزان نظام دیگر واقعا خسته کننده شده است؟
دین سبز
حبیب الله عسگراولادی مسلمان در سرمقاله روزنامه رسالت نوشته پنج ماه است از انتخابات می گذرد، دشمنان نظام می خواهند از یک انتخابات مردمی و اصیل و با مشارکت85 درصدی مردم، یک «جنبش سبز» مصادره کنند و در آن آرمانها و شعارهای امام و انقلاب را تخطئه کنند.
به نوشته دبیرکل سابق حزب موتلفه اسلامی از این شرارت بالاتر آن است که در روز روشن در دانشگاهی همایش بگذارند و رسما از ظهور دین سبز سخن بگویند در عین حال اعلام کنند: - جنبش سبز جنبشی دینی نیست، اگر جنبش سبز بخواهد بین دیندار و غیردیندار تفاوت قائل شود موفق نمی شود.
نگاه امنیتی
مصطفی ایزدی با اشاره به سخنان تازه صفارهرندی وزیر سابق ارشاد نوشته فرض کنیم که آقاى صفار هرندى که در بین دانشجویان اردبیلی، زندانیان سیاسى را زندانیان امنیتى معرفى کرده به دلیل فعالیتهاى سیاسی، نظامى و روزنامهنگارى گذشتهاش، چندان هم با الفاظ سیاسى بیگانه نباشد و چهار سال خدمت بسیار مؤثر و تعیین کننده و سرنوشت ساز به سینما و تئاتر و موسیقى و نقاشى و مجسمهسازى و مطبوعات و کتاب و کاغذ و دفتر و ... در قاموس وى تغییرى حاصل نکرده باشد.
نویسنده مقاله حیات نو سپس پرسیده آیا معنى کلمه «سیاسی» به کلمه «امنیتی» تمایل پیدا کرده یا کلمه «امنیتی» به سیاسی؟ آیا در تمام دنیا زندانیانى را که در رابطه با مسائل سیاسى نگه مىدارند، زندانیان امنیتى مىخوانند و یا فقط در کشور ما چنین است؟ آیا روزنامهنگارانى که فقط انتقاد کردهاند و به قول شما از خط قرمزها عبور کردهاند، نیز زندانى سیاسىاند یا زندانى امنیتی؟
سئوال چهارم مقاله حیات نو چنین است آیا همه کلمات سیاسی، امنیتى شدهاند یا جایى در ادبیات امروز ما براى کلمه سیاسى باقى مانده است؟ آیا مىتوان کلمات امنیتى را در قاموس شما، سیاسى دید؟ مثلا به جاى شوراى عالى امنیت ملی، بگوئیم شوراى عالى سیاست ملی؟ یا مثلا به جاى احزاب سیاسى از عبارت احزاب امنیتى استفاده کنیم؟